نابودی در کمین سپر حفاظتی جنگل ابـر
باوجود مخالفتهای محیطزیستی معدنکاوی در منطقه شاهوار شاهرود ادامه دارد
باوجود مخالفتهای محیطزیستی معدنکاوی در منطقه شاهوار شاهرود ادامه دارد
فاطمه باباخانی
خبرنگار اجتماعی
سالها پیش که بحث استانشدن شاهرود بین اهالی این شهر مطرح شد و موج آن به راه افتاد، یک اسم بود که همه روی آن اتفاقنظر داشتند؛ «شاهوار». این نام را پیشنهادکنندگان برای استان جدید از قله و کوهستانی در شمال شهر شاهرود و در حوالی روستای تاش گرفته بودند که با سههزار و 945متر ارتفاع، بلندترین قله البرز شرقی است. نهتنها شاهرود مرکز استان شاهوار نشد، بلکه معدنکاوان به جان شاهوار افتادند و کمرش را خراش دادند. از حلقههای انسانی فعالان محیطزیست دور بولدوزها هم کاری ساخته نبود، ماشینهای سنگین از روی همه اعتراضها رد شدند و از دل شاهوار شروع به بیرون کشیدن سنگهای معدنی کردند.
عملیات بهرهبرداری در معدن بوکسیت تاش از سال 1390 با مجوز بهرهبرداری موقت آغاز شد، سال 1392 پروانه بهرهبرداری را برای پنجسال با ظرفیت بهرهبرداری 140هزار تن صادر کردند که در سال 1392 به 210هزار تن و در ادامه به 350هزار تن افزایش یافت. استخراج از معدن هم بهشکل روباز بود که محیطزیستیها انتقاد زیادی به آن داشتند. از این سال تا 1398 که به سبب نگرانیهای اجتماعی از آلودگیهای محیطزیستی، حاصل از استخراج و بروز برخی منازعات محلی تمدید پروانه با دستور شورای تامین استان تمدید نشد، صاحبان معدن کار خودشان را انجام میدادند و پیگیر راضیکردن جامعه محلی و فعالان محیطزیست شاهرود نبودند. از این سال به بعد آنها اقدامهایی را برای برطرفکردن نگرانیها انجام دادند. در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس با عنوان «بررسی اهمیت و چالشهای بهرهبرداری معدن بوکسیت تاش»، نوشته شده توسط محمدامین، شادی آرانی و محمدحسین پیروی که در 31خردادماه 1402 منتشر شد، این اقدامها شامل کوچکسازی محدوده معدنکاوی، تدوین طرح احیاء و بازسازی معدن، پرداخت حقوق عرفی دامداران، احداث سازههای آبخیزداری، بررسی مداوم کمیت و کیفیت منابع آبی موجود در محدوده، ساماندهی محل تقاطع مسیلها با جاده دسترسی معدن، انتقال بارهای بوکسیت اختلاطدار دپوشده و احداث سازههای کاهش زیانباری سیلاب میشود.
بااینحال این اقدامات به نظر نمیرسد فعالان محیطزیست در شاهرود را راضی کرده باشد، از نظر آنها معدنکاوی در این نقطه همچنان با آسیبهای فراوان روبهروست و نمیتوان به بهانههای اشتغال و اقتصاد، آینده یک شهر را به خطر انداخت. محمدرضا حسنزاده، فعال محیطزیست در شاهرود برای ادامه توقف معدنکاوی در شاهوار چند دلیل دارد که یکی از مهمترین آنها به هویت شهرستان شاهرود برمیگردد. همانطور که سیوسهپل برای اصفهانیها اهمیت دارد یا ساکنان تهران برایشان دماوند مهم است یا در جهان نام نیویورک با مجسمه آزادی گره خورده و پاریس را با ایفل میشناسند؛ تفکیک شاهوار و شاهرود از هم جداییناپذیر است. در این شهر برای انواع و اقسام کسبوکارهای مختلف از نام «شاهوار» استفاده میکنند که بر بسیاری از دیوارنوشتهها میتوان آن را دید. «پیش از مسائل محیطزیستی، قله شاهوار برای ما یک نماد و عامل غرور، همبستگی و اجتماع مردم حول یک نقطه مشترک است. آنها با معدنکاوی به نماد ما، باور ما، شخصیت و غرور ما چنگ میاندازند، آن را خراش میدهند و این حق را ندارند.»
