| کد مطلب: ۹۴۰۸
قاره کودتاخیز

قاره کودتاخیز

رشوه‌خواری، رکود و خشونت، دموکراسی را در آفریقا تهدید می‌کند

رشوه‌خواری، رکود و خشونت، دموکراسی را در آفریقا تهدید می‌کند

سال‌ها بود که کودتا در آفریقا، اتفاقی در گذشته به‌نظر می‌رسید اما حالا در دهه 2020 بازگشت کودتا با انتقام رقم خورده است. نهمین کودتای این دهه، بیش از یک‌سوم شورش‌های موفق در دهه جاری در آفریقا را رقم زده است. با این نرخ، تعداد شورش‌ها در سال‌های 2020 از سال‌های 1960 نسبت به هر دهه دیگری بیشتر خواهد بود.

این آخری به‌کنار، در 30 آگوست در گابن، مصادره قدرت در «کمربند کودتا» قرار داشته است. کمربند کودتا یک مفهوم ژئوپلیتیکی مدرن و واژه‌ای جدید برای توصیف منطقه غرب آفریقاست. این احتمال وجود دارد - اگر غیرعاقلانه نباشد - که اگر حدوداً 6هزار کیلومتر از ساحل آتلانتیک غرب آفریقا تا ساحل دریای سرخ را طی کنید از کشورهایی بگذرید که در سه سال گذشته در آنها کودتاهایی رخ داده است. مسیر گینه تا سودان از ساحل، منطقه‌ای در جنوب صحرای بزرگ آفریقا قرار دارد؛ جایی که از آگوست 2020 در آن دو کودتا، یکی در مالی و بورکینافاسو رخ داده و یکی دیگر نیز در ماه جولای در نیجر اتفاق افتاده است.

آفریقا که مساحتی بیشتر از ترکیب مساحت آمریکا، چین، هند، ژاپن و غرب اروپا را دارد فراتر از کمربند کودتاست. اما با این حال غصب قدرت بخشی از یک بحران سیاسی گسترده‌تر است. در آخرین نظرسنجی‌های مؤسسه افروبارومتر نشان می‌دهد 24 کشور از میان 30 کشور تایید می‌کنند که پذیرش حکومت نظامیان از سال 2014 افزایش پیدا کرده است.

حمایت گروهی از کودتا بیشتر است. به‌طور میانگین در 36 کشور، آفریقایی‌های بیشتری (53درصد) تمایل دارند که حکومت نظامی داشته باشند تا اینکه آن را رد کنند و 42درصد به مقامات منتخبی تمایل دارند که از قدرت سوءاستفاده می‌کنند. فقط 38درصد رضایت خود را از «دموکراسی» اعلام کرده‌اند که از سال 2014 کمترین میزان است. حمایت از قدرتمردان بالقوه یا نارضایتی عمیق از دموکراسی نه‌تنها در سراسر کشورهای کمربند کودتا بلکه در مکان‌های نسبتاً باثبات شامل باتسوانا و آفریقای جنوبی مشترک بوده است. پوپولیسم آفریقایی یا افروپوپولیسم نیرویی با قدرت فزاینده است.

چرا چنین نارضایتی گسترده‌ای وجود دارد؟ آفریقایی‌ها از حقه‌بازی که در بیشتر کشورها به‌معنای «دموکراسی» شناخته می‌شود، ناامیدند. آنها همچنین از کشورهای آسیب‌دیده خسته شده‌اند که نه امنیت را تامین می‌کنند نه رفاه. حدود دوسوم آنها و همچنین اکثریت شرکت‌کنندگان در نظرسنجی‌هایی که از 36 کشور انجام شد، در 28 کشور احساس می‌کنند کشورهایشان در مسیر غلط حرکت می‌کنند. اگر این موضوع ادامه داشته باشد، بسیاری از کشورهای آفریقایی به‌ویژه کشورهای جوان ممکن است وسوسه شوند قراردادهای اجتماعی نخ‌نما را مجدداً بررسی کنند و به‌دنبال تغییرات رادیکال باشند. مهم‌ترین شکست، تامین امنیت است. کشورهای آفریقایی اغلب در حوزه‌هایی که گمان می‌رود ضعیف باشند، قوی هستند و جایی که به‌نظر می‌رسد قوی باشند، ضعیف‌اند. بسیاری از رژیم‌ها در ضرب و شتم یا زندانی کردن مخالفان خود مهارت دارند اما نمی‌توانند جلوی دزدی از شهروندان یا کشته‌شدن آنها را بگیرند. به تبع آن، آنهایی که وعده بازگرداندن امنیت را می‌دهند هر چقدر هم که بی‌رحمانه باشد، می‌توانند حمایت شهروندان عادی را جلب کنند.

طبق مقاله‌ای که مؤسسه تحقیقاتی صلح اسلو در سال گذشته منتشر کرد، با اینکه برخی از جنگ‌ها در آفریقا در اواخر قرن بیستم مرگبارتر بودند، تعداد کلی درگیری‌ها در این قاره رو به افزایش رفته است. این مقاله تاکید می‌کند که در درگیری‌های کوچک در سال 2021 مرگ‌ومیر بیشتری نسبت به هر نقطه از زمان از سال 1989 را داشته‌اند. تعداد درگیری‌هایی که در آن‌ها حداقل یک طرف آن حکومت باشد، در سال 2021 بالاتر از یک دهه قبل از آن بوده است.

هرج و مرج فزاینده

از سال 2021 همه چیز خون‌بارتر شده است. در بورکینافاسو، مالی و نیجر، سه‌گانه‌ای که جهادیست‌های مرتبط با القاعده و دولت اسلامی (داعش) شورش بپا می‌کنند، میزان مرگ و میر در درگیری‌ها از کمتر از 800 نفر در سال 2016 به بیش از 10هزار نفر در سال 2022 رسیده است. تصادفی نیست که هر سه کشور از دموکراسی‌های بزرگ به کودتاهای رنج‌آور در سال‌های 2020 رسیده‌اند. توطئه‌گران به‌دنبال توجیه غصب املاک بوده‌اند و با اشاره به ناامنی‌هایی که تحت دموکراسی شکل می‌گیرد، حمایت مردم را جلب می‌کنند.

از آنجایی که هرج‌ومرج جهادیست‌ها به کشورهای ساحلی می‌رسد، هرج و مرج سیاسی نیز پس از آن رخ می‌دهد. برای مثال دیکتاتوری خاندان حاکم در توگو مانند آخرین حکومت قبل از سقوط در گابن است؛ خاندان گناسینگبه 56 سال بر این کشور حکومت کردند و حالا با ناامنی فزانیده جهادیست‌ها روبه‌رو شده‌اند. دست‌کم 140 نفر از سال 2022 کشته شده‌اند.

در نیجریه، پرجمعیت‌ترین کشور آفریقا، جهادیست‌ها در شمال-‌شرق وحشت ایجاد می‌کنند. گنگ‌ها صدها نفر را در شمال-‌غرب می‌ربایند و جدایی‌طلبان مسلح جنوب‌-شرق را چپاول می‌کنند. درگیری‌های میان کشاورزان و دامداران در مرکز به این خون‌ریزی اضافه می‌کند. بیش از 10هزار نفر در این درگیری، هم در سال 2021 و هم در سال 2022 کشته شده‌اند. امسال هم تقریباً افتضاح خواهد بود. گروه ACLED که درگیری‌ها را ردیابی می‌کند، نیجریه را در رده پنجم کشورهای جهان که خشونت شدید در آنها صورت می‌گیرد، قبل از اوکراین قرار می‌دهد. طبقه سیاسی نیجریه که در خانه‌های اعیانی محافظ‌شده خود وقت می‌گذرانند، از دسترس خارج‌اند. میزان مشارکت در انتخابات امسال 29درصد بود که از همیشه کمتر بوده است. بیش از 40درصد از نیجریه‌ای‌ها فکر می‌کنند که در مواقع سوءاستفاده از قدرت رهبران منتخب، دخالت نیروهای مسلح امری مشروع است. مقامات سیاسی ارشد نیجریه قبل از انتخابات به مجله اکونومیست گفته‌اند که از برنامه‌ریزی برای کودتا خبردار شده‌اند. این یک پیشرفت نگران‌کننده است با این فرض که دیکتاتورهای نظامی در نیمه دوم قرن بیستم به‌طرز افتضاحی کشور را اداره می‌کنند.

مواد لازم خشونت‌آمیز

درگیری دیگر کشورهای بزرگ را نیز فراگرفته است. با اینکه ممکن است جنگ داخلی در منطقه تیگری اتیوپی تمام شده باشد، درگیری‌ها در امهارا و اورومیا ادامه دارد. خشونت طغیان‌کننده در شرق کنگو باعث شده از مارس 2022 حدوداً 3 میلیون نفر از خانه‌هایشان فرار کنند. در آوریل 2023، سودان وارد جنگ داخلی شد. هر سه کشور در میان 10 کشور پرجمعیت آفریقا قرار دارند. مردم هر جا که فکر می‌کنند امکانش وجود دارد به‌دنبال سرپناه می‌گردند.

ناامنی فراتر از مناطق جنگی احساس می‌شود. شبکه مردم‌نهاد بنیاد Open Society در نظرسنجی‌ای که ماه گذشته از 30 کشور سراسر جهان منتشر کرد گفت، از میان پنج کشوری که بیشترین سهمِ پاسخ‌دهندگان از خشونت سیاسی را داشتند، 4 کشور آفریقایی بودند: کنیا، نیجریه، سنگال و آفریقای جنوبی. آفریقای جنوبی بالاترین نرخ کشتار در جهان را دارد که دوباره رو به افزایش رفته است. بی‌قانونی، حمایت از پوپولیست‌ها و متعصبان سیاسی را افزایش می‌دهد. 72درصد از جمعیت آفریقای جنوبی دولت‌های منتخب خود را با قدرتمندان جنایتکار تاخت می‌زنند. یکی از وزرای کابینه پیشین که کمپین خود را علیه آپارتاید شکل داده بود، از پال کاگامی به‌خاطر عدم جرم و جنایت ظاهری (بدون اشاره به نقض حقوق بشر) برای رواندا حمایت کرده بود: «کاگامی ایده درستی دارد: گاهی نیاز دارید از قدرت برای کار بیشتر یا رفتار منظم مردم استفاده کنید».

رکود اقتصادی بحران سیاسی را تشدید می‌کند. از سال 1990 تا 2018 با پیشی گرفتن رشد جمعیت از رشد اقتصادی، تعداد افرادی که در فقر شدید در آفریقای سیاه زندگی می‌کنند، از 284 میلیون به 433 میلیون نفر رسیده است. این منطقه یک دهه دیگر را از دست داده است. در سال 2022 تولید ناخالص داخلی واقعی به ازای هر نفر نسبت به 10 سال قبل کمتر بوده است.

دولت‌ها و خانواده‌ها همچنین با فشار اقتصادی محدودکننده‌ای مواجه‌اند. میانه نرخ تورم در آفریقای سیاه از آغاز همه‌گیری کرونا به بیش از دو برابر رسیده است. تورم مواد غذایی در 80درصد از کشورهای منطقه‌ای که 40درصد مصرف را تشکیل می‌دهند، دورقمی است. حدود 17درصد از درآمد دولت‌ها در سال جاری برای پرداخت بدهی‌ها به کشورهای خارجی خرج شده است که از سال 1999 به بالاترین میزان خود رسیده است.

شغل‌آفرینی تا الان بیشترین اولویت ذکرشده توسط 18 تا 35ساله‌هاست که در نظرسنجی‌های افروبارومتر شرکت کرده‌اند. بنیاد Mo Ibrahim یک سازمان مردم‌نهاد بریتانیایی است. این بنیاد محاسبه کرده برای جذب افرادی که وارد نیروی کار می‌شوند، باید سالانه 18 میلیون شغل رسمی ایجاد شود؛ آمار کنونی 3 میلیون نفر است. بنیاد «جوانان آفریقا»، خیریه‌ای در آفریقای جنوبی است که سال گذشته در 15 کشور نظرسنجی انجام داد و می‌گوید که تقریبا نیمی از جمعیت 18 تا 24ساله‌ها به مهاجرت فکر می‌کنند. نیجریه‌های جوان از شعار «بزرگسالی کلاهبرداری است» صحبت می‌کنند و به‌دنبال روش‌هایی برای «جاپا» اصلاحی عامیانه به زبان یوروبایی غرب آفریقا برای مهاجرت می‌گردند.

