از قهرمان باخمـوت تا تاجـــر خــائن
شورش شبهنظامیان واگنر به رهبری یوگنی پریگوژین در ماه گذشته چه تأثیـــری بر آینده این گروه و ثبات در روســـــیه گذاشته است
شورش شبهنظامیان واگنر به رهبری یوگنی پریگوژین در ماه گذشته چه تأثیـــری بر آینده این گروه و ثبات در روســـــیه گذاشته است
روز پنجشنبه الکساندر لوکاشنکو در نشست خبری کمسابقهای پرده از راز بزرگی برداشت. رئیسجمهوری بلاروس گفت که یوگنی پریگوژین، رئیس شبهنظامیان واگنر به روسیه بازگشته است. پریگوژین که ماه گذشته، هدایت شورش مسلحانه واگنرها در روسیه را برعهده داشت و طی معاملهای به بلاروس تبعید شده بود اما با این حال رئیسجمهور این کشور گفت که او ممکن است به سنپترزبورگ برگشته یا شاید در حال حرکت به سمت مسکو باشد. لوکاشنکو گفت: «پریگوژین در سنپترزبورگ است، شاید امروز صبح به مسکو رفته باشد یا جای دیگر. او در خاک بلاروس نیست.» تا همین هفته گذشته مشخص نبود که پریگوژین کجاست. برخی گزارشها نشان میدهند که کمی پس از «راهپیمایی عدالت» هواپیمای شخصی او در مینسک فرود آمده اما معلوم نیست که پریگوژین داخل هواپیما بوده یا نه. منابع دیگری روز سهشنبه خودروی او را مقابل دفتر بازپرس در سنپترزبورگ برای تحویل تسلیحاتی که در اختیار داشت، دیدهاند. استیو روزنبرنگ خبرنگار بیبیسی که در نشست خبری لوکاشنکو حضور داشت میگوید، کمی کمتر از دو هفته پیش الکساندر لوکاشنکو، رهبر بلاروس خبر از معاملهای داد که تحت آن شورش واگنرها پایان یابد و یوگنی پریگوژین، رهبر این گروه از روسیه به بلاروس برود و جنگجویان واگنر نیز میتوانند به او بپیوندند. به گفته لوکاشنکو، نیروهای واگنر پس از پایان شورش به اردوگاههای خود در مناطق شرقی تحت تصرف روسیه در اوکراین برگشتند.
لوکاشنکو در این نشست خبری همچنین اعلام کرد که جابهجایی مقر واگنرها به بلاروس به تصمیم مسکو و واگنرها بستگی دارد. اما رئیسجمهور بلاروس از شبهنظامیان واگنر درخواست کرد تا ارتش این کشور را تحت آموزش نظامی قرار دهند. میتوان گفت هیچکس نمیداند دارد چه اتفاقی میافتد. لوکاشنکو وعده داد که اگر نیروهای واگنر و روسیه لازم بدانند تعدادی از نیروها برای استراحت و آمادهسازی در بلاروس مسقر شوند، من به قول خود وفا میکنم و آنها را میپذیرم.
به گزارش ویتالی شیشانکو، خبرنگار بیبیسی در حوزه روسیه با وجود آنکه تمام اتهامات وارد شده علیه پریگوژین لغو شدهاند حالا تلویزیون دولتی روسیه کمپینی را آغاز کرده تا رئیس واگنرها را بیاعتبار کند. این موضوع مهم است چون سوالهایی درباره واقعی بودن ماهیت شورش او وجود دارد اما حالا مردم روسیه باید باور کنند که پریگوژین طمعکار است و حرص زدناش برای پول برای او انگیزه ایجاد میکند. چندین شبکه تلویزیونی روسیه تصاویری از خانه پریگوژین نشان دادهاند که همانند کاخ سلطنتی است و دستهدسته پول و شمشهای طلا، سلاح، کلاهگیس و پاسپورت تقلبی در آن جاساز شده است. رسانههای روسی کمی هم به سابقه جنایی او پرداختهاند. پریگوژین در سالهای 1980، به مدت 9 سال زندان بود و پیام پروپاگاندای روسیه واضح است: یوگنی پریگوژین جنایتکاری است که برای پول دست به هر کاری میزند. شورش پریگوژین بزرگترین امتحان رژیم پوتین از زمان قدرت گرفتن او بود. کرملین این امتحان را پاس کرد، نه با نمرات بالا اما به حد نصاب رسید. چرا پریگوژین به سنپترزبورگ برگشت؟ پریگوژین اهل سنپترزبورگ است، جایی که او و پوتین یکدیگر را ملاقات کردند؛ زمانی که پریگوژین مسئول رستورانهای زنجیرهای بسیار گرانقیمتی بود. آن رابطه آنقدر گسترش پیدا کرد تا بهجایی که امروز میبینیم رسیده است. آخرین خبری که از پریگوژین شنیده شده فایل صوتیای است که درباره یک مسابقه رالی صحبت میکند که در صربستان برگزار شده بود. او همچنین از مردم بهخاطر حمایتهایشان تشکر کرده بود. پریگوژین اما نگفت که کجاست و اقدام بعدیاش چه خواهد بود.
هر قدرتی را میتوان به چالش کشید
ثبات رهبری یک رژیم، موضوع بامزهای است. یک روز هست اما فردا پودر میشود و به هوا میرود. 24 سال بود هیچ بحثی وجود نداشت که چه کسی در روسیه رئیس است. ولادیمیر پوتین شهرت خود را بهعنوان ترسناکترین مرد قوی جهان، به سادگی بهدست نیاورده بود. اما ناگهان در سوم تیرماه قانون آهنین الیگارشی پوتین به چالش کشیده شد. زمین زیر پای پوتین لغزید و جایگاهش ضعیف و آسیبپذیر بهنظر رسید. مردی که جایگاه پوتین را تهدید کرده بود، یوگنی پریگوژین نام دارد که شاید از پوتین، بیرحمانهتر عمل میکند. پریگوژین بهعنوان رئیس گروه واگنر هدایت شبهنظامیانی را برعهده دارد که در کنار نیروهای روسیه در جنگ غیرقانونی علیه اوکراین مبارزه میکنند. جهان حالا منتظر است ببیند که اقدام بعدی پریگوژین چه خواهد بود و در کجا؟ شورش کوتاه اما خیرهکننده پریگوژین طوفانی از گمانهزنیهای فراوان را درباره آغاز سراشیبی رژیم پوتین، تواناییهای ارتش روسیه، ثبات این کشور و معنای آن برای جنگ اوکراین بهراه انداخته است. با اینکه مشخص بود پوتین از آنچه پریگوژین «راهپیمایی عدالت» خوانده بود، جان سالم بهدر میبرد اما موضوع این نیست. مشخص شد که میتوان در نهایت قدرت رئیسجمهور روسیه را به چالش کشید. هیچ شکی وجود ندارد که شورش پریگوژین خبر ناخوشایندی برای پوتین بود. اما آیا رهبر روسیه تضعیف شده است؟ از اینکه میان پریگوژین (مردی که به آشپز پوتین شناخته میشود) و پوتین چه گذشته اطلاعاتی وجود ندارد؛ اطلاعاتی که در دسترس قرار دارد نمیتواند ادعای تیتر خبرها را مبنی بر سرنگونی پوتین تایید کند.
