درنگی در معنای مفهوم «مشروطه»
شاید بتوان این نقد را به مشروطهخواهان نمود که علاوه بر این که چشمانداز غیرواقعبینانهای از تحقق نظام مشروطه در ایران داشتند و دوای همه دردهای جامعه ایرانی را به استقرار نظام حقوق اساسی محدود میکردند؛ زیاده از حد بر روی متن و کاغذ متمرکز بودند.

هر ساله در یادبود انقلاب مشروطه به بازخوانی تاریخ، ریشهیابی رخدادها و کامیابیها و ناکامیهای این حرکت مدنی ملت ایران پرداخته میشود؛ اما کمتر پیش میآید که واژه «مشروطه» را واکاوی کنند. در صدر مشروطه این دقت در اهمیت کلمات بیش از امروز بود.
میرزایوسفخان تبریزی مشهور به مستشارالدوله، حدود صدوپنجاه سال قبل با نگارش رساله «یک کلمه» در شکلگیری اندیشه مشروطهخواهی ایرانیان اثرگذار بود. او درباره کتاب خود گفته است: «بهکار بزرگی که منافع دولتی و ملتی آن زیادتر از وضع الفباست مشغول هستم. اگر سعادت یاری کرد و اهتمامات من و همکاران که با من یک رأی هستند مؤثر افتاد، بهترین نعمات قسمت ما و هموطنان ما خواهد شد». جالب اینکه هربرت هارت، فیلسوف حقوق اهل انگلستان و استاد دانشگاه آکسفورد، نود سال بعد از مستشارالدوله کتاب «مفهوم قانون» را نوشته است.
نمیشود از مشروطه سخن گفت و حرفی از سیدحسن تقیزاده به میان نیاورد. در جلد نخست کتاب 19 جلدی «مقالات تقیزاده» مجموعه نوشتهها و سخنرانیهای او پیرامون مشروطیت گردآوری شده است. تقیزاده مینویسد، در ابتدای امر کلمه مشروطه و مشروطیت مستعمل نبود و پس از «عدالتخانه» واژه «مجلس» رواج داشت. او ورود کلمه مشروطیت را از عثمانی به ایران میداند که در آغاز سلطنت سلطان عبدالحمید ثانی در استانبول رایج شده بود. گفته شده که این واژه از کلمه «شارت» فرانسوی یا «چارتا» انگلیسی به معنای قانون اساسی گرفته شده است. همچنین کلمه «مشروعه» را پیشنهاد محمدعلیشاه برای مقابله با آزادیخواهان نقل میکند.
سیدحسن تقیزاده در مقالهای با عنوان «لفظ مشروطه و یادی از اوائل مشروطیت» این حکایت را روایت میکند: «...در اول امر مشروطیت که در تبریز مشروطهطلبان شور غیرقابل وصفی در کار داشتند و برای همراه کردن هر طبقه به این امر از هیچ مجاهدتی فروگذار نمیکردند...وقتی نزد مجتهد اعلم شهر مرحوم آقامیزاصادقآقا رفتند و از او تقاضای همراهی کردند، مشارالیه گفت اینکه شما میخواهید چیست؟ گفتند مشروطه و فواید آن را بیان کردند. گفت چون این طریقه حکومت از ممالک متمدنه غربی اخذ شده آیا نزد آنها اسمی ندارد؟ گفتند آنها «کنستی توسیون» مینامند.
معزیالیه گفت صلاح خود شما هم در همین است که همان کلمه را اختیار کنید زیرا که لابد در پیش آنها و کتب لغت آنها آن کلمه تعریف دقیق و صحیح و جامع و غیرقابل تأویلی دارد که بعدها کسی نمیتواند به آن کلمه معنی دیگر داده و مورد بحث و نزاع قرار بدهد. لکن اگر کلمه عربی مشروطه را انتخاب کنید اختیار کار را از دست خودتان خارج نموده و به دست ما میدهید و بعدها بعضی آخوندها مخالف این امر آن لغت را عنوان نموده و خود به دلخواه تفسیر و معنی خواهند کرد... به این طریق رشته کار از دست شما خارج میشود».
البته عدهای دیگر ادعا کردهاند که آزادیخواهان واژه مشروطه را به جای معادل constitution به اشتباه در برابر واژه condition آوردهاند. البته امروزه روز معنایی که از «مشروطیت» فهم میشود همان «جنبش حقوق اساسی» است که حاکمان را در چهارچوب قانون اساسی محدود و نظاتپذیر میکند. گرچه شاید مشروطهخواهان واژهای دقیق را برای آنچه مدنظر داشتهاند انتخاب نکرده باشند، اما از گفتار و رفتار آنان بر میآید که همین جنبش حقوق اساسیخواهی را در نظر داشتند و کم کم از «عدالتخانه» به «مجلس» رسیدند. تصویب قانون اساسی و سپس متمم که مهمترین دستاورد در صدر این حرکت بوده نیز شاهدی بر این مدعاست.
شاید بتوان این نقد را به مشروطهخواهان نمود که علاوه بر این که چشمانداز غیرواقعبینانهای از تحقق نظام مشروطه در ایران داشتند و دوای همه دردهای جامعه ایرانی را به استقرار نظام حقوق اساسی محدود میکردند؛ زیاده از حد بر روی متن و کاغذ متمرکز بودند.
با این حال در بین فقها و حقوقدانان نویسندگان و نظریهپردازانی بودند که در زمینهسازی و ادامه جنبش حقوق اساسی نقش داشتند که از این میان میتوان به میرزای نائینی نویسنده کتاب «تنبیةالامه و تنزیةالمله» و منصورالسلطنه عدل مؤلف اثر «حقوق اساسی یا اصول مشروطیت» اشاره کرد. داود فیرحی، استاد فقید دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، در کتاب «مفهوم قانون در ایران معاصر» به سیر تحولات و دگردیسیهای مفهوم قانون از دوران پیشامشروطه تا به امروز پرداخته است.
مشروطهخواهی راهی طولانی است که هنوز برای جامعه ایرانی به پایان نرسیده است.