«روز خبرنگار» یادآور جنایات طالبان به تطهیرکنندگان
در پی اشغال ولسوالی مزار شریف در روز ۱۷ مرداد سال ۷۷ توسط طالبان و حمله این گروه تروریستی به کنسولگری ایران در مزار شریف، منجر به شهادت محمود صارمی خبرنگار خبرگزاری ایرنا در این شهر و هشت دیپلمات ایرانی شد، اشغال مزار شریف منجربه قتل عام شیعیان شد و ایران را تا یک قدمی جنگ با طالبان پیش برد، روز خبرنگار یادآور حال و هوای آن دوران و جنایات طالبان به تطهیرکنندگان است.
روایتهای متعددی برای رد اتهام جنایت طالبان در کنسولگری ایران در مزار شریف منتشر شد. طالبان این رخداد تلخ را متوجه نیروهای خودسر و عدهای سپاه صحابه و سرویس امنیتی پاکستان را متهم به این جنایت میکنند. فرایند تسلط طالبان بر افغانستان این مسئله را روشن کرد که در واقع پاکستان مادر طالبان است و تا پیش از سرسپردگی طالب به ایالات متحده آمریکا طبق قرارداد دوحه، تفاوت ایدئولوژیکی میان پاکستان و طالبان وجود نداشت.
تسلط یک گروه تروریستی، مسلح، بنیادگرای افراطی بر افغانستان، موجب ابراز نگرانی ملت ایران نسبت به بخشی از حوزه تمدنی ایران شد. ابراز همدلی و همذاتپنداری ملت ایران با ملت افغانستان و حمایت ملت ایران از احمد مسعود و جبهه مقاومت ملی افغانستان با تخریب وجهه احمد مسعود و تطهیر طالبان توسط یک جریان مواجه شد. احمد مسعودی که در روز عاشورا در ولایت پنجشیر از مظلومیت امام حسین(ع) و تأسی از ایشان سخن گفت را ایادی غرب و اسرائیل خواندند و در مقابل از گروه تروریستی طالبان تحت عنوان جنبش اصیل منطقه یاد کردند. تیم تطهیر طالبان در راستای تحصیل اندک منافع خود، بانی تضییع منافع ملی، حقوق ملت ایران و تحدید و به خطر انداختن عمق استراتژیک ایران در افغانستان شد.
در حوزه افغانستان با دو جریان مواجهیم؛ طالبانی که در کتبشان «تشیع» را «فرقه قبوریه و تکفیریه» معرفی کرده و بنیاد آن را «عبداللهبن سبا یهودی» میدانند، برای کار و تحصیل زنان محدودیت وضع کردند، شیعیان و گروههای قومی غیرپشتون ایرانیتبار را مورد آزار قرار داده و گاه توسط عواملشان ترور میشوند، به مراتب حقوق بشر را نقض کرده، جنگ آبی منطقهای راه انداخته و امنیت آبی، غذایی و زیست محیطی همسایگان را به مخاطره انداخته، بارها عامل تنشهای مرزی و شهادت مرزبانان ایرانی بوده، آموزش و تدریس زبان فارسی و دروس شیعی را محدود کرده، به دنبال اشاعه پشتونیزم است، سابقه کشتار، ترور و جنایت دارد و به معاهدههای بینالمللی پایبند نیست.
جریان دیگر جبهه مقاومت ملی افغانستان به رهبری احمد مسعود است که ملیگراست، سیاست خارجی را خوب میداند و دستاوردهای خوبی در این حوزه داشته، حامی و مدافع حقوق زنان و دیگر گروههای قومی است، اشعار و زبان فارسی را پاس میدارد و علقه خاصی به ایران و ایرانی دارد، به دنبال توسعه همهجانبه افغانستان است و بارها اعلام کرده که به معاهدات بینالمللی پایبند است.
اینکه عدهای در ایران به سمت طالبان تمایل دارند، آنها را تطهیر میکنند، اماکن کنسولی و دیپلماتیک افغانستان را بدون اخذ هیچ گونه امتیازی به طالبان دادند، اجازه فعالیت سیاسی به اپوزیسیون طالب را در کشور نمیدهند و در عمل به طالبان چک سفید امضا دادند، جای تأمل دارد! هر انسان آزادهای میداند که از میان دو جریان مذکور، کدامیک با فرهنگ ایران قرابت بیشتری دارد و منافع ملی ما را تامین میکنند و عمق استراتژیک ایران را به مخاطره نمیاندازد.
انتظار میرود در دولت چهاردهم دقت و توجه بیشتری در زمینه سیاستگذاری حوزه افغانستان به وزارت امورخارجه بازگردد تا ساکنان دو طرف مرز از سیاستهای نابخردانه طالبان در امان باشند.