| کد مطلب: ۱۰۵۰۰

نوار غزه راهکار نظامی دارد؟

نوار غزه راهکار نظامی دارد؟

منصور براتی اسرائیل‌شناس نوار غزه در صد سال اخیر سرنوشتی عجیب و غریب را سپری کرده است. با شکست امپراطوری عثمانی در جنگ جهانی اول، رفته‌رفته نفوذ بریتانیا بر ف

barati mansour

منصور براتی

اسرائیل‌شناس

نوار غزه در صد سال اخیر سرنوشتی عجیب و غریب را سپری کرده است. با شکست امپراطوری عثمانی در جنگ جهانی اول، رفته‌رفته نفوذ بریتانیا بر فلسطین تثبیت شد و از سال 1920 تا 1948 سراسر فلسطین زیر سلطه حکومت موسوم به «قیمومیت بریتانیا بر فلسطین» رفت. عمر حکومت قیمومیت، با اعلام رسمی تأسیس اسرائیل در 14 مه 1948 به پایان رسید و جنگ میان کشورهای عربی و این دولت تازه‌تأسیس از یک روز بعد آغاز شد. این جنگ که حدود یک سال به طول انجامید نهایتاً با پیروزی اسرائیل به پایان رسید و در نتیجه این شکست، مناطق فلسطینی کرانه باختری و نوار غزه به تصرف دو کشور اردن و مصر درآمد. تسلط مصر برنوار غزه از سال 1948 تا جنگ شش روزه 1967 ادامه یافت.

در این جنگ، غزه نیز در کنار بلندی‌های جولان، کرانه باختری رود اردن و قدس شرقی به تصرف رژیم اسرائیل درآمد. سلطه اسرائیل بر نوار غزه نیز تا دهه 1990 طول کشید و تنها پس از دستیابی دو طرف به توافقات اسلو 1 و 2، اسرائیل بیشتر مناطق نوار غزه را تخلیه کرد و به تشکیلات خودگردان فلسطینی تحویل داد. نهایتاً اسرائیل در سال 2005 کلیه شهرک‌های صهیونیست‌نشین این منطقه را تخلیه کرد و به فلسطینیان تحویل داد اما باز این پایان ماجرا نبود و نوار غزه باز هم روی آرامش را ندید. در جریان تحولات منتهی به انتخابات 2006 میان دو گروه فتح و حماس اختلاف به وجود آمد؛ حماسی که در این انتخابات با کسب 5/44‌درصد از آراء سد جنبش فتح (43/41درصد) گذشت و اسماعیل هنیه مکلف به تشکیل کابینه شد. اما اوج‌گیری اختلافات میان فتح و حماس با نقش‌آفرینی محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان باعث شد حماس در ژوئن 2007 غزه را به‌طور کامل در اختیار گرفته و نیروهای فتح را از این باریکه بیرون کند. از سال 2007 به بعد نوار غزه در اختیار حماس بوده و این گروه نقش اداره‌کننده آن را برعهده داشته است. به طور میانگین از این زمان به بعد هر 4 سال دست‌کم یک جنگ میان اسرائیل و غزه رخ داده، اما تا این لحظه حاکمیت حماس بر غزه تداوم یافته است. شرایط ویژه‌ای که ساکنان غزه دارند، باعث می‌شود اساساً این منطقه برای اسرائیل فاقد یک «راهکار نظامی» باشد. در واقع اگر رژیم اسرائیل درصدد دستیابی به یک راهکار بادوام برای غزه است و می‌خواهد امنیت خود را تضمین کند، باید در ساحت سیاسی دنبال آن باشد نه در میدان جنگ. اقدامات و سیاست‌های اسرائیل در سال‌های اخیر بیش از هر بازیگر دیگری زیربنای صلح و «راهکار دودولتی» را از میان برده است. اقداماتی همچون تلاش برای الحاق رسمی کرانه باختری که از آغاز سال 2023 در دستورکار کابینه راست‌گرای نتانیاهو قرار گرفته مهم‌ترین نشانه این سیاست است.

در نوشتار حاضر درصدد پاسخ دادن به این سوال هستم که چرا نوار غزه نمی‌تواند یک پاسخ نظامی داشته باشد؟ و چرا اسرائیل نمی‌تواند در میدان جنگ تکلیف غزه را روشن سازد؟

جمعیت خالص و جوان

غزه حدود 2 میلیون و 300 هزار نفر جمعیت دارد و تا زمان نگارش این سطور (28 نوامبر) شمار تلفات طرف فلسطینی به حدود 15 هزار کشته و بیش از 36 هزار زخمی و بیش از یک میلیون نفر آواره رسیده است. با وجود حجم بالای تلفات فلسطینیان که نشان از بی‌رحمی و جدیت اسرائیل در پیشبرد جنگ دارد، اما پرواضح است که اسرائیل امکان کشتار کل این جمعیت را ندارد و نمی‌تواند آنها را از نوار غزه بیرون کند. همانطور که در 52 روز گذشته دیده‌ایم اگرچه اهالی غزه حاضر به حرکت به سوی مناطق جنوبی‌تر این باریکه و تخلیه بیشتر مناطق شمالی شده‌اند اما در هیچ مقطعی از این تحولاتِ جنگ، شاهد شکل‌گیری بحران انسانی در نزدیکی گذرگاه‌های غزه (به ویژه رفح) نبوده‌ایم که نشان دهد، بخشی از ساکنان غزه خواستار خارج شدن از این باریکه هستند.

