سـخت امـا درخشان
نظرسنجی هممیهن از ۵۰ خبرنگار و فعال رسانه درباره شرایط کار خبری در سالی که گذشت
نظرسنجی هممیهن از 50 خبرنگار و فعال رسانه درباره شرایط کار خبری در سالی که گذشت
سال سخت، پرتنش و درخشان؛ این شرححال روزنامهنگاران در سالی که گذشت و بهطور مشخص 6 ماه اخیر از فعالیت رسانهایشان است. در این مدت بیش از 100 روزنامهنگار بازداشت و دو روزنامه توقیف شد؛ به استناد گزارش انجمن صنفی روزنامهنگاران برای تعدادی از این خبرنگاران احکامی صادر شد، گروهی شامل عفو شدند و تعدادی هنوز در بندند؛ نیلوفر حامدی و الهه محمدی که از اوایل مهرماه و در پی انتشار گزارش و خبرهای مربوط به ماجرای فوت مهسا امینی بازداشت شدند، در حالی سال 1401 را تمام میکنند که هنوز نه دادگاهی برای آنها تشکیل شده، نه خبری از روند بررسی قضایی آنها به گوش میرسد. آنها در بلاتکلیفی در زندان قرچک ورامین بهسر میبرند و از سرنوشت پروندهشان بیخبرند. در همین مدت روزنامه جهانصنعت در 28 آبانماه پس از انتشار گزارشی درباره کشته شدن کیان پیرفلک، کودک 10 ساله ایذهای، به دلیل «تخطی از مصوبه شورای عالی امنیت ملی و عدم رعایت حدود مطبوعات»، توقیف شد و 17 روز بعد رفع توقیف.
اول اسفندماه هم پس از آنکه روزنامه سازندگی در اعتراض به افزایش قیمت گوشت تیتر «طغیان گوشت» را به صفحه یک برد، توقیف شد. روابطعمومی معاونت امور مطبوعاتی و اطلاعرسانی همان موقع اعلام کرد: «با توجه به بررسیهای کارشناسی صورت گرفته و با عنایت به اصرار بر تخلف در درج محتوای خلافواقع و تشویش اذهان عمومی طی ماههای گذشته، هیئتنظارت بر مطبوعات رأی به توقیف این روزنامه صادر کرد.» در همین مدت، روزنامههای مستقل با موجی از شکایتها از نهادهای امنیتی مواجه شدند. آنطور که از مدیرانمسئول روزنامهها خبر میرسد، نهادی متولی شکایت از روزنامهها شده و هر روز دادسرای فرهنگ و رسانه، یکی از مدیران را فرامیخواند تا نسبت به شکایتهای متعدد از گزارشها و مصاحبهها و خبرها پاسخگو باشد؛ اتفاقی که به گفته آنها با این تعداد، بیسابقه بوده است. بعضی از فعالان رسانهای و خبرنگاران به دلیل حجم بالای شکایتها، احضارها، دستگیریها، فشارها و محدودیتهای کاری و پاسخگو نبودن مسئولان دولتی درباره تصمیماتشان، امسال را سال سخت روزنامهنگاری توصیف کردهاند و برخی هم آن را یکی از درخشانترین سالها دانستند؛ چراکه در همین سال، گزارشهای
متعددی از اعتراضات، وضعیت بازداشتیها و خانوادههایشان در روزنامههای مستقل منتشر شد هرچند در برخی موارد منتهی به دستگیری خبرنگارانی هم شد. بااینحال در نظرسنجی که روزنامه هممیهن از 50 خبرنگار روزنامهها و خبرگزاریهای مستقل، نیمهمستقل و دولتی انجام داده، 92 درصد اعلام کردند که همچنان به رسالت خبرنگاری اعتقاد دارند، در 6 ماه دوم امسال، تاثیرگذارتر بودهاند و در اطلاعرسانی شفافیت داشتهاند.
روزنامهنگار میمانیم
در این نظرسنجی 26 زن و 24 مرد شرکت کردند؛ آنها بیشتر خبرنگاران روزنامههای مستقل و تعدادی هم از رسانههای دولتی و اصولگرا بودند. در این نظرسنجی، پنج سوال پرسیده شد که بخشی از آنها با جوابهای بله و خیر و برخی با توضیح همراه بود. در این نظرسنجی، 41 نفر از شرکتکنندگان در پاسخ به اولین سوال که پرسیده شده بود آیا احساس شما نسبت به ادامه کار روزنامهنگاری تغییر کرده است؟ جواب مثبت دادند و تنها 9 نفر پاسخشان خیر بود. از میان آنها که پاسخشان مثبت بود، تنها 14 نفر اعلام کردند که این تغییر احساس، مثبت بوده است و اعتقادشان به تاثیر کار بیشتر شده اما در مقابل 29 نفر پاسخ دادند که این تغییر احساس، ناخوشایند بوده و در توضیح نوشتند که دچار ناامیدی، بلاتکلیفی شغلی، استرس زیاد و فشار مضاعف و پوچی شدهاند و معتقدند، اعتماد و اقبال عمومی نسبت به رسانههای رسمی کاهش یافته و یأس ناشی از ناکارآمدی رسانه، محدودیتها، نداشتن آزادیبیان، ناتوانی در انجام مسئولیت اجتماعی در قبال جامعه، محدودیت در انتشار اخبار، ترس و نگرانی از آینده این حرفه و... بالا رفته است.
دومین سوال این بود که آیا تذکرها و بازداشت خبرنگاران بر میل شما برای ادامه کار موثر بوده است؟ پاسخ به این سوال به صورت بله و خیر بود. 27 نفر اعلام کردند بله و 21 نفر پاسخشان خیر بود. دو نفر هم پاسخ مشخصی ندادند.
در سومین سوال اعلام شد که آیا به تغییر شغل فکر میکنید؟ که 28 نفر پاسخشان مثبت و 22 نفر منفی بود. در ادامه این سوال، گزینههای سیاسی، امنیت شغلی، اجتماعی و اقتصادی بهعنوان دلایل تغییر شغل عنوان شد که 26 نفر از شرکتکنندگان دلیل را اقتصادی، 14 نفر امنیت شغلی، 12 نفر سیاسی و 7 نفر اجتماعی عنوان کردند. برخی از شرکتکنندگان چندین دلیل را همزمان اعلام کردند.
در پنجمین سوال از شرکتکنندگان پرسیده شد که آیا همچنان به رسالت خبرنگاری اعتقاد دارید؟ 46 نفر یعنی 92 درصد پاسخ دادند بله و 4 نفر جوابشان خیر بود. آن 4 نفر دلیل منفی بودن پاسخشان را اینطور توضیح داده بودند که در شرایط فعلی امکان تحقق رسالت خبرنگاری نیست یا به دلیل فضای بسته، این امکان وجود ندارد. اما آنها که پاسخشان مثبت بود، در توضیح نوشتند با اینکه روزنامهنگاری همچنان شغل سختی است اما قطعا به آن اعتقاد دارند، به آن پایبند هستند، به شرافت قلم ایمان دارند، شغلشان را مسئولیت اجتماعی میدانند و اگر اعتقادشان از دست برود، چیزی از نام رسانه و خبرنگار باقی نمیماند. بعضی هم اعلام کردند که در این مدت اعتقادشان بیشتر هم شده، قدرت آگاهی را بیشتر باور کردهاند، عاشقتر شدهاند و اعلام کردند که در همین مدت، نقش خبرنگاران در شفافسازی و اطلاعرسانی برجستهتر شده و جایگاه خبرنگاران در میان مردم بالاتر رفته است.
به جرم اطلاعرسانی
شرایط اقتصادی خبرنگاران خوب نیست، آنها با حداقل حقوق مشغول به کارند و همواره ناچارند در چندین رسانه، فعالیت داشته باشند اما باز هم دخلوخرجشان نمیخواند. تنها سنگر آنها تحریریه است و در 6 ماه گذشته به دلیل شرایط پیشآمده، این سنگرها هم ناامن شدند. بهطوریکه برخی خبرگزاریها و روزنامهها برای جلوگیری از توقیف، محدودیتهای انتشار گزارشها را بیشتر کردند و برخی هم دست به تعدیل زدند.
