درباره حمله کیهان به ناصر ملکمطیعی
محبوبیت کشتنی نیست!
هفته گذشته بار دیگر روزنامه کیهان به بهانه پرداختن به فیلم «نقش نگار»، به ناصر ملکمطیعی حمله کرد و حضور کوتاهش در این فیلم به کارگردانی علی عطشانی را بهانهای برای نقد سازندگان و تخریب این بازیگر قدیمی سینما قرار داد.آنهم شش سال بعد از درگذشت او.
درحالیکه مدتهاست سخن از زمینهسازی برای بازگشت هنرمندان ایرانی خارجنشین و مهاجرتکرده در محافل سیاسی، فرهنگی و هنری مطرح است یا برخی مدیران و سیاستگذاران فرهنگی از ممنوعالکارکردن برخی هنرمندان پیش از انقلاب ابراز پشیمانی کردهاند، هفته گذشته بار دیگر روزنامه کیهان به بهانه پرداختن به فیلم «نقش نگار»، به ناصر ملکمطیعی حمله کرد و حضور کوتاهش در این فیلم به کارگردانی علی عطشانی را بهانهای برای نقد سازندگان و تخریب این بازیگر قدیمی سینما قرار داد؛ آنهم شش سال بعد از درگذشت او.
کیهان نوشت: «مقصد و مقصود سازندگان فیلم «نقش نگار» از حضور این بازیگر (با سابقه طولانی در سینمای فیلمفارسی) در این فیلم چه میتوانست باشد؟ آیا میخواستند در سن هشتادوچندسالگی از تواناییهای این بازیگر استفاده کنند؟! آیا هیچ بازیگر دیگری نمیتوانست در این نقش دستچندم بازی کند؟! آیا قصد سازندگان فیلم بهجز دلجویی و تجلیل از بازیگری بود که کارنامه مبتذلی در عرصه سینمای ایران داشته و خودش در مصاحبه با برنامه هفت، از مردم ایران خواست که او را ببخشند؟!»
این اتفاق واکنش امیر ملکمطیعی، فرزند او را در پی داشت و نوشت: «هنوز به قول معروف ول نمیکنید؟ هنوز دل تاریکتان پر از کینه است؟ چند دهه فحاشی، هتاکی و اتهامزدنهای ناجوانمردانه و پروندهسازیهای دروغین در آن بهاصطلاح روزنامه! به پدر من و هنرمندان قبل از انقلاب کافی نبوده؟ اول انقلاب که محاکمهاش کردید، حالا هم نبش قبر کنید استخوانهای پدرم را به دادگاه ببرید و دوباره محاکمه کنید.»
جالب اینکه ناصر ملکمطیعی همان زمان در مصاحبهای گفته بود: «امیدوارم اگر قصوری از من بوده آن را ببخشند، من گوش شنوایی دارم. حتی خانواده من نمیدانند که من در این فیلم بازی میکنم، وقتی دوربین فیلمبرداری را میبینم روحیه تازهای پیدا میکنم. من به آنچه در سینما انجام دادهام پز نمیدهم اما به آن افتخار میکنم. زمان ما، من و تمام دوستانم با نداشتن حامی و نبود تکنولوژی وارد این عرصه شدیم اما همه ما عاشق بودیم که این راه را ادامه دادیم.
با اینکه از سینما دور بودم اما محبت مردم همیشه کنار من بود و من مدیون لطف آنها هستم.» واقعیت این است که ناصر ملکمطیعی یکبار پیش از مرگش به تیتر یک بسیاری از رسانهها بهویژه در شبکههای اجتماعی بدل شد؛ زمانی که گفتوگویش با برنامه «دورهمی» که برای شب یلدا قرار بود از شبکه «نسیم» پخش شود، حذف شد و بار دیگر او ممنوعالتصویری را بهشکل دیگری تجربه کرد؛ تجربه تلخی که قلبش را بیش از گذشته شکست و چهبسا همین اتفاق تلخ در بدتر شدن اوضاع جسمیاش بیتأثیر نبوده باشد؛ اتفاقی که با واکنشها و اعتراضات تندوتیزی، هم از سوی اهالی سینما و هم علاقهمندان این بازیگر همراه شد.
وقتی این اتفاق را در کنار مرگ این بازیگر و بدرقه باشکوه مردم در زمان خاکسپاری میگذاریم، معلوم میشود که محبوبیت در هنر بهویژه سینما که با خاطرهسازی تصویری گره خورده است، امری نیست که با حذف، سانسور و ممنوعالتصویری از بین برود. چنانکه مرحوم فردین نیز هیچگاه از ذهن و قلب مردم فراموش نشد. سینما واجد قدرت جاذبه جادوگرانهای است که ممکن است قهرمانهایش زخمی و مصدوم شوند، حذف و سانسور شوند یا مشمول ممنوعالتصویری و ممنوعالکاری، اما ممنوعالقلوب نمیشوند و این گزاره که «از دل برود هر آن که از دیده رود»، درباره آنها صدق نمیکند.
این واقعیت باید سیاستگذاران فرهنگی و سینمایی را متوجه این اصل کند که این خود سینما و مخاطبانش هستند که قهرمانهایشان را میسازند و ستایش میکنند و قهرمانهای واقعی سینما کسانی هستند که بیرون از پرده سینما و کسوت و قالب نقشها، در دل و ذهن مخاطب نفوذ میکنند؛ و این یعنی نباید و نمیتوان سینما را به سیاست گره زد و با عینک ایدئولوژیک به آن نگریست.
از سوی دیگر باید به این اندیشید که رمز و راز این قصه چیست که بازیگری همچون ناصر ملکمطیعی و محمدعلی فردین بعد از این همه سال دوری و دور نگه داشته شدن از سینما، چنین در یاد و خاطره مردم ماندگار شدهاند و هنوز محبوبیت آنها بیش از بازیگران بعد از انقلاب و معاصر است. مصداق کوچکی از این مدعا را میتوان در قطعه هنرمندان بهشت زهرا(ع) ردیابی کرد؛ شلوغترین مزار که مردم همیشه دورش جمع میشوند و شمع روشن میکنند، برای مرحوم فردین است.
ماندگار و محبوب بودن را گاهی باید در گورستان جستوجو کرد، نه در بوستانها و پردیسهای سینمایی و پشت میزهای وسوسهبرانگیزی که برای این مردم و سینما تصمیمگیری میکند. مشروعیت و محبوبیت هنرمندان را جایگاه آنها در اذهان تعیین میکند، نه طعنه کیهان.