اهالی غزه می‌دانند که خروج از غزه به‌معنای پیدا نکردن فرصت بازگشت به غزه، و این فرصت را به دست نخواهند آورد. از سوی دیگر حدود نیمی از این جمعیت متولد سال 1998 به بعد هستند (زیر 30 سال). یعنی خاطره جمعی بخش بزرگی از آنان اساساً سال‌های فعالیت گروه‌های مقاومت را دربرمی‌‌گیرد و چیزی جز آن را تجربه نکرده است. در کنار این واقعیت‌ها باید توجه داشت که 30‌درصد مردم غزه (حدود 700 هزار نفر) را فلسطینیان آواره‌ای تشکیل می‌دهند که از سال 1948 مجبور به فرار از دیگر مناطق شده و سه نسل است در اردوگاه‌هایی همچون شاطی، جبالیا، خان یونس و... زندگی می‌کنند و تنگناهای زیادی تجربه کرده‌اند و اصطلاحاً برای آنها بالاتر از این سیاهی، رنگی نبوده است.

محاصره اقتصادی و تحریم غزه

دومین ویژگی که مردم غزه را منحصربه‌فرد می‌سازد، محاصره‌ای است که از سوی اسرائیلی‌ها از سال 2006 بر این باریکه اعمال شده است. این محاصره باعث شده غزه (بدون در نظر گرفتن وضعیت جنگی) بیشترین آمار بیکاری بزرگسالان در جهان (حدود 50 درصد) را به خود اختصاص دهد. همچنین ورود و خروج اهالی، غذا و انرژی و سوخت نیز در 17 سال گذشته به این منطقه با مشکلات فراوانی همراه بوده است. اما این محاصره نیز به جای آنکه باعث شود اهالی غزه از گروه‌های مقاومت فاصله بگیرند، باعث شده گروه‌های مقاومت عملاً به تنها راه موجود مبدل شوند و اساساً جمعیت جوان‌تر چیز زیادی از ایده صلح و سازش را به یاد نداشته باشند و از پیامدهای اقتصادی و سیاسی آن را حس نکرده باشند.

نظام آموزشی مبتنی بر ایده مقاومت

همانطور که گفته شد زیر 30ساله‌ها تقریباً 50‌درصد جمعیت غزه را تشکیل می‌دهند. عمده این جوانان در خلال سال‌هایی به مدرسه رفته‌اند که نظام آموزشی غزه در اختیار حماس بوده و ایده مقاومت در برابر اسرائیل در آن ترویج شده است. اگرچه حماس در غزه هم هوادار دارد و هم مخالف، ولی بخش عمده‌ای از نسل جوان اهل غزه، ایده مقاومت در برابر اشغالگری اسرائیل را بیش از ایده صلح و سازش، مؤثر می‌بینند و پیامدهای دو نگاه را در غزه و کرانه باختری باهم مقایسه می‌کنند. همچنین غزه برخلاف کرانه باختری و قدس شرقی، «عبری‌زدایی» شده است. به این معنا که از سال 2005 به بعد کلیه علایم راهنمایی و دیوارنگاره‌ها و کتاب‌ها و مطبوعات عبری و نیز آموزش به این زبان از غزه حذف شده است. تعداد افرادی که در غزه عبری بلدند برخلاف کرانه باختری بسیار کم است و اهالی غزه حتی با ساکنان کرانه نیز ارتباط خیلی زیادی ندارند و تحت تأثیر روندهای فرهنگی و آموزشی تشکیلات خودگردان نیستند. این درحالی است که در کرانه باختری فرایند عبری‌زدایی از زمان تأسیس تشکیلات خودگردان اتفاق نیفتاده، نظام آموزشی ایده صلح و سازش را تبلیغ می‌کند و نهایتاً این ساختار تحت تأثیر نظام آموزشی اسرائیل است. اساساً یکی از ابزارهای اصلی که زمینه‌ساز ادغام اجتماعی فلسطینیان در کرانه باختری و نیز قدس شرقی با یهودیان شده، همین نظام آموزشی است. مدارس اسرائیلی معمولاً از سطح بالاتری برخوردارند و لذا بسیاری از فلسطینیان در مناطق مذکور مایلند فرزندان‌شان در این مدارس تحصیل کنند. در نتیجه فلسطینیان کرانه باختری و قدس شرقی با ایده‌های دیگری رشد می‌کنند اما چنین امکانی در نوار غزه اساساً وجود ندارد.

فرجام سخن

با توجه به مطالبی که بیان شد به نظر می‌رسد، اسرائیل نخواهد توانست با استفاده از راهکار نظامی، چالش‌های خود با غزه را حل‌وفصل کند. از این رو به نظر می‌رسد غزه برای اسرائیل صرفاً یک راهکار سیاسی دارد و حل و فصل شدن آن تنها راه تن دادن به راهکار دودولتی است که هیئت حاکمه اسرائیل در 10 سال گذشته شانس تحقق آن را به کلی از میان برده است. به‌طوری‌که اساساً تا پیش از جنگ 7 اکتبر این راهکار، مرده تلقی می‌شد. بازگشت به راهکار دودولتی قطعاً آسان نخواهد بود و لازم است ابتدا ترکیب کابینه اسرائیل تغییر کند و میانه‌روها جانشین راست‌گرایان کنونی شوند. اگر در ماه‌های آینده بنی گانتز و یائیر لاپید جانشین کابینه نتانیاهو و راست‌گرایان افراطی همچون ایتامار بن‌گویر و بتصلائل اصموطریچ شوند، آنگاه زمینه برای بازگشت به مذاکرات فراهم‌تر خواهد شد. اما بازگشت اسرائیل و تشکیلات خودگردان به مذاکرات لزوماً به معنای تحقق راهکار دودولتی نخواهد بود، زیرا بارها این مذاکرات از سر گرفته شده ولی نتیجه نهایی نداشته است.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی