کوکِ تغییر/دومین تغییر معاونت هنری در دفتر موسیقی رخ داد در حالیکه این دفتر در حال از دست دادن مهمترین کارکرد خود صدور مجوز است
با گذشت بیش از ۶۰ روز از معاونت نادره رضایی، نخستین معاون زن در طول تاریخ مردانهی معاونان هنری وزرای فرهنگ و ارشاد اسلامی، دومین تغییر رخداده در دفاتر و اداراتکل زیرمجموعهی او را میتوان تغییری مثبت ارزیابی کرد.
با گذشت بیش از ۶۰ روز از معاونت نادره رضایی، نخستین معاون زن در طول تاریخ مردانهی معاونان هنری وزرای فرهنگ و ارشاد اسلامی، دومین تغییر رخداده در دفاتر و اداراتکل زیرمجموعهی او را میتوان تغییری مثبت ارزیابی کرد. او که در روزهای پایانی آذرماه، با جایگزینی اتابک نادری بهجای حمید نیلی، مدیریت ادارهکل هنرهای نمایشی را تغییر داد، در اواسط دیماه، احمد صدری را بهجای امیرحسین سمیعی روانهی دفتر موسیقی کرد.
در این میان، هم اتابک نادری و هم احمد صدری، بهعنوان سرپرست در ادارهکل هنرهای نمایشی و دفتر موسیقی مشغول بهکار شدهاند و تا صدور احتمالی حکم مدیرکلیشان، مسیری نیازمند طیشدن باقی مانده است. بااینحال زمزمهی نقدهایی ازجمله در مورد زمان رخدادن این تغییرات با اشاره به وقوعشان در آستانهی برگزاری جشنوارههای فجر و چرایی صدور حکم سرپرستی بهجای مدیرکلی، زمزمههایی نیست که بتوان آنها را نشنیده گرفت.
اگرچه سعید اسلامزاده، روابطعمومی معاونت هنری پیش از این، هنگام وقوع تغییر در ادارهکل هنرهای نمایشی، در گفتوگو با «هممیهن» در پاسخ به این انتقادات به دو نکته اشاره کرد؛ یکی اینکه اینها تغییراتی است که دیر یا زود باید اتفاق میافتادند و هر زمان دیگری هم که رخ میدادند، ممکن بود زمان وقوعشان مورد سوال قرار گیرد و دیگری اینکه گاهیاوقات طولانیشدن فرآیند پاسخگویی به استعلامات صورت گرفته است که موجب میشود برای ادارهکل یا دفتری، بهجای مدیرکل، سرپرست انتخاب شود.
بااینحال تعلق هر دو مدیر؛ اتابک نادری و احمد صدری، به بدنهی جامعهای که به مدیریت آن منصوب شدهاند ـ یکی برآمده از خانوادهی هنرهای نمایشی و دیگری برآمده از خانوادهی موسیقی ـ میتواند نویدبخش رخدادن اتفاقاتی مثبت باشد.
از مرادخانی تا صدری، نیاز به تغییر زاویهی دید
دفتر موسیقی که از اواخر دهه ۶۰ نخست با عنوان «مرکز»، سپس با عنوان «دفتر»، متصدی دولتی امور حوزه موسیقی شد تاکنون توسط افراد مختلفی اداره شده است؛ مرکز، سپس دفتری که نخستین مدیرش زندهیاد علی مرادخانی بود. مدیری که در آن زمان ۳۲ سال بیشتر نداشت و بسیاری از هنرمندان، از دوره مدیریتش بهعنوان «دوره طلایی مرکز موسیقی» یاد میکنند. مرادخانی سال ۱۳۸۳ دفتر موسیقی را ترک کرد و پس از آن، مرکز موسیقی به دفتر موسیقی تغییر نام یافت.
در اواسط همان سال محمدحسین همافر مدیرکل دفتر موسیقی شد؛ شاعری با طبع لطیف که پیش از آن مدیرکل ارشاد اسلامی استان فارس بود اما مدیریتاش چندان دوام نداشت؛ او سال ۱۳۸۵ بهدلیل عارضه قلبی در بیمارستان بستری شد و از مدیرکلی دفتر موسیقی استعفا داد. پس از استعفای همافر، محمدحسین احمدی بهجای او نشست.
مدیری که ازجمله نکات قابل توجه کارنامهی کاریاش این بود که زندهیاد محمدرضا لطفی پس از سالها در زمان مدیریت او دوباره روی صحنه رفت. احمدی سال ۱۳۸۷ دفتر موسیقی را ترک کرد و مسئولیت مدیریت این دفتر تا سال ۱۳۸۸ برعهدهی محمدعلی خبری قرار گرفت. مهمترین اتفاقی که در زمان مدیریت خبری رخ داد، تعطیلی ارکستر موسیقی ملی ایران به رهبری فرهاد فخرالدینی بود.
خبری که دوران مدیریتاش از سوی اهل نظرِ موسیقی مورد انتقاد بود، جای خود را به سرپرستی داد که دورانی کمحاشیه را برای دفتر موسیقی رقم زد؛ علی ترابی که بیش از ۱۵ ماه دفتر موسیقی را سرپرستی کرد و در سال ۱۳۹۰ جای خود را به محمد میرزمانی داد. میرزمانی در سال ۱۳۹۱ به دلیل بیماری، با دفتر موسیقی خداحافظی کرد تا این دفتر بار دیگر توسط سرپرست اداره شود. مهمترین اتفاقی که در زمان مدیریت میرزمانی رخ داد، تعطیلی ارکستر سمفونیک تهران و ارکستر موسیقی ملی ایران بود. این تعطیلی پس از او نیز ادامه داشت و سه سال بهطول انجامید.
در این میان علیرضا پاشایی امانتی را که از میرزمانی تحویل گرفته بود به پیروز ارجمند تحویل داد. پیروز ارجمند سال ۱۳۹۲ جایگزین پاشایی شد. مهمترین اقدام او احیای ارکستر سمفونیک تهران و دعوت از علی رهبری برای هدایت این ارکستر است. کیتارو نیز در زمان مدیریت او به ایران آمد و چند شب کنسرت برگزار کرد. او میانه تیرماه ۱۳۹۴ استعفا داد تا فرزاد طالبی نخست به عنوان سرپرست و سپس به عنوان مدیرکل این دفتر منصوب شود.
طالبی اسفندماه ۱۳۹۶ کلید دفتر موسیقی را به علی ترابی تحویل داد. دورهی مدیریت ترابی تنها یکسال و دوماه دوام آورد و او خیلی زود استعفا داد و محمد الهیاریفومنی که از سال ۱۳۹۸ بر مسند مدیرکلی دفتر موسیقی تکیه زد، بهجای او نشست. آخرین مدیرکل دفتر موسیقی پیش از انتصاب احمد صدری بهعنوان سرپرست این دفتر، امیرحسین سمیعی بود که تا قبل از آن معاونت هنری سازمان فرهنگی، هنری شهرداری تهران را برعهده داشت.
احمد صدری، کارشناسیارشد رشته پژوهش هنر با گرایش موسیقی و درجه یک هنری از شورای ارزشیابی هنرمندان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دارد. او پیش از این در جشنوارههای موسیقی نواحی و فجر در شورای سیاستگذاری و دبیری و بخشهای اجرایی، حضوری فعال داشته است.
۳۴ سال فعالیت و سیطرهای که کمرنگ میشود
دفتر موسیقی معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، دفتری نیست که کارش تنها به صدور مجوز محدود باشد و در اصل باید سیاستگذاری کلان حوزه موسیقی در قالب عمل به وظایف حمایتی خود را برعهده بگیرد. هرچند در سالهای اخیر انتشار اخبار «مجوزهای صادرشده» و بالیدن به «رشد» آمار این مجوزها به یکی از فعالیتهای اصلی این دفتر تبدیل شده است. رشدی که میتوان آن را حاصل گستردهشدن روزبهروز دامنهی فعالیت اهالی موسیقی پاپ در زمینهی اجراهای متعدد صحنهای و تولیدِ گاهبهگاه تکآهنگ و انتشار هرازگاهیِ آلبوم دانست.
دفتر موسیقی در حالی نباید وظیفهاش تنها صدور مجوز باشد که در همین زمینه هم با چالشهای متکثر مواجه است. تا جایی که این روزها یکی از مهمترین چالشهای پیشرویش، بیاعتباری مجوزهایش برای اجراهای صحنهای و چگونگی برآمدن از پس حکمرانیهای منطقهای نهادهای گوناگون است. نهادهایی که بیآنکه وقعی به این مجوزها نهند، به دلایل گوناگون ازجمله حضور نوازندگان زن روی صحنه، عدم تفکیک جنسیتی، خاموشبودن چراغها در زمان برگزاری کنسرت و... اقدام به وخیمکردن اوضاع و لغو اجراهای زنده میکنند. تا جایی که وخامت اوضاع، واکنش سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت چهاردهم را نیز برمیانگیزد و چنانچه در خبرها آمد، او را ناگزیر از بر زبان آوردن این جمله میسازد: «تنها مرجع صدور مجوز برگزاری کنسرت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و وقتی مجوزی صادر شد، هیچ مجموعهای حق لغو آن را ندارد و این همواره مورد تاکید بوده است.»
نکتهای که در این میان نباید از اهمیت آن غافل شد اینکه در روزگارِ تغییر و تحول مدام تکنولوژی، افراد از یکسو بهراحتی میتوانند آثار خود را در پلتفرمهای بینالمللی مانند اسپاتیفای، اینستاگرام، یوتیوب، اپل موزیک و... آپلود کنند و درآمد دلاری مناسب و قابلتوجه داشته باشند و از سوی دیگر در همکاری با تهیهکنندگان خارجی و انتشار اولیهی اثر در پلتفرمهای بینالمللی، راه اجرای صحنهای در خارج از کشور را نیز برای خود هموارتر کنند.
درنظر گرفتن این موراد در کنار امکانِ همیشه در دسترسِ اجرایِ بدون مجوز بهرغم مخاطراتِ آن، موجب طرح پرسشی بیپاسخ میشود. این که اگر هنرمندان علاقهای به ممیزی آثارشان در داخل کشور و کسب مجوز نداشته باشند آیا نمیتوان گفت یکی از مهمترین وظایف دفتر موسیقیِ معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ملغی میشود؟
و درنهایت کاری که از دست متولیان این دفتر برخواهد آمد این خواهد بود که در همکاری با نهادهای دیگر، اقدام به احضار هنرمندان و مورد پرسش قرار دادن آنها کنند؟ در چنین شرایطی سوالی که مطرح میشود این است که در آیندهای نزدیک دقیقاً چه کارکردی برای دفتر موسیقی باقی خواهد ماند و آیا بهتر نیست این دفتر به وظیفهی اصلیاش که حمایت از هنرمندان جریان جدی موسیقی و هموار کردن مسیر برای آنهاست بازگردد؟