بازی قطر با کارت ایران/رقابت بین ایالات متحده و قطر در بازار جهانی LNG به امتیازگیری رسید
در جلسه اخیر عربستان که بهنام اوکراین اما برای تقسیم برنامه مدیریت انرژیهای فسیلی در دوران گذار بین سه قدرت نفتی و گازی آمریکا، عربستان و روسیه برگزار شد، بهصورت خاص قطر از مدیریت انرژی فسیلی (گاز) در دوران گذار توسط آمریکا نادیده گرفته شد امروز قطر دنبال بازی با کارت ایران برای گرفتن امتیاز از آمریکا است.

ایالات متحده و قطر دو صادرکننده اصلی گاز طبیعی مایع (LNG) در جهان هستند. در سالهای اخیر، ایالات متحده به سرعت صادرات LNG را گسترش داده است و سلطه طولانیمدت قطر را به چالش میکشد. اینجا سعی میکنیم که رقابت آنها را در چندین بعد تحلیل کنیم:
ظرفیت تولید و حجم صادرات، استراتژیهای قیمتگذاری، تأثیرات ژئوپلیتیکی، سهم بازار و خریداران کلیدی، برنامههای توسعه زیرساخت، عوامل نظارتی و محیطی، و روندهای آینده بازار. این تجزیه و تحلیل بر اساس آخرین دادهها و بینشهای منابع معتبر، با مقایسههای واضح برای نشان دادن اینکه ایالات متحده و قطر چگونه خود را در چشمانداز در حال تکامل LNG قرار میدهند، استوار است.
ظرفیت تولید و حجم صادرات
پیشتاز تاریخی قطر در مقابل رشد ایالات متحده: قطر برای بیش از یک دهه (2008-2021) بزرگترین صادرکننده LNG در جهان بود و از ذخایر عظیم گاز پارس جنوبی استفاده کرد. ظرفیت تولید LNG قطر از سال 2011 حدود 77 میلیون تن در سال بوده است. در مقابل، ایالات متحده تا اواسط دهه 2010 یک بازیگر کوچک LNG بود. با شروع Sabine Pass در سال 2016، ظرفیت صادرات ایالات متحده تا سال 2023 به بیش از 90 MTPA افزایش یافت. این گسترش سریع، ایالات متحده را از یک صادرکننده نوپا به یک رهبر جهانی در صادرات LNG در عرض چند سال تبدیل کرد.
حجم صادرات اخیر: ایالات متحده در سال 2023 با میانگین 11/9 میلیارد فوت مکعب در روز (Bcf/d) صادرات LNG (حدود 88-89 MTPA) به بزرگترین صادرکننده LNG جهان تبدیل شد. این افزایش 12 درصدی نسبت به سال 2022 بود، زیرا ظرفیت جدید و تقاضای بالا (به ویژه در اروپا) صادرات ایالات متحده را به سطوح بیسابقهای رساند. صادرات قطر نسبتاً ثابت و حدود 79 تا 80 MTPA در سالهای اخیر بوده است.
دادههای Kpler این تغییر را تأیید میکند: در سال 2023 ایالات متحده رتبه اول را به خود اختصاص داد و در سال 2024 انتظار میرود که ایالات متحده 87 میلیون تن در مقابل قطر 79 میلیون تن صادرات داشته باشد. روند رشد ایالات متحده واضح است، درحالیکه تولید قطر با ظرفیت موجود آن محدود شده است تا پروژههای جدید آنلاین شوند.
استراتژیهای قیمتگذاری و موقعیتیابی در بازار
قراردادهای بلندمدت در مقابل انعطافپذیری نقطهای: قطر و ایالات متحده از مدلهای مختلف قیمتگذاری LNG استفاده میکنند. قطر به طور سنتی طرفدار قراردادهای بلندمدت (حداکثر 20 تا 30 سال) است که با قیمت نفت (مثلاً برنت) نمایه میشود. این شاخصسازی نفت مبنای اکثر فروشهای قطر، بهویژه به مشتریان آسیایی، با شیب قیمتگذاری معمولی در حدود 10 تا 16 درصد از نفت خام برنت بوده است. این قراردادها اغلب شامل بندهای مقصد میشوند که خریداران را از تغییر مسیر محمولهها محدود میکند؛ رویهای که قطر از آن برای حفظ کنترل بر جایی که LNG میفروشد استفاده میکند.