تخریب کانون آبساز یک شهرستان
در استان سمنان چند شهرستان وجود دارد که منابع تامین آب آنها هم مشخص است؛ دامغانیها از چشمه علی، آب مورد نیاز خود را برای کشاورزی و شرب تامین میکنند. سمنان، چشمه روزیه را دارد و در کنار آن به دنبال انتقال آب از خزر است، گرمساریها از حبلهرود آب برمیدارند. شاهرود اما حیاتش به کوهستان شاهوار وابسته است و هیچ منبع تامین آب پایداری ندارد. در گزارش مرکز پژوهشها به موضوع آلودگی آب به عنوان یکی از تبعات معدنکاوی اشاره شده و آن را براساس آزمایشهای انجامشده توسط دانشگاه صنعتی شاهرود و دانشگاه شیراز، رد کرده است. «نتایج هیدروشیمینمونههای آب نشان میدهد که بسیاری از پارامترها در محدوده استانداردهای آب آشامیدنی ارائهشده سازمان بهداشت جهانی قرار دارند و فقط برخی از پارامترها مانند سولفات، سدیم، کلسیم و هدایت الکتریکی در تعداد کمی از نمونهها از استانداردها فراتر رفته است. همچنین ذکر این نکته الزامی است که همه پارامترهای ذکرشده جزو استانداردهای ثانویه آب آشامیدنی محسوب میشوند و اثر مستقیمی بر سلامت انسان ندارند ولی میتوانند باعث تغییر در مزه، رنگ و بوی آب شوند.»
حسنزاده ولی معتقد است فارغ از بحث سلامت آب، نگرانیها به موضوع تامین آب مربوط میشود، اینکه با تخریب شاهوار این کانون آبساز دچار مشکل شود. «روی بوکسیت لایهای به اسم دولومیت قرار دارد. دولومیت برای بوکسیت، سم است و ازاینرو، دولومیت را تحت عنوان نخاله و باطله دور میریزند، این درحالیاست که دولومیت بهواسطه خاصیت اسفنجی، آب را به خود جذب و سفرههای آب زیرزمینی را تغذیه میکند. وقتی در پهنه گسترده دولومیت را برمیدارید، کانونی که باید آب را نگه دارد از بین میبرید. پیامد چنین وضعیتی این است که آب بعد از اینکه فصل بارندگی جذب کوهستان و سفره زیرزمینی نمیشود، بلکه به شکل روانآب جاری و باعث ایجاد سیل گسترده میشود. در 12-10سال اخیر ما سیل تاش و چند مورد دیگر را داشتیم که منجر به تلفات انسانی شد.»
او همچنین به موضوع سلامت آب که مدیران معدن بر آن اصرار دارند، ایراد وارد میکند. اینکه آزمایشها در دورهای انجام شده که کار معدن متوقف بوده است. «همین موضوع نشانهای است که در زمان فعالیت، آلوده بوده است یعنی فعالیت منجر به آلودگی میشود؛ منتها دستان پشتپردهای اصرار به فعالیت این معدن دارند.» این موضوع البته بهنحویکه قابل توجیه باشد در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در خردادماه امسال هم آمده است. «مجموعه مطالعات علمی انجامشده و مستندات آن، حاکی از عدم تاثیر منفی بر سیلخیزی، عدم آلودگی آب، رسوبات، خاک و گیاهان منطقه و عدم تاثیر معدنکاری بر کمیت و کیفیت منابع آبی منطقه است. گفتنی است تحقیقات صورت گرفته و نمونهبرداریها، پس از تعطیلی موقت معدن صورت پذیرفته است.»
جالب اینکه این دادهها با نتایج گزارش دیگری که مرکز پژوهشهای مجلس در سال 97 و پیش از تعطیلی آن انجام داده، متفاوت است. در این گزارش که 25شهریورماه این سال با عنوان «بررسی چالشهای زیستمحیطی و اجتماعی معدن بوکسیت تاش»، به نوشته الهه سلیمانی مورچهخورتی، سعید خانی و ابراهیم مقصودی منتشر شده، درباره منابع آب آمده است: «فعالیتهای معدنی بهویژه انفجارهای صورتگرفته در معدن بوکسیت تاش، خطر نابودی سنگ مخزن منابع آب منطقه را ایجاد کرده است. معدن کاری در مرز شمالی حوضه آبخیز شاهرود-بسطام در مجاورت حوضه آبخیز علیآباد گرگان صورت میگیرد و تخریب وسیع در مرز حوضه آبخیز سبب میشود که شیب توپوگرافی در حوضچههای جمعآوری آب بهسمت شاهرود تغییر کند و تامین آب منطقه شاهرود دچار مشکل شود.» علاوه بر این موضوع سیلخیزی بهواسطه فعالیت معدن در گزارش سال 1397 با آنچه در گزارش 1402 مرکز پژوهشها آمده، مغایرت دارد. در این گزارش به موضوع رهاکردن باطلهها در درههای اطراف، توسط معدن اشاره شده و آمده است: «در سالهای آینده حجم عظیمی باطله (بیش از 10میلیون تن) تولید خواهد شد که نبود برنامه مشخص برای مدیریت این میزان باطله، یکی از مهمترین چالشهای معدن بوکسیت تاش است. درحالحاضر باطلهها در درهها و مسیر آب تخلیه میشوند که خطر جاریشدن سیل را بهشدت افزایش داده است بهطوریکه در ابتدای سال 1397 سیل تاش موجب واردشدن خسارت به روستا شده است.» این گزارش همچنین به موضوع نابودی پوشش گیاهی بهدلیل برداشت وسیع خاک و کور کردن آراههها و خطر شکستهشدن مرز حوضه آبریز پرداخته و درباره عواقب آن هشدار داده است.
به گفته حسنزاده در منطقه شاهوار بحث رانش و لغزش زمین بهواسطه از بین بردن نقشه هیدرولوژیک آب وجود دارد. «سازمان مدیریت و برنامهریزی استان سمنان، منطقهای که معدن در آن قرار گرفته را جزو محدودههای خیلی خطرناک برای رانش زمین و زلزله قرار داده است.»
جنگل ثبتشده در فهرست میراثجهانی زیر سایه معدنکاوی
ایران هرچقدر در ثبت میراث فرهنگی موفق بوده، در ثبت میراث طبیعی تعلل به خرج داده و تنها دو اثر در این زمینه ثبت شده است؛ بیابان لوت و جنگلهای هیرکانی. به گفته حسنزاده، فعال محیطزیست شاهرود، ثبتشدن در فهرست میراث جهانی بهقدری پراهمیت است که به فرض وقوع جنگ جهانی سوم، هیچ کشوری حق تعرض به این عرصهها را ندارد. «شاهوار سپر حفاظتی جنگل ابر بهعنوان بخشی از جنگلهای هیرکانی است. هر نوع دستکاری بهشدت به جنگل ابر صدمه میزند.» علاوه بر اینها شاهوار چندسالپیش ثبتملی شد، بااینحال این ثبت هم نتوانسته معدنکاران را از دستاندازی به آن منصرف کند. آنها همچنان میخواهند بوکسیت را از دل کوه بیرون بکشند و آن را به جاجرم انتقال دهند، حتی اگر تبعاتش بر گونههای گیاهی و جانوری منطقه، غیرقابل جبران باشد و باعث ایجاد گردوغبار شود.
گزارشی که مرکز پژوهشهای مجلی در سال 1402 منتشر کرد، از مالچپاشی منظم جادههای معدن بهعنوان راهکاری برای تثبیت خاک و جلوگیری از بروز گردوغبار نام برده است. درحالیکه گزارش همین مرکز در سال 1397، منابع مرتبط با این مقوله را در چند مورد دستهبندی کرده بود: «ازجمله دلایل مهم ایجاد ریزگرد و گردوغبار در این منطقه میتوان به از بین رفتن پوشش گیاهی، مراتع و فرسایش خاک، تردد کامیونها، جابهجایی خاک و باطله، قراردادن سرند در معدن توسط شرکت آلومینا، انفجار، فعالیت ماشینآلات معدنی و عدممدیریت صحیح باطله اشاره کرد. ایجاد ریزگرد و گردوغبار نهتنها موجب آلودهشدن آبوهوا شده، بلکه بهمرور موجب بستهشدن راه تنفس گیاهان منطقه میشود. ادامه فعالیتهای معدنی در این منطقه و ایجاد ریزگرد بههمراه تخریب مراتع و پوشش گیاهی، ممکن است در بلندمدت شهرهای اطراف را با مشکلات جدی درخصوص گردوغبار و ریزگرد مواجه کند.» به گفته حسنزاده، تخریب پوشش گیاهی منطقه مثل درختان ارس باعثشده، حیاتوحش غنی منطقه از ارتفاعات پایین آمده و بر اثر تصادف و شکار غیرمجاز، تلف شوند. پایینآمدن جمعیت بالایی از گرازها، مشکلاتی را برای باغداران ایجاد و باعثشده اکیپهای مردمی و محیطزیستی برای دورکردن آنها از روستا شکل گیرد. قوچ اوریال، خرس و پلنگ، دیگر گونههایی هستند که از این معدنکاوی صدمه دیدهاند و شکار غیرمجاز آنها راحتتر شده است. در عوض گزارش مرکز پژوهشهای مجلس در سال 1402، به اقدامات معدن بوکسیت برای این مورد اشاره کرده و از کاشت سههزار و 700 اصله نهال از گونههای مختلف نظیر ارس، زرشک و بید، احیای خاک، احیای مرتع با کپهکاری و بذرکاری در 26هزار مترمربع، احداث آبشخور و تامین علوفه برای حیاتوحش و پرداخت منطقه خبر داده است. در مقابل نگارندگان گزارش مرکز پژوهشها در سال 1397 اذعان کردهاند که براساس مستندات موجود در ادارهکل منابع طبیعی و آبخیزداری استان سمنان، معدنکاران از ابتدای کار تا این سال به هیچکدام از تعهداتش عمل نکرده و موجب ازبینرفتن پوشش گیاهی منطقه و قطع درختان ارس شدهاند. «بهدلیل ارتفاع بالای معدن نیز امکان درختکاری و احیای مجدد پوشش گیاهی به روشهای معمول وجود دارد و درختکاریهای صورتگرفته نیز عمدتاً ناموفق بوده است.»
استدلال صاحبان صنایع و معادن معمولاً این است که حتی اگر تخریبی رخ دهد، اشتغالزایی آن را توجیه میکند. به گفته حسنزاده این استدلال نیز مانند سایر توجیهات، سست و بیپایه است. او از برگزاری جلسههای مختلف کارگروه اشتغال در استان سمنان نام میبرد که مفاد آنها نشان میدهد در استان کمبود کارگر ماهر وجود دارد. «مشکل اشتغال شاهرود به نیروهای تحصیلکرده برمیگردد و قرار نیست معدن بوکسیت تاش، آنها را مخاطب قرار دهد.» به گفته او در معدن تنها تعدادی راننده بیلمکانیکی کار میکنند و بهواسطه روباز بودن، تعداد نیروها هم محدود است. در مقابل در جاجرم حتی در سالهایی که معدن فعال نبوده، نهتنها تعدیل نیرو نداشته بلکه استخدامهای جدید هم صورت گرفته است: «در سامانه کدال در بوس گزارش مدیران معدن آلومینا به هیئتمدیره و مجمععمومی نشان میدهد که در بازه زمانی 96 تا 99 یعنی همان سالهایی که مدیران ادعا میکردند با تعطیلی، اشتغال به خطر میافتد، هر سال استخدامهای تازه صورت گرفته است.» در مقابل در شاهرود نهایتاً 30نفر توسط شرکت به کار گرفته شدهاند و سایر نیروها هم بهشکل پیمانکاریاند که معدن در قبال آنها تعهدی قبول نمیکند. از نظر این فعال محیطزیست، آنچه در اولویت است، محیطزیست منطقه است: «عسلویه همیشه نیرو میپذیرد ولی چرا خانوادهها همراه کارگران یا مهندسان به عسلویه نمیروند، چون مشکل آلودگی هوا و محیطزیست دارد. اینکه به بهانه اشتغال 30نفر حتی 100 یا 200نفر، اصلاً فرض بگیرید 2000هزار نفر امنیت شهرستانهای شاهرود و میامی را بههم بزنید و زندگی و معیشت 300هزار نفر را تحتتاثیر قرار دهید، آیا عقلانی است؟»
حسنزاده از وجود 700معدن در سمنان و شاهرود نام میبرد که همگی مشغول بهکارند. «به ما حق بدهید روی نماد، رور و کانون آبساز شهرمان حساس باشیم. این حق ماست که تن ندهیم به اینکه، کسانی به کوهستان ما بتازند. این تنها حرف من نیست؛ محمدشریف ابراهیمی، معاون دادستان کل استان سمنان هم در بازدید از کوهستان شاهوار اعلام کرد که در این منطقه جرم اتفاق افتاده است.»
