| کد مطلب: ۳۲۸۷۲

از مذاکره هوشمندانه وشرافتمندانه ضرر نمی‌کنیم/آنچه از پیامبر اسلام و تجربه صلح حدیبیه می‌آموزیم

مذاکره یا گفت‌وگو اولاً و بالذات قابلیت ارزیابی و قضاوت ندارد و از ملاحظه نتایج و ثمرات گفت‌وگوست که می‌توان آن را متصف به انواع صفات خوب یا بد کرد. ای‌بسا گفت‌وگوهایی شیرین و هموار که نتایج تلخ و زیانباری داشته‌اند و ای‌بسا گفت‌وگوهای تند و ناهموار که بالمال و حتی مدت‌ها بعد، نتایج مفید و حتی درخشانی پدید آورده‌اند. سراسر تاریخ پر است از شواهدی دال بر این مدعا. این چندساله به یکی از این شواهد در تاریخ اسلام به کرات اشاره شده و آن، معاهده صلح حدیبیه است؛ اما زوایای ظریف آن کمتر مطرح شده است.

از مذاکره هوشمندانه وشرافتمندانه ضرر نمی‌کنیم/آنچه از پیامبر اسلام و تجربه صلح حدیبیه می‌آموزیم

از ابتدای تاریخ تا امروز، گفت‌وگو‌ صرفاً بهترین ابزار برای برقراری ارتباط، فهم متقابل و تعاطی افکار و  انتقال عواطف و احساسات و بالاخره تعامل و دادوستد دارایی‌های مادی و ‌معنوی بین فرزندان آدم ابوالبشر بوده و هست و خواهد بود. از وقتی انسان حرف زدن را یاد گرفت، همزمان هم بر اساس شعور فطری خود این مهم را هم دریافت که هر وقت با هرکسی چه دوست، چه آشنا، چه غریب، چه رقیب، چه حسود و چه دشمن دچار مشکلی شد؛ ابتدا بی‌واسطه یا باواسطه گفت‌وگو کند و اگر از راه گفت‌وگو به نتیجه نرسید، آنگاه به راه‌های دیگر متوسل شود و در نهایت اگر مقابله اجتناب‌ناپذیر بود، با شجاعت و شهامت و تا پای جان به دفاع شرافتمندانه از حقوق خود بپردازد و این دفاع مشروع نزد پروردگار از چنان اهمیتی برخوردار است که اگر کسی در راه دفاع از خانه و کاشانه و برای حفظ دارایی و اموال خود جانش را از دست بدهد، در ردیف شهداى گرانقدرى قلمداد می‌شود که جان‌شان را در راه وطن و ملک و ملت و دین و آیین از دست می‌دهند.

بنابراین، مذاکره یا گفت‌وگو اولاً و بالذات قابلیت ارزیابی و قضاوت ندارد و از ملاحظه نتایج و ثمرات گفت‌وگوست که می‌توان آن را متصف به انواع صفات خوب یا بد کرد. ای‌بسا گفت‌وگوهایی شیرین و هموار که نتایج تلخ و زیانباری داشته‌اند و ای‌بسا گفت‌وگوهای تند و ناهموار که بالمال و حتی مدت‌ها بعد، نتایج مفید و حتی درخشانی پدید آورده‌اند. سراسر تاریخ پر است از شواهدی دال بر این مدعا. این چندساله به یکی از این شواهد در تاریخ اسلام به کرات اشاره شده و آن، معاهده صلح حدیبیه  است؛ اما زوایای ظریف آن کمتر مطرح شده است.

اول اینکه، این معاهده در میانه مشاجرات نسبتاً تند و وهن‌آمیز مشرکان با مسلمانان آن‌هم در حضور رسول خدا به نگارش درآمد و از آن گذشته، ظاهر این معاهده صلح که میان پیامبر و مشرکان مکه امضا شد، آنقدر تحقیرکننده و ناروا به نظر می‌رسید که هنگام انشای مفاد آن و موافقت پیامبر با بندهایی که به‌صراحت نوعی عقب‌نشینی و کوتاه آمدن حضرت در برابر مکیان تلقی می‌شد، اعتراض و خشم برخی از مسلمانان را به دنبال داشت.1

دوم اینکه، با این وصف در کمال شگفتی آیه شریفه «انا فتحنا لک فتحا مبینا» در شأن همین معاهده نازل شد2 که حاکی از دونکته مهم است: یکی اینکه، خداوند خواست بر تصمیم پیامبر صحه بگذارد و به حضرت دلداری بدهد و دوم اینکه بر پیامبر و مسلمانان معلوم شد که خداوند حکیم نتیجه غایی و عاقبت این تصمیم را مقارن پیروزی روشن و بزرگ برای پیامبر و‌ مسلمانان مقرر فرموده است. تا جایی که امام‌صادق(ع) در مورد معاهده صلح حدیبیه فرمود: «هیچ ماجرایی پربرکت‌تر از آن نبوده است».3

با این حساب، معلوم می‌شود که چگونگى مذاکره و نتیجه غایی و حتی درازمدت گفت‌وگو و مذاکره است که مى‌تواند مورد قضاوت قرار بگیرد و واجد بار ارزشی مثبت یا منفی باشد و از سوی دیگر، اهتمام جدی پیامبر برای پرهیز از درگیری و اجتناب از جنگ است که نه‌تنها در این مورد، بلکه بارها و بارها در نحوه برخورد با دشمنان از حضرت‌شان مشاهده شد و تاریخ آن را ثبت کرده است.4

کمترین درسی که از این نحو سلوک نبی‌مکرم می‌توان گرفت، این است که اگر با مذاکره و گفت‌وگو کمترین احتمال برای رسیدن به یک توافق منصفانه و شرافتمندانه و در نتیجه پرهیز از تقابل‌های فرساینده و پرخسارت وجود داشته باشد، از آنجایی که محتمل، یعنى موضوع احتمال، امر بزرگ و مهمی است، بر اساس سیره پیامبر باید تا  جایی که ممکن است نه‌تنها از بستن درهای گفت‌وگو جلوگیری شود؛ بلکه از کوچکترین بهانه و مجال ممکن برای گشودن باب گفت‌وگو باید بهره‌برداری شود تا بدین وسیله، حداکثر مساعی و تلاش برای حفاظت از جان و صیانت از مال مسلمین صورت گرفته باشد. 

 البته، چنانکه گفته شد اگر همه این راه‌ها بسته شد و لجاجت و زیاده‌خواهی و خوی استکباری طرف مقابل سبب شد مجال و فرصتی برای برون‌رفت از وضعیت مقابله و درگیری باقی نماند، زمان مقاومت شجاعانه و عزتمندانه فراخواهد رسید. برای ایران و شرایط پیش رو، اما تجربه بزرگ و تلخ برجام بدفرجام نیز می‌تواند چراغ راه این دور از گفت‌وگو‌ها باشد که هم مذاکرات با اتکا به هوش و تندرستی ایرانی و بهره‌گیری از آموزه‌های ناب و اصیل اسلامی در مسیری هدایت شود که بیشترین و بهترین نتایج را به همراه آورد و هم این‌بار از طرف مقابل ضمانت اجراهای محکم و قابل‌اجرای حقوقی برای پایبندی به تعهدات‌شان اخذ شود تا اتفاق شوم خروج یک‌جانبه از برجام تکرار نشود. 

بگذارید بحث را با اشاره به این سخن رئیس‌جمهور به پایان ببریم که گفته‌اند: «آنها نمی‌خواهند مذاکره کنیم، می‌خواهند پیش آنها برویم و ذلیل شویم». آقای رئیس‌جمهور عزیز و محترم! این «آنها» که من هم مثل شما نمی‌خواهم اسم نامیمون‌شان را ببرم، همزمان با انتشار یادداشتی که تاکنون از زبان مسئولان خرد و کلان  کشور ترجمه‌ها و تعبیرهای متعدد و متنوع و غالباً نادرستی هم از آن شده است؛ دائماً و به تکرار از آمادگی برای گفت‌وگو و توافق هم سخن گفته‌اند.

آیا احتمالی ولو ناچیز نمی‌دادید که در صورت گفت‌وگو به نتیجه اندک بهتر از ادامه فشار حداکثری برسید و دراین‌صورت، آیا بهتر نبود به جای اینگونه پاسخ دادن که هم به لفظ و هم به معنای آن ایرادات اساسی وارد است و ساده‌ترین و روشن‌ترین برداشت برخورنده و آزاردهنده‌ای که می‌توان از آن کرد، این است که از نظر شما عزت ما آنقدر لرزان و شکننده و اعتمادبه‌نفس ما آنقدر ضعیف و هیبت و هیمنه طرف مقابل آنقدر گیرا و مسلط است که به صرف نشستن بر سر میز گفت‌وگو خود را ذلیل و حقیر خواهیم دید که قطعاً منظور شما این نبوده و نیست.

با وصفی که گذشت، جناب رئیس‌جمهور و به‌خصوص با عادت دیرینه شما به استشهاد به آیات و استناد به روایات و نیز با عنایت به قول و وعده‌های‌تان در انتخابات، آیا بهتر نبود و نیست که شما هم با شجاعت و اعتمادبه‌نفس یک مسلمان معتقد که عزت و ذلت را در اراده ذات حق می‌داند و بس، برای گفت‌وگو اعلام آمادگی کنید و بعد از چهل سال و برای اولین بار مذاکره مستقیم میان دو رئیس‌جمهور کشور ایران و آمریکا را جامه عمل بپوشانید و هوشمندانه، عاقلانه و شرافتمندانه از منافع ملک و ملت به صورتی مستند و منطقی و درعین‌حال آماده برای دادوستدی منصفانه دفاع کنید؟

جناب رئیس‌جمهور! شما در این مصاف گفت‌وگو و سخن یا به یک نتیجه قابل‌قبول خواهید رسید و ایران و ایرانیان را سرفراز و بهروز خواهید کرد یا بعد از یک‌بار و یا چندبار نشست و برخاست، به این نتیجه خواهید رسید که حُقه‌ی کین به همان مُهر و نشان هست که بود و به دلیل زیاده‌خواهی‌ها و روحیه فوق‌استکباری طرف مقابل، نمی‌توان به یک توافق قابل‌قبول همراه با ضمانت اجرای محکم و مناسب دست پیدا کرد.

دراین‌صورت، شجاعانه و عزتمندانه میز مذاکره را ترک کنید و صادقانه و شرافتمندانه به مردم گزارش بدهید و اطمینان داشته باشید مردم هم با شما همراه خواهند بود و دنیا نیز این‌بار به صورتی روشن‌تر و مستدل‌تر به ماهیت غیرانسانی رهبران آمریکا  و نیات ضدبشری آنها پی خواهد برد؛ به‌ویژه که رئیس‌جمهور آمریکا ازبدو شروع کارش با سخنان و مواضع ناموجه و غیرقانونی‌اش دنیا را علیه خود شورانده است.

این‌بار فرصتی نادر برای ایران فراهم شده تا عَلَم ِمذاکره را از دست آمریکا بگیرد و همزمان توپ فربه چهل‌ساله دشمنی و اختلاف را با درایت و ذکاوت به زمین طرف مقابل بیندازد و نتیجه چه یک توافق باشد و چه سرکشی طرف مقابل و ادامه خصومت، اما همزمان عزت و سربلندی ایرانیان نیز به دنیا ثابت خواهد شد.

پی‌نوشت‌ها:

 1-برای اطلاع از جزئیات این معاهده نگاه کنید به کتب تاریخ اسلام الکامل ابن‌اثیر، تاریخ طبرى، تاریخ یعقوبى و…

2-برخی از مفسرین مانند ابوالفتوح رازى، فیض کاشانى و علامه طباطبایی، منظور از فتح را صرفاً توفیق پیامبر در امضای معاهده صلح و پیشگیرى از جنگ می‌دانند و برخی دیگر مانند شیخ طوسى، زمخشری و فخر رازى منظور از فتح را فتح مکه در سال‌هاى بعد می‌دانند که صلح حدیبیه مقدمه آن محسوب می‌شود.

3-امام صادق (ع): و ما کانت قضیه اعظم برکة منها، الکافی ۱۵، ص۷۲۵، نشر دارالحدیث.

4-در این رابطه برای نمونه نگاه کنید به ماجرای رفتار پیامبر گرامی با یهودیان بنی‌قینقاع که پس از اینکه با کشتن یک مسلمان پیمان‌شان با رسول خدا را شکستند، محمد(ص) به‌رغم احساسات پرشور مسلمانان برای حمله و جنگ مجدداً با آنها گفت‌وگو کرد و پیمان جدیدی را با آنها منعقد نمود.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه تیتر یک
پربازدیدترین
آخرین اخبار