| کد مطلب: ۱۸۰

گروکشی در درمان

گروکشی در درمان

روزنامه هم‌میهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

روایتی از خانواده‏‌های مهاجر افغانستانی که ترخیص و پذیرش‌شان با افزایش تعرفه‌‏های درمان دچار مشکل بیشتری شده‏ است

«نفس‌‌گل» بچه‌‌اش نمی‌‌شد. صبح تا شب چشم‌‌هایش بارانی بود، شوهر و مادرشوهر دل‌شان بچه می‌‌خواست و او تاب زنی دیگر نداشت. دواودرمان اما گران بود، از پول سرایداری چیزی برای‌شان نمی‌‌ماند. کرونا اما حسرت‌به‌دلش گذاشت. در 34-33سالگی، ویروس به‌جانش افتاد و روی یکی از تخت‌‌های بیمارستانی در جنوب شهر، آرزوهایش را پشت پلک‌‌ها جا گذاشت و رفت؛ بیمارستانی که حتی به مرگش هم رحم نکرد. جسدش، سه روز گرو ماند تا 10میلیون تومان جور شود. 10میلیون تومان برای خانواده افغان اما پول زیادی بود. شوهر، پله‌‌های مددکاری بیمارستان و دفتر ریاست را هزار بار بالاوپایین کرد. دست به دامان خیران شد، آدرس سازمان‌‌های مردم‌نهادی که در حوالی خانه‌‌شان مرکزی داشتند را چشم‌بسته می‌‌رفت، کمک کردند، اما کم. نداشتند. بیمارستان یک‌قران تخفیف نداد. جسد سه روز در سردخانه مانده بود. آخر اقوام‌شان از افغانستان پول جمع کردند و فرستادند و جسد «نفس‌‌گل» آزاد شد. (رضا رضایی، رئیس وقت اداره بودجه و اعتبارات معاونت درمان وزارت بهداشت اسفندماه 98 گفته بود بین بیمار افغانستانی و ایرانی فرقی نیست. اگر کسی نیاز به بستری داشته باشد، بستری می ‌شود. از هیچ بیمار افغانستانی هم پولی گرفته نشده است.) «صنوبر» را بیمارستان لقمان بستری کردند. بخش عفونی، اتاق 3 شماره 6. دیابت انگشت پایش را عفونی کرده بود و وقتی به بیمارستان بردنش، دیگر دیر شده بود، انگشت را باید قطع می‌‌کردند. در دَم از آنها 4 میلیون تومان خواستند. این شرط پذیرش بود. بستری‌‌اش کردند. انگشت پا را بریدند و 6میلیون تومان دیگر خواستند. صنوبر، نگهبان مرکزی در دروازه غار، ماهی 4میلیون تومان حقوقش است، سه و نیم میلیون تومان را برای اجاره می‌‌دهد و با 500هزار تومان باقی‌مانده، خرج خانه می‌‌دهد. 10میلیون برای او و خانواده‌‌اش زیاد بود. 6میلیون تومان به‌زحمت جور شد. بیمارستان 10میلیون تومان دیگر خواست. یک هفته این‌دروآن‌در زدند، ان‌‌جی‌‌اوها پای کار آمدند و درخواست تخفیف کردند. بخش مددکاری جواب سربالا می‌‌داد، ریاست هیچ‌‌وقت نبود. با کمک چند فعال اجتماعی واسطه‌‌هایی پیدا کردند، دو میلیون مددکاری تخفیف داد. سراغ رئیس بیمارستان رفتند. کسی با او تماس گرفت و دو میلیون تومان دیگر به‌خاطر او کم کرد. هفته گذشته ترخیصش کردند، 28میلیون تومان هزینه بیمارستان شد و آخرسر با همه این واسطه‌‌گری‌‌ها و التماس و شرح وضعیت‌‌ نداری‌‌شان، بیمارستان 20میلیون تومان بابت هزینه‌‌های درمان گرفت. صنوبر این‌بار کمرش شکست. (قبلا وزارت بهداشت اعلام کرده بود سالانه بیش از 30میلیارد تومان برای درمان رایگان بیماران افغانستانی هزینه می ‌شود. هیچ جای دنیا اینگونه نیست.) «نازدانه» 25ساله، تیروئیدش سمی شده بود، خانواده شوهر سفره‌‌اش را جدا کردند و بچه‌‌اش را گرفتند. هیچ‌‌کس نمی‌‌دانست دردش چیست.آخر فهمیدند سرطان دارد. از خانه بیرونش کردند. پدر دستش را گرفت و برد بیمارستان. با پول کارگری‌‌، دو جلسه شیمی‌‌درمانی‌‌اش کردند و گفتند بروید، هروقت پول داشتید بیایید. پدر را مسئول یکی از ان‌‌جی‌‌اوهایی که برای بیماران نیازمند کار می‌‌کند، روی پله‌‌های ساختمانی دید. دختر رمقی نداشت. چند خیر جمع شدند، پول جور کردند و پرونده‌‌اش در همان مرکز درمانی دوباره به جریان افتاد. 12جلسه شیمی‌درمانی شد و حالا کار می‌‌کند. (30فروردین ماه 1401 بهرام عین ‌اللهی، وزیر بهداشت گفت که رسیدگی به سلامت اتباع افغانستانی در اولویت کاری وزارت بهداشت است. به طوری که حجم قابل توجهی از این بیماران به طور رایگان یا حداقل هزینه در مراکز درمانی و بیمارستان ‌های کشور بستری و درمان شده ‌اند یا از برنامه ملی واکسیناسیون رایگان جمهوری اسلامی ایران علیه بیماری کووید ۱۹ بهره ‌مند شده ‌اند.) «رحیمه» زنی 38ساله است که 6 فرزند دارد و 5سال پیش با همسر و فرزندانش از ولایت کاپیسای افغانستان راهی ایران شد. یک بار برگشت ولی با جنگ طالبان جایی جز ایران نداشت. به ایران که رسید، باردار شد، جنین 8ماهه بود که گفتند وضعیت خوبی ندارد. در بیمارستان اکبرآبادی بستری‌‌اش کردند. گفتند از سفارت افغانستان نامه بیاورید تا سزارین کنیم. نامه بردند. جنین 8ماهه به دنیا آمد، ورم کرده بود و زیر دستگاه نگهش داشتند. بچه را بردند بیمارستان علی‌‌اصغر و 20روز بستری‌‌اش کردند. گفتند 20میلیون تومان بیاورید عملش می‌‌کنیم. رحیمه می‌‌‌‌گوید:« نداشتیم. 10روز بعد عملش کردند. وقتی به بیمارستان رفتیم اوضاع بچه خیلی بد بود. خیلی عصبانی شدم. 80میلیون تومان دیگر می‌‌خواستند تا مرخصش کنند. با حقوق چای‌فروشی شوهرم در بازار 80میلیون از کجا می‌‌آوردیم. بچه را مرخص نکردند. رفتیم سراغ سازمان‌ملل. بعد از کلی رفت‌وآمد،آخر سر 6میلیون تومان دادند. هرجا زنگ می‌‌زدیم می‌‌گفتند نداریم و نمی‌‌توانیم. از این‌وآن قرض گرفتیم. برادرم در آلمان کارگر است، از کسی برای‌مان پول قرض گرفت و گفت بعدا پس‌‌ بدهیم.» رحمیه می‌‌گوید، یکی از کارکنان بیمارستان به او گفته برود یکی از بچه‌‌هایش را بفروشد تا هزینه عمل جور شود. آن یکی گفته فرش زیرپایت را بفروش. پولش که جور شد مرخصش کردند. (فروردین ماه سال 1400، كمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل اعلام كرد كه به 120 هزار پناهجوی بدون مدرك اقامتی معتبر كه در گروه آسیب ‌پذیر بودند، كمك هزینه درمانی كرده است.) «مکی» 48ساله است. رنگ به صورت ندارد. چشم‌‌هایش به زحمت باز است، قرص‌‌ها کار خودشان را کرده‌‌اند. بیماری اعصاب و روان دارد؛ خودش، همسرش و یکی از دخترانش. می‌‌گوید ماهانه نزدیک به دو میلیون تومان هزینه ویزیت و داروهای اعصاب و روان‌شان می‌‌شود. داروها را همیشه نصف‌ونیمه می‌‌خرند، آرامبخش‌‌‌‌اند، تمام که می‌‌شود تا وعده بعدی، چند روزی باید منتظر حقوق سرایداری شوهرش بمانند. شوهر در افغانستان معلم زیست بود و حالا سرایداری می‌‌کند. یک کیسه قبض‌‌های بانک را از کیفش بیرون می‌‌آورد و نشان می‌‌دهد. هزینه دواودرمانش است. 5میلیون تومان برای بستری، 3میلیون تومان فیزیوتراپی، 500هزار تومان پول دارو و... لگن مادر هم شکسته و جراحی شده است. 13میلیون تومان هزینه عملش بود. «مکی» می‌‌گویدف بیمارستان گفت تا پول واریز نکنی عملش نمی‌‌کنیم. مددکاری بیمارستان دو میلیون کم کرد و شد 11میلیون تومان. سازمان‌ملل کمکی نکرده. کمک‌‌ها برای کارت آمایشی‌‌هاست. آنها که پاسپورت دارند را نمی‌‌پذیرد. کمک هم کنند خیلی کم است. نوزاد 8ماهه فرشته، سه ماه است در بیمارستان رسول اکرم (ص) تهران بستری است و هزینه درمانش بالای 400میلیون تومان شده. شبی 4میلیون تومان برای‌شان حساب کرده‌‌اند و فرشته 18ساله با شوهری که در کارگاه بسته‌‌بندی کار می‌‌کند تنها 18میلیون از 400میلیون تومان را جور کرده. هروقت فرصت کند به خانه‌‌های مردم می‌‌رود برای نظافت. روزهایی که به بیمارستان می‌‌رود بالای سر کودکش، دیگر روز کار نیست. او هرروز مقابل در مددکاری بیمارستان می‌‌ایستد تا دل‌شان رحم بیاید. محمدطاها، فرزند اولش با شکاف کام به دنیا آمد. شیشه شیر مخصوص گران بود و با همین معمولی‌‌ها شیرش داد. ریه‌‌اش عفونت کرد و از همان موقع بیمارستان است. نوزاد تا هفته پیش با دستگاه نفس می‌‌کشد، حالا یک هفته است که از دستگاه خارج شده، اما شیر نمی‌‌خورد. مرخص هم شود، باید دستگاه بخرند و در خانه نگه دارند. آنها پول خرید دستگاه‌‌ها را ندارند. فرشته می‌‌گوید در بیمارستان رفتارها خوب نیست. تحقیرش می‌‌کنند و او فقط اشک می‌‌ریزد.

کمبود بودجه‌‌ کمیساریای امور پناهندگان

هزینه‌‌های درمان برای مهاجران افغان بالاست. آن‌هم در شرایطی که اغلب آنها غیررسمی‌‌اند و هر روز هم به تعدادشان اضافه می‌‌شود. آبان‌ماه سال 1400 خبری درباره گسترش حمایت سازمان جهانی بهداشت از جمهوری اسلامی در ارئه خدمات بهداشتی به پناهندگان افغان با همكاری كمیساریای عالی پناهندگان سازمان‌ملل منتشر شد. همان موقع جعفر حسین، نماینده سازمان جهانی بهداشت در ایران وعده داد كه این سازمان، در زمینه‌‌های بهداشتی به وزارت بهداشت كمك خواهد كرد. براساس آمارهای كمیساریای عالی پناهندگان سازمان‌ملل در آن سال،سه تا سه‌ونیم میلیون افغان در ایران زندگی می‌‌كردند كه حدود یك میلیون نفر از آنها پناهنده، نیم میلیون نفر دارای روادید ایران و مابقی غیرقانونی بودند. اما فروردین‌ماه امسال وزیر امورخارجه اعلام کرد که حدود یک میلیون افغانستانی طی هفت ماه وارد ایران شده‌‌اند و با ورود آنها، شمار پناهجویان افغانستانی در ایران به پنج‌میلیون نفر رسید. کمیساریای سازمان‌ملل در امور پناهندگان براساس وظایف بین‌‌المللی باید هزینه‌‌های درمان پناهجویان را تامین کند. در ایران اما شرایط متفاوت است، این سازمان، تنها مهاجران رسمی و قانونی آن‌هم فقط گروه بسیار آسیب‌دیده و نیازمندشان را تحت پوشش قرار می‌‌دهد؛ اتفاقی که به‌گفته فعالان این حوزه امسال به‌شدت محدود شده است. راه برای ارتباط با کمیساریای امور پناهندگان در ایران بسیار سخت است، تقریبا نام و نشانی از مسئولان نیست. با این همه به‌گفته گروه‌‌های مرتبط با آنها، همین بخش هم با مشکل مالی مواجه است. قبلا مسئولان کمیساریا در سایت‌‌های خبری‌‌ اعلام کرده بودند که تنها هفت‌درصد از بودجه 97میلیون دلاری مورد درخواست برای سال 2021 تامین شده است.

مشکل از کجاست؟

پیمان حقیقت‌‌طلب، مدیر پژوهش انجمن دیاران است؛ انجمنی كه در حوزه مهاجران افغان فعالیت می‌‌كند. او به همشهری می‌‌گوید براساس آمارهای رسمی، در ایران حدود ۷۸۰هزار پناهنده افغان و ۲۰هزار پناهنده عراقی زندگی می‌‌كنند كه از این تعداد حدود 120هزار نفر تا سال گذشته تحت پوشش بیمه‌سلامت، تامین مالی شده توسط سازمان‌ملل بودند: «این پناهندگان كارت آمایش دارند، تعدادشان هم زیاد است و به همین دلیل سازمان‌ملل اعلام كرده كه تنها به قشر كم‌‌درآمد و آسیب‌‌پذیر آنها، كمك‌‌های بیمه‌‌ای پرداخت حق‌بیمه درمان می‌‌كند. از سال 94 پوشش بیمه‌‌ای از سوی کمیساریای امور پناهندگان سازمان‌ملل، با40-30هزارنفر شروع شد و تا سال گذشته به حدود 120هزار نفر هم رسید. آنها معمولا خانواده‌‌هایی كه بیمار بودند یا معلولیت داشتند را تحت پوشش بیمه‌‌ سلامت ایرانیان قرار می‌‌دادند. امسال ظاهرا این پوشش‌‌ها كمتر شده است، چراكه بودجه كمتری هم در اختیارشان است و گویا دچار مشكلات مالی شده‌‌اند.» او می‌‌گوید اگر كمیساریا پوشش مالی را كم كرده ایران باید به صورت شفاف و در رسانه‌‌ها این مساله را مطرح كند تا قدرت چانه‌‌زنی ایجاد كند:« ما هنوز نمی‌‌دانیم كه واقعا مشكل از كاهش حمایت‌‌های كمیساریاست یا مساله دیگری مطرح است. وزارت بهداشت باید به صورت شفاف در این زمینه اطلاع‌‌رسانی كند.» وزارت بهداشت اما هیچ پاسخی نمی‌‌دهد. پیگیری‌‌های مداوم از معاونت درمان این وزارت‌خانه‌‌ها هیچ نتیجه‌‌ای نداشت و آنها اظهارنظر درباره این موضوع را به بعد موکول کردند. حقیقت‌‌طلب می‌‌گوید، در ایران چهار دسته مهاجر وجود دارد؛ یكی آنهایی كه پناهنده به‌شمار می‌‌روند، گروه دوم افرادی كه گذرنامه و‌‌ ویزا دارند، گروه سوم آنهایی كه گذرنامه خانوار دارند و گروه چهارم كه تعدادشان به‌ویژه در سال‌‌های اخیر زیاد هم شده، مهاجران غیرقانونی‌‌اند كه در سرشماری اخیر به آنها مدارك اقامتی تا مهرماه داده شده است. همین گروه چهارم هستند كه بیشترین مشكل را برای گرفتن خدمات درمانی دارند.

کاهش حمایت از مهاجران افغان

با اجرای طرح بیمه‌سلامت ایرانیان، آژانس پناهندگان سازمان‌ملل، اعلام کرد که ایران از معدود کشورهایی است که پناهندگان را تحت پوشش طرح بیمه درمانی سلامت، مشابه آنچه ایرانیان از آن برخوردارند، قرار می‌‌دهد. همان موقع هم تاکید کرده بود که بیمه‌سلامت به تمام پناهندگان امکان ثبت‌‌نام و بهره‌‌مندی از مزایای بسته بیمه‌درمانی، مانند شهروندان ایرانی را فراهم می‌‌کند. در ادامه به این موضوع اشاره شده بود که سهم کمیساریا در این طرح، صددرصد هزینه حق‌بیمه 92هزار پناهنده آسیب‌‌دیده است. واقعیت اما روایت دیگری است. حقیقت‌‌طلب به شرایطی كه در گذشته برای این گروه پس از مراجعه به مراكز درمانی ایجاد می‌‌شد، اشاره می‌‌كند: « قبلا اینطور بود كه این افراد به مراكز درمانی مراجعه می‌‌كردند، اما به دلیل بالا بودن هزینه‌‌ها و ناتوانی مالی آنها، بیمارستان بخش زیادی از هزینه‌‌ها را از طریق بخش مددكاری متقبل می‌‌شد، یا گاهی پیش می‌‌آمد كه تعدادی از خیران، هزینه‌‌های درمان را تامین می‌‌كردند. گاهی هم خود افغانستانی‌‌ها پول جمع می‌‌كردند. به هر حال بیمار مرخص می‌‌شد، اما حالا تعداد این افراد بالا رفته و حمایت‌‌های مالی از آنها هم كم شده است. این وضعیت هم برای خود افغان‌‌ها بد است و هم برای بیمارستان‌‌ها.»

قدرت‌‌ چانه‌‌زنی ایران با سازمان‌ملل کم است

براساس اعلام این فعال اجتماعی، در ایران 5/4میلیون افغانستانی وجود دارد كه از این تعداد حدود یك میلیون و 700هزار نفر، مدرك دارند و بقیه به‌عنوان مهاجر غیرقانونی یا دارای مدرک اقامت کوتاه مدت به‌شمار می‌‌روند. از این 5/4میلیون نفر هم 800هزار نفر پناهنده‌‌اند. سازمان‌ملل خود را در برابر سایر این افراد، مسئول نمی‌‌داند: «در ایران در اوایل دهه70، 5/2میلیون افغانستانی زندگی می‌‌کرد و از همان زمان تلاش می‌‌شد تا تعداد این افراد در كشور كم شود، به همین دلیل حمایت‌‌ها هم از آنها کاهش یافت تا به کشورشان برگردند. اما این اتفاق نیفتاد، یعنی تعداد قابل توجهی از این مهاجران از فهرست حمایت‌‌های سازمان‌ملل خارج شدند و در مقابل هم در ایران ماندند، همین مساله سبب شد تا قدرت چانه‌‌زنی ایران با سازمان‌ملل كم شود. آنها می‌‌گویند ایران در رده‌‌های 6 و7 دنیا ازنظر پذیرش مهاجر قرار دارد، به همین دلیل در اولویت قرار نمی‌‌گیرد. شاید اگر ایران قدرت چانه‌‌زنی داشت، می‌‌توانست برای تمام آن 800هزار پناهنده رسمی، پوشش بیمه‌‌ای بگیرد، اما در این وضعیت هم ایران ضرر كرده است و هم تعداد زیادی از این مهاجران.» به‌گفته او به همه اینها باید وضعیتی كه پس از روی‌‌كارآمدن طالبان ایجاد شد را هم اضافه كرد:« پس از طالبان حتی یك پناهنده هم به جمعیت پناهندگان ایران اضافه نشد، سیاست این بود كه به تعداد پناهندگان اضافه نشود، یعنی به‌طور رسمی اینها پذیرفته نشوند، اما این افراد به‌صورت غیررسمی آمدند و در مقابل، ما دیگر نمی‌‌توانیم از كمك‌‌های بین‌‌المللی استفاده كنیم.» او به وضعیت كشورهای دیگر اشاره می‌‌كند؛ كشورهای مهاجرپذیری كه توانسته‌‌اند كمك‌‌های بین‌‌المللی خوبی هم جذب كنند: «یكی از این كشورها كه مثل ایران به‌عنوان کشور در حال توسعه شناخته می‌‌شود و مهاجرپذیر است، كشور اوگانداست. اوگاندا از سومالی، سودان، اتیوپی و... حدود چهار تاپنج‌ میلیون پناهنده دارد، اما با مدیریتی كه داشته، توانسته كمك‌‌های خوبی جذب كند، آنها شهرك‌‌های چندصد هزار نفری ایجاد كرده‌‌اند و پناهندگان را در یك فضا و دور از شهر متمركز كرده‌‌اند، همین وضعیت سبب شده تا ماموران سازمان‌ملل از آنها گزارش بگیرند، اما ما چنین شرایطی نداریم، بسیاری از مهاجران در داخل شهرها پراكنده‌‌اند و نمی‌‌توان از آنها گزارش رسمی گرفت.» به‌گفته او، كمك كشورهای توسعه‌یافته به پناهنده‌‌ها، یك مسئولیت اجتماعی است اما ایران از تمام كشورها نمی‌‌تواند كمك بگیرد، مثل آمریكا. بیشترین كمك‌‌ها را كشورهای ژاپن و كره جنوبی به ما می‌‌كنند: « رابطه كشورهای دیگر با جهان بسته نیست، به همین دلیل از این كمك‌‌ها استفاده بیشتری می‌‌كنند. ما كمبود منابع مالی داریم.» بسیاری از این مهاجران افغان حالا برای تامین هزینه‌‌های درمان‌شان دست به دامان سازمان‌‌های مردم‌نهاد می‌‌شوند اما همین سازمان‌‌ها در یک سال اخیر با مشکلات مالی فراوانی مواجه‌‌اند. حقیقت‌طلب می‌‌گوید:« تورم، سبب شده تا این نهادها در جذب سرمایه با مشكل مواجه شوند، از سوی دیگر دو سال است قانونی تصویب شده كه براساس آن خیریه‌‌ها برای كمك‌‌های مالی باید كدملی افراد را اعلام كنند، درغیراین‌صورت مشمول مالیات می‌‌شوند. درحالی‌كه خیلی از این افراد مدارك ندارند، بنابراین كدملی وجود ندارد و این مساله محدودیت زیادی ایجاد می‌‌كند. تنها هم مساله بر سر افراد غیرایرانی نیست. برخی از ایرانیان هم مدارك هویتی ندارند و برای دریافت کمک از خیریه‌‌ها دچار مشکل شده‌‌اند.»

یک بیماری، خانواده افغان را به فقر مطلق می‌‌کشاند

هزینه‌‌های درمان مهاجران افغانستانی سرسام‌‌آور بود و حالا بالارفتن قیمت داروها هم به آن اضافه شده. براساس تصمیم اخیر وزارت بهداشت، قیمت دارو 20 تا 30درصد بالا رفته و با این وضعیت مهاجران افغان که تاکنون بسیاری از بیماری‌‌ها را با داروهای به قیمت آزاد درمان می‌‌کردند، درمانده می‌‌شوند. هرچند رئیس سازمان غذاودارو اعلام کرده که در طرح دارویار، آنها که قانونی‌‌اند، دیده شده‌‌اند. این مهاجران می‌‌توانند به دفاتر پیشخوان دولت برای پوشش بیمه مراجعه کند. مهاجران غیرمجاز هم با ثبت مشخصات و تایید وزارت کشور، می‌‌توانند از بیمه برخوردار شوند. وعده‌‌های محقق نشده اما بسیار است. علی‌‌اكبر اسماعیل‌‌پور، مدیرانجمن ندای ماندگار دروازه‌‌غار نزدیك به ۱۵سال است كه در ارتباط با خانواده‌‌های در وضعیت دشوار و ازجمله مهاجران افغانستانی فعالیت می‌‌كند و از جزییات مشكلات آنها باخبر است. او در سال‌‌های گذشته با تعداد زیادی از این افراد مواجه شده كه برای ساده‌‌ترین هزینه‌‌های درمان هم ناتوان بوده‌‌اند. او بارها برای تامین خرج درمان این مهاجران بیمار، دست به دامان خیران، روسای بیمارستان‌‌ها و بخش‌‌های مددكاری شده. گاهی با پیگیری خبرنگاران و خیران و با پیدا كردن واسطه‌‌هایی توانسته برای این بیماران تخفیف بگیرد و هزینه‌‌های درمان‌شان كمتر شود. اما نكته اینجاست كه در ماه‌‌های اخیر با افزایش تعرفه‌‌ها، حتی بیماران ایرانی هم با مشكل مواجه شده‌‌اند چه رسد به بیماران خارجی. حالا حتی پیگیری‌‌ خبرنگاران، خیران و واسطه‌‌ها هم منجر به كاهش قابل توجه هزینه‌‌های درمان این افراد نمی‌‌شود. در كنار همه اینها هم كمیساریای عالی امورپناهندگان سازمان‌ملل كه باید این افراد را تحت پوشش قرار دهد، كاری از پیش نمی برد و درنهایت با پیگیری‌‌های متوالی و طاقت‌‌فرسای خانواده‌‌ها، كمك‌‌های بسیار ناچیز به این بیماران می‌‌شود؛ آن‌هم فقط به بیمارانی كه كارت آمایش داشته باشند و به‌طور رسمی در ایران زندگی می‌‌كنند. اسماعیل‌پور از همكاری نكردن وزارت بهداشت هم انتقاد می‌‌كند. او می‌‌گوید قبلا هم همكاری زیاد نبود اما پیگیری‌‌ها نتیجه می‌‌داد، حالا پیگیری‌‌ها هم جواب نمی‌‌دهد.

مددکاری بیمارستان‌‌ها تسهیل‌گری نمی‌‌کنند

او می‌‌گوید بیماران ایرانی نیازمند، برای تامین هزینه‌‌های درمان‌شان می‌‌توانند به كمیتهامداد مراجعه كنند یا حتی مددكاری بیمارستان‌‌ها به آنها كمك بیشتری می‌‌كند، اما مهاجران افغانستانی نیازمند، چنین شرایطی ندارند: « ما حتی می‌‌بینیم كه مددكاری بیمارستان همراه با سیاست‌‌های مدیریت بیمارستان عمل می‌‌كند، آنها باید تسهیل‌گر باشند اما دیگر اینطور نیست و خیلی کمتر از گذشته همراهی می‌‌كنند. البته یكی از دلایل آن بالا رفتن هزینه‌‌های درمان است. سینا، لقمان، اكبرآبادی و اشرفی‌‌ اصفهانی، بیمارستان‌‌هایی هستند كه ساكنان دروازه‌غار بیشترین مراجعات را به آنها دارند. به‌گفته اسماعیل‌‌پور، یكی از خیران مبلغی به بیمارستان اشرفی اصفهانی برای بیماران نیازمند می‌‌دهد و در این بیمارستان، افرادی كه از طرف انجمن معرفی می‌‌شوند یا به‌طور رایگان ویزیت می‌‌شوند یا تا سقف محدودی می‌‌توانند آزمایشات پزشکی انجام بدهندکه این شرایط برای بیمارستان‌‌های دیگر حاكم نیست. بیمارستان‌‌ها بارها این بیماران را جواب كرده و پذیرش‌‌شان را منوط به پرداخت هزینه‌‌های اولیه می‌‌کنند: «میزان بستری در بیمارستان در میان این افراد خیلی بالا نبود. یك مورد بود كه منجر به فوت شد. مابقی دارو از داروخانه می‌خریدند و درمان می‌‌شدند. هرچند در دروازه‌‌غار، در ابتدای همه‌‌گیری بیماری آنطور كه همه‌جا شایع شد، شیوع بالایی پیدا نكرد. اما به‌هرحال تا زمانی كه آنها پول واریز نكنند، در بیمارستان بستری‌‌شان نمی‌‌كنند، گاهی هم پذیرش می‌‌كنند و مرخص‌شدن منوط به پرداخت هزینه‌‌های درمان می‌‌شود.» این فعال در حوزه آسیب‌‌های اجتماعی معتقد است، قبل از وزارت بهداشت، كمیساریای عالی سازمان‌ملل در امور پناهندگان باید در این زمینه ورود كند و از بودجه آنها برای این بیماران كمك شود. آنها باید با چند بیمارستان قرارداد داشته باشند و بیماران تنها به همان مراكز درمانی مراجعه كنند: «ما هیچ‌‌وقت چنین همراهی از سوی كمیساریا ندیدیم. درحالی‌كه سخت‌‌ترین كارها به همین مهاجران افغان سپرده می‌‌شود، آنها نیروی كار ارزان، بدون بیمه، خدمات درمانی و هیچ‌‌گونه حمایتی هستند و ما وظیفه داریم كه برای‌شان حداقل شرایط زندگی را فراهم كنیم. این مهاجران نیازمند، بیشتر از گذشته سرگردان شده‌‌اند.» كمیساریای عالی سازمان‌ملل در امور پناهندگان فروردین سال گذشته اعلام كرده بود که 800هزار افغان در ایران از سوی دولت ایران به‌عنوان نیازمند به آنها معرفی شدند كه نیاز به دسترسی به خدمات درمانی دارند. اما اسماعیل‌‌پور می‌‌گوید كه میزان حمایت از افغانستانی‌‌های حتی رسمی هم بسیار محدود است و مبلغش كم شده است.

خطرناک‌‌ترین کارها در دست کارگران افغان

افغان‌‌ها تا زمانی كه در كشورشان به‌سر می‌‌برند، پیگیری‌‌های درمانی خاصی ندارند و زمانی‌كه به‌عنوان مهاجر وارد ایران می‌‌شوند، به دلیل كارهای سخت و خطرناكی كه به عهده‌‌شان گذاشته می‌‌شود، در معرض انواع حوادث و مشكلات فیزیكی قرار می‌‌گیرند. آنها بیش از همه،‌‌ مشكل ارتوپدی و اسكلتی دارند و اغلب سرپرستان خانواده بیماری‌‌های قلبی دارند: «خطرناك‌‌ترین كارها را كارگران افغان انجام می‌‌دهند. میزان آسیب‌‌دیدگی كمر و دیسك در آنها بالاست، یك خانواده نمی‌‌توان پیدا كرد كه برای درمان مشكل نداشته باشد. وقتی هم دچار عارضه می‌‌شوند، بلافاصله از محل كار اخراج‌شان می‌‌كنند.» به‌گفته اسماعیل‌‌پور، درمجموع سیستم مهاجرپذیری در کشور از قوانین خاصی پیروی نمی‌‌کند، مهاجران و پناهنده‌‌ها روزگار سختی می‌‌گذرانند. از بیمه، خدمات درمانی، انواع یارانه‌‌ها، بسته‌‌های معیشتی و... محروم‌‌اند و در تنگناهای اقتصادی این روزها فشار مضاعفی را تحمل می‌‌کنند. تبعات این فشارهای همه‌جانبه می‌‌تواند منجر به افزایش خشونت در خانواده‌‌ها، افزایش آمار کودک‌آزاری، افزایش اعتیاد و طلاق و سایر آسیب‌‌های اجتماعی در بین آنان شود. سحر جعفری خبرنگار

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی