آینده مبهم چشمانداز ۲۰۳۰ بنسلمان
پروژه NEOM عربستان سعودی که یک برنامه توسعه گسترده با فناوری پیشرفته در شمال غربی ساحل دریای سرخ است، در سال 2017 راهاندازی شد و بهعنوان نگین برنامه چشمانداز 2030 عربستان سعودی معرفی شد.
این ابرپروژه بیابانی آیندهنگر که در برخی از اراضی اردن و مصر امتداد دارد، بهعنوان یک حرکت جسورانه به سوی تنوع اقتصادی تحت رهبری محمد بنسلمان، ولیعهد سعودی مطرح شد اما، عقبنشینیها و شکستهای ژئوپلیتیکی اخیر نگرانیهای قابلتوجهی را در مورد دوام برخی از اجزای پروژه NEOM ایجاد کرده است.
در ابتدا طراحی انقلابی شهر، The Line، که یک شهر خطی در داخل NEOM بود و تعریف جدیدی از زندگی شهری ارائه میکرد، سروصدای زیادی بپا کرد. با این حال گزارشهای اخیر حاکی از کاهش فعالیتها در این پروژه است. اوایل ماه اخیر، بلومبرگ تغییراتی را در طراحی این کلانشهرها گزارش کرد.
بلومبرگ نوشت که طول این شهر خطی از 105 مایل به یکونیم مال و جمعیتش از یکونیم میلیون نفر به 300 هزار نفر کاهش یافته است. علاوه بر این، وقفه در تامین سرمایه پروژه و کاهش نیروی کار نشاندهنده این واقعیت است که این پروژه آینده چندان خوبی ندارد.
البته تعدیل پروژه بهمعنای شکست پروژه نیست اما باعث میشود که عناصر بلندپروازانه پروژه دوباره ارزیابی شوند. کارشناسان معتقدند که مقیاس اصلی The Line بیش از حد خوشبینانه بود و عربستان فاقد زیرساختهای شهری لازم برای چنین پروژه نوآورانهای بود. چالشهای مالی و ژئوپلیتیکی، از جمله بیثباتی منطقهای و سرمایهگذاری مستقیم خارجی که ناکافی بوده، آینده NEOM را پیچیدهتر میکند.
کارها خوب پیش نمیرود
دکتر رابرت موگیلنیکی، محقق ارشد مقیم مؤسسه کشورهای عربی خلیجفارس در واشنگتن، به The Cradle میگوید که کوچک کردن شدید The Line «نشاندهنده ارزیابی مجدد امکانسنجی انجام پروژه در قالب جدول زمانی باشد. ابعاد آزمایشی و جهانی بسیاری در پروژه بزرگ NEOM وجود دارد و برخی در نهایت نیاز به اصلاح یا بازاندیشی خواهند داشت.»
همچنین دکتر کریستین کوتس اولریخسن، عضو مؤسسه بیکر در دانشگاه رایس، در صحبت با The Cradle، گفته است که کوچک کردن پروژه نکته خوبی است. او میگوید:«گزارشها مبنی بر اینکه The Line ممکن است به میزان قابلتوجهی کوچک شود اگر به این نتیجه ختم شود که واقعگرایی بیشتری به پروژه تزریق شود، خوب است. مقیاس اولیه این پروژه خیلی تخیلی بود و تبدیل آن به واقعیت دشوار است. بنابراین تجدیدنظر در پروژه یک حرکت مثبت است. عملگرایی بیشتر در طراحی و ارائه پروژههای بزرگ مرتبط با Vision 2030 چیز خوبی است و به این معنی است که احتمال بیشتری وجود دارد که پروژهها تغییر کنند.»
با توجه به عوامل مالی و اقتصادی، ساخت The Line هرگز آنطور که در ابتدا ارائه شد امکانپذیر نبود. در نهایت، میزان ثروتی که سعودیها از نفت تولید میکنند برای تامین مالی بلندپروازانهترین پروژههای بنسلمان در چارچوب چشمانداز 2030 کافی نیست و ریاض نتوانسته است سطوح سرمایهگذاری مستقیم خارجی مورد نیاز برای تحقق این پروژههای بسیار گرانقیمت را جذب کند. گوردون گری، سفیر سابق ایالات متحده در تونس، توضیح میدهد: «گستره وسیع این پروژه همیشه به نظر من و بسیاری از ناظران دیگر بیشتر آرمانگرایانه بود، نه واقعبینانه.»
رایان بول، تحلیلگر خاورمیانه و شمال آفریقا در کمپانی اطلاعات RANE در گفتوگو با The Cradle میگوید:
«من میتوانم استدلال کنم که اهداف The Line از ابتدا غیرواقعی بودند، با توجه به اینکه عملاً هیچ زیرساخت شهری در این منطقه وجود ندارد و بسیار دشوار است که شهرها بدون توجه به میزان سرمایهگذاری، از صفر شروع به کار کنند. حتی اگر عربستان سعودی، برای مثال، کاری افراطی مانند اعلام NEOM بهعنوان پایتخت جدید خود انجام داده باشد، همچنان احتمالاً در جذب ساکنان مشکل خواهد داشت، همانطور که در نمونههای تاریخی دیگر مانند انتقال پایتخت برزیل به برازیلیا دیدهایم.»
با این وجود، The Line و سایر پروژههای منحصربهفرد هدفی داشتند که آن هدف لزوماً اجرای واقعی خود پروژهها نبود. دکتر آندریاس کریگ استادیار کالج کینگز لندن میگوید: «هدف The Line، بهطور خاص، بهانهای بود تا همه دنیا درباره عربستان صحبت کنند. هدف این پروژه ایجاد یک بحث عمومی گسترده در سطح جهانی بود که در آن مردم سراسر جهان بگویند اتفاق شگفتانگیزی در بیابانهای عربستان در حال وقوع است. این موضوعات جلب توجه میکند. این نوع گفتمان - مثبت یا منفی - سروصدا ایجاد میکند. این هیاهو قرار بود سرمایهگذارانی را جذب کند که میخواستند بخشی از این پروژه باشند و به عربستان سعودی در ساختن شهر آینده کمک کنند و سعی کنند کاری کاملاً عجیب و غریب و کاملاً غیرمتعارف انجام دهند.»
غزه و وقفه در پروژه
رهبران ریاض درک کردهاند که موفقیت چشمانداز 2030 به شدت به جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی قابل توجه در پادشاهی عربستان بستگی دارد. در نهایت، ثبات در عربستان سعودی و منطقه غرب آسیا بسیار مهم است. در نتیجه، سیاست خارجی اخیر ریاض کمتر ایدئولوژیک بوده و در عوض بر حفظ روابط دوستانه با همه بازیگران اصلی در غرب آسیا برای پیشبرد منافع تجاری و اقتصادی عربستان تمرکز کرده است.
در این چارچوب، ریاض برای دستیابی به توافق صلح با انصارالله یمن، تلاش برای حفظ تنشزدایی بین عربستان و ایران در سال 2023 با میانجیگری پکن، احیای روابط با قطر و سوریه و ترمیم اختلافات با ترکیه تلاش کرده است. بنابراین، فراتر از محدودیتهای مالی و اقتصادی که مستلزم ارزیابی مجدد بلندپروازانهترین پروژههای چشمانداز 2030، مانند The Line است، این جنگ وحشیانه و ششماهه اسرائیل در غزه و گسترش درگیری به دریای سرخ است که برای برنامههای ژئواکونومیکی عربستان سعودی، مشکل ایجاد کرده است.
آرهاما صدیقه، محقق مؤسسه مطالعات استراتژیک اسلامآباد، به The Cradle توضیح میدهد:«با توجه به بیثباتی و ناامنی فعلی در منطقه دریای سرخ، سرمایهگذاران ممکن است در حمایت از پروژهای در مقیاس بزرگ مانند NEOM به دلیل خطرات پیش رو تردید کنند. حتی اگر تهدید امنیتی مستقیم برای NEOM حداقلی باشد، بیثباتی کلی در منطقه میتواند سرمایهگذاران را از اختصاص منابع قابل توجه به یک سرمایهگذاری بلندمدت باز دارد.
علاوه بر این، درگیری گستردهتر در منطقه وضعیت را پیچیدهتر میکند و لایه دیگری از عدم اطمینان ایجاد میکند. پرداختن به این نگرانیهای امنیتی میتواند عربستان را ملزم به تخصیص منابع بیشتر به اقدامات امنیتی منطقهای کند و بهطور بالقوه منابع مالی را از پروژه NEOM منحرف کند.»
نمیتوان انکار کرد که برنامه تنوع اقتصادی عربستان سعودی در برابر عملیات دریایی یمنیها در دریای سرخ آسیبپذیر است. NEOM و سایر پروژههای دریای سرخ برای به سرانجام رسیدن نیازمند این هستند که کشتیها بتوانند آزادانه از خلیج عدن از طریق بابالمندب و تا ساحل غربی عربستان سعودی عبور و مرور کنند. سرریز احتمالی جنگ غزه به این آبراه حیاتی، نگرانیهایی را برای مقامات سعودی درباره تأثیر این درگیری بر چشمانداز 2030 ایجاد میکند.
این داینامیکها به خوبی توضیح میدهد که چرا ریاض از کاخ سفید به دلیل عدم اعمال نفوذ خود بر اسرائیل برای مذاکره درباره آتشبس در غزه ناامید شده است. این ناامیدی منجر به اتخاذ تصمیم از سوی عربستان سعودی برای خودداری از پیوستن به هرگونه طرح امنیتی و عملیات نظامی تحت رهبری ایالات متحده در دریای سرخ و یمن شده است.
ارتباط اسرائیل و NEOM
نزدیکی جغرافیایی اسرائیل به شمال غربی عربستان سعودی، پیشرفت تکنولوژیکی و فرهنگ استارتآپ پرجنبوجوش آن، این کشور اشغالگر را بهعنوان شریکی امیدوارکننده برای چشمانداز 2030 و پروژه NEOM، بهویژه در زمینه بیوتکنولوژی و امنیت سایبری تبدیل کرده بود. در ماه مارس سال 2021، دکتر علی دوگان، که قبلاً پژوهشگر مؤسسه Leibniz-Zentrum Moderner Orient بود، تا آنجا پیش رفت که استدلال کرد «روابط با اسرائیل برای عربستان سعودی برای تکمیل NEOM ضروری است».
دکتر محمد یاغی، محقق مؤسسه Konrad Adenauer آلمان، بهطور مشابه اظهار داشت که NEOM «نیازمند صلح و هماهنگی با اسرائیل است، بهخصوص اگر این شهر بخواهد شانس تبدیل شدن به یک جاذبه توریستی را داشته باشد.»
با این حال، نقش رهبری عربستان سعودی در جهان اسلام، که نمود آن عنوان پادشاهی عربستان به عنوان «خادمالحرمین» است، هر گونه عادیسازی رسمی روابط با تلآویو را بسیار حساس میکند. در ابتدا تصور میشد که درحالیکه امارات و بحرین میتوانند روابط آشکاری با اسرائیل برقرار کنند، عربستان سعودی به تعامل مخفیانه ادامه میدهد و اطمینان حاصل میکند که همکاریهای اساسی در بخش فناوری میتواند بهطور محتاطانه پیشرفت کند.
بهعنوان مثال در ژوئن سال 2020، زمانی که جنجال بر سر ارتباط عربستان سعودی با یک شرکت امنیت سایبری اسرائیلی به وجود آمد، سفارت عربستان این ارتباط را تکذیب کرد. با این حال، با گذشت تقریباً هفت ماه از کارزار اسرائیل برای نابودی غزه، آیا عربستان سعودی همچنان میتواند به تلآویو بهعنوان یک شریک در پروژه NEOM نگاه کند؟
به نظر میرسد که در بحبوحه بحرانهای جاری در منطقه، بهویژه نسلکشی در غزه، ریاض باید مراقب باشد تا از معرفی شدن بهعنوان همکار با اسرائیلیها خودداری کند و به نظر میرسد عادیسازی تمامعیار روابط بین دو طرف، برای آینده قابل پیشبینی از دستور کار خارج شده باشد.
با این وجود، پس از نشستن گرد و غبار در غزه و آرام شدن بحران امنیتی دریای سرخ، عربستان سعودی احتمالاً علاقه خود را برای تقویت روابط با اسرائیل بهعنوان بخشی از «عادیسازی روابط اقتصادی» بین دو طرف حفظ خواهد کرد. اما لشکرکشی بیسابقه اسرائیل به غزه احتمالاً غرب آسیا را در دهههای آینده از بسیاری جهات تغییر خواهد داد.
حتی پس از پایان جنگ کنونی غزه، خشم افکار عمومی منطقه علیه اسرائیل و آمریکا ادامه خواهد داشت. بدون شک، ارتباط اسرائیل و پروژه NEOM بهطور فزایندهای حساس و بحثبرانگیز خواهد بود، چه در پادشاهی و چه در خاورمیانه؛ و ریاض نمیتواند این مسئله را نادیده بگیرد.