| کد مطلب: ۱۰۶۷۶

چرا اقتصاد آزاد نشد

چرا اقتصاد آزاد نشد

در 50 سال گذشته به‏رغم تاکید همه دولت‏ها بر آزاد شدن اقتصاد برخوردهای تعزیراتی و اقتصاد دولتی گسترش یافت

خاویر میِلی، اقتصاددان ۵۳ساله آرژانتینی، چندروزی است که در انتخابات ریاست‌جمهوری این کشور به پیروزی رسیده و به گفته خودش می‌خواهد با «اره برقی» ساختار اقتصادی را تغییر دهد. او که به خود لقب «شیر» داده و به «جنگجو» معروف است در انتخابات، سرجیو ماسا وزیر اقتصاد دولت قبل را شکست داده و مدعی است با شوک‌درمانی می‌خواهد تورم ۱۴۰درصدی آرژانتین را بهبود ببخشد.

آرژانتین هم‌اکنون بزرگترین وام‌گیرنده از صندوق بین‌المللی پول است و ۴۴ میلیارد دلار به آن بدهکار و خاویر میلی به دنبال آن است که هزینه‌های عمومی را تا ۱۵‌درصد GDP کاهش دهد و برای آن راهکارهایی مانند کاهش حقوق بازنشستگان و برداشتن یارانه سوخت مانند برق و گاز را در نظر گرفته است. او تلاش دارد دولت را کوچک کند و ۱۸ وزارتخانه را به ۸ وزارتخانه کاهش دهد و می‌خواهد حذف بانک مرکزی را به مجلس ببرد. اما مهمترین انقلاب اقتصادی او «دلاریزه» کردن و حذف پزو، واحد پول آرژانتین است. 

او سیاست‌هایی را اتخاذ کرده که اگر در آن موفق شود آرژانتین را به سمت اقتصاد آزاد خواهد برد؛ راهی که اکثر دولت‌های ۵۰سال اخیر ایران نیز به نوعی آن را آزموده‌اند. اگر دولت‌های چندماهه منتهی به انقلاب و چند دولت کم‌عمر بعد از انقلاب و همچنین دولت هشت‌ساله میرحسین موسوی را که درگیر جنگ بود به حساب نیاوریم، دولت سازندگی مرحوم آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی اولین دولتی بود که می‌خواست اقتصاد آزاد را پیاده‌سازی کند اما با رشد قیمت‌ها، بلافاصله برخوردهای تعزیراتی و قیمت‌گذاری دوباره شروع شد. با این حال دولت او راه توسعه‌گرایی و سیاست تعدیل اقتصادی را پیش گرفت. افزایش نرخ رشد اقتصادی و افزایش سرمایه‌گذاری خارجی از دستاوردهای مهم اقتصادی در دولت سازندگی محسوب می‌شد؛ هرچند در مهار تورم ناموفق بود و دولت را با تورمی نزدیک به ۲۴‌درصد به سیدمحمد خاتمی تحویل داد.  خاتمی هرچند شعار اقتصادی خاصی نداده بود و اتفاقاً متهم به این بود که دولت اصلاحات توسعه سیاسی را بر توسعه اقتصادی مقدم می‌داند اما رشد اقتصادی بالای ۶درصد کمک زیادی کرد که بدهی‌های خارجی ایران کاهش یابد. در دوره او، تشکیل حساب ذخیره ارزی، اصلاح سامانه مالیاتی، تثبیت نرخ ارز، ممنوعیت استقراض دولت از بانک مرکزی، تأسیس بانک‌های خصوصی و اجرای قانون سرمایه‌گذاری خارجی صورت گرفت که بسیاری از آنان در دولت‌های بعد ناموفق اجرا شد. محمود احمدی‌نژاد اما در زمانی دولت را برعهده گرفت که قیمت نفت رشد تاریخی را تجربه کرد. او چند پروژه مهم را بنیان گذاشت؛ از حذف یارانه‌ها گرفته که به گفته احمدی‌نژاد یک جراحی اقتصادی بود تا پروژه مسکن مهر. قرار بود او اقتصاد را آزادکند اما به‌رغم همه برنامه‌هایی که رنگ و بوی آزادسازی می‌داد اما نتیجه همه آن اقدامات هم نهایتاً به قیمت‌گذاری دوباره و اقتصاد دولتی رسید. حسن روحانی نیز زمانی دولت را در دست گرفت که کشور با تحریم‌های اقتصادی از سوی آمریکا و اروپا دست به گریبان بود و با برجام تلاش کرد این مشکل را حل کند. او در دولت دوم خود با بدشانسی نیز مواجه شد؛ خروج ترامپ از برجام قیمت دلار در ایران را چندین برابر کرد و اقتصاد ایران را با شوک عظیمی مواجه کرد. اپیدمی کرونا نیز مزید بر علت شد تا روحانی نتواند میوه برجام را در اقتصاد بچیند و توسعه در کشور متوقف ماند. در دولت روحانی هم هیچ جسارتی از اجرای برنامه‌های اقتصاد آزاد نمی‌بینیم. اما تلاش کرد سیستم یارانه نقدی که احمدی‌نزاد در دامنش گذاشته بود را با خودانصرافی برچیند اما شجاعت آن را پیدا نکرد. حتی وقتی کار به افزایش قیمت بنزین رسید با اعلام بی‌خبری از تصمیم افزایش قیمت‌ها سعی کرد توپ را به زمین افرادی دیگر بیاندازد. نهایتاً اقتصاد آزاد در دولت روحانی هم محقق نشد و اقتصاد دولتی کماکان پابرجا ماند.

حالا نوبت به ابراهیم رئیسی رسیده است. رئیسی در دو سال گذشته بیشتر در حال تغییر تیم اقتصادی خود بوده تا اینکه یک رویه اقتصادی مشخص را پیش بگیرد و البته همچنان با معضل تحریم‌های آمریکا مواجه است. رئیسی آنقدر شعارهای بدون عمل دارد که به نظر نمی‌رسد کار به جایی فراتر، یعنی آزاد کردن اقتصاد برسد. او هنوز کنترل نرخ تورم، ساخت یک میلیون مسکن در سال و ایجاد یک میلیون شغل در سال را نتوانسته تحقق بخشد. رئیسی هم مانند روحانی جسارت رفتن به سمت قیمت بنزین را نداشته و سیستم قیمت‌گذاری‌های دولتی و برخوردهای تعزیراتی در دولت او پررنگ‌تر از قبل در جریان است. به نظر می‌رسد دستیابی به اقتصاد آزاد، جسارت زیادی می‌خواهد که هیچ‌یک از دولتمردان ما بعد از انقلاب و حتی پیش از آن، این جسارت را نداشته‌اند.

در بین دولت‌های گذشته و فعلی یک شعار مشترک وجود داشته که دولتمردان ایران یا به دنبال آن بوده‌اند یا به آهستگی از کنار آن گذشته‌اند و آن «دلارزدایی» است؛ همان شعاری که رئیس‌جمهوری جدید آرژانتین با ۱۸۰درجه چرخش نسبت به آن به دنبال «دلاریزه» کردن کشورش است.

کامران ندری، کارشناس و استاد اقتصاد درباره اینکه اصولاً امکان «دلارزدایی» وجود دارد یا خیر، به «هم‌میهن» گفت: «جواب منفی است، چون دلار یک ارز جهان‌روایی محسوب می‌شود و در همه کشورها آن را قبول دارند. مهمتر اینکه تبدیل ارزهای دیگر مانند یوان یا ین به دلار، هزینه‌هایی دارد که به‌صرفه نیست. اما دلار در همه جا قابل استفاده و معامله است.»

او افزود: «دولت‌ها شاید بتوانند اعلام کنند که در معاملات خارجی خود به جای دلار مثلاً یورو دریافت خواهند کرد اما این را نمی‌توان به بخش خصوصی تحمیل کرد و به آنها گفته شود که چه ارزی را بگیرند. بخش خصوصی به دنبال صرفه خود است و همان کار را انجام می‌دهد.»

ندری گفت: «به عقیده من حرف‌هایی که دولت‌ها در خصوص دلارزایی یا دلارزدایی می‌زنند بیشتر جنبه سیاسی دارد درحالی‌که برای تجار مسائل سیاسی مهم نیست و صرفه‌های اقتصادی را مدنظر قرار می‌دهند.» 

او همچنین درباره اینکه آیا این روال می‌تواند نمونه موفقی باشد تا دیگر کشورها که تورم بالایی دارند هم به این سمت بروند؟ عنوان کرد: «در مورد کشور خودمان باید بگویم که به لحاظ سیاسی و فرهنگی زمینه این کار وجود ندارد. به‌هرحال یک نگاه منفی نسبت به آمریکا در سیاستمداران ما وجود دارد و اگر هم مجبور به تغییر شویم، شاید به سمت یوان یا یورو بریم اما قطعاً آن ارز، دلار نخواهد بود. برای مردم و مسئولان قابل هضم نیست که بخواهند پول ملی را با یک ارز جابه‌جا کنند و بستر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن دلاریزه شدن وجود ندارد.»

این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که به نظر شما اینکه رئیس‌جمهور آرژانتین می‌خواهد دست به تحول بزند و دلار را جایگزین پول کشور خود کند، موفقیت‌آمیز خواهد بود یا نه؟ گفت: «اگر این کار را انجام دهند قطعاً تورم کشور آرژانتین از بین خواهد رفت. کشور خودمان را مثال می‌زنم. اگر حقوق و دستمزدها به دلار داده می‌شد هیچ‌وقت مشکلی به نام تورم نداشتیم. دلاریزه شدن آرژانتین مشکل تورم آنها را حل خواهد کرد چون بانک مرکزی آرژانتین نمی‌توانست ارزش پول ملی را حفظ کند اما بانک مرکزی آمریکا توانسته ارزش دلار را ثابت نگه دارد و نوسان زیادی ندارد. رئیس‌جمهور جدید آرژانتین می‌خواهد بانک مرکزی کشور خود را به دلیل اینکه نمی‌تواند ارزش پول ملی را تثبیت کند، حذف کند و گفته می‌خواهد از پول کشوری استفاده کند که بانک مرکزی قوی دارد.»

 

 

نگاه کارشناس / ۱

 

 

وحید شقاقی شهری اقتصاددان:

وضع ما از آرژانتین خیلی بهتر است 

 

خاویر میِلی به‌تازگی به ریاست‌جمهوری آرژانتین رسیده و از تغییر در ساختارهای اقتصادی این کشور گفته؛ از جایگزینی دلار به جای واحد پول این کشور گرفته تا حذف یارانه‌های سوخت و حذف بانک مرکزی. این موضوع را با وحید شقاقی‌شهری، اقتصاددان در میان گذاشتیم و پرسیدیم که آیا دولت‌های ما نیز توان چنین تغییراتی را داشته‌اند؟ او در این زمینه به «هم‌میهن» گفت که در ایران اصولاً بخش واقعی اقتصاد کار نمی‌کند. شقاقی‌شهری عنوان کرد که دولت‌ها حرف از دلارزدایی می‌زنند اما تا وقتی نتوانیم با کشورهای دیگر تجارت متوازن داشته باشیم راه به جایی نخواهیم برد. او البته می‌گوید وضعیت اقتصادی ایران از آرژانتین بهتر است چون بدهی خارجی نداریم و اگر مجبور به استقراض خارجی شویم، وارد ابرتورم خواهیم شد.

‌رئیس‌جمهور آرژانتین از تحولات اقتصادی سخن گفته است. چرا در پنجاه سال گذشته دولت‌های ایران توان یا جرأت چنین اقداماتی را نداشته‌اند؟

ریشه مسائل در آرژانتین به ضعف بخش واقعی اقتصاد آن کشور و عدم پویایی در تجارت خارجی آنها برمی‌گردد که پیامد آن خود را در کسری تجاری نشان داد. انباشت کسری‌های تجاری به تدریج باعث افزایش بدهی‌های خارجی آرژانتین شد و وقتی این بدهی‌ها از یک سطح معمول فراتر برود، توان داخلی برای بازپرداخت بدهی‌ها کاهش پیدا می‌کند و تورم سنگین ایجاد می‌کند که همین روند موجب کاهش زیاد واحد پول آرژانتین شد. البته در این اتفاق سهم فساد و فرار سرمایه را هم باید درنظر داشت که گریبان دولتمردان آرژانتین را گرفت. همچنین تورم در این کشور بالا و اعتماد اجتماعی نیز از بین رفته است. اصلاحاتی که رئیس‌جمهور جدید آرژانتین می‌خواهد انجام دهد بیشتر از جنس سیاست‌های انقباضی در بخش بودجه‌ای و مالی است. من احساس می‌کنم در کشور ما نیز بخش‌هایی از اتفاقات اقتصادی آرژانتین رخ داده است. اگر پنجاه سال اقتصاد اخیر ایران را مرور و تحلیل کنید خواهید دید که بخش واقعی اقتصاد ما کار نمی‌کند و به همین دلیل بخش تجاری ایران نیز از کار افتاده است. 

ایران کشور وسیعی است با ۸۵ میلیون جمعیت و منابع داخلی فراوان اما طبق گزارش بانک جهانی، صادرات ما ۷۶ میلیارد دلار بوده است که اگر نفت را هم از آن خارج کنیم، صادرات غیرنفتی ما حدود ۴۵ میلیارد دلار خواهد بود. از طرف دیگر ما نیازمند واردات هستیم و نمی‌توانیم خیلی آن را کاهش دهیم که باعث شده در پنجاه سال اخیر در اقتصاد با کسری تجاری مواجه شویم. تا اینجا ما کسری تجاری خود را با نفت پوشش داده‌ایم ولی وقتی نفت به مشکل می‌خورد باعث جهش ارزی و تورم می‌شود. در کنار این، در پانزده سال اخیر شاهد خروج سرمایه هم هستیم. 

‌پس چرا دولت‌های ما در چنین شرایطی شعار دلارزدایی می‌دهند؟

مفهوم دلارزدایی این است که یک بخش واقعی بسیار کارآمد و پویا داشته باشد و بخش تجاری چنان رقابت‌پذیر باشد که دولت بتواند با شرکای تجاری خود بدون دلار تجارت کند. فرض کنید اگر اقتصاد ایران کالاهای رقابت‌پذیر و صادرات‌محوری داشته باشد و مثلاً با کشور ترکیه بتواند توازن تجاری پایدار برقرار کند، آن موقع است که رئیس بانک مرکزی ایران می‌تواند به رئیس بانک مرکزی ترکیه بگوید، چون می‌توانیم در تجارت با هم توازن برقرار کنیم پس به جای دلار با ریال یا لیر با هم کار کنیم، اما وقتی توازن تجاری پایدار وجود ندارد، دلارزدایی هم معنا پیدا نمی‌کند. زمانی که آقای همتی رئیس بانک مرکزی بود به ایشان می‌گفتیم که برو و با کشورها پیمان پولی دوجانبه ببند، ایشان هم می‌گفت من مشکلی ندارم و پنجاه‌درصد کار از طرف ما حل است اما طرف مقابل این را نمی‌پذیرد. نمی‌پذیرند چون ما کسری تجاری داریم و اصولاً بخش تجارت خارجی ما کار نمی‌کند چون چیزی تولید نمی‌کنیم که بخواهیم آن را صادر کنیم و در زنجیره اقتصاد جهانی قرار نداریم. مفهوم دلارزدایی در کشورهایی مانند ما که در این زنجیره قرار ندارند بی‌معنی و شوخی است؛ حتی کشورهایی که بخش تجارت خارجی آنها به خوبی کار می‌کند نتوانسته‌اند دلارزدایی را پیاده کنند. در کشور ما از پیمان‌های پولی چندجانبه سخن گفته می‌شود که آن هم زمانی موفق خواهد شد که بتوانیم با شرکای خود توازن تجاری برقرار کنیم. در آرژانتین هم به همین صورت است و بخش واقعی اقتصاد و بخش تجاری آنها کار نمی‌کند. 

‌اما رئیس‌جمهور جدید این کشور می‌خواهد ساختار اقتصادی را دچار تحول اساسی کند. به نظر شما کشور ما نیز به این مدل انقلاب در اقتصاد احتیاج دارد یا دولت‌ها باید دست به اصلاحات بزنند؟

من به مفهوم انقلاب در اقتصاد کاری ندارم اما نهادهای اقتصادی کشور ما، مثل نهاد بانکی، نهاد بازار سرمایه و سایر نهادهای اقتصادی، کارکرد واقعی خود را از دست داده‌اند و در کنار آن نیز یک محیط نامطلوب اقتصاد کلان و یک محیط غیررقابتی داریم که موجب شده بخش واقعی اقتصاد از کار بیفتد و تا وقتی این نهادها اصلاح نشوند، به جایی نخواهیم رسید.

