همدردی ایران با سوختگان/درباره پیام معاون اول رئیسجمهوری و سخنگوی دولت به حادثهدیدگان کالیفرنیا و تیتر دیروز کیهان
بهتر نیست به جای تأکید بر جنبههای انتقامی و نفرینی به سست بودن تعلقات دنیوی و گذرایی همۀ آنچه ماندگار میپنداریم بپردازیم تا با آموزههای فرهنگی و دینی ما سازگارتر باشد؟
ساعاتی پس از انتشار روزنامۀ کیهان که آتشسوزی گسترده در لُسآنجلس آمریکا را تاوان سکوت یا حمایت غرب از کشتار زنان و کودکان در غزه دانست و نوشت «آه کودکان غزه آمریکا را گرفت» سه صدای دیگر هم از تهران شنیده شد. یکی معاون اول رئیسجمهوری ایران که با حادثهدیدگان ابراز همدردی و تأکید کرد «در دنیای به هم پیوسته امروز، درد و رنج یک نفر، درد و رنج همه است» و دیگری پیام رئیس هلال احمر ایران که از انسانهای بیگناه و طبیعت زیبا و زخمی بر وجدان بشری نوشت و اگر در اولی ردی از خشم کیهان هویدا بود دومی کاملاً متفاوت است.
دکتر عارف در صفحه اینستاگرام خود نوشته است: «اتخاذ تدابیر عاجل در سطح جهانی برای چارهاندیشی و مقابله با بحرانها ضروری است، چه نسلکشی و جنایات رژیم اشغالگر در غزه باشد و چه بحران ناشی از تغییرات آب و هوایی همانند آنچه که امروز در آتشسوزیهای مخرب در کالیفرنیا میبینیم. در دنیای به هم پیوسته امروز، درد و رنج یک نفر، درد و رنج همه است؛ ما با همه کسانی که از حادثه آتشسوزی در کالیفرنیا متاثر شدهاند ابراز همدردی کرده و برای بهبود سریع اوضاع دعا میکنیم.» دیگری سخنگوی دولت که گفت: «با شما مردم کالیفرنیا که خانه و داراییتان سوخت ابراز همدردی میکنیم » و حادثه را ناشی از تغییرات اقلیمی دانست و اشاره معنیداری هم به آوارگان جهان براثر وقایع دیگر کرد.
سومی واکنش رئیس جمعیت هلالاحمر بود که برای کلیف هولتز - رئیس صلیب سرخ آمریکا - پیام همدردی فرستاد و در آن نوشت: «خبر آتشسوزی گسترده در بخشهای وسیعی از کشور شما که نهتنها خانهها و زندگیها را در خود فرو برده، بلکه جان هزاران انسان بیگناه را به خطر انداخته و طبیعت زیبای سرزمین شما را به خاکستر تبدیل کرده، نه صرفاً یک بحران محلی بلکه زخمی بر وجدان بشری است و وجدان همه انسانهای مسئول و دلسوز در سراسر جهان را به درد میآورد. صحنههای دردناک و مردمی که برای نفس کشیدن زیر آسمانی پر از دود و آتش رنج میکشند، برای ما بیش از تصاویر تلویزیونی است؛ اینها فراخوانی است برای اقدام. از طرف جمعیت هلالاحمر جمهوری اسلامی ایران، به شما اطمینان میدهیم که در این لحظات سخت تنها نیستید.
آتشسوزیهای اخیر نشان دادهاند که مهار این بحران فراتر از تواناییهای محلی بوده و به یاری جهانی جهت اطفای حریق نیاز دارد و گسترش سریع شعلهها در دل طبیعت به دلیل طولانی شدن عملیات اطفای حریق نهتنها تهدیدی برای زندگی انسانها، بلکه برای آینده زمین و محیط زیست است. ما در هلال احمر جمهوری اسلامی ایران، با تکیه بر تجربیات گسترده خود در مواجهه با بلایای طبیعی و انسانی، آمادگی داریم تا تیمهای تخصصی واکنش سریع، تجهیزات امدادی و نیروی انسانی متعهد و آموزشدیده خود را بهسرعت به محل اعزام کنیم.»
هرچند در واکنش دکتر عارف به جنایات اسرائیل هم اشاره شده اما در هیچیک از سه واکنش رسمی نیامده که «آه مردم غزه گرفته» خاصه این که فراموش نکردهایم رسانههای اصولگرا در ماههای اخیر از اعتراض مردم آمریکا به جنایات اسرائیل خبر دادهاند و تسری اعلام برائت از اسرائیل به داخل آمریکا را از دستاوردهای عملیات هفتم اکتبر میدانند. حال چگونه ممکن است تقدیر الهی معترضان را مجازات کند یا در قیاس با دیگران مستثنا نداند؟
اگر مردم آمریکا یا دستکم بخشهایی از جامعهشان مثل دیگر مردمان جهان از آنچه در غزه طی 15 ماه گذشته رخ داده خشمگیناند چرا باید آه آنان دامانشان را بگیرد و به خانه و کاشانهشان اخگر و شرر اندازد و اگر همسو و حامی بودهاند اخبار و گزارشهای اعتراضات و تفاسیر مبتنی بر چه بوده است؟
برخی البته بر این باور بودند که بیشترین اعتراض در پردیسهای دانشگاهی رخ داد و دانشجویان معترض هم غالباً غیرآمریکایی بودهاند. از گزارشهای منتشره در ایران اما این مضمون برنمیخاست. صداوسیما البته مضمون دیگری را هم کوک میکند و آن هم این است که چون امکانات اطفای حریق ایالت کالیفرنیا به اوکراین اعزام شده دچار کمبود شدهاند. حتی اگر این گزاره صحت داشته باشد به نظر میرسد نوعی واکنش به انتقاد از حمایتهای ایران از حکومت سابق سوریه باشد تا افکار عمومی را ناخواسته با این قیاس روبهرو کند. دربارۀ این گزاره که آه مردم غزه بر دامان آمریکا آتش انداخته میتوان یادآور شد:
آری، صحنههای حریق در دو شهر غزه و لسآنجلس در جاهایی شبیه هماند و مخاطب را به تدبیر وامیدارد با این تفاوت که یکی حاصل جنایت بشری است و دیگری در زمره بلایای طبیعی محسوب میشود. حوادث غزه آن قدر تلخ و نوع مواجهه آمریکا با آن چنان قابل انتقاد است که ناخودآگاه این تعبیر به ذهنهایی متبادر میشود اما انعکاس آن به مثابه تحلیل قطعی با اخلاق سازگار نیست چراکه از این دست حوادث در کمین کشور خود ما هم هست و اگر هر آتشسوزی را به خشم و غضب الهی نسبت دهیم اگر خدای ناکرده دامان خود ما را هم بگیرد چه توجیه و توضیحی خواهیم داشت؟ درست است که باد و توفان با سرعت بالای 100 کیلومتر در ساعت در سرزمین ما چندان مسبوقبهسابقه نیست اما حوادثی چون سیل و زلزله در کمیناند و بهتر است کسی که در کاخ شیشهای نشسته سنگ نیندازد!
جدای این اگر ساکنان ایالت کالیفرنیا و مصیبتدیدگان و گرفتاران آتش را مستقیماً شریک در جنایات اسرائیل بدانیم آنگاه اخبار و گزارشهای قبلی درباره اعتراضات آنان چگونه قابل دفاع خواهد بود؟ این را هم یادمان باشد که بخش قابل توجهی از ایرانیان مقیم آمریکا در لسآنجلس زندگی میکنند تا جایی که به طعنه از تعبیر «تهرانجلس» هم استفاده میشود. درست است که اغلب به لحاظ سیاسی با حکومت جمهوری اسلامی زاویه دارند و شوربختانه برخی در آرزوی تهاجم ترامپ به ایران هم هستند اما به هر رو هممیهنان ما هستند و غالباً در زمره نخبگان یا صاحبان امکانات و اقلیت مورد توجه و مقبول و معقولی به حساب میآیند و یکی از دلایل توجه و همدردی همین نکته است. نمیتوان از یک سو آنان را به بازگشت به میهن و سرمایهگذاری دعوت کرد و از جانب دیگر در سختترین وضعیت زخمزبان زد و نهتنها آه نکشید که آه مردمانی مظلوم در نقطهای دیگر دانست.
به لحاظ تاریخی هم باید مراقب بود. وقتی اسرائیل به لبنان حمله کرد مردم بیپناه به سوریه رفتند در حالی که خود سالها انتقاد میکردند آوارگان سوری چرا به لبنان میآیند. آتش آمریکا و ایران نمیشناسد و اگر روزی خدای ناخواسته ما هم با چنین مصیبتی روبهرو شویم انتظار کمک داریم و اتفاقاً نهادهای آمریکایی یا ایرانیان مقیم آمریکا در زمره تواناترینها به حساب میآیند. در فرهنگ ایرانی توصیه شده «چو به گشتی طبیب از خود میازار/ چراغ از بهر تاریکی نگه دار». تازه این مربوط به بعد از بهبود است در حالی که ما همچنان خود مبتلاییم و نباید دیگران را بیازاریم.
به کیهان بازمیگردیم و یک بار دیگر در تفسیر آن تأمل میکنیم: «مثل معروفی در ادبیات فارسی وجود دارد که میگوید: کسی که باد بکارد توفان درو میکند. مصداق تازه این ضربالمثل، آتشسوزیهای این روزهای کالیفرنیا است. آمریکا طی 15 ماه گذشته با حمایت نظامی و مالی از اسرائیل، صحنههای آخرالزمانی را در غزه خلق کرده بود. در غزه اسرائیل با بمبهای آمریکایی، خانهای، مدرسهای، مسجدی، درمانگاهی و بیمارستانی نماند که ویران نکرده باشد. اما سرانجام آه کودکان مظلوم غزه و مادران فلسطینی دامان آمریکا را گرفت تا وضعیتی مشابه بر ایالت کالیفرنیا و شهر لسآنجلس حاکم شود. جیمز وودز بازیگر آمریکایی که خواستار کشتار قاطع مردم غزه شده بود، پس از سوختن خانهاش در گفتوگو با شبکه «سیانان» مثل یک بچه گریه و زاری میکرد...!»
بله، آن که باد میکارد توفان درو میکند. اما آیا باشندگان و مردمان عادی ساکن لسآنجلس در غزه باد کاشتند تا توفان آتش، خانههاشان را خاکستر کند؟ اگر آری پس انتساب اعتراضات ضداسرائیلی به قاطبۀ جامعه آمریکا چه وجهی دارد و اگر نه چرا آنان باید تاوان بپردازند؟
یکی از تفاوتهای پیامبر گرامی اسلام این بود که برخلاف بسیاری از پیامبران دیگر هیچگاه قوم خود یا دیگری را نفرین و برای آنان طلب عذاب نکرد در حالی که توفان نوح به نفرین او نسبت داده میشود. درباره تنها نفرین منتسب به پیامبر هم که وقتی خبر رسید خسرو پرویز نامه را پاره کرده گفتند «مزقالله ملکه» هم با فرض صحت باز متوجه «مُلک» است نه مملکت و مردمان.
بهتر نیست به جای تأکید بر جنبههای انتقامی و نفرینی به سست بودن تعلقات دنیوی و گذرایی همۀ آنچه ماندگار میپنداریم بپردازیم تا با آموزههای فرهنگی و دینی ما سازگارتر باشد؟
یکی از تکاندهندهترین آیات قرآن که در تشبیه مفسران را ناتوان ساخته آیه مشهور سوره طور است: و در آن هنگام که دریاها برافروخته شوند (و اذا البحار سُجرت)... هر رخدادی آیتی است چه در لسآنجلس باشد و چه خدای ناکرده در بخشی از سرزمین ما حادث شود که هر دو گسترۀ ارضاند و ما موجودات فانی با اتکا به چهار عنصر آب و خاک و باد و آتش در حالی در پی زندگانی جاویدانایم که هر چهار در عین نمایش زندگی نمادی از مرگ و نیستی هم میتوانند باشند. چندان که آب هم با حیات نسبت تام و تمام دارد و هم در قالب سیل به کام مرگ میکشاند. رستنیها از خاک میرویند و همین خاک فرومی بلعد. باد ذرات را میپراکند و در قامت توفان درمینوردد و آتش نیز چنین است و ما باید آتش دیگری برافروزیم نه آتش کین و انتقام را هر چند که مولانای ما سروده است:
آتش است این بانگ نای و نیست باد
هر که این آتش ندارد نیست باد!