سـوریه باید گامهای ملموسی بردارد
ایمن صفدی وزیر امور خارجه اردن در گفتوگو با اشپیگل مطرح کرد
ایمن صفدی وزیر امور خارجه اردن در گفتوگو با اشپیگل مطرح کرد
زمانی بود که کارشناسان رابطه سوریه و اردن اینگونه تشبیه میکردند که گویی سوریه ریههای اقتصادی اردن است. پس از پایان جنگ جهانی اول و نزدیک به یک قرن پس از تشکیل کشورهای سوریه و اردن، سوریه برای اقتصاد اردن اهمیت بسیاری پیدا کرد. میتوان گفت این تشبیه در سالهای 2000 به واقعیت بسیار نزدیک بود اما امروز مشخص نیست که آیا رابطه این دو همسایه به روال گذشته برمیگردد یا نه. جنگ داخلی، سوریه را به ویرانهای تبدیل کرده است. از سال 2011 و آغاز اعتراضات علیه بشار اسد، رئیسجمهور سوریه، میلیونها نفر از شهروندان سوری آواره شدهاند. از آغاز جنگ داخلی تاکنون، سوریه در سراسر منطقه ایزوله شده است. کشوری که زمانی در حوزه صنعت حرفی برای گفتن داشت حالا از آن بیبهره است و دیگر گذرگاه ارزانقیمت و ایمنی را به مدیترانه یا حتی اردن ارائه نمیدهد. «ساخت سوریه» برچسبی بود که قبلاً در سراسر منطقه با قیمتهای پایین و کیفیت نسبتاً خوب میوه، سبزی، پوشاک و کفش گره خورده بود ولی حالا با تولید و صادرات کاپتاگون و دیگر مواد مخدر غیرقانونی مرتبط است.
چندی پیش اتحادیه عرب با بشار اسد با وجود تمام خشونتهایی که در جنگ داخلی این کشور مرتکب شده، به توافقهایی دست پیدا کرد. به گزارش اندیشکده کارنگی دلایلی که اردن را به تعامل مجدد با سوریه برانگیخت به ملاحظات امنیتی و جمعیتی تا دستاوردهای بالقوه اقتصادی برمیگردد. تصمیم اردن برای تعامل دوباره در میان ناظران بحثی را راه انداخت که آیا اردن از گشایش روابط با سوریه سودی میبرد یا نه. آنچه مسلم است و مقامات ارشد اردنی بارها درباره آن بهوضوح صحبت کردهاند این است که ادامه وضعیت موجود به نفع اردن نبود. از دیدگاه امان، اردن دلایل قانعکننده بسیاری برای از سرگیری روابط نزدیک، هرچند جزئی، با رژیم بشار اسد در سوریه داشت. مهمترین دلیل این بود که اردن احساس میکرد تا زمانی که با تلاشهای کشورهای غربی برای ایزوله کردن همسایه شمالی خود همراه باشد، هیچ دستاوردی نخواهد داشت. درحالیکه اردنیها میدانند که ترمیم روابط با سوریه تمام مشکلات بیشمار کشورشان را حل نمیکند، اما این باور در میان بسیاری از مقامات سیاسی وجود دارد که تعامل نتایج مثبتی خواهد داشت، بهویژه در حوزه اقتصادی.
مداخله روسیه در سوریه در اواخر سال 2015 بقایای رژیم اسد را تضمین کرد. مسکو وزن نظامی خود را پشت اسد قرار داد، نیروهای روسیه در سالهای 2016 تا 2018 یکی پس از دیگری سنگرهای مخالفان را تصرف کردند. از جمله در منطقه درعا که در امتداد مرز سوریه با اردن قرار دارد و میزبان گذرگاه اصلی بین دو کشور است. تا سال 2018 چشمانداز باقیماندن اسد در قدرت تقریباً قطعی شده بود. جنگ برخی از ویژگیهای تاریخی تجارت بین سوریه و اردن را تغییر داد. برای مثال، تراز تجاری اکنون کمی به نفع اردن متمایل شده است. در دهه اول قرن زمانی که تجارت بهطور قابلتوجهی رشد کرد، این موازنه به نفع سوریه بود. بین سالهای 2014 تا 2021، این موازنه تغییر کرد. روابط اقتصادی سوریه و اردن از دهه 1950 بین خصومت و همسویی در نوسان بوده است. اما بهطور کلی بهبود روابط اقتصادی همکاری نزدیکتر سیاسی و امنیتی را تسهیل میکند. به گزارش اندیشکده کارنگی روابط سوریه و اردن بهطور قطع به سمت همسویی کامل پیش نمیرود. هنوز بخش اعظمی از آن به رفتار رژیم سوریه در قبال اردن و همچنین سیاستهای منطقهای و بینالمللی در قبال سوریه بستگی دارد. در واقع نمیتوان مسیر آینده این دوره جدید از روابط سوریه و اردن (که تازه آغاز شده) را از قبل تعیین کرد. طبق بسیاری از نشانهها، اقتصاد اردن پیش از روابط نزدیکتر با سوریه، سود برده است.
ایمن صفدی 61 ساله وزیر امور خارجه اردن در گفتوگویی با مجله اشپیگل درباره اقدام شکننده و متعادلکننده اتحادیه عرب در منطقهای رو به انفجار صحبت میکند. صفدی که معاون نخستوزیر اردن نیز هست، سال 2017 به سمت وزیر امور خارجه اردن منصوب شد. صفدی پس از دریافت مدرک لیسانس در ادبیات انگلیسی و فوقلیسانس در روزنامهنگاری، کار حرفهای خود را با روزنامهنگاری آغاز کرد. او سپس مشاور عبدالله دوم پادشاه اردن و سخنگوی دولت شد.
آقای صفدی! جنگ داخلی در سوریه به قیمت جان صدها هزار نفر تمام شده، بیش از نیمی از جمعیت این کشور آواره شدهاند و 90درصد از مردم سوریه حالا پایینتر از خط فقر زندگی میکنند. چرا اتحادیه عرب تصمیم گرفت تا بشار اسد و سوریه را دوباره بپذیرد، بهرغم اینکه که او هیچکدام از خواستههای جامعه بینالمللی را برآورده نکرده است؟
بحران سوریه 12 سال است که ادامه پیدا کرده. بحرانی که درد و رنج عظیمی برای مردم سوریه و تهدیدی جدی برای امنیت منطقه و جهان ایجاد کرده است. ما هم بهعنوان یک کشور هممرز با سوریه، بهشدت از این درگیری رنج میبریم: یک میلیون و 300هزار شهروند سوری در اردن داریم و فقط 10درصد در کمپهای پناهجویان زندگی میکنند. 50درصد افراد زیر 15سالاند. ما به آنها دسترسی کامل به مدارس خود را میدهیم. بهرغم 24درصد نرخ بیکاری، ما بیش از 320هزار مجوز کار برای سوریها صادر کردهایم. ما از پسِ پرداخت هزینه وضعیت موجود برنمیآییم. به همین منظور یک طرح مبتکرانه اردنی را برای حل گام به گام بحران تولید کردیم. ما به دنبال یک راهحل سیاسی هستیم که همراستا با قطعنامه 2254 شورای امنیت سازمان ملل، رنج مردم سوریه را پایان دهد.
اسد میتواند پذیرش مجدد در اتحادیه عرب را گامی در جهت عادیسازی روابط محسوب کند؟
بدون برداشن گامهای جدی و ملموس از سوی سوریه اوضاع عملاً به حالت عادی برنمیگردد. ما ابتکار عمل خود را با شرکایمان در آمریکا و اروپا هماهنگ کردیم. موضع آنها واضح است: تحریمها ادامه خواهد داشت و پول بازسازی زمانی به جریان میافتد که دولت سوریه بهطور جدی وارد روندی شود که بهتدریج به تمام جوانب بحران رسیدگی میکند.
شما در ماه فوریه با اسد در دمشق دیدار کردید. آیا هیچ نشانهای از مسئولیتپذیری برای بحرانی که بر سر سوریه آورده در او میبینید؟
من پس از زلزله در منطقه مرزی ترکیه و سوریه به دیدار رئیسجمهور اسد رفتم. این جلسه بسیار صریح بود. تمرکز ما روی آینده بود. او تمایل خود را برای تلاش در حل بحران نشان داد. این یک شروع بود. ما درباره کمکهای بشردوستانه فرامرزی، رسیدگی به افراد گمشده و ایجاد شرایط مساعد برای بازگشت پناهجویان تحت نظارت سازمان ملل صحبت کردیم.
آیا شما خواستار سیاست مبتنی بر ضرورت (نه اصول اخلاقی) در مناقشه سوریه هستید؟
گزینه جایگزین چیست؟ همه موافقند که هیچ راهحل نظامی برای بحران وجود ندارد. ما باید حرف بزنیم. تعهد به معنای تایید نیست. سه میلیون و پانصدهزار سوریهای هستند که به مدرسه نمیروند. آیا باید نسل دیگری را هم از دست بدهیم؟ این افراد ناامید بودند که به سازمان تروریستی دولت اسلامی پیوستند. شرایط موجود، وضعیت را برای همه بهویژه مردم سوریه بدتر میکند.
آیا با اسد درباره صنعت مواد مخدر صحبت کردید که به یکی از منابع اصلی درآمد برای سوریه تبدیل شده است؟
ما به وضوح از خطر قاچاق مواد مخدر به اردن صحبت کردیم.
بر اساس گزارشها، نیروی هوایی اردن اخیراً یک قاچاقچی شناختهشده مواد مخدر را کشته است. آیا این حمله با روسیه هماهنگ شده بود؟
بدون اینکه نظری درباره این موضوع بدهم، ما هر کاری که لازم باشد انجام میدهیم تا از امنیت ملی خود دفاع کنیم. عملیات (مبارزه با) مواد مخدر بسیار سنگین است. بعضی از سربازان ما توسط فروشندگان مواد مخدر کشته شدند. قاچاقچیان بهشدت مجهز و حمایتشدهاند. قاچاچیان پهپاد، تجهیزات دید در شب و تسلیحات سنگین دارند. ما هر کاری که لازم باشد برای متوقف کردن آنها انجام میدهیم، از جمله اقدامات نظامی علیه آنها در داخل سوریه.
آیا حمله هوایی اخیر با روسها هماهنگ شده بود؟
من فقط میتوانم بگویم ما درباره هیچ عملیات نظامی با روسیه صحبت نکردیم.
اما شما با روسها صحبت میکنید. با سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه دیدار کردید.
روسیه در مرزهای ماست. در سوریه حضور دارد. صادقانه بگویم: حضور روسیه در سوریه در مقایسه با گزینه جایگزین و هرجومرجی که منجر میشود یک عامل ثباتبخش است.
آیا به همین دلیل است که به ندرت از روسیه بهعنوان متهاجم در جنگ علیه اوکراین نام میبرید؟
خیر. الگوی رای ما در سازمان ملل مشخص است. همسایگی ما در کرانه باختری اشغال شده است. پس اگر همان شیوهای را که دنبال کردیم حفظ نکنیم، اعتبار ما از کجا خواهد بود؟ ما خواهان احترام به منشور سازمان ملل و رعایت قوانین بینالمللی بر پایه قاعده هستیم و با تصاحب سرزمینی با توسل به زور مخالفیم. باید به حاکمیت و تمامیت ارضی اوکراین احترام گذاشته شود. این موضع تزلزلناپذیر اردن است.
یک قدرت بزرگ دیگر در خاورمیانه به روسیه پیوسته است. آیا ازسرگیری روابط ایران و عربستان با میانجیگری چین را یک اتفاق مثبت میدانید؟
ما میخواهیم روابط خوبی با ایران داشته باشیم. ما باید به تمام دلایل درگیری از جمله مداخلهگری در منطقه بپردازیم. بههمین دلیل است که ما از توافقی که ایران و عربستان سعودی به آن دست پیدا کردند، حمایت میکنیم.
آیا از تحرکات چین در منطقه استقبال میکنید؟
چین روابط اقتصادی قوی و بسیار زیادی با برخی از کشورهای عربی دارد. هرچند با اردن روابط خیلی گستردهای ندارد، چون ما اقتصاد بسیار کوچکی داریم. ما بهطور سنتی روابط استراتژیکی با ایالات متحده آمریکا و اروپا داریم. این روابط مستحکم باقی میمانند.
هفته گذشته برای شرکت در نشست «گروه مونیخ» متشکل از مصر، فرانسه، آلمان و اردن به برلین رفتید. آیا این گروه واقعاً معتقد است که میتواند روند صلح بین اسرائیل و فلسطینیها را احیا کند؟
گروه مونیخ کار خود را در سال 2020 در دوران بسیار سختی آغاز کرد. هیچ تلاش دیگری برای رسیدگی به موضوع بسیار مهم صلح در منطقه وجود نداشت و ما توجه جامعه جهانی را به قدیمیترین درگیری در منطقه جلب کردیم. در سال 2020، ما با خطر برنامههای اسرائیل برای مصادره 30درصد از کرانه باختری توسط بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر وقت مواجه شدیم. گروه مونیخ نقش مهمی را در ایستادگی در برابر این تصمیم ایفا کرد. این موضوع نشاندهنده تعهد جمعی ما برای دستیابی به صلح عادلانه است.
حالا نتانیاهو (به قدرت) بازگشته است، نه با طرحهای رسمی الحاق، بلکه با دولت بهشدت راست افراطی که ادعا میکند «یهودیها حق انحصاری در خصوص تمام سرزمینها را دارند.»
اهمیت گروه مونیخ امروز بسیار بیشتر شده است و میتواند نقشی داشته باشد چون شامل دو کشور اروپایی پرنفوذ، یعنی آلمان و فرانسه و دو کشور عربی است که اولین کشورهایی بودند که با اسرائیل پیماننامههای صلح امضا کردهاند. ما باید با همکاری یکدیگر به سمت راهحل دوکشوری حرکت کنیم.
آیا واقعاً هنوز به راهحل دوکشوری اعتقاد دارید؟
راهحل دوکشوری به طرز خطرناکی خدشهدار شده است. اقدامات یکجانبه اسرائیل با گسترش شهرکسازیها و مصادره زمینها، قابلیت این راهحل را تضعیف میکند. جایگزین راهحل دوکشوری، داشتن یک کشور است و این واقعیت زشتی خواهد بود زیرا به معنای آپارتاید است، شرایطی که در آن حدوداً 50درصد از مردم از حقوق دموکراتیک خود محروم میشوند.
آلمان همیشه از ایفای نقش بزرگتر به عنوان میانجی میان اسرائیل و فلسطین خودداری کرده است. آیا دولت آلمان باید رفتار خود را تغییر دهد؟
بله، آلمان یک قدرت بزرگ جهانی است. این کشور روابط خوبی با ما و دیگر کشورهای عربی و همچنین با اسرائیل دارد. میتوان از این موضوع برای حل درگیری استفاده کرد.
آیا این تصور را دارید که آنالنا بائربوک، وزیر امور خارجه آلمان مایل باشد نقش پررنگتری در حل درگیری اسرائیل و فلسطین ایفا کند؟
او کارهای بسیاری انجام داده است. تشکیل گروه مونیخ در برلین نشانه این بود که آلمان و وزیر خارجه این کشور میخواهند این نقش را ایفا کنند. ما اغلب با یکدیگر صحبت میکنیم. گرچه ما درک میکنیم اروپا با توجه به اینکه در همسایگی اوکراین قرار دارد، روی اوکراین متمرکز است. اما برای اردن، مناقشه اسرائیل و فلسطین در همسایگی مستقیم ماست. ما با گروه مونیخ تلاش کردیم این روند را تسریع کنیم. ما بارها از وزیر خارجه اسرائیل و فلسطین دعوت کردیم که بیایند اما متاسفانه اسرائیلیها حاضر به تعامل نشدند.
کشور شما همچنین «نشست عقبه» را در شهر بندری اردن به همین نام در دریای سرخ آغاز کرده است. این طرح سال 2015 برای توانمندسازی عاملان منطقهای و بینالملل راهاندازی شد تا در مورد مبارزه با تروریسم تبادل نظر کنند. در ماه فوریه، اسرائیل، فلسطین، اردن، مصر و ایالات متحده با یکدیگر دیدار کردند.
ما مدتهاست که ندیدهایم اسرائیلیها و فلسطینیها بر سر یک میز بنشینند. دستاورد نشست عقبه این بود که با حضور نمایندگان منطقهای و بینالمللی کشورهایی مثل اردن، مصر، آمریکا در اطلاعیههای مشترک عقبه و شرمالشیخ، طرفین متعهد شدند تا با همکاری یکدیگر به اقدامات یکجانبهای که چشمانداز صلح عادلانه و پایدار را تضعیف میکنند، پایان دهند. ما بهدنبال دوره سه تا ششماههای از آرامش هستیم که طی آن اقدامات اعتمادسازی صورت گیرد. اسرائیل متعهد شد که به وضعیت تاریخی و قانونی اماکن مقدس مسیحیان و مسلمانان در اورشلیم احترام بگذارد. این موضوع به عنوان یک دستاورد سیاسی هم بود. چالش آن البته در مرحله اجراست.
آرامش زیاد طول نکشید. سازمانهای فلسطینی حملاتی را از کرانه باختری و نوار غزه آغاز کردند، شهرکنشینان اسرائیلی مکانهایی را در شهر فلسطینی حواره آتش زدند و این اقدام حملات بیشتری از سوی فلسطینیان را بهدنبال داشت و سپس اسرائیل با عملیات نظامی در شهرهای فلسطینی پاسخ داد.
ما در عقبه خیلی تلاش کردیم تا اطمینان حاصل کنیم که در ماه رمضان شاهد خشونتی در سطحی که قبلا دیدهایم، نباشیم. خشونت وجود داشت اما میتوانست بدتر از آن باشد. این به دلیل تعامل ماست. ما به اسرائیل گفتیم که به حرمالشریف (نام عربی کوه معبد) حمله نکند و به واقفان اسلامی اردنی که مسئولیت اماکن مقدس را برعهده دارند، اجازه دهد امورات آنها را مدیریت کنند. اما اسرائیل تصمیم گرفت که به حرم حمله کند و تعداد کم نگهبانان غیرمسلح واقف در این شرایط نتوانستند کاری انجام دهند. ما بعداً به همراه آمریکا موفق شدیم اسرائیل را متقاعد کنیم که دیگر به حرم حمله نکند. سپس آرامش را برگرداندیم.
تشکیلات خودگردان فلسطین کنترل شهرهای اصلی کرانه باختری را از دست داد و اسرائیل عملیات نظامی برای دستگیری یا کشتن برخی نیروهای فلسطینی را آغاز کرد. این مسئله برای شما قابل درک است؟
این موضوع محل بحثهای بسیاری بود. هرچه شاهد عملیات امنیتی بیشتری از سوی اسرائیل باشیم، شرایط بدتر میشود. به تعداد کشتهشدگان فلسطینی سال جاری نگاهی بیندازید. تعداد کشتهشدگان، دو برابر سال گذشته است. این سوال مطرح میشود که آیا این رویکرد کار میکند؟ کار نمیکند، فقط اوضاع را بدتر میکند.
انتظار دارید اسرائیل به حملات تروریستی واکنش نشان ندهد؟
فکر میکنم وقتی یک افق سیاسی و اقتصادی ایجاد کنیم، شرایط امنیتی بهتر میشود. بسیاری از جوانان فلسطینی امید خود را از دست دادهاند و تسلطی بر امورات خود ندارند. تشکیلات خودگردان فلسطین، قربانی وخامت اوضاع اقتصادی و نبودن افق سیاسی در سالهای گذشته بوده است. اگر سقوط کند، ما با یک سناریوی کابوسوار روبهرو هستیم. اگر اینطور شود، اسرائیلیها سپس باید برگردند تا مدارس و بیمارستانها را اداره و زندگی فلسطینیها را مدیریت کنند. این همان دستورالعمل تشدید خصومت است.
البته که فروپاشی احتمالی دولت خودگردان فلسطین تبعات سنگینی خواهد داشت. اما رئیسجمهور محمود عباس 13 سال است بدون هیچ انتخاباتی در قدرت بوده و اعتبار خود را به شدت از دست داده است.
ما از برگزاری انتخابات حمایت میکنیم. ما از تجدید ساختارهای دولتی فلسطین حمایت میکنیم. من حتی برای یک ثانیه هم خطرات ذاتی در تداوم فرسایش اعتبار و توانایی تشکیلات خودگردان برای انجام کاری را زیر سوال نمیبرم. اما چه اتفاقی میافتد اگر حماس در انتخابات پیروز شود؟ جامعه جهانی در آن صورت چه خواهد کرد؟ آیا اسرائیل واقعا میخواهد فلسطینیها انتخابات داشته باشند؟ چرا تشکیلات خودگران تضعیف شده است؟ دلیل آن نبودن افق سیاسی و فشار بر فلسطینیهاست. مردم فلسطین صلح و زندگی در امید را میخواهند. اشغال سرزمینها این حق را از آنها میگیرد و تشکیلات خودگردان قربانی این ناامیدی است.
زمانی که دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا بود، همراه با نخستوزیر اسرائیل، نتانیاهو، چندین معاهده را میان اسرائیل و کشورهای عربی میانجیگری کرد که به پیمان ابراهیم معروف است. آیا این توافقنامهها میتوانند به برقراری صلح و رفاه در خاورمیانه کمک کنند؟
دیگاه ما همیشه این بوده که تمام پیماننامههای صلح باید به حل مناقشه اصلی در منطقه که درگیری اسرائیل و فلسطین است، کمک کنند. اگر تمام معیارها رعایت شوند، توافق نیز به نفع منطقه خواهد بود. نمیتوانید از مسئله فلسطین بگذرید، نمیتوانید طوری رفتار کنید که انگار وجود ندارد.