عاملی که باعث شده وضعیت اقتصاد ایران از آرژانتین بهتر باشد این است که این کشور بدهی خارجی خیلی بالایی دارد اما بدهی ما پایین است و هنوز به سمت استقراض خارجی نرفته‌ایم. آرژانتین مجبور به این کار شد و حدود ۳۰۰ میلیارد دلار بدهی خارجی دارد درحالی‌که بدهی ما کم است و همین موجب شده وارد فاز «ابرتورم» نشویم. اگر بدهی خارجی ما نیز مانند آرژانتین بالا بود شرایط اقتصادی کشور خیلی اسفناک می‌شد. اگر ما نتوانیم اصلاحات اقتصادی انجام دهیم، به تدریج بدهی داخلی بالا خواهد رفت و سپس ناچار خواهیم شد که به سمت بدهی خارجی برویم. بدهی‌های بودجه در کشور زیاد شده و زیرساخت‌های ما نیز هر روز فرسوده‌تر می‌شود پس دولت به منابع مالی نیاز دارد و به نظر می‌رسد در سال‌های آینده بدهی داخلی آن افزایش پیدا کند و دولت مجبور به فروش اموال شود که هم‌اکنون نیز آن را انجام می‌دهد. این نیز کفایت امور را نخواهد داد و وقتی بدهی دولت زیاد شد ناچار به سمت بدهی خارجی خواهیم رفت. آرژانتین این مسیر را طی کرده و دست به استقراض از کشورهای دیگر و نهادهای بین‌المللی زده اما ایران فعلاً این مسیر را نرفته و برای همین است که تحریم‌ها حدود ۴۰ تا ۵۰‌درصد تورم به ما تحمیل کرده و اگر بدهی خارجی داشته باشیم وارد دوران ابرتورم خواهیم شد. اگر ایران اصلاحات اقتصادی انجام ندهد مجبور خواهد بود مسیر آرژانتین را برود.

 

 

نگاه کارشناس / ۲

 

 

سعید ساویز کارشناس انرژی:

دلارزدایی جنگیدن با آسیاب‌های بادی است

 

راهی که رئیس‌جمهور جدید آرژانتین برای بهبود وضعیت اقتصادی آغاز کرده، تقریباً همان راهی است که برخی شاخصه‌های آن را دولت‌های چند دهه اخیر کشور ما نیز داعیه انجام آن را داشته‌اند. آزادسازی نرخ ارز، حذف یارانه‌ها و البته دلارزدایی که برعکس شعار دلاریزه کردن رئیس‌جمهور آرژانتین است. سوال اما اینجاست که ماحصل این تلاش‌ها مطلوب بوده است؟ سعید ساویز، کارشناس اقتصاد کلان و انرژی در گفت‌وگو با «هم‌میهن» به این موضوع پرداخته و گفته چون دولت‌های ایران به مؤلفه رانت نزدیک هستند، کاری از پیش نبرده‌اند. او معتقد است بحث‌های اقتصادی در کشور ما بسیار پیچیده است چون اصولاً سیستمی وجود ندارد.

به نظر شما اقتصاد ایران چقدر در انقلاب ساختاری که رئیس‌جمهور آرژانتین نیز به دنبال آن است، موفق بوده است؟ 

به عقیده من کارهای انقلابی در اقتصاد وجود ندارد. اقتصاد علم است و در کار اقتصادی هیچ انقلابی امکان‌پذیر نیست. البته می‌توان مؤلفه‌هایی تاثیرگذار را که به آنها توجه نشده یا در مسیر اشتباهی هستند، تغییر داد یا اصلاح کرد اما نمی‌توان در آن انقلاب کرد. چند دهه پیش، خانم مارگارت تاچر به‌عنوان نخست‌وزیر در انگلستان یک اقدام تقریباً انقلابی انجام می‌دهد و بخش‌های دولتی را خلع سلاح می‌کند و کارها را برون‌سپاری می‌کند تا اقتصاد این کشور بتواند به راه خود ادامه دهد اما تا اکنون نیز همچنان مورد لعن و نفرین انگلیسی‌ها است و کارگرانی که در آن دوره از بخش دولتی وارد بخش خصوصی شدند او را لعنت می‌کنند. مارگارت تاچر این کار را انجام داد چون اقتصاد انگلیس بیش از این نمی‌توانست دوام بیاورد و راه دیگری وجود نداشت. در کشورهایی که حزب واقعی وجود دارد، اگر از آن احزاب فردی نخست‌وزیر یا رئیس‌جمهور شود، برای عوض کردن برخی برنامه‌ها و سناریوها، اختیار واقعی دارد. این را نیز شاهد هستیم که معمولاً اقتصاد کشورها بین گروه‌های چپ و راست دست به دست می‌شود. وقتی چپ‌ها بر سر کار می‌آیند شعارهای محیط زیستی می‌دهند و به سمت انرژی‌های پاک و همینطور اقتصاد دولتی می‌روند و معمولاً همه چیز را خراب می‌کنند، بعد از آنها راست‌ها می‌آیند و با شعار علیه سیاست‌های قبلی رای می‌آورند و دوباره انرژی را فسیلی می‌کنند و به سمت اقتصاد آزاد می‌روند و ما این بازی را هرازگاهی بر روی این الاکلنگ می‌بینیم اما در ایران صحبت راجع به این مسئله سخت است. اگر یکی از دولت‌هایی که در ایران بر سر کار آمده، از خاتمی و احمدی‌نژاد گرفته تا روحانی و رئیسی را بررسی کنیم، متوجه نخواهیم شد که به کدام‌یک از مؤلفه‌های چپ و راست نزدیک هستند. به عقیده من دولت‌ها بیشتر به مؤلفه‌های رانت نزدیک هستند، در جایی که رانت دولتی وجود دارد، دولتی‌سازی می‌کنند و در جایی که مافیای خصوصی قوی‌تر است، به سمت خصوصی‌سازی می‌روند. در واقع تا به امروز این دولت‌های ما نبودند که تعیین‌کننده باشند که اقتصاد به کدام سمت برود.

شما مسئله آلودگی هوا را ببینید؛ شاخص آلودگی بالای ۱۵۰ است و مازوت‌سوزی انجام می‌شود و می‌دانیم میزان گاز تولیدی از پالایشگاه پارس جنوبی افت کرده ولی مسئول دولتی به راحتی اعلام می‌کند که مازوت نمی‌سوزانیم و کمبود گاز نداریم و این اروپا است که در حال یخ زدن است! اینها نشان می‌دهد در کشور نه چپی وجود دارد که راست را بزند و نه راستی وجود دارد که چپ‌ها را بزند و در این میان مردم هستند که قربانی می‌شوند. بحث‌های اقتصادی در کشور ما بسیار پیچیده است چون اصولاً سیستمی وجود ندارد.

‌اما همیشه در کشور ما بحث‌های کلانی مثل دلارزدایی وجود داشته است...

به نظر من دلارزدایی فقط یک شعار است. درست است که دلار پول کشور آمریکا است اما یک پول رایج جهانی هم هست که می‌توانست مثلاً یورو یا یوان هم باشد یا مانند قرن‌ها قبل، طلا و نمک باشد. دلار شاخصی است برای ارزیابی همگن در تمامی معاملات بین‌المللی که می‌تواند پول هر کشور دیگری به جز آمریکا نیز باشد. بحث من این است که اگر ارزش پول ملی کشوری پایین می‌آید با جنگیدن با پول مرجع نمی‌تواند خود را نجات دهد. نجات اقتصاد کشور یک حرف است اما شوآف در مقابل پول مرجع جهانی حرف دیگری است. در این میان یک نکته وجود دارد، مسئولی که می‌گوید می‌خواهد مثلاً یارانه انرژی را بردارد یا پول ملی را قوی کند و... باید زیرساخت آن را هم فراهم کند و کارهای مقدماتی را انجام دهد. زمانی معتقد بودیم که باید اصلاح الگوی مصرف انجام دهیم و دولت‌ها اعلام می‌کردند، شدت مصرف انرژی در کشور بالا است و بدمصرف هستیم و در نهایت قیمت حامل‌های انرژی را بالا می‌بردند اما خدماتی که در ازای آن باید به مردم می‌دادند نه‌تنها بهتر نمی‌شد بلکه بدتر می‌شد. در بیست سال گذشته چقدر زیرساخت‌های ما در حمل و نقل عمومی در پایتخت و شهرهای دیگر گسترش پیدا کرده است؟ یا چقدر حمل و نقل ریلی و بین‌شهری کشور توسعه داشته است؟‌ یا چقدر سوخت پاک به مردم داده‌ایم؟ اگر زیرساخت‌های اقتصادی کشور توسعه پیدا نکند فقط به مردم ضرر زده‌ایم. در مورد دلارزدایی هم همین روند در کشور ما طی شده است. وقتی حتی متحدهای استراتژیک ما یعنی چین و روسیه حاضر نیستند در کشور ما سرمایه‌گذاری مؤثری داشته باشند، فرقی نمی‌کند که ما با کدام پول رایج دنیا بجنگیم و این واحد پول ما است که در حال از بین رفتن است. به نظر من دلارزدایی در ایران مانند جنگیدن دن‌کیشوت با آسیاب‌های بادی است.

اخبار مرتبط
دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی