پدرو سانچز دکترین مشخصی ندارد
آخرین مرحله از تور دوچرخهسواری جاده موسوم به بوئلتا اسپانیا روز یکشنبه به هرج و مرج کشیده شد.

آخرین مرحله از تور دوچرخهسواری جاده موسوم به بوئلتا اسپانیا روز یکشنبه به هرج و مرج کشیده شد. معترضان حامی فلسطین در مادرید با شعار «آنها عبور نخواهند کرد موانع را واژگون کردند، مسیر جاده را اشغال کردند و سازماندهندگان این تور را مجبور کردند که فینال این مسابقه و مراسم اهدای جوایز را لغو کنند. هدف تظاهراتکنندگان، شرکت تیم اسرائیل در این رقابت بود. پدرو سانچز، نخستوزیر اسپانیا در بیانیهای «ستایش عمیق خود از بسیج مردم اسپانیا برای دلایل موجهی مانند فلسطین» را اعلام کرد.
این رویداد، یک تظاهرات عمومی آشکار از ابراز نظر قوی سیاسی در اسپانیا بود؛ اقدامی که دولت سانچز هم به آن واکنش نشان داد و هم از طریق سیاست خارجی به آن مشروعیت بخشید. این داینامیک اسپانیا را به بلندترین صدای مخالف در اتحادیه اروپا علیه جنگ غزه تبدیل کرده و شکاف قابلتوجهی از عرف سیاست خارجی فراآتلانتیک را رقم زده است. حمایت سانچز از معترضان صرفاً لفظی نبود. روز دوشنبه او مواضع خود را تشدید کرد و صراحتاً درخواست کرد تیمهای ورزشی اسرائیل از شرکت در رقابتهای ورزشی بینالمللی ممنوع شوند؛ اقدامی در موازات مستقیم با منع حضور روسیه بهخاطر حمله به اوکراین.
سانچز گفت: «موضع ما واضح و قطعی است: تا زمانی که وحشیگری ادامه پیدا کند، نه روسیه و نه اسرائیل نباید در هیچ رقابت بینالمللی شرکت کنند.» این موضع که اسرائیل و محافظهکاران اسپانیایی را بهطور یکسان خشمگین کرد و اظهارات وزیر فرهنگ که پیشنهاد داد در صورت مشارکت اسرائیل در مسابقه آواز یوروویژن سال آینده، اسپانیا باید این مراسم را تحریم کند، این موضع را تقویت کرد.
مهمتر از آن مشخص شد که دولت سانچز با اقدامات عملی، از سخنان قاطع خود حمایت کرد و قرارداد 700میلیون یورو (800 میلیون دلار) برای خرید موشکاندازهای طراحیشده توسط اسرائیل را لغو کرد. این اقدام، پس از اعلامیه قبلی مبنی بر انجام اقداماتی با هدف متوقف کردن آنچه «نسلکشی در غزه» خوانده شد، نشاندهنده تمایل به استفاده از ابزارهای اقتصادی و دیپلماتیک است که سایر پایتختهای اتحادیه اروپا از آن اجتناب کردهاند.
سانچز، استاد بقا در عرصه سیاسی بههیچوجه دچار تغییر ایدئولوژیک اساسی به ضدمداخلهگرایی نشده است. در عوض او ثابت کرده در خوانش و هدایت جریانهای سیاسی داخلی فردی بسیار ماهر است. موضع دولت او در قبال اسرائیل و فلسطین بازتابی عملگرایانه از ائتلاف اوست که به حمایت از چپگرایان وابسته است و این یک اولویت غیرقابل مذاکره برای اوست. این غریزه برای انشعاب عملگرایانه فراتر از غزه میرود. سانچز با صراحت از تعهد به هدف ناتو برای افزایش بودجه دفاعی ناتو به 5درصد از تولید ناخالص داخلی که از سوی دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا درخواست شد و از سوی مارک روته، دبیرکل ناتو مورد استقبال قرار گرفت، خودداری کرده است. سانچز دلیل آن را محدودیتهای بودجه و اولویتهای اجتماعی مطرح کرده است.
علاوه بر این، اسپانیا به دنبال ایفای نقش تسهیلکننده بین قدرتهای بزرگ بوده است. این جاهطلبی زمانی محقق شد که مادرید در 15 سپتامبر میزبان یک نشست مهم سطح بالا میان مقامات تجاری آمریکا و چین بود؛ نشستی که ترامپ آن را موفقیتآمیز خواند و در عین حال بر «رابطه بسیار قوی» بین آمریکا و چین تاکید کرد. این رویکرد بخشی از یک سیاست ثابت است؛ سفر خود سانچز به پکن در زمانی که دیگر رهبران اروپایی مثل کایا کالاس، نماینده ارشد سیاست خارجی در حال تشدید لفاظیهای ضدچینی بودند، نشاندهنده پیگیری عمدی روابط اقتصادی عملگرایانه بهجای رویارویی ایدئولوژیک است.
البته سیاست خارجی سانچز تناقضهای اساسی نیز دارد. مثلاً در مورد اوکراین دولت او همچنین در راستا با اجماع تندروهای بروکسل همسوست. سانچز، شارل دوگل اسپانیا نیست که یک دیدگاه استراتژیک بزرگ و مبتنی بر حاکمیت ملی را بیان کند. او یک مطالعه موردی جذاب در مورد چندپارگی سیاست خارجی اروپاست. او نشان میدهدکه حتی در قلب جریان اصلی غرب که او نماینده آن است، مخالفت در مورد مسائل خاص مانند غزه و تجدید تسلیحات نهتنها امری امکانپذیر است بلکه از نظر سیاسی بهطور فزایندهای ضروری است.
با این حال عدم موفقیت او در بهکارگیری از همان دیدگاهها و منافع ملی در قبال اوکراین و در عوض ترجیح تشدید بیملاحظه تنشها توسط بلوک اتحادیه اروپا نشان میدهد که سیاستهای او بیشتر محصول محاسبات سیاست داخلی است تا یک دیدگاه استراتژیک منسجم. او حزب باد است که میتواند تغییر جهت باد را تشخیص دهد و باد در اسپانیا به سمت آتلانتیکگرایی بیقید و شرط دور میشود.