آیا حالا که الیتهای روسیه کشف کردهاند که میتوانند رئیس خود را بهچالش بکشند، قرار است پوتین جایگزین شود؟ به گزارش پولیتیکو، هیچ شواهدی برای حمایت از این ایده وجود ندارد. هیچیک از اعضای الیت روسیه که شامل نیروهای امنیتی، ارتش و الیگارشها میشود از اقدامات پریگوژین حمایت نکردهاند. ژنرال سرگئی سورویکین، که شایعه شده با پریگوژین رابطه دارد و احتمالاً بهنحوی در شورش نقش داشته است، از 24 ژوئن زمانی که ویدیویی را ضبط کرد و در آن به پریگوژین التماس کرد که تسلیم شود، دیگر در انظار عمومی دیده نشده است. طبق برخی گزارشها، سورویکین توسط نیروهای امنیتی روسیه بهخاطر نقش احتمالیاش در شورش بازداشت شده است. در سیاست بیزانسی (امپراطوری روم شرقی) دربار پوتین، پریگوژین ممکن است حامیانی در سرویسهای امنیتی روسیه داشته باشد که از دیدن شرمساری رهبران یونیفرمپوش نظامی مشکلی نداشته باشند. اما پریگوژین با اولتیماتوم خود برای اخراج وزیر دفاع پوتین، سرگئی شویگو و رئیس ستاد کل ارتش والری گراسیموف، پایش را فراتر گذاشت. رؤسای امنیتی روسیه برای حمایت از این عامل خارجی گستاخ آماده نبودند؛ تاجری در سایه از سنپترزبورگ که مدتهاست با لفازیهایش درباره بیکفایتیهای ارتش، سابقه جنایی و عدم وابستگی به کاگب (سرویس اطلاعات شوروی سابق) خاری در چشم آنها به شمار میرود. پریگوژین قمار کرد و باخت. رژیم روسیه باثبات و وفادار به پوتین باقی ماند. حالا که پریگوژین به بلاروس رفته و واگنرها در آستانه انحلال یا الحاق به وزارت دفاع هستند، چه کسی در بازی برد-برد سیاستهای روسیه از پوتین قویتر است؟
آیا این شورش نشان داد که فساد فراوانی در داخل رژیم در جریان است؟ شاید. اما آیا هیچکس تا قبل از این نمیدانست که حداقل مقداری فساد ویرانگر در داخل رژیم پوتین وجود دارد؟ آیا خطر شکنندگی دولت روسیه را تهدید میکند؟ شواهد کمی برای این گزاره وجود دارد. فرمانداران استانی روسیه برای جلب رضایت پوتین خدمت میکنند. پوتین آنها را استخدام میکند، اخراج میکند و آنها را برای فساد و دیگر جرمهایشان، واقعی یا غیرواقعی، به زندان میفرستد. آنها از پوتین میترسند. او آنها را به پیادهنظامهایی تبدیل کرده که به آسانی میتواند بر اساس محاسبات خود در سراسر صفحه شطرنج سیاست حرکتشان دهد؛ سربازانی که معمولاً فقط برای او و معدودی از افراد معتمد در حلقه درونیاش قابل درکاند.
شبکه قدرت واگنرها
شورش پریگوژین گمانهزنیهایی را درباره اثر آن بر توانایی پوتین برای ادامه جنگ با اوکراین بهراه انداخت و امیدهایی را ترویج کرد که وقوع بحران داخلی میتواند ارتش روسیه را تضعیف کند و در دل رهبران اوکراین این امید را ایجاد کرد که میتوانند در ضدحملات خود پیشرفت کنند. متاسفانه، به نظر میرسد این امیدها نابجا بودهاند. اگر واگنر واقعاً جذب وزارت دفاع شود، احتمالاً اثر منفی کمی بر قدرت عددی ارتش روسیه خواهند داشت. اگر پوتین، شویگو و گراسیموف را برای بیکفایتی اخراج کند، ممکن است یک رهبر توانای دیگری بهجای او بنشیند. برتری عددی روسیه به همراه رهبری ماهرانه میتواند ضدحمله اوکراین را دشوارتر کند. رهبر تبعیدی گروه واگنر پس از تلاشهای ناموفق خود در شورش مسلحانه علیه مسکو در پیغامی که در کانال تلگرام خود منتشر کرد، گفت که در تلاش بود تا جامعه روسیه را بسیج کند و جنگجویانش بهزودی به میدان نبرد در اوکراین بازمیگردند. واگنرها فعالیتهای گستردهتری از جنگ در اوکراین دارند که همین مسئله پیشبینی آینده این گروه را سختتر میکند. مثال آن حضور سنگین و پرقدرت این گروه در قاره آفریقاست. به گزارش پادکست اکونومیست چند روز پیش شورای امنیت سازمان ملل ماموریت خود را در کشور مالی با هدف ایجاد ثبات در این کشور پایان داد. نمایندگان آمریکایی در سازمان ملل نیز نسبت به نقش گروه واگنر در مالی هشدار دادند. یکی از سخنگوهای کاخ سفید حتی پریگوژین را متهم کرد که مهندسی خروج سازمان ملل به نفع بیشتر واگنرها را برعهده داشته است. منافع واگنرها در آفریقا همیشه مبهم بودهاند اما به این موضوع بستگی داشتهاند که روسیه یک شریک قابل اعتماد باثباتی باشد؛ موضوعی که رهبر واگنر آن را زیر سوال برده است.
جان مکدورمنت، خبرنگار اکونومیست در حوزه آفریقا در پادکست این مجله میگوید: «تبعید پریگوژین به بلاروس سوالهای بزرگی را در مورد آینده گروه واگنر ایجاد کرده است. اما اینکه چه اتفاقی برای این شرکت شبهنظامی میافتد فقط مختص اوکراین یا روسیه نیست بلکه به شبکه وسیعی از منافع آنها در آفریقا نیز برمیگردد.» واگنرها در آفریقا چگونه عمل میکنند؟ به گفته مکدورمنت گروه واگنر علاوه بر شبکهای از شبهنظامیان، زمانی که به دستور سیاستمداران آفریقایی وارد این قاره میشوند، بهعنوان ابزارهای سیاست خارجی روسیه عمل میکنند. عملکرد واگنرها براساس رفع نیازهای خود و در عین حال رسیدن به اهداف کرملین شکل گرفته است. طی شش سال گذشته، واگنرها نیروهای خود را به پنج کشور آفریقایی اعزام کردند که برجستهترین آنها لیبی، مالی و جمهوری آفریقای مرکزی است. با اینکه بهطور قطع نمیتوان تعداد جنگجویان واگنر در آفریقا را تخمین زد اما تحلیلگران بهترین حدس خود را 5هزار نفر اعلام کردهاند. واگنرها گروهی شبیه به استعمارگران قرن نوزدهمی هستند که بدون اینکه عواقبی روی دوششان باشد به روسیها اجازه میدهند در آفریقا نفوذ داشته باشند. اما واگنرها چگونه اهداف کرملین و سیاستمداران آفریقایی را برآورده میکنند؟ مکدورمنت میگوید: «واگنرها به روشهای مختلف در مکانهای مختلف بسته به آنچه مشتری میخواهند و اغلب بسته به آنچه کرملین میخواهد عمل میکنند.» به گفته مکدورمنت میتوان به اقدامات واگنرها مانند کسبوکاری نگاه کرد که خدمات خود را در سه حوزه به دولتهای آفریقایی میفروشند: نظامی، اقتصادی و سیاسی.»
خدمات نظامی واضحترین نمونه است چون ریشه پیدایش شرکت مزدوران شبهنظامی به شمار میرود. مثلا در جمهوری آفریقای مرکزی که همانطور که از نامش پیداست در مرکز آفریقا قرار دارد، تعداد نیروهای واگنرها در این کشور به 1500 نفر میرسد تا در حمایت از رژیم فوستن-آرکانژ توادرا، رئیسجمهور آفریقای مرکزی کمک کنند. حکومت توادرا به دلیل خشونت داخلی که در این مستعمره سابق فرانسه دههها سابقه داشته، دشمنان داخلی بسیاری دارد. واگنرها به بقای رژیم توادرا کمک کردهاند؛ رژیمی که به نقض گسترده حقوق بشر، سازماندهی کشتار همگانی، آموزش سربازان محلی و شکنجه بهعنوان بخشی از کمپین ترور علیه شهروندان خود متهم است.
واگنرها علاوه بر حمایت نظامی از رهبران خودکامه یا خونتاهای آفریقایی در حوزه سیاست نیز فعالیت گستردهای دارند. مثلاً شرکتهایی در داخل گروه واگنرها وجود دارند که مسئول انتشار اطلاعات نادرست، پروپاگاندا و سازماندهی گروههای ساختگی ناظر انتخاباتی را برعهده دارند. تمام این اقدامات در حمایت از مشتریان آفریقایی است که درخواست دریافت خدمات این گروه را دارند. سپس روز دریافت حقوق گروه واگنرها فرا میرسد؛ دریافت پول در ازای خشونت. به گفته مکدورمنت شبهنظامیان واگنر فقط یک گروه نیستند بلکه واگنر نام برندی از شبکهای است که زیرمجموعههای بسیاری دارد و به روشهای مختلف با یکدیگر و با روسیه متصل شدهاند.
مشارکت اقتصادی واگنرها در آفریقا
واگنرها اساساً در صنایع استخراجی در سراسر قاره آفریقا مشارکت دارند. طی پنج سال گذشته، تحقیقات و گزارشهای سازمانهای آمریکایی، اتحادیه اروپا و سازمان ملل نشان دادهاند که امپراطوری واگنر در سراسر آفریقا در تجارت طلا در سراسر سودان، در استخراج الماس و طلا در جمهوری آفریقای مرکزی مشارکت داشتهاند و به حوزههای دیگر مانند تولید نوشیدنیهای الکلی و صنعت چوب نیز ورود کردهاند. به گفته مکدورمنت با اینکه نمیدانیم میزان درآمد پریگوژین و واگنرها از آفریقا چقدر است اما بهاندازهای هست که به بخش بزرگی از اختلافات میان پریگوژین و ولادیمیر پوتین تبدیل شود. حالا با توجه به اتفاقات پیشآمده باید دید که سرنوشت رهبر واگنرها چه تأثیری بر تجارت این گروه در آفریقا دارد. برای پاسخ به این سوال باید ببینیم منافع مشترک واگنرها و روسیه در کجاست. آیا منافعی در میان نهادها و افراد ذینفع که گروه واگنر را تشکیل میدهند، باعث میشود آنها به عملیات خود و غارتگریهایشان ادامه دهند؟ آیا پریگوژین همچنان رهبر آنها باقی خواهد ماند؟ آیا شبکه ذینفعان واگنرها همچنان میخواهد به راه خود ادامه دهد؟ مکدورمنت میگوید، کارشناسان گروه واگنرها به او یادآوری کردهاند که این گروه بسیار فراتر از یک فرد است و پویایی خاص خود را دارد که احتمالاً در ماهها و سالهای آینده ادامه خواهد داشت. عامل کلیدی دیگر، کرملین است. در دهه گذشته، تقریباً از زمانی که روسیه، شبهجزیره کریمه را به خود الحاق کرد، این کشور میخواست تلاشهای سیاست خارجی خود در قاره آفریقا را در ازای خشنودی رهبران این قاره دوبرابر کند. آفریقا مهمترین مکان و واگنر هم مهمترین بخش استراتژی آفریقا بوده است. نمیتوان به صراحت گفت که چرا کرملین بخواهد از این ابزار موازی بسیار مفید سیاستخارجی که در شش سال گذشته ساخته، دست بکشد.
دیدگاههای سیاستمدار آفریقایی درباره آنچه در روسیه میگذرد چیست؟ آیا این موضوع میتواند محاسبات آنها را تغییر دهد؟
به گفته مکدورمنت، اینجا تازه موضوع جالب میشود. چون کشورها و سیاستمداران آفریقایی اغلب در این مکالمه مشارکت ندارند. در هر صورت آنها مشتریان گروه واگنر هستند؛ هر چقدر که بازار کارشان خشونتآمیز باشد.
طی شش سال گذشته، روسیه به تعدادی از کشورهای آفریقایی شکننده علاقه نشان داده زیرا پیامآور قدرت، شایستگی و مسائل امنیتی هستند. اگر آفریقاییها به رژیمی نگاه میکنند که حتی نمیتواند امنیت خود در خانه را تامین کند، ممکن است تجارت با روسیه را زیر سوال ببرند.
بهعنوان مثال بورکینا فاسو مدتهاست که پست بعدی گروه واگنرها به شمار میرود، اما اگر شما حاکم رژیم این کشور باشید آیا از گروهی دعوت میکنید که شورشی را در کشور خود بهراه انداخته است. در واقع در این معامله دو طرف را باید در نظر گرفت؛ طرف روسیه و طرف آفریقا. این تصمیم برعهده دولتهای آفریقایی است که واگنرها در آینده در کدام کشور حضور پیدا میکنند.
قیام مسلحانه شبهنظامیان واگنر به رهبری یوگنی پریگوژین، ولادیمیر پوتین را مجبور کرده تا حضور خود در شبکههای تلویزیونی روسیه را افزایش دهد. رئیسجمهور روسیه هر روز روی آنتن میرود: دو سخنرانی اضطراری (ژانری غیرمعمول برای کرملین)، دیدار با مقامات امنیتی، دیدار با مردم داغستان (صحنهای که از زمان آغاز همهگیری کرونا دیده نشده). حضور پوتین در رسانهها در حال حاضر بیشتر از هر زمان دیگری است؛ بهویژه از زمانی که جنگ اوکراین را در سال گذشته آغاز کرد یا در سپتامبر گذشته خبر از بسیج نیروهایش داد.
دلایل این امر روشن است:«راهپیمایی عدالت». پریگوژین در مسکو یک شوک بیسابقهای برای جامعه روسیه، بروکراسی آن و مقامات امنیتی ایجاد کرد. این اتفاق نقض دو مسئله بود؛ یکی قوانین نانوشته بازی و دیگری قوانین فدراسیون روسیه. درحالیکه هفته گذشته همه منتظر توضیحات ولادیمیر پوتین بودند، او فقط از ملتی گفت که در برابر خطر صف کشیدند و درباره قهرمانان و سرویسهای امنیتی (که واقعاً کاری نکرده بودند) صحبت کرد. با این حال، رفتار پویتن در دوران بحران به نوعی نتیجه تلاشهای کرملین برای نشان دادن واقعیت به شکل خاص است. دو ستون رژیم پوتین، تبلیغات و سرویسهای امنیتی هستند. قیام واگنرها به هر دوی آنها آسیب زد. در آغاز شورش، کنترل کرملین بر فضای اطلاعاتی بهطور خطرناکی متزلزل شده بود. رهبر واگنرها از رسانههای اجتماعی و امپراطوری رسانهای خود به خوبی استفاده کرد. در ساعتهایی که رسانههای تحت کنترل دولت سکوت کرده بودند، تنها منبع اطلاعاتی برای آنچه در جریان بود، خود پریگوژین بود.
زمانی که واگنر روستوف-نا-دونو را در عرض چند ساعت تصرف کرد، نه دستگاه تبلیغاتی و نه رهبران کشور ابزاری برای مقابله روایت پریگوژین در اختیار نداشتند. در نتیجه، تصاویر رسانهها و تمام اطلاعات درباره آنچه اتفاق میافتاد، در اختیار پریگوژین بود. هیچکسی 25هزار نیروی واگنری که به سمت مسکو میرفتند را ندید اما همه از آن مطلع بودند. پوتین از زمان شورش تاکنون درگیر رفع آسیبهای وارد شده به ستون دوم رژیم خود یعنی سازمانهای اطلاعاتی بوده است. با اینکه آژانسهای اطلاعاتی مختلف روسیه کاری برای این شورش کوتاهمدت نکردند، رئیسجمهور روسیه یک تصویر کاملاً متفاوتی را بهنمایش گذاشته است. طبق گفته پوتین تمام نیروهای امنیتی قهرمانان و وطنپرستانی بودند که از وقوع «بدترین سناریو» جلوگیری کردند. اما در واقعیت، واگنرها بدون هیچ مانعی توانسته بودند روستوف-نا-دونو را تصرف کنند و پایگاهی را در مقر منطقه نظامی جنوبی روسیه (که از آنجا بتوانند جنگ در اوکراین را مدیریت کنند) ایجاد کردند. در جریان شورش 10 خدمه روسی کشته شدند و واگنرها به چندصد کیلومتری مسکو رسیدند. دیدگاه پوتین این است که موفقیت نیروهای امنیتی را میتوان در مقاومت آنها در برابر وسوسه مقابله با پریگوژین دید. انجام هیچکاری، بهتر از پیوستن به شورشیان بود. رئیسجمهوری روسیه برای این «شاهکار» از آنهایی که خود را جدا کردند، تشکر میکند. او گفت به کسانیها که کشته شدهاند مدال داده میشود. گارد ملی روسیه نیز که در جریان شورش سکوت کامل کرده بود، تجهیزات نظامی جدیدی را دریافت میکند.
پوتین در روایت خود این حقیقت که این قیام چگونه توانست اختلافات عمیق در داخل سرویسهای امنیتی را آشکار کند و پریگوژین را از «قهرمان باخموت» به «تاجر خائن» که پول دولت را اختلاس میکند، تبدیل کند، انکار کرد. حالا دادستانها مشخص خواهند کرد که شرکت کنکورد پریگوژین چه تعداد از مناقصههای دولتی را دزدیده است؟ واگنرها جذب وزارت دفاع خواهند شد یا نه؟ و اینکه دولت تلاش میکند که انحصار خود در خشونت را پس بگیرد؟ این قیام واگنرها بحرانی را در مدیریت سیستم سیاسی روسیه و تضاد بزرگ در نیروهای مسلح این کشور را برجسته کرده است. اما به نظر میرسد که کرملین نمیخواهد هیچ اقدامی برای مقابله انجام دهد.
منافع رهبران روسیه در جنگ بیپایان است
درحالیکه قیام پریگوژین بهوضوح در نتیجه جنگ در اوکراین اتفاق افتاد، بعید است که رهبران روسیه را به فکر پایان دادن جنگ بیندازد. پوتین اصلیترین ذینفع از یک «جنگ بیپایان» است. به گزارش اندیشکده کارنگی، رژیم روسیه ممکن است جان سالم بهدر برده باشد اما آسیبهای واردشده برای مدتی طولانی باقی میمانند. در حالی که ممکن است بهنظر برسد پوتین با نادیده گرفتن مشکل و اهدای جوایز در حل عواقب قیام پریگوژین موفق بوده اما در واقع فشار بر سیستم همچنان باقی است. سرکوبها و پاکسازیهایی که خیلیها انتظار آن را میکشند این فشار را بدتر میکند. به گزارش الجزیره، دلیل اصلی حمایت مردم از پوتین در دو دهه گذشته، دیدگاه افسانهای از عظمت روسیه نیست، بلکه ترس بسیار واقعی از جنگ به ایوان خانهشان است. سیستم مدیریت سیاسی روسیه در یک بحران عمیق قرار گرفته چون مشکلات واقعی را انکار و فقط به درک پوتین از واقعیت توجه میکند. این بحران با جنگ و کاهش منابع عمیقتر شده است. تلاش برای حل مشکلات از طریق روابط عمومی و ترس از سازمانهای اطلاعاتی همانند تلاش برای تعمیر سوراخی در دیوار با چسبی معمولی است: ممکن است بچسبد، اما نگه نمیدارد.