از سوی دیگر، ایالات متحده، سهم بزرگی از LNG را از طریق قراردادهای شاخص قیمت هاب گاز (معمولاً هنری هاب) میفروشد. معاملات LNG ایالات متحده اغلب بر روی یک مدل عوارض کار میکند: خریداران هزینه مایعسازی ثابت را میپردازند و گاز را در هنری هاب خریداری میکنند، که فرمول قیمت تحویلی را تقریباً «هنری هاب * 115٪ + هزینه ثابت». این قیمتگذاری بر اساس شاخص گاز انعطافپذیرتر و شفافتر است و قراردادهای ایالات متحده عموماً فاقد محدودیتهای مقصد هستند و به خریداران اجازه میدهد آزادانه LNG را دوباره بفروشند یا منحرف کنند.
بهطور خلاصه، قطر قیمتگذاری مرتبط با نفت را با شرایط سختگیرانه ارائه میکند، درحالیکه LNG ایالات متحده قیمتگذاری و انعطافپذیری مرتبط با هاب را ارائه میدهد؛ گزینهای جذاب در زمانی که قیمت نفت بالا است یا بازارها نوسان دارند.
مزایای رقابتی: استراتژی قطر بر هزینه تولید پایین و قابلیت اطمینان آن متمرکز است. قطر میتواند LNG را ارزانتر از اکثر رقبا (با بهرهمندی از ذخایر عظیم گاز با کیفیت بالا) تولید کند. این بدان معناست که قطر میتواند قیمتهای رقابتی شاخص نفت را ارائه دهد و همچنان سود داشته باشد، و اغلب بر اساس هزینه، قیمتهای دیگر را کاهش میدهد. با این حال، سختی قراردادهای آن به یک نقطه ضعف در بازار امروز تبدیل شده است. به عنوان مثال، خریداران ژاپنی و کره جنوبی اخیراً به دلیل اصرار قطر بر بندهای مقصد و مدت بسیار طولانی، در امضای قراردادهای جدید با قطر تردید داشتند.
این خریداران به طور فزایندهای از LNG ایالات متحده یا سایر تامینکنندگانی که قراردادهای کوتاهتر و انعطافپذیری مقصد را ارائه میدهند، طرفداری میکنند. مزیت رقابتی ایالات متحده در انعطافپذیری و حجم نهفته است. ایالات متحده با چند صادرکننده خصوصی، LNG را در بازار نقدی و تحت ساختارهای قراردادی متنوع (برخی بلندمدت، بسیاری میانمدت یا کوتاهمدت) در دسترس دارد.
قراردادهای LNG ایالات متحده که با Henry Hub یا دیگر هابهای گازی نمایه میشوند، زمانی که قیمتهای مرتبط با نفت افزایش مییابند، میتوانند مقرونبهصرفهتر باشند و به تامینکنندگان ایالات متحده موقعیتی در بازار به عنوان «قیمتشکن» زمانی که نفت (و LNG با شاخص نفت) گران هستند، میدهند. علاوه بر این، LNG ایالات متحده هیچ محدودیتی برای مقصد ندارد، که به خریداران این امکان را میدهد تا محمولهها را در صورت نیاز برای بهینهسازی یا در صورت تغییر تقاضا تغییر مسیر دهند. این انعطافپذیری یک نقطه فروش کلیدی بوده است؛ بهویژه برای بازیگران و شرکتهایی که به دنبال امنیت و همچنین قابلیت مانور هستند.
تأثیرات ژئوپلیتیکی
ژئوپلیتیک نقش قابل توجهی در رقابت LNG ایفا میکند و بر دسترسی به بازار و انتخاب خریداران در مناطق مختلف تأثیر میگذارد:
محور امنیت انرژی اروپا: تهاجم روسیه به اوکراین در سال 2022 منجر به تنظیم مجدد عمده منابع گاز اروپا شد. کشورهای اروپایی به دنبال جایگزینی گاز خط لوله روسیه با LNG از شرکای قابل اعتماد بودند. هم ایالات متحده و هم قطر از این موضوع منتفع شدند اما ایالات متحده به دلیل دسترسی فوری و پیوندهای اتحاد فراآتلانتیک، سهم بیشتری از بازار اروپا را به دست آورد.
در سال 2023، ایالات متحده تقریباً نیمی از واردات LNG اروپا (48٪) را تامین کرد که بسیار بیشتر از هر کشور دیگری است. برای سومین سال متوالی، ایالات متحده بزرگترین تامینکننده LNG اروپا در سال 2023 بود. دولتها و شرکتهای اروپایی، که از نظر سیاسی با ایالات متحده همسو بودند، قراردادهای خرید LNG جدید امضا کردند و به سرعت ظرفیت واردات را برای جا دادن محمولههای ایالات متحده ایجاد کردند. قطر همچنین تحویل به اروپا را افزایش داد، اما تاثیر آن به دلیل تعهدات موجود به آسیا و فقدان ظرفیت اضافی فوری محدود شد.
علاوه بر این، برخی از خریداران اروپایی در پی اهداف اقلیمی (همانطور که در قرارداد نسبتاً کوچک 15 ساله آلمان با قطر برای 2MTPA از سال 2026 مشاهده شد) تمایلی به تعهد به قراردادهای طولانی و غیرقابل انعطاف قطر نشان دادند. از نظر ژئوپلیتیکی، اتحاد ایالات متحده و اروپا و اعتماد اروپا به قابلیت اطمینان ایالات متحده، به آمریکای الانجی مزیت رقابتی در ساعت نیاز اروپا داد.
در همین حال، قطر خود را بهعنوان یک تامینکننده بیطرف و قابل اعتماد قرار داد؛ قطر متحد اصلی ایالات متحده غیرناتو است و با شرکتهای غربی در پروژههای انرژی همکاری نزدیک داشت، که به این کشور کمک کرد تا بخشی کلیدی از ترکیب عرضه بلندمدت اروپا باقی بماند (مانند فرانسه، ایتالیا و دیگران شراکت استراتژیک LNG با قطر). بنابراین، هر دو کشور برای استراتژی امنیت انرژی اروپا حیاتی شدند، اما LNG ایالات متحده در کوتاهمدت پیشرو است.
آسیا: آسیا بزرگترین منطقه مصرفکننده LNG است و هم قطر و هم ایالات متحده به شدت در آنجا رقابت میکنند. ژاپن و کرهجنوبی، غولهای سنتی LNG متحد با ایالات متحده، اخیراً به سمت LNG بیشتر ایالات متحده متمایل شدهاند. این تا حدی به دلیل انعطافپذیری قرارداد (همانطور که قبلاً ذکر شد) و بخشی به دلیل همسویی استراتژیک است.
خرید LNG ایالات متحده میتواند روابط با واشنگتن را تقویت کند و عرضه را از خاورمیانه متنوع کند. یک تحلیلگر شورای آتلانتیک استدلال میکند که افزایش واردات LNG از ایالات متحده امنیت انرژی را برای دموکراسیهای شرق آسیا تقویت میکند و حتی با تعمیق وابستگی متقابل متحدان ایالات متحده، بازدارندگی را در برابر پکن افزایش میدهد. با این حال، قطر همچنان یک بازیگر مهم در آسیا است: این کشور روابطی چند دههای دارد که ژاپن، کره و هند را تامین میکند. اخیراً، چین به عنوان یک بازار محوری - و یک عامل ژئوپلیتیکی ظاهر شده است.
چین قراردادهای بلندمدت گستردهای را با تامینکنندگان قطر و ایالات متحده به عنوان بخشی از استراتژی خود برای تامین منابع مختلف گاز امضا کرده است. در سالهای 2022 و 2023، خریداران دولتی چین (مانند سینوپک و سیانپیسی) قراردادهای 27 ساله با مجموع 8 MTPA با قطر امضا کردند، در حالی که قراردادهای بزرگ 20 ساله با صادرکنندگان آمریکایی برای حجم مشابه امضا کردند.
چین در حال تعمیق روابط با کشورهای حاشیه خلیجفارس (که با کمربند و جاده چین به خلیجفارس همسو است) و بهرهگیری از پیشنهادات رقابتی ایالات متحده، همه برای تقویت امنیت انرژی خود است. برای سایر کشورهای آسیایی بدون اتحاد قوی ایالات متحده، اقتصاد خالص و قابلیت اطمینان بر تصمیمات غالب است.
بهعنوان مثال، پاکستان و بنگلادش برای دریافت LNG بلندمدت به قطر روی آوردهاند (به قطر به عنوان یک تامینکننده پایدار در منطقه خود نگاه میکنند)، با توافقهای جدیدی که از اواسط دهه شروع میشود. هند که با هر دو رابطه دارد، با قطر (مانند قرارداد بلندمدت پترونت) و ایالات متحده (GAIL قرارداد بلندمدت برای LNG ایالات متحده دارد) قرارداد دارد. به طور کلی، ژئوپلیتیک در آسیا، LNG ایالات متحده را به دلایل استراتژیک مورد علاقه متحدان ایالات متحده میبیند، در حالی که LNG قطر به طور گسترده مورد استقبال رقبای ایالات متحده (چین) و کشورهای بیطرف قرار میگیرد، به دلیل موضع غیرمتعهد قطر و سابقه عرضه ثابت.
سیاستها و اتحادهای تجاری: صادرات LNG ایالات متحده نیز بر اساس توافقات تجاری و سیاست داخلی شکل میگیرد. بر اساس قانون، صادرات LNG ایالات متحده به کشورهای بدون توافقنامه تجارت آزاد (FTA) نیاز به تأیید ویژه دارد. در حالی که مجوزها به طور کلی اعطا شده است، دولت بایدن مجوزهای صادراتی غیر آزاد تجاری جدید را برای بررسی منافع عمومی (از جمله انتشارات گلخانهای) در صادرات LNG متوقف کرده بود.
این مکث نظارتی مقداری عدم قطعیت را به گسترش LNG ایالات متحده وارد میکند (نکتهای که در بخش 6 بیشتر مورد بحث قرار گرفته است). تنشهای تجاری نیز نقش داشته است: در طول جنگ تجاری ایالات متحده و چین (2018-2019)، چین تعرفههایی را بر LNG ایالات متحده اعمال کرد که به طور موقت جریان به آن بازار کلیدی را محدود کرد. هنگامی که تنشها کاهش یافت، خریداران چینی در سالهای 2021 تا 2022 به طور گستردهای LNG آمریکا را منعقد کردند و عملاً زمان از دست رفته را جبران کردند.
در مقابل، قطر با موانع تجاری مستقیم کمتری روبهرو است؛ قطر انرژی دولتی آن میتواند بدون تحریم در سطح جهانی درباره معاملات مذاکره کند (قطر از روابط خوبی با شرق و غرب برخوردار است). یکی از چالشهای ژئوپلیتیکی که قطر از آن عبور کرد، محاصره خلیج فارس در سالهای 2017-2021 (توسط عربستان سعودی، امارات متحده عربی و غیره) بود، اما به ویژه صادرات LNG قطر به طور قابل توجهی مختل نشد. این محاصره قطر را به تعمیق شراکت فراتر از همسایگی خود سوق داد (ترکیه، عمان و ایران تجارت قطر را در آن دوره تسهیل کردند).
همچنین ممکن است قطر را برانگیخته باشد که بیشتر به خود متکی باشد و در سطح جهانی در پایگاه مشتریان خود تنوع داشته باشد. با رفع محاصره، قطر اکنون حتی با رقبای سابق خود همکاری میکند (به عنوان مثال، ADNOC امارات نیز در حال توسعه LNG و رقابت است، اما در مقیاس بسیار کوچکتر). در اصل، قطر از انزوای منطقهای خارج شد و بخش LNG خود آسیبی ندید و روابط جهانی آن (با آسیا، اروپا و ایالات متحده) قویتر شد.
بهطور خلاصه، عوامل ژئوپلیتیکی به طور کلی اخیراً به دلیل همسویی استراتژیک و نیازهای فوری امنیت انرژی، به نفع LNG ایالات متحده در اروپا و بازارهای متحد شده است، در حالی که LNG قطر از رویکرد خنثی و همه شرکای خود سود برده است و معاملات را در یک طیف گسترده ژئوپلیتیکی (از اروپا تا چین) تضمین میکند. هر دو کشور از روابط دیپلماتیک استفاده میکنند: ایالات متحده از شبکههای اتحاد استفاده میکند و قطر از نقش خود به عنوان یک شریک و میانجی قابل اعتماد انرژی استفاده میکند (انتصاب قطر به عنوان متحد اصلی غیرناتو نشاندهنده اهمیت آن برای غرب است).
این پویاییهای ژئوپلیتیکی نه تنها بر خریدار LNG، بلکه بر شرایط تأثیر میگذارد - به عنوان مثال، کشوری که نگران امنیت عرضه است ممکن است به قابلیت اطمینان قطر اهمیت دهد، در حالی که یکی از کشورهای همسو با ایالات متحده ممکن است تعمیق روابط را از طریق واردات LNG ایالات متحده در اولویت قرار دهد. نتیجه یک چشمانداز پیچیده رقابتی است که به همان اندازه که توسط سیاست و امنیت شکل گرفته است، قیمت و حجم است.
عدم قطعیت تقاضا و انتقال انرژی: یک علامت عام در همه پیشبینیها این است که چگونه سیاستهای آب و هوایی و تغییرات تکنولوژیکی (تجدیدپذیرها، ذخیره باتری، هیدروژن و غیره) تقاضای گاز را محدود میکنند. اگر جهان در مورد صفر خالص تا سال 2050 جدی شود، تقاضای گاز میتواند تا دهه 2030 به اوج خود برسد. سناریوی خالص صفر آژانس بینالمللی انرژی پیشبینی میکند که تجارت جهانی LNG پس از سال 2030 به شدت کاهش مییابد که باعث میشود بسیاری از پایانههای LNG کم استفاده شوند.
در حالی که سیاستهای فعلی (سناریوی سیاستهای اعلام شده) رشد تقاضای LNG را تا دهه 2030 نشان میدهد، اگر افزایش انرژی پاک مصرف گاز را کاهش دهد، خطری برای تامینکنندگان ظرفیت مازاد وجود دارد. بنابراین، هم ذینفعان آمریکایی و هم قطری در حال پوشش ریسک هستند: قطر با اکتشاف هیدروژن (آمونیاک) و سرمایهگذاری در جذب کربن، و شرکتهای آمریکایی با افزودن جبرانهای کربنی یا تنوع در انرژیهای تجدیدپذیر نیز.
چند نمونه از نگرانیهای که تولید کنندگان LNG آنها را زیر نظر دقیق گرفتهاند.
مصرف گاز اتحادیه اروپا از حالا تا 2040 حدود 60 درصد احتمالا کاهش مییابد و احتمالاً مقدار مورد نیاز یعنی 118 میلیارد متر مکعب از منابع داخلی و خط لوله آفریقا تامین میشود. تامین افزایش برق جهانی با درصدی بالای 85 درصد از انرژیهای پاک خواهد بود و حتی جایگزین نیروگاههای قدیمی گازی به سمت انرژیهای تجدیدپذیر میرود.
بهطور خلاصه، در آینده قابل پیشبینی (5 تا 10 سال آینده) احتمالاً رشد عرضه LNG قوی از تقاضا پیشی خواهد گرفت که منجر به رقابت شدید و شرایط خریدار پسند خواهد شد. ایالات متحده و قطر بر این بازار گسترش یافته تسلط خواهند داشت و ایالات متحده احتمالاً حجم بیشتری را صادر میکند، اما قطر چندان عقب نیست و به طور بالقوه سهم بازار کاهش یافته تری را در اختیار خواهد داشت. انتظار میرود قیمتها پایینتر و باثباتتر از ناآرامیهای ۲۰۲۱-۲۰۲۲ باشند، اگرچه هنوز هم در معرض نوسانات فصلی و ژئوپلیتیکی هستند.
در درازمدت، هر کشوری که به بهترین وجه با چشمانداز در حال تحول سازگار شود – چه با ارائه LNG پاکتر، قراردادهای انعطافپذیرتر یا سرمایهگذاریهای به موقع – موقعیت خود را تقویت خواهد کرد. طبق آخرین چشمانداز، ایالات متحده از نظر عرضه انعطافپذیر و فراوان «کارتها را در اختیار دارد» و قطر از مزیت عرضه کم هزینه و متعهد برخوردار است و هر دو نسبت به سایر رقبا پیشرفت خواهند کرد. بنابراین رقابت بین ایالات متحده و قطر به شکلگیری جریانهای تجاری LNG، معیارهای قیمتگذاری (شاخص نفت در مقابل گاز) و امنیت استراتژیک انرژی کشورهای واردکننده برای سالهای آینده ادامه خواهد داد.
در جلسه اخیر عربستان که بهنام اوکراین اما برای تقسیم برنامه مدیریت انرژیهای فسیلی در دوران گذار بین سه قدرت نفتی و گازی آمریکا، عربستان و روسیه برگزار شد، بهصورت خاص قطر از مدیریت انرژی فسیلی (گاز) در دوران گذار توسط آمریکا نادیده گرفته شد تا قطر مجبور به پذیرش توافق بازاری با آمریکا شود.
قطر که کارت بازی سوریه را به ترکیه واگذار کرده بود، اکنون کارت بازی مدیریت LNG را هم به آمریکا واگذار کند، خوشحال نخواهد شد، بنابرین دنبال بازی با کارت ایران برای گرفتن امتیاز از آمریکا است. باید ببینیم آیا بازی با ایران برای قطر امتیازی میآورد؟
در یادداشتی دیگر در مورد توافق سه کشور نفتی عربستان، روسیه و آمریکا با سهم ۴۴ درصد تولید نفت جهان و برنامه حذف چند کشور و همچنین گرفتن امتیازات فراوان توسط آمریکا و عربستان از روسیه خواهیم نوشت.