فیلمهایی که نشان داد اینکاره نیست...
درباره محکومیت الهه محمدی
درباره محکومیت الهه محمدی
آنچه دیروز در قالب فیلم و گزارش و فضاسازی تکمیلی برای اثبات مجرم نشان دادن دو روزنامهنگار زندانی منتشر شد، دستکم برای من تازگی نداشت. پیش از این، در جلساتی سردبیران و مدیران روزنامهها را دعوت کرده بودند و پاورپوینتهای خود را ارائه کرده بودند تا نشان دهند الهه و نیلوفر بیخود و بیجهت، تبدیل به «سوژه امنیتی» نشدهاند. گفته بودند که آنها به این کشور و آن کشور رفتهاند و دورههایی را دیدهاند و مطالبی را تولید کردهاند که در چارچوب سناریوهای آمریکا برای «جنگ نرم» علیه ایران بوده است. بگذریم که در همان جلسه هم کسی با این توجیهات قانع نشد؛ حتی در این حد که تذکری جدی و رسمی به الهه محمدی بابت قطع آنچه «ارتباطات او» میخواندند، داده شده باشد. مسئلهای که باعث شد تا در آخر جلسه از مقام مسئول آن را بپرسم و تنها جوابی که شنیدم، این بود: «خانم حامدی دوستش بوده؛ حتما به او خبر داده».
اما فارغ از این مسئله، آنچه در کل این یک سال و یک ماهی که از بازداشت الهه محمدی میگذرد، گفتهام و آن را با خود مسئولان دستگاههای مرتبط هم در میان گذاشتهام، این بوده که فرض کنیم آنچه شما درباره ارتباطات این دو روزنامهنگار و فعالیت خواسته یا ناخواسته آنها در «پروژه نفوذ» میخوانید، کاملاً درست بوده باشد و مستندات محکمی هم در این زمینه در دست دارید؛ پرسش اصلی این است که چرا پیش از این، با آنها برخورد نکردهاید؟ چرا برای روزنامههایی که مدعی هستید همکاری آنان در آن، «پوشش برای عملیات نفوذ» بوده، تذکر یا توصیهای نفرستادید و از مدیران آنها نخواستید با حساسیت بیشتری مطالب و سوژههای آنان را بررسی کنند؟ فراتر از این، چرا خانم غنچه قوامی که در فیلم ساختهشده توسط خبرگزاری میزان، ارتباط و تماسهای الهه محمدی به او مصداق ارتباطات خارجی و همکاری در زمینه اغتشاشآفرینی و... معرفی شده؛ در سال 1393 چنانکه وکیل سابق او اعلام کرده، از چنین اتهاماتی تبرئه شده بود؟ (عین متن خبر منتشرشده در خبرگزاری ایلنا به نقل از محمود علیزادهطباطبایی، وکیل سابق غنچه قوامی: «اتهامات جدیدی از جمله جاسوسی و اجتماع و تبانی برای اقدام
علیه امنیت کشور اخیراً در پرونده قوامی مطرح شده بود که با پیگیریهای ما قرار منع تعقیب برای این اتهامات صادر شد»/ خبرگزاری ایلنا، اول آذرماه 1393/ کد خبر: ۲۲۶۱۸۸). حال، چطور چند تماس تلفنی با کسی که خودش از اتهام جاسوسی تبرئه شده، چنین پررنگ میشود و بر سر آن تبلیغاتی میکنند گویی خبرنگار «هممیهن» مستقیماً با رؤسای سیا و موساد تماس گرفته و گزارش فعالیتهای میدانی خود در ایران را به او میدهد؟
بنابراین، روشن است که یا مستندات جدی برخلاف آنچه ادعا میشد درباره ارتباطات خارجی و فعالیت الهه محمدی در قالب «شبکه نفوذ» وجود نداشته است که تا قبل از ماجرای مهسا امینی با او برخورد نکردهاند و یا اینکه اگر فرضاً مستندات جدی هم وجود داشته (که مجموعه موارد ارائهشده تاکنون چنین چیزی را نشان نمیدهد)، باید اذعان کرد که نهادهای ذیربط از کمترین تحلیل و برآورد و زمانشناسی در برخورد با این دو متهم برخوردار نبودهاند و برخورد با آنان را در اوج اعتراضات سال گذشته و زمانی انجام دادهاند که حتی با مستندترین اتهامات هم، نمیتوانستند افکارعمومی و بهویژه جامعه مطبوعات را قانع کنند که بازداشت و محاکمه این دو روزنامهنگار، دلیلی جز فعالیت حرفهای آنان در پوشش ماجرای مرگ مهسا امینی داشته است.
اما در کنار همه این موارد، فیلم ساختهشده توسط خبرگزاری قوهقضائیه، خود مستند و نشانهای آشکار در رد ادعاها و اتهامات علیه الهه محمدی است. در این فیلم، ادعا شده که این روزنامهنگار دورههای خاص روزنامهنگاری، امنیت سایبری و... را دیده است تا بتواند ارتباطات خود را با طرف خارجی، کاملاً «امن» نگاه دارد. اما جالب است که بخش عمده مستندات این فیلم، نقلقولهایی از چتها و پیامهای صوتی الهه محمدی با دوستانش و یا فایلهای مصاحبه او با خانواده و بستگان مهسا امینی است که بهسادگی و با ضبط گوشی موبایل او، در اختیار نهادهای ذیربط قرار گرفته است. همین مسئله و همین فیلم خبرگزاری قوهقضائیه نشان میدهد اتفاقاً الهه محمدی، نهفقط یک چهره پیچیده و دارای توان خارقالعاده برای پیشبرد پروژههای تعریفشده نیست؛ بلکه اتفاقاً، یک خبرنگار ساده و البته، پرشور و هیجان است که حتی فایلها و پیامهای درون گوشی خود را هم نمیتواند از دسترس دیگران دور نگاه دارد. از این نظر، نهادهای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا و پیشبرندگان پروژه نفوذ را باید تمسخر کرد که چنین افراد نابلدی را به کار گرفتهاند؛ عواملی که پس از طی اینهمه دورههای حضوری و
آنلاین و گذراندن انواع آموزشها، بهاینسادگی در دام میافتند و یک «پروژه نرم براندازی» را بر باد میدهند!