سردبیر خبرگزاری ایرنا، بیستونهم دیماه با محمدحسین آجرلو، خبرنگار سرویس ورزشی این خبرگزاری تماس گرفت و از او خواست تا آخر سال دورکار شود، آجرلو وقتی علت را پرسید، جوابی نگرفت. همزمان با او برای خبرنگار زن دیگری در همان خبرگزاری هم که بازداشت شده بود، چنین اتفاقی افتاد. بعدا به آنها اعلام شد که قراردادهای یکسالهشان با این خبرگزاری پس از تمام شدن، دیگر تمدید نمیشود. یعنی سال دیگر بیکارند. آجرلو، همسر نیلوفر حامدی، خبرنگار روزنام شرق است که اوایل مهرماه پس از تهیه خبر و گزارش از ماجرای مرگ مهسا امینی، دستگیر شد و تا همین حالا همراه با الهه محمدی، خبرنگار روزنامه هممیهن درزندان بهسر میبرد. در مدت بازداشت همسر آجرلو، او در شبکههای اجتماعی درباره وضعیت نیلوفر در زندان، توئیت و پستهایی منتشر کرد که ظاهرا مورد پسند خبرگزاری دولتی ایرنا نبود. هرچند او به هممیهن میگوید که تاکنون دلیل واضحی برای تمدیدنکردن قراردادش اعلام نشده، اما قطعا به این ماجراها ارتباط دارد. او حدود 13 سال سابقه فعالیت در این خبرگزاری را داشته است: «29دیماه وقتی به من گفتند که دورکار شوم، خیلی درباره علت این اقدام سوالی نپرسیدم چون
میدانستم به نتیجه خاصی نمیرسم، دوازدهم بهمنماه بود که نامه پایان همکاری من صادر شد، اما در اسفندماه به من اعلام شد. قرارداد یکسالهام تا پایان سال است، اما بنا بر همین نامه از سال دیگر تمدید نمیشود. بعد از این نامه، حتی دیگر اجازه ورود به خبرگزاری را ندارم و کارت ورودم را باطل کردهاند.» آجرلو میگوید که در چند ماه گذشته، نگرانی از ادامه این کار بسیار زیاد بود اما بههرحال خبرنگاران همین یک کار را بلدند: «گاهی که با نیلوفر از زندان صحبت میکنم، میگوید که دوست دارد درباره فلان سوژه گزارش بنویسد، یعنی همچنان با وجود تمام اتفاقات، به این کار علاقه دارد؛ این حال بسیاری از خبرنگاران است.»
تهدید به اخراج و تعلیق
«ف»، خبرنگار یکی از روزنامههای دولتی است. او با بیش از 10 سال سابقه کار، به دلیل پست و استوریهایی که اوایل مهرماه منتشر کرد، برای مدتی از کارش تعلیق شد. او به هممیهن میگوید، در دورهای فشار روی خبرنگاران از سوی رسانههایشان بسیار بالا بود: «ما در روزنامهمان نمیتوانستیم هیچ گزارش غیرحمایتیای از دولت بنویسیم، درحالیکه اتفاقاتی در شهر رخ میداد که باید مسئولان نسبت به آن پاسخگو میبودند. وقتی خبرنگار نمیتواند این مسائل را در رسانهاش بنویسد، دست به دامان شبکههای اجتماعی میشود. قبل از این اتفاقات هم در فضای مجازی فعال بودم و اینبار هم مطالبی منتشر کردم، اما بلافاصله از سوی محل کارم با من برخورد شد. پس از قطع همکاری موقت از من خواستند که هیچ فعالیتی در شبکههای اجتماعی نداشته باشم و اعلام کردند هر خطایی از من سر بزند، منجر به اخراجم میشود. من هم با توجه به شرایطی که داشتم، فعالیتم را متوقف کردم. پس از مدتی به محل کارم بازگشتم اما بعد از آن، فشارها بیشتر هم شد.» به گفته این خبرنگار، تمام گزارشها و مصاحبهها باید حمایت از دولت باشد و هیچ نقدی نداشته باشد، یعنی مثلا همان نگاهی که سیستم به مسئله زنان یا سایر موارد دارد، باید در گزارشها هم رعایت شود. در این وضعیت خبرنگار نمیتواند رسالت اصلی خود را ایفا کند. او میگوید، مردم هم نگاه جالبی به خبرنگاران ندارند، یا میگویند چرا تا به حال دستگیر نشدهاید یا میگویند شما جز دروغ، کاری نمیکنید. او از همکاران دیگرش در خبرگزاریها و روزنامههای دولتی دیگر هم خبر دارد و میگوید، یکی از همین روزنامهها خبرنگاران را جمع کرده و گفته، اگر در فضای مجازی درباره این اتفاقات فعالیتی داشته باشند با آنها قطع همکاری میشود.