اوایل امسال هاکاینده هیچیلما، رئیس‌جمهور زامبیا که غرب او را یک لیبرال کمیاب در این قاره می‌بیند، به حامیان خارجی‌اش هشدار داد که دموکرات‌های آفریقایی باید از نتایج واقعی اطمینان حاصل کنند وگرنه با تبعات سیاسی آن روبه‌رو می‌شوند. رئیس‌جمهور زامبیا در یادداشتی می‌نویسد: «دموکراسی خوردنی نیست.» و از طلبکاران خارجی خواست تا بازسازی بدهی را تسریع کنند: «حقوق بشر ممکن است روح را حفظ کند، اما بدن را نه.»

ناامیدی در برآوردن نیازهای اولیه تا حدودی توضیح می‌دهد که چرا آفریقایی‌ها به قدرتمردان تمایل بیشتری دارند. نظرسنجی Open Society این سوال را مطرح می‌کند که آیا اقتدارگرایان می‌توانند نتایج بهتری در 10 حوزه سیاستی مانند ایجاد شغل و مبارزه با جرم و جنایت به‌دست آورند یا نه. میانگین آفریقای سیاه در هشت مورد بالاتر از میانگین جهانی بود. کن اوپالو از دانشگاه جورج‌تاون در آمریکا اشاره می‌کند: «همواره خونتاهایی که شرایط مادی بهتری را وعده می‌دهند، پیدا می‌شوند و به تعداد کافی قلب و ذهن مردم را به‌دست می‌آورند.»

با این وجود، اعتقاد آفریقایی‌ها به آنچه که دموکراسی تلقی می‌شود، شدیداً در حال سقوط است نه فقط به خاطر ناامنی و فقری که دولت‌هایشان به‌ارمغان می‌آورند بلکه به‌دلیل ماهیت خود سیاست. در سال‌های 1990 و 2000 بیشتر کشورهای آفریقایی سیستم‌های تک‌حزبی را دور زدند و انتخابات‌های چندحزبی را راه‌اندازی کردند. با این حال نمایش حکومت‌ها از برگزاری انتخابات‌های پرشکوه این حقیقت را خدشه‌دار می‌کند که در بیشتر آفریقا فقط پتینه‌ای از دموکراسی وجود دارد. واحد اطلاعاتی اکونومیست که بخشی از مجموعه اکونومیست است، فقط یک کشور آفریقایی، موریس، را به‌عنوان «دموکراسی کامل» تعریف می‌کند و شش کشور را دارای دموکراسی «الکن و ناقص» می‌داند. بین سال‌های 1990 تا 2019، در 88درصد از 112 انتخاباتی که برگزار شد رؤسای جمهوری که روی کار بودند، برنده شدند.

9 رهبر قدرت را بیش از 20 سال حفظ کردند؛ از جمله یوری کاگوتا موسونی، رئیس‌جمهور اوگاندا، پال بیا، رئیس‌جمهور کامرون که بیشتر سال را در یک هتل سوئیسی می‌گذراند، تئودور اوبیانگ انگوئما، رئیس‌جمهور گینه استوایی، کسی که طولانی‌مدت‌ترین رئیس‌جمهور نسبت به هر کشوری بوده و کاگامی. تمام آنها از برگزاری انتخابات‌های منصفانه ترس دارند؛ تمام‌شان ممکن است در حال آماده‌سازی یک فرزند پسر خود برای صدارت باشند.

حتی افراد نسبتاً تازه‌کار از قدرت سوءاستفاده می‌کنند و باعث ناامیدی می‌شوند. در آگوست، حزب اصلی مخالف در زیمبابوه در انتخابات مشکوک دیگری شرکت نکرد چون زمین بازی را مغرضانه می‌دانست. یک ماه قبل از آن، رئیس‌جمهور جمهوری آفریقای مرکزی رفراندومی را در دادگاه‌ها برگزار کرد که به محدودیت‌های دوره‌ای پایان می‌داد.

در سال 2020، آلاسان واتارا، رئیس‌جمهور ساحل عاج پس از تغییرات بحث‌برانگیز در قانون اساسی برای دور زدن دو دوره صدارت، برای سومین بار برنده انتخابات شد. مکی سال، رئیس‌جمهور سنگال پس از تظاهرات خشونت‌آمیز، از انجام اقدامی مشابه منصرف شد اما هرگونه حسن‌نیت به‌دست آمده با دستگیری صدها تن از اعضای حزب مخالف از جمله یک نامزد ریاست‌جمهوری، تضعیف شد.