او آخرین انتقاد را به ازبینبردن منظر گردشگری مرتبط میداند. کوهستان شاهوار در روزهای مختلف تابستان میزبان گروههای مختلف کوهنوردی است، درحالیکه عملیات معدنکاوی توریسم کوهستانی را با چالش مواجه میکند. آنچه این فعال گردشگری درباره گردشگری میگوید، سال 1397 در گزارش مرکز پژوهشها هم آمده است: «با آغاز فعالیتهای معدنی، این جاذبه گردشگری از رونق افتاده و کوهنوردان بهدلیل شرایط نامساعد منطقه و ازبین رفتن طبیعت بکر آن، تمایلی به کوهنوردی در شاهوار از خود نشان نمیدهند.» در عوض در گزارش 1402 این مرکز، بدون توجه به تبعات معدن بر گردشگری، از امکانسنجی و فراهمآوری احداث مجموعه فرهنگسرا و تهیه تدوین طرح جامعه گردشگری شهرستان شاهرود بهعنوان مسئولیت اجتماعی و فرهنگی پیشنهاد شده است.
پاسخگوی مردم باشید
گلچهره محمدی، معاون پیشین فرماندار شاهرود هم میگوید، علاوه بر گزارش مرکز پژوهشها در سال 1397، اسنادی که توسط سازمان مدیریت و برنامهریزی استان منتشر شده و نمونه آنها عملکرد شورای برنامهریزی و توسعه استان و کارگروههای تخصصی آن، رویکردها و دستاوردهای اقتصاد مقاومتی در استان سمنان بین سالهای 1395 تا 98، گزارش اقتصادی-اجتماعی- فرهنگی سال 1396، جزو اسنادی هستند که مخالفان معدن به آن استناد میکنند. به گفته او، اسناد بالادستی ابلاغیه رهبر معظم انقلاب در باب محیطزیست، تحقق گام دوم با انقلاب در بخش آب گزارش مرکز پژوهشها با شماره مسلسل 17046، الزامات تحقق گام دوم انقلاب در بخش محیطزیست با شماره مسلسل 17048، آمایش سرزمین مطالعات فصل چهارم ملاحظات ایمنی- دفاعی- امنیتی استان و ابلاغیه رهبر معظم انقلاب در باب سند هفتم توسعه در سال 1402 در بخش منابع آب و ذخایر ژنتیکی، قوانین خود معادن، قانون خاک، قانون هوای پاک، آییننامههای جلوگیری از آلودگیهای آب و هوا و صدا و خاک، حتی قانون جدید جوانیجمعیت، مورد استناد سمنها و مردم در صیانت از کوهستان شاهوار قرار گرفته است. «پرسشها از دستگاههای اجرایی و مراجع ذیصلاح ابتدا براساس تخریبهای ظاهری و گسترده توسط فعالان محیطزیست شاهرود صورت گرفته، ولی در ادامه کار از سال 1397 براساس اسناد بالادستی و قوانین کلان کشور بوده است.»