ناامنی بیسابقه برای خبرنگاران
اکبر منتجبی، سردبیر روزنامه سازندگی و رئیس انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران است و به هممیهن میگوید:«سالی که گذشت، یکی از بدترین سالهای روزنامهنگاری حداقل در 20 سال اخیر از نظر امنیت شغلی بود؛ روزنامهنگارانی بودند که پس از مرگ مهسا امینی به دلیل ماموریتهایی که از طرف روزنامههایشان داشتند، بازداشت و احضار شدند یا تذکر گرفتند. بهطورکلی مجموعه این اتفاقات سبب شد تا تقریبا 100 روزنامهنگار در همین مدت اخیر بازداشت شوند. این آمار بسیار بالاست و نشاندهنده نبود امنیتشغلی برای حرفه خبرنگاری است. آن هم در شرایطی که آقایان اعلام میکنند مرجعیت خبری از ایران خارج شده و باید آن را به داخل برگرداند، اما 100 روزنامه نگار بازداشت میشوند؛ روزنامهنگارانی که اغلب از روزنامههای اصلاحطلب در تهران و شهرستانها بودند.» به گفته او، اتفاقاتی که در این مدت رخ داد، بیسابقه بوده است، حتی در اوج وقایع دوم خرداد که «بهار مطبوعات» از آن یاد میشود و یکشبه 40 روزنامه توقیف شد هم 100روزنامهنگار بازداشت نشدند. امسال، سال سیاه روزنامهنگاری برای ایران بود.
درخواست از قوهقضائیه برای آزادی دو روزنامهنگار
برای پیگیری وضعیت روزنامهنگاران بازداشتشده، کمیتهای از سوی انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران تشکیل شد و رئیس انجمن درباره اقداماتی که برای آزاد کردن روزنامهنگاران صورت گرفته، میگوید: «ارتباط انجمن صنفی روزنامهنگاران در این دوره با مسئولان دولتی قطع بود، دولت اصلاحطلب هم نبود تا ما ارتباطاتی داشته باشیم. بااینحال انجمن یک کمیته پیگیری روزنامهنگاران بازداشتی را تشکیل داد. در این مدت جلسههای زیادی با مقامات سپاه و اطلاعات و شورای عالی امنیت ملی داشتیم و در جلسههای مختلف عمومی هم که داشتیم، باز هم سعی کردیم با مسئولانی مانند آقای شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، صحبت کنیم و مشخصا هم پیگیر وضعیت روزنامهنگاران بازداشتی بودیم. بعد از آن روند آزادی خبرنگاران شروع شد. هرچند تعدادی از خبرنگاران مانند مثل نیلوفر حامدی و الهه محمدی همچنان در بازداشت هستند.» او ادامه میدهد: «آنطور که پیگیری کردیم، پرونده این دو روزنامهنگار در قوهقضائیه است و از دست دولت خارج شده. آخرین جلسهای که با مدیرکل مطبوعات داخلی وزارت ارشاد داشتیم، گفتند که پرونده این دو نفر، دیگر در اختیار دولت نیست. بنابراین ما از آقای اژهای، رئیس قوهقضائیه درخواست میکنیم که شب عید این دو خبرنگار را آزاد کنند تا در این مدت کنار خانوادههایشان باشند.»
شکایتهای متعدد از مطالب روزنامهها
روند بازداشتها و احضار خبرنگاران در این مدت و به استناد نظرسنجی هممیهن، حکایت از تاثیرات منفی دارد. حالا منتجبی درباره اینکه چقدر این بازداشتها بر محتاطتر شدن خبرنگاران و سردبیران روزنامهها تاثیر میگذارد، میگوید: «در کوتاهمدت به دلیل بار روانی که همراه دارد، موثر است اما در طولانیمدت اثرش را از دست میدهد. جامعه رو به جلوست و هیچکدام از ما آدمهای اول فروردینماه 1401 نمیشویم. همه ما از بحران و تونل عجیبی رد شدهایم.» منتجبی درباره تهدیدها و شکایات متعددی که علیه روزنامهها میشود، توضیح میدهد: «بخشی تشکیل شده که بهطور مرتب از روزنامهها شکایت میکنند. یکی از آنها روزنامه هممیهن است که تهدیدهای متعددی متوجه آن است. روزنامه سازندگی هم با این مسائل مواجه است. هر بار که میرویم دادگاه، حداقل 15 شکایت از روزنامه شده است. این مسئله فشار عصبی و روانی روی جامعه روزنامهنگاری وارد کرده و مدیرمسئولان را محتاطتر کرده است.»
با این همه اما رئیس انجمن روزنامهنگاران استان تهران معتقد است که در این مدت روزنامهنگاران داخلی واقعا درخشیدند؛چه آنها که در روزنامهها کار کردند، چه در سایتها فعال بودند و چه آنهایی که در توئیتر به صورت آزاد خبررسانی میکردند واقعا درخشیدند. درخشش روزنامهنگاران ایرانی در داخل کشور، خیلی بیشتر از کسانی بود که در خارج از کشور آزادیعمل داشتند و هیچکاری نکردند. بازداشت 100 روزنامهنگار هم دلیل همین درخشش است. به گفته سردبیر روزنامه هممیهن، جامعه مطبوعات داخلی، ظرفیت خوبی دارند تا حاکمیت از آنها برای بازگرداندن مرجعیت به داخل کشور بهره ببرد و رسانه را آزاد کند. یک شبکه خصوصی خوب هم راهاندازی کند و از تمام خبرنگاران هر دو جناج سیاسی استفاده کند. این اقدام، منجر به اتفاقهای خوبی میشود.
خبرنگاران فقیر
اول اسفندماه بود که روزنامه سازندگی پس از انتشار با تیتر «طغیان گوشت» در صفحه اول، توقیف شد، هرچند 10 روز بعد رفعتوقیف شد اما منتجبی که سردبیر روزنامه سازندگی است، تاکید میکند بازداشت 100 روزنامهنگار و توقیف دو روزنامه، بیشتر از گذشته نشان داد که روزنامهنگار، امنیت سیاسی ندارد: «نداشتن امنیت سیاسی، یکی از مهمترین چالشهای روزنامهنگاران است. بعد از آن امنیت شغلی و اقتصادی قرار میگیرد. یعنی به همان نسبت که شرایط اقتصادی جامعه بد میشود، شرایط اقتصادی روزنامهنگاران بدتر میشود. چراکه خبرنگاران درآمد آنچنانی ندارند، روزنامهنگاری تنها یک آرمان است، او برای آگاهیبخشی به جامعه، وضعیت موجود را نقد میکند تا به وضعیت موعود برسد. این تعریف روزنامهنگاری است. به همین دلیل است که ما نقد میکنیم اما طبیعتا دولتها نقد را بر نمیتابند، همهشان در ظاهر از نقد استقبال میکنند اما وقتی نقد میکنیم که چرا فلان سیاست اشتباه است، چرا فلان کنگره را برگزار کردید و... با ما برخورد میکنند.»
بر اساس اعلام او، همه این اتفاقات در حالی رخ میدهد که درآمد خبرنگاران بهشدت پایین است، خیلی از خبرنگاران 6-5میلیون تومان حقوق میگیرند و اگر خیلی شرایط خوبی داشته باشند و در روزنامه دولتی کار کنند، 8 تا 10 میلیون تومان حقوق میگیرند. همین وضعیت سبب شده تا انجمن روزنامهنگاران استان تهران تصمیم بگیرد این مسئله را بررسی کند. قرار است برای سال جدید حداقل حقوق خبرنگاری از سوی این انجمن اعلام شود.
از خبرنگاری تا کارگر نظافتچی
توقیف روزنامهها اما با بیکاری خبرنگاران زیادی همراه است؛ خبرنگارانی که با تمام فشارها و محدودیتها همچنان فعالاند، حالا باید سختی بیکاری را هم به جان بخرند. حسن همایون، روزنامهنگار حوزه فرهنگی روزنامه سازندگی است. او با توقیف روزنامه سازندگی و از دست دادن شغل، در توئیتی درخواست کار تولید محتوا و حتی کارگری کتابفروشی و نظافتچی کرد. توئیت همایون اما بازتابهای فراوانی داشت که نشان از ناامنی شغلی و شرایط سخت روزنامهنگاری در ایران دارد. او به هممیهن میگوید: «در دانشگاه و دیدار با استاد راهنما بودم که خبر توقیف روزنامه رسید. دنیا بر سرم خراب شد. کمی زمان گذشت، گفتم چه چاره از بخت بیچاره؟ برای چارهاندیشی دستبه دامان توئیتر و اهالی آنجا شدم و نوشتم که «با توقیف روزنامهسازندگی باز بیکار شدم، بعد 4 سال فرار از روزنامهنگاری ناگزیر از اضطرار مالی و نیافتن کاری، اخیرا به روزنامه برگشته بودم. وضعیت کار همسرم هم متاثر از بازداشتش معلوم نیست؛خواهشا نیروی روابط عمومی، تولید محتوا، کارگری کتابفروشی، نظافتچی و... میخواهید خبر دهید.» نمیدانستم روزنامه کی بازخواهد گشت؟ تجربه میگفت دستکم رفت تا بعد تعطیلات
نوروز، پس ناگزیر توئیت زدم و بسیاری ابراز همدردی کردند و تک و توک هم پیشنهادهای همکاری مطرح شد. من پیگیری کردم اما عملا به جایی نرسید. 10 روز جهنمی سپری شد؛ با هزار فکر و خیال. بیخوابیهای شبانه و پیگیریها روزانه برای یافتن کاری دیگر. جایی دیگر. کتابفروشی گفت کارگر میخواهد بالاشهر تهران از 10صبح تا 10 شب، ماهی هشت میلیون تومان! گفتم خبر میدهم. پیشنهادی هم شد کارگر رستورانی باشم در ولنجک از 9 صبح تا 2 نیمهشب ماهی حداقل پنج میلیون تومان و حداکثر 9 میلیون تومان، اینجا هم گفتم خبر میدهم. در همین فاصله خبر آمد روزنامه برگشت، من هم باز ناگزیر به روزنامه بازگشتم و چشمانتظار اینکه کی دوباره روزنامه را توقیف خواهند کرد؟! یا کی سرمایهگذاران به این نتیجه برسند که پولی برای در آوردن روزنامه ندارند؟»
یاسر مختاری 37ساله، نزدیک 13 سال کار خبری کرده و آخرینبار در یکی از خبرگزاریها مشغول به فعالیت بوده و اخیرا هم با تعدیل نیروها، بیکار شده است. او چندی پیش در حساب شخصیاش در توئیر نوشت: «با این وضعیت رسانهها و بیکاری، تنها راهی که برام باقی مونده، اینه که برم شهر خودم کولبری کنم و به جای خبرنگار کولپشنی بشم. اولین خبرنگار کولبر و تجربیات یک خبرنگار - کولبر را بنویسیم.» مختاری میگوید، پس از انتشار این توئیت چندین پیشنهاد کاری غیرمرتبط با روزنامهنگاری به او داده شده و باید برایشان رزومه بفرستد. میگوید ایرادی ندارد اگر در کاری غیر از خبرنگاری فعال شود، چراکه نیاز مالی دارد. او به هممیهن توضیح بیشتری میدهد: «ماجراها از شهریورماه پس از مرگ مهسا امینی آغاز شد، از همان زمان فشار مضاعفی به خبرنگاران وارد شد، بازداشت و احضار خبرنگاران منجر شد تا با انتشار برخی از سوژهها موافقت نشود و دستمان بسته شد. به خبرنگاران فشار وارد میشود و از آنطرف، حمایتی از خبرنگاران نشد. در کنار همه اینها اوضاع مالی رسانهها هم بسیار بد بود، برخی مجبور به تعدیل نیرو شدند، حقوقها هم دیر پرداخت میشود. حالا غیر از همه اینها
استرس ناشی از وضعیت موجود و اینکه نکند ما را هم بگیرند، شرایط را سختتر کرده بود.» مختاری میگوید، حقوقی که در ایران به خبرنگاران داده میشود یکسوم حقوق خبرنگاران در افغانستان و عراق است، اما همین را هم بهزور و با تاخیر به خبرنگاران میدهند. افزون بر اینها، حمایتی هم نمیشود. او درباره بیکاریاش هم توضیح میدهد: «اوایل آذرماه، از طرف خبرگزاری با ما قراردادهای یک ماهه بستند. گفتند اوضاع اقتصادی خراب است و شاید مجبور به تعدیل شوند. بعد کم کم فهرست تعدیلیها آمد. اغلب اسامی تعدیلشده کسانی بودند که در آن دوره در شبکههای اجتماعی فعالیت داشتند. یکی از همکاران را هم گرفتند و در تمام مدتی که دستگیر بود، حقوقی برایش واریز نشد. بعدش برای ماندن ما در خبرگزاری، شرط گذاشتند. من هم گفتم، یکماه دیگر میمانم. آخر ماه شد، گفتند دیگر برو.»
یا ساز میزنم یا کولبر میشوم
این خبرنگار که بهصورت تخصصی در حوزه سلامت فعالیت کرده، میگوید که برای اعلام وضعیت بیکاری مدتها با خودش کلنجار رفته. چون افرادی با شرایط سختتر بیکار شده بودند اما درنهایت ناچار شده تا این موضوع را در توئیتر اعلام کند: «این دو ماه خیلی به من از نظر مالی فشار آمد. واقعا ما خبرنگاران مهارتی جز نوشتن و تولید محتوا نداریم. درنهایت میتوانیم راننده اسنپ شویم. خانمهای روزنامهنگار هم به آرایشگری فکر میکنند. خیلیها اطرافمان هستند که اگر به سمت این کارها هم نروند در کافهها و کتابفروشیها مشغول به کار میشوند. شرایط اقتصادی فشار زیادی وارد کرده است. من هم گفتم، میروم شهر خودمان و کولبری میکنم. در شهرهای پاوه و سنندج و مریوان و سقز وقتی کسی هیچ مهارتی نداشته باشد، کولبر میشود. من هم یا کولبر میشوم یا سازم را دستم میگیرم میروم در خیابانها میزنم.» او میگوید، حقوق خبرنگار در جایی که کار میکرده 6 میلیون و 700 هزار تومان بود. همه اینها درحالیاست که کار خبرنگاری با چالشهای فراوانی همراه است: «من خبرنگار سلامت هستم و در همان دوره کرونا، چندین بار بیمار شدم. خبرنگار دیگری در جریان تهیه گزارش از بیمارستانها، 5 بار کرونا گرفت. سختی کار خبرنگاری زیاد است.» به گفته او در کنار وضعیت کار روزنامهنگاران، حوزههای خبری هم بسیار محدود شدهاند. خبرنگاران را بایکوت میکنند یا ممنوع از ورود. بسیاری از مسئولان حاضر به گفتوگو نیستند. ازسویدیگر هم به خبرنگار فشار میآورند چرا فلان استوری را گذاشتهای، چرا فلانی تو را فالو کرده است و...: «هیچوقت یادم نمیآید که چنین شرایطی را تجربه کرده باشیم و تا این میزان دستگیری خبرنگار داشته باشیم. در بدترین دوره قرار داریم.»