در نظرسنجی‌های افروبارومتر به‌طور متوسط فقط 13درصد معتقدند که هیچ‌کسی در نهاد ریاست‌جمهوری کشورشان فاسد نیست. سازمان شفافیت بین‌الملل یک نهاد ناظر است که السالوادور را به‌طور میانگین کشوری می‌داند که از بقیه کشورهای آفریقای سیاه فساد کمتری دارد؛ جایی که اختلاس آنقدر به بیماری همه‌گیر بومی تبدیل شده که اقتدارگرایان هزارساله وعده داده‌اند که زندان بزرگی به‌ویژه برای مجرمان یقه‌سفید (جرائم مالی، اداری و امثال آن) می‌سازند. به گفته سازمان شفافیت بین‌الملل به‌طور میانگین، تصور از فساد در آفریقای سیاه در سال 2022 کمی بدتر از آن در یک دهه قبل بوده است.

نظرسنجی Open Society نشان می‌دهد که موضوع مبارزه با فساد، بزرگترین مطالبه ملی رای‌دهندگان در غنا و نیجریه است. رای‌دهندگان آفریقای جنوبی نیز از این موضوع نگرانی دارند، جایی که «تسخیر دولت» در دوران جاکوب زوما، رئیس‌جمهور این کشور از سال 2009 تا 2018 همه‌جا فراگیر شد. غارت مؤسسات دولتی در آفریقای جنوبی و بسیاری از کشورهای دیگر همچنان یک مشکل باقی مانده است. نیک چیزمن از دانشگاه بیرمنگام در بریتانیا می‌گوید: «تسخیر سیستم‌های سیاسی دموکراتیک توسط شبکه‌های خصوصی قدرت مسلماً تهدید بزرگی برای آزادی‌های مدنی و توسعه فراگیر در آفریقاست.»

جوانی و تجربه

شورشیان از خشم ناشی از اختلاس بهره‌برداری می‌کنند؛ خشمی که حداقل در ابتدا کارساز است. طبق یک نظرسنجی، قبل از اولین کودتا در مالی 58درصد از مردم فکر می‌کردند اکثراً یا تمام افراد حاضر در نهاد ریاست‌جمهوری فاسد بودند. دوسال و دو کودتا بعد، فقط 25درصد اینطوری فکر می‌کردند. در گینه سهم قبل از کودتا تقریباً 50درصد بود. بعد از آن به 28درصد کاهش پیدا کرد.

چرا نارضایتی از دموکراسی ساختگی برای آفریقایی‌ها انگیزه ایجاد نمی‌کند تلاش کنند نسخه بهتری از آن را به‌دست آورند؟ چند دلیل وجود دارد.

اول، برای شروع ایستادگی در برابر دیکتاتوری به‌طرز وحشتناکی مشکل است. بدها معمولاً تفنگ دارند. احزاب حاکم اغلب سازمان‌های غیردولتی و جوانان را برای همکاری جلب می‌کنند. بسیاری از فعالان تلاش کرده‌اند تا دموکراسی را بهبود بخشند و به اقتدارگرایان رای ندهند. اما پس از دهه‌ها شکست، برخی ممکن است نتیجه‌گیری کنند که فقط روش‌های رادیکال‌تر، حتی این کودتاها هستند که باعث می‌شوند رکود و تسخیر کشورها پایان یابد. رهبر اصلی مخالفان در گینه مثلاً به اکونومیست از آرامش خاطر فوری پس از کودتا می‌گوید که آلفا گونده، رئیس‌جمهور وقت را در سال 2021 برکنار کرد.

دوم، دلیلی وجود دارد که باور کنیم حمایت از لیبرال‌دموکراسی ملایم‌تر از آن چیزی است که حامیان آن می‌خواهند. در مالی، مثلاً حمایت از ایده حکومت نظامی برای سال‌ها قبل از کودتای اول کمتر از 30درصد بوده. حالاً تقریبا 80درصد از مردم مالی می‌گویند که آنها حاکمیت نظامیان را تایید می‌کنند.

با اینکه ناظران خارجی ممکن است اشاره کنند دموکراسی لیبرال هیچ‌وقت در آفریقا اجرا نشده اما این موضوع همیشه دیدگاه آفریقایی‌ها نبوده است. ماه گذشته اولوسگون اوباسانجو، رئیس‌جمهور پیشین نیجریه اعلام کرد: «ما دیده‌ایم که شیوه لیبرال‌دموکراسی همانگونه که در غرب اجرا می‌شود، برای ما کارساز نیست.» کاگامی نیز همین حرف را زده است (غرب دموکراسی را در آفریقا تعیین نمی‌کند.) در نظرسنجی مؤسسه جوانان آفریقا فقط 39درصد از پاسخ‌دهندگان می‌گویند که آفریقایی‌ها باید از «دموکراسی غربی» تقلید کنند. 53درصد گفته‌اند آفریقا نیاز دارد نسخه متعلق به‌خود را پیدا کند.

در واقع، از جوانان آفریقایی انتظارات زیادی وجود دارد. بسیاری از آنها در مواجهه با دموکراسی ظاهری بی‌تفاوت هستند. احتمالا بیش از دو برابر آنها می‌گویند که در آخرین انتخابات به‌اندازه 56ساله‌ها و بالاتر از آن رای نداده‌اند. در انتخابات امسال نیجریه رای‌دهندگان جوان به پیتر اوبی کمک کردند تا بهترین نتیجه را برای یک نامزد حزب ثالث کسب کند اما او همچنان سوم شد. در آخرین انتخابات سراسری آفریقای جنوبی فقط 30درصد از 20 ساله‌های واجد شرایط رای دادند؛ گذار از آپارتاید به بی‌تفاوتی در یک نسل.

حمایت از حکومت نظامی در شرایطی که رهبران منتخب از قدرت سوءاستفاده می‌کنند، در میان جوانان بالاترین است. به‌طور میانگین 56درصد از 18 تا 35ساله‌ها از حکومت نظامی حمایت می‌کنند. این مردان جوان هستند که پس از کودتاها راهپیمایی حمایتی برگزار می‌کنند و تلاش‌های بالقوه کشورهای آفریقایی یا غرب را برای برگرداندن قدرت پیچیده می‌کنند.

از آن‌جایی که تعهد حامیان از دموکراسی آفریقا به‌طور ویژه‌ای قوی نیست، بنابراین سومین دلیل ضعف این تعهد است. سازمان قاره‌ای اتحادیه آفریقا عملکرد ضعیفی دارد و در نهایت مخلوق اعضای عمدتاً مستبد آن است. هژمونی‌های منطقه‌ای وزن کمتری حمل می‌کنند. رکود اقتصادی به‌این معنی است که آن کشورها قدرت منطقه‌ای کمتری دارند و حمایت از انتخابات مخدوش در زیمبابوه و جاهای دیگر به معنی قدرت نرم کمتر آنهاست. در این میان چین به رژیم‌های خودکامه فاسد کمک می‌کند و حزب کمونیست چین مدل خود را به احزاب حاکم آفریقا آموزش می‌دهد. روسیه چه از طریق گروه بدنام واگنر باشد و چه از طریق فروش تسلیحات، ازحکومت نظامیان و اقتدارگرایان حمایت می‌کند. بازیگران جدیدتر مانند ترکیه و کشورهای حاشیه خلیج‌فارس هنجارهای دموکراتیک را ترویج نخواهند کرد.

غرب کمک‌های نیم‌بند و ریاکاری را پیشنهاد می‌دهد. گاهی اوقات زمانی که انتخابات مشکوکی برگزار می‌شود، همانطور که در سیرالئون و زیمبابوه اتفاق افتاد، اعتراض می‌کنند. اما آمریکا تصمیم گرفت در سال 2018 نتایج مبهم انتخابات کنگو را که غنی از مواد معدنی است، سفیدشویی کند. احتمال اینکه بریتانیا از کاگامی انتقاد کند، با فرض اینکه می‌خواهد پناهجویان را به رواندا بفرستد، بسیار کم است. فرانسه علیه کودتا در کشورهایی مانند نیجر که قرار است نفوذ خود را از دست بدهد، مخالفت می‌کند، اما زمانی که کودتاچیان با پاریس هماهنگ هستند، چیزی نمی‌گوید؛ همانطور که در مورد کودتای چاد در سال 2021 حرفی نزد.

Francafrique اصطلاحی است که به نحوه حفظ نفوذ فرانسه در مستعمرات سابق خود از طریق حمایت از نخبگان استبدادی گفته می‌شود؛ اتفاقی که حالا به جان پاریس افتاده است. یک نظرسنجی در سال 2021 در مالی دریافت، بیش از یک‌پنجم مردم این کشور معتقدند که نیروهای مسلح فرانسه در کشور در لیگ جهادی‌ها یا جدایی‌طلب‌ها قرار داشتند. در بورکینافاسو، ابراهیم ترائوره، رئیس‌جمهور جدید و خونتای 35ساله است که می‌گوید حق حاکمیت کشور را برمی‌گرداند. این انتخاب آزاد خونتای ترائوره ‌است که همانند مالی از روسیه درخواست کمک کند. پس از کودتای نیجر خونتا به سرعت فرانسه را قربانی کرد که سربازانش با جهادیست‌ها در کشور می‌جنگیدند. جمعیت حاضر، پرچم روسیه را تکان می‌دادند و سر یک خروسی که به سه رنگ پرچم فرانسه نقاشی شده بود را بریدند. در سنگال، معترضان علیه لوندی‌های سال با دور سوم ریاست‌جمهوری، سوپرمارکت‌ها و پمپ‌بنزین‌هایی که مالکان آنها فرانسوی بودند را آتش زدند. طبق نظرسنجی مؤسسه Premise Data، نیمی از مردم ساحل عاج می‌گویند فرانسه کشوری است که کمترین اعتماد را به آن دارند.

زمستان نارضایتی

تا زمانی که آفریقایی‌ها دموکراسی را بازی پانتومیم الیت‌های فاسد با کمک‌های خارجی‌ها دیده و تجربه کرده باشند، گزینه‌های دیگری را در نظر می‌گیرند. شکل ظاهری آنها بسته به شرایط تغییر می‌کند. در آفریقای جنوبی ناامیدی از پیشرفت ناچیز از زمان آپارتاید فضایی را برای جولیوس مالما، ملی‌گرای سیاهپوست چپ‌گرای افراطی و برای احزاب قوم‌گرا باز می‌کند. در نیجریه، تلاش‌های ننامدی کانو، جدایی‌طلبی که برای احیای آرزوی یک بیافرای مستقل فعالیت می‌کند بر کاریزما، پوپولیسم، بی‌توجهی به حقیقت و خشونت تکیه دارد. در جاهای دیگر، نظامیان پوپولیست ممکن است حداقل موقتاً جذاب باشند. در بورکینافاسو، کاپیتان ترائوره عمداً از توما سانکارا، رهبر سوسیالیست پیشین و مورد احترام که اغلب به او چه‌گوارای آفریقا گفته می‌شود، تقلید می‌کند. او با کودتایی در سال 1983 در سن 33سالگی به قدرت رسید و چهار سال بعد به ضرب گلوله کشته شد. فرانسه هدف هر دو نفر بوده است.

در دیدن آفریقایی‌ها به‌ویژه جوانان به‌عنوان نیروی مترقی نهفته حسن‌نیتی وجود دارد. اما با وجود شرایط کنونی در میانه آنچه در این قاره به‌عنوان دموکراسی پیش می‌رود، انکار این موضوع که بسیاری از آفریقایی‌ها توسط اقتدارگرایان فریب می‌خورند، حمایت‌کننده است. آنها در برابر پوپولیسم بیش از آمریکایی‌ها در برابر دونالد ترامپ یا ترک‌ها در برابر رجب‌طیب‌اردوغان، مصون نیستند. آن‌ها جذب افرادی می‌شوند که به‌نظرشان می‌تواند نیازهایشان را برآورده کند یا حداقل پیشنهاد تغییری را نسبت به آنهایی که آشکارا هیچ کاری انجام نمی‌دهند، ارائه دهند.

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
  • برای اولین بار از زمان آغاز جنگ اوکراین، کاخ سفید به کی‌یف اجازه داد تا از «سامانه‌ موشکی تاکتیکی ارتش آمریکا» موسوم…

  • ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌‌جمهوری اوکراین روز سه‌شنبه، پس از اعلام خبر شلیک نخستین موشک آمریکایی میان‌برد به خاک روسیه با…

  • دونالد ترامپ بار دیگر در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا به پیروزی رسید. قبل از هر چیز باید به این سوال پاسخ داد که چرا…

سرمقاله
آخرین اخبار