خبرگزاریهای رسمی و مطبوعات بارها به موضوع شاهوار ورود پیدا کردهاند، به گفته محمدی تنها یک خبرگزاری 170باکس از ابتدای دهه 90 تا 1401 که جشنملی ثبت شاهوار برگزار شد، مطلب منتشر کرده و در اغلب آنها پرسشهایی مطرح شده است. «تاکنون هیچ پاسخ اقناعکنندهای به مردم شهرستان، مسئولان سمنهای استانی و شهرستانی ازسوی دستگاههای مسئول، داده نشده است.»
معدن بوکسیت تاش برای بیش از یکدهه با انواع شکایتها ازسوی گروههای مختلف در شاهرود مواجه بوده است. «ما نامههای مکتوب سمنها، شکایت مردم تاش، شکایات مردمی که به کمیسیون اصل 90 و سازمان بازرسی کل انجام شده را داریم. در کنار آن ائمهجمعه استان، نماینده مردم شاهرود در مجلس و... را داریم که همه مخالف ادامهکار معدن هستند. همه انتظار دارند که معاون امور معادن وزارت صمت و یادگار احمدی، مدیرکل صمت استان، پاسخگوی مردم این شهر بابت پیشگیری از بحرانهایی نظیر رانش و لغزش زمینی که مختصات حاد آن را منابعطبیعی اعلام رسمی و مکتوب کرده است، باشند. مدیران معدن اعلام کردهاند، میخواهند پیتهای معدنی 500 در 500 در چشمه خرسی و 44 در 700 پیرمیشی در کوهستان شاهوار، بابت اکتشافات جدید و مغزهگیری احداث کنند که همه در شاهرود، نگران این موضوع هستند. به گفته محمدی در مجوزهایی که قبلاً داده شده و تمدید نشده، تصریح شده که بههیچوجه در ناحیه پیرمیشی و آهار عملیات معدنی صورت نگیرد، اما متاسفانه جدیداً اعلام کردهاند که میخواهند این کار را انجام دهند. «مدیران بوکسیت تاش برای اکتشاف و مغزهگیری اعلام مناقصه کردند.» درحالیکه از نظر محمدی، منطقه محل احداث معدن براساس مختصات تکنوتیکی و روی گسل بودن، مستعد لغزش و رانش است. بیتردید رضا محتشمیپور، معاون امور معادن وزارت صمت و یادگار احمدی، مدیرکل صمت استان سمنان، ابتدا درباره معدن طزره و در ادامه بابت تخریبهایی که در کوهستان شاهوار رخ داده و اصرار به تخریبهای جدید، باید پاسخگوی مردم، شورایشهر، ائمهجمعه، سمنهای مردمی و استانی باشند. «مخالفت با این معدن تنها از سمت سمنهای محیطزیستی نیست. خانه کشاورز استان در نامهای خواستار ابطال پروانه شده است و شوراهای کارگری و سمنهای توسعهای و اجتماعی هم همین تقاضا را دارند و میخواهند سلبصلاحیت از بهرهبردار انجام گیرد.»
دو گزارش مرکز پژوهش در سال 1397 و پنجسال بعد یعنی سال 1402، در بخش نتیجهگیری هم تفاوتهایی دارند. در سال 97 بر عدم پایبندی معدن نسبت به محیطزیست تاکید شده و گزارش دوم سعی دارد نشان دهد که معدن به این ملاحظات توجه جدی داشته است. در گزارش اول در بخش پیشنهادات خلأهای قانونی را مهم دانسته و بررسی دقیق قوانین و مقررات محیطزیست بخش معدن و صنایع معدنی و رفع موانع و خلأهای موجود را راهحل اساسی برای جلوگیری از اتفاقات مشابه برشمرده است. گزارش دوم هم گرچه به این موضوع اشاره کرده، اما درنهایت خواستار بازگشایی معدن با نظارت و پایش مستمر شده و تاکید کرده که درک درستی از ماهیت فعالیت معدنی وجود ندارد. به این ترتیب پس از پنجسال حتی با عدم تدوین معیارهای شفاف و مشخص برای تعامل بخش معدن با سازمان حفاظت محیطزیست و سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری، نگارندگان گزارش دوم برخلاف کسانی که سال 97 این کار را انجام دادند، تاکید بر امری دارند که حجم خسارتهایش را نادیده میگیرند.