| کد مطلب: ۸۶۸

محصلان آواره

روزنامه هم‌میهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

محصلان آواره

در آستانه بازگشایی مدارس دانش‏‌آموزان افغان که سال گذشته به اصفهان مهاجرت کردند همچنان امکان ثبت‌‏نام ندارند

فاطیما شنیده بود که طالب‌‌ها رحم و مروت ندارند. لابه‌‌لای پچ‌‌پچ‌‌ها و نجواهای بزرگ‌‌ترها این را هم شنیده بود که آنها «یکبارگی» به مکتب «سیدالشهدا» در کابل، 240کیلومتر آن طرف‌‌تر از ولایت «بامیان»، جایی که تا همین یک‌سال پیش در آن زندگی می‌‌کرد، حمله و تن 100دختر نوجوان که ساعت 4:27 بعدازظهر روز شنبه «ثور» با هزارویک امید نیمکت‌‌های درس را ترک کرده بودند، به خون آغشته کرده‌‌اند. دخترها فقط دو یا سه‌سال از او بزرگ‌‌تر بودند و از آن روز به بعد، بیم از طالب‌‌ها کابوس شب‌‌های فاطیما شد؛ «طفل» 11ساله‌‌ای که همه کودکی‌‌اش را پشت درهای بسته مکتب «غار» جا گذاشت و در آن سرمای موذی زمستان که استخوان ترک می‌‌انداخت، از «بامیان»- ولایتی که تا پیش از این معنا و مفهوم روشنایی را به کول می‌‌کشید و حمله طالب‌‌ها روزهایش را تیره‌وتار همچون شب کرد- مهاجرت کرد. فاطیما در آن شب با بیم و امید بسیار و هزاران معمای حل نشده دست در دست پدر و مادر راهی اصفهان شد. اواخر آذرماه سال گذشته بود که سقفی محقر و اجاره‌‌ای در «زینبیه» -حاشیه‌‌ شهری که معمولا اولین انتخاب افغانستانی‌‌ها پس از مهاجرت است- خانه‌‌ او و خانواده‌‌اش شد: «آنجا دیگر جای زندگی نبود!» این را «زکیه» می‌‌گوید؛ خواهر 21ساله او که نگاهش به پختگی زنی 50ساله است؛ با چشمانی کشیده و به رنگ عسل که مثل آیینه با هر نگاهش یک‌دنیا حسرت و اندوه را منعکس می‌‌کند. چشم‌‌های زکیه راوی رنج و آوارگی است؛ روبه‌روی مدیر مدرسه‌‌، همراه فاطیما به التماس ایستاده. فاطیما اما سکوت کرده و نگاهش را دوخته به دهان خواهر. اصرارهایش فایده‌‌ای ندارد و خیلی زود دست خواهر 11‌‌ساله‌‌اش را می‌‌گیرد تا راهی خانه شود: «طالب‌‌ها که حمله کردند، زنان از رفت‌وآمد به بیرون منع شدند. درهای مکتب‌‌ها را روی دختران بستند و اجازه کار در بیرون از خانه را به آنها نداند؛ برای اینکه اوضاع‌‌مان «خیط‌‌‌‌تر» نشود، تصمیم گرفتیم به ایران مهاجرت کنیم. چندین‌بار قاچاقی تلاش کردیم به ایران برسیم، اما نشد. تا اینکه بالاخره دی‌ماه به اصفهان آمدیم. فامیل‌‌های مادرم از قبل اینجا بودند. آنها گفته بودند اینجا گرانی است و باید سخت کار کنیم؛ اما برای اینکه خودم بتوانم کار کنم، خواهرم درس بخواند و برای خودش کسی شود، صابون همه‌چیز را به تن‌‌مان مالیدیم. خودم هم درس خوانده‌‌ام، ولی کسی نشدم!». شاید این آرزو، برای جنگ‌‌زده‌‌هایی مثل زکیه و فاطیما رویایی بیش نبود؛ رویایی پوچ و پوشالی که خیلی زود نقش‌برآب شد: «وقتی رسیدیم، فاطیما را برای ثبت‌‌نام مدرسه بردیم اما قبول نکردند. گفتند دیر آمدید. امسال هم مراجعه کردیم و برگه‌‌های موقتی را که دفتر کفالت به ما داده بود و تا برج‌هفت وقت داشت، نشان دادیم ولی قبول نکردند. آن را سمت‌‌مان پرت کردند و گفتند تا یک‌ماه دیگر اصلا به شما اجازه بیرون آمدن از منزل را نمی‌‌دهند، شما می‌‌خواهید به مدرسه بروید؟ امروز هم که دوباره سر زدم، گفتند فعلا ثبت‌نام نمی‌‌کنند، بروید دو، سه‌هفته دیگر بیایید.»

مهاجران اندوه

داستان فاتیما، قصه خیلی از دختران و پسران افغانستانی است که سال گذشته و همزمان با حمله طالبان به این کشور به‌ناچار چمدان بسته، از مرزها عبور کرده و خودشان را به اصفهان رساندند؛ آنهایی که بی‌‌هویت و بدون مدرک شناسایی‌‌اند و آمار رسمی از تعدادشان وجود ندارد. سال 1394 رهبری گوشزد و دستور داده بودند همه کودکان افغانستانی -چه آنها که دارای شرایط قانونی حضور در ایران هستند و چه آنها که مدارک قانونی حضور در ایران را ندارند- باید در مدارس دولتی ثبت‌‌نام شوند؛ موضوعی که باعث شد در سال‌‌های اخیر روند ثبت‌‌نام دانش‌‌آموزان افغانستانی که تا پیش از این با مشکلاتی روبه‌رو بود تا حدودی تسهیل شود. آمار هم نشان می‌‌دهد سال تحصیلی ۱۳۹۹ـ ۱۳۹۸ بیش از ۵۰۳هزار دانش‌آموز اتباع غیرایرانی در بیش از ۲۸هزار مدرسه ایرانی سراسر کشور ثبت‌نام شده بودند. طبق این آمارها، حدود نیم‌میلیون‌نفر (۴۹۷۵۰۸) دانش‌‌آموز اتباع‌خارجی در مدارس داخل و خارج از کشورمان مشغول به‌تحصیل‌اند. از این تعداد ۴۷۲۳۸۹ نفر از اتباع کشور افغانستان و بقیه اتباع سایر کشورها هستند که در بیش از ۱۶۶۰مدرسه و ۱۶۶۰۰کلاس درس کشور ساماندهی شده و مشغول به‌تحصیل هستند. تا سال گذشته هم در اصفهان 58هزارنفر مشغول به‌تحصیل بودند، اما وقتی طالبان دوباره بر مسند حکمرانی افغانستان نشست و خمپاره‌‌ها سقف خانه‌‌ها را شکافت، موجی از مهاجرت غیرقانونی افغانستانی‌‌ها به ایران شکل گرفت و دوباره دردسرهای جدیدی را برای آنها رقم زد. اردیبهشت‌ماه گذشته بود که ابوالفضل کمالی، معاون آموزش مرکز بین‌الملل و مدارس خارج از کشور وزارت آموزش‌و‌پرورش در گفت‌وگو با «باشگاه خبرنگاران» گفته بود، بیشتر از ۵۲۷هزار دانش‌آموز اتباع‌خارجی در ایران، از افغانستان هستند و هیچ‌فردی از تحصیل محروم نخواهد شد. براساس دستورالعمل‌‌های صادرشده همه مدارس باید دانش‌‌آموزان اتباع را ثبت‌نام کنند، حتی برخی دانش‌آموزان افغانستانی ممکن است از راه غیرقانونی وارد کشور شده باشند که برای این افراد هم محرومیت‌ازتحصیل در ایران وجود ندارد: «بیشتر آنها به‌صورت قانونی در ایران حضور دارند و مشکلی در مدارس عادی ندارند، اما تعدادی هم هستند که نه پاسپورت دارند، نه مدارک. این افراد هم با هماهنگی استانداری می‌‌توانند در مدارس ثبت‌نام کنند؛ چراکه همه دانش‌آموزان می‌‌توانند در مدارس ایران تحصیل کنند.» بالاخره و پس از کش‌و‌قوس‌‌های فراوان، مرکز امور بین‌‌الملل و مدارس خارج از کشور وزارت آموزش‌وپرورش، شیوه‌‌نامه‌‌ اجرایی ثبت‌‌نام دانش‌‌آموزان اتباع خارجی در سال تحصیلی ۱۴۰2-۱۴۰1 را به مدارس سراسر کشور ابلاغ کرد؛ شیوه‌‌نامه‌‌ای سختگیرانه که مهاجران جدیدی که سال گذشته از دست طالبان فرار کرده‌اند را نادیده گرفته بود. اداره‌اتباع وزارت‌کشور، البته وعده داده بود دستورالعمل ثبت‌‌نام این مهاجران را به زودی اعلام می‌‌کند؛ این درحالی است که حالا و در شرایطی که فقط چندروز به شروع سال‌تحصیلی باقی مانده، بررسی‌‌های «هم میهن» نشان می‌‌دهد که بسیاری از اتباع، برای ثبت‌‌نام فرزندان خود همچنان با مشکل روبه‌رو هستند. مثل «محمد یاسین» که یکی از 20هزار دانش‌‌‌‌آموزی است که به‌گفته مدیرکل آموزش‌وپرورش اصفهان، پارسال به اصفهان وارد شده و هنوز نتوانسته ثبت‌‌نام کند. دست‌‌هایش پر شده از شیارهای گردوخاک و خراش‌‌های کوچکی که هنگام میوه‌‌چینی شاخه‌‌های کلفت درختان روی پوستش به‌جای می‌‌گذارند. محمد یاسین، حالا یک‌سال است که از تحصیل جامانده و همراه مادرش میوه‌‌چینی می‌‌کند؛ از این باغ به آن باغ و از این زمین به آن زمین. مادرش نان‌‌آور خانه است، همسر مردی که بیماری تاب‌وتوانش را از او گرفته و آن را زمین‌‌گیر کرده. خورشید نور می‌‌تاباند به لابه‌لای شاخه‌‌ها و برگ‌‌های درختان، به سیب‌‌ها و به پوست سفید و گل‌‌انداخته «مهربانو». او می‌‌گوید: «پارسال از دست طالبان فرار کردیم. آنها دختر خانم‌‌ها را اذیت می‌‌کردند. اجازه نمی‌‌دادند به مکتب بروند. تا قبل از حمله آنها، اوضاع بچه‌‌های‌مان خوب بود. محمد یاسین به مدرسه خصوصی می‌‌رفت. اما اینجا که آمدیم تاکنون نتوانستیم ثبت‌‌نامش کنیم. می‌‌‌‌گویند برگه‌‌های اقامتی شما اعتبار ندارد و باید منتظر دستورالعمل جدید باشید. مدرسه‌‌ها دیگر پر شده و جای خالی برای محمد یاسین و باقی دانش‌‌آموزان افغانستانی که پارسال آمدند، نیست. حالا هم با خودم می‌‌آورمش سرکار تا کمک‌دستم باشد. نمی‌‌دانم وضعیت مدرسه‌‌اش چه می‌‌شود.»

سرنوشتی مبهم!

سرنوشت محمد یاسین و بازماندگی از تحصیل، سرنوشت خیلی از دانش‌‌آموزان افغانستانی است؛ آنهایی که به هر دلیلی نتوانسته‌‌اند پشت نیمکت درس بنشینند و به‌ناچار مشغول به‌کار شده‌‌اند. این موضوع را حسینی که یکی از فعالان فرهنگی افغانستانی است به «هم‌‌مهین» می‌‌گوید. کودکان جامانده از مدارس، با همان سن‌کم و دست‌‌ها و جثه نحیف خیلی زود مرد می‌‌شوند و نان‌‌آور‌خانه. جمع‌‌‌‌آوری زباله، گل‌‌فروشی، آدامس فروشی و... می‌‌شود پیشه خیلی‌‌های‌شان. حسینی می‌‌گوید: «به دلیل دیر آمدن بخش‌‌نامه، شهریورماه ثبت‌نام اتباع انجام نمی‌‌شود؛ ضمن اینکه ظرفیت مدارس هم تقریبا کامل شده است. همان تعدادی هم که موفق به ثبت‌‌نام شده‌‌اند، دوباره چون دیر ثبت‌نام کردند، کتاب به‌موقع دست‌‌شان نمی‌‌رسد و معمولا دانش‌‌آموزان اتباع، مهر را بدون کتاب می‌‌گذرانند. همچنین آموزش‌وپرورش بچه‌‌هایی که از ثبت‌‌نام جا مانده‌‌اند را به یک‌منطقه دورافتاده می‌‌فرستد که رفت‌وآمد برای‌شان خیلی سخت است. چندسالی هم می‌‌شود که آموزش‌وپرورش شیفت بعدازظهر برخی مدارس را به دانش‌‌آموزان اتباع اختصاص داده. مدارسی که نظارتی روی آنها نبود و معلمان رفتار ناشایستی با دانش‌‌آموزان داشتند؛ به‌طوری‌که برخی از بچه‌‌ها اصلا ترجیح دادند به مدرسه نروند، زیرا نمی‌‌توانستند این تحقیرها را تاب آورند. همچنین تمدید کارت‌‌های آمایش هم یک مشکل است. دفتر کفالت مدعی است، در سایت همه‌مدارک تمدید شده است، ولی امسال کارتی صادر نمی‌‌شود. مدارس هم این را قبول ندارند.»

رنج آوارگی دانش‌آموزان

رنج مهاجرت، آوارگی و بازماندگی ازتحصیل، سال‌‌هاست بر پیشانی خیلی از دانش‌‌آموزان افغانستانی جا خوش‌کرده است؛ رنجی که با آمدن فصل «خزان» چندبرابر می‌‌شود و حسرت نشستن پشت نیمکت‌‌های چوبی را بر دل آنها می‌‌گذارد. مهاجران افغانستانی، آنها که آوارگی و بی‌‌خانمانی مثل سایه به تن و جسم‌‌شان چسبیده، همه‌جا دنبال‌‌شان می‌‌دود و شناسنامه نداشته‌شان است، گلایه‌‌های بسیار دارند؛ گله‌‌هایی از جنس تحقیر و «افغانستانی بودن». چیزی که در این سال‌‌ها فاطمه و فرزندانش تا عمق پوست و استخوان خود احساس کرده‌‌اند اما دم نزده‌‌اند. فاطمه که در مغازه لباس‌فروشی در شهرستان «خمینی‌‌شهر» کار می‌‌کند، هفت‌سال است به ایران مهاجرت کرده، ولی روند ثبت‌‌نام بچه‌‌هایش هنوز با مشکل روبه‌رو است. شال سبزش را جلو می‌‌کشد و گله‌‌ها یکی پس‌ازدیگری از دهانش خارج می‌‌شوند. صدایش غم دارد، وقتی که می‌‌گوید: «چندسال است همسرم سکته کرده و فلج شده است. خرج‌خانه با من است. برای اینکه بتوانم از پس کارهایم برآیم و بچه‌‌هایم بی‌‌پناه نباشند، از اصفهان پیش پدرومادرم به خمینی‌‌شهر آمدم. دخترم امسال باید برود کلاس دوم و پسرم کلاس پنجم. مدرک اقامتی هم دارم. هرسال نامه می‌‌گرفتم تا بچه‌‌هایم بتوانند در خمینی‌‌شهر درس بخوانند. امسال هم طبق همان روال رفتم دفتر اتباع تا نامه را دریافت کنم، اما نداند. می‌‌گفتند کارت باید برای خمینی‌‌شهر باشد. ممکن است روزی بخواهم دوباره به اصفهان باز‌گردم. پرخاش کردند. گفتند شما افغانستانی‌‌ها پررو شدید. ما داریم به شما لطف می‌‌کنیم وگرنه اصلا بچه‌‌های‌تان نباید درس بخوانند. انتقالی هم که درست شد و نامه دادند؛ هرجا رفتم ثبت‌‌نام کنم دوباره قبول نکردند. می‌‌گفتند، باید کارتت آمایش باشد. البته کارت من آمایش است و این نامه را فقط دادند تا بتوانم بچه‌‌ام را در خمینی‌شهر ثبت‌نام کنند.» فاطمه می‌‌گوید این دوندگی‌‌ها در ماه‌‌های پیش باعث شده تا صاحب‌کار قبلی‌‌اش عذرش را بخواهد و او تا چندین روز بیکار باشد: «من از صبح تا شب در مغازه لباس‌فروشی کار می‌‌کنم. وضع مالی‌‌ام خوب نیست. پارسال به‌خاطر وضع‌ام، بچه‌‌هایم نتوانستند به مدرسه بروند. امسال هم هنوز نمی‌‌دانم وضعیت‌‌شان چیست؟» این موضوع را کامیاب، مدیرمدرسه هم تایید می‌‌کند: «آموزش‌وپرورش، مقرر کرده دانش‌‌آموزان بدون‌هویت، اصلا اجازه ثبت‌نام ندارند. وقتی دانش‌‌آموزان اتباع به ما مراجعه می‌‌کنند و مدرک معتبر ندارند، اما تا پنجم یا ششم درس خوانده‌‌اند، آنها را معرفی می‌‌کنیم به آموزش ابتدایی تا از آنها آزمون بگیرند و تعیین‌سطح کنند. پس از آن اداره باید به آنها نامه بدهد. درواقع آنها را سر می‌‌دوانند و اتباع برای ثبت‌‌نام باید رفت‌وآمد زیادی انجام دهند. آنهایی هم که کارت‌اقامت دارند با مشکل روبه‌رو هستند و ثبت‌نام‌شان به این آسانی نیست.» مشکل تحصیل‌اتباع فقط به این‌جا ختم نمی‌‌شود. پدری دیگر هم از نداشتن حق‌انتخاب پسرش می‌‌گوید: «پسر من مقطع دبیرستان، رشته فنی‌حرفه‌‌ای است. در مدارس منطقه «طوقچی» و «زینبیه » که برای ثبت‌نام مراجعه می‌‌کردم، می‌‌گفتند اتباع حق‌تحصیل در این رشته را ندارند. من می‌‌دانستم منع‌قانونی وجود ندارد. اصرار و استدلال می‌‌کردم که چنین قانونی وجود ندارد. بعد می‌‌گفتند به اداره آموزش‌وپرورش بروید که ثبت‌نام کنند. به اداره آموزش‌وپرورش که رفتم دونفر پشت‌میز نشسته بودند، چون موقع ثبت‌نام بود، خودشان می‌‌دانستند برای چه‌کاری آمده‌ام. سلام کردم، جواب‌سلام من را ندادند. دوباره سلام کردم، بازهم جواب ندادند. آخر گفتم پسرم می‌‌خواهد رشته فنی‌حرفه‌‌ای ثبت‌نام کند، نگاهم نکردند و گفتند اتباع حق‌تحصیل در این رشته را ندارند. گفتم چنین ممنوعیتی وجود ندارد، چرا ثبت‌نام نمی‌‌کنید؟ گفتند جا نداریم. گفتند برو هر مدرسه‌ای که جا داشت، ثبت‌نام کن. دوباره به یکی از مدارس که خیلی از منزل‌مان فاصله داشت و بدمسیر بود رفتم و موضوع را مطرح کردم. مسئول ثبت‌نام گفت، اتباع حق‌تحصیل در این رشته را ندارند. یکی از مدیران که کنارش نشسته بود، گفت کارنامه پسرت را بده، ببینم. وقتی کارنامه را نگاه کرد، دید معدل خوبی دارد، گفت ثبت‌نام می‌‌کنیم وجا هم داریم، اما منوط به اینکه آموزش‌و‌پرورش اجازه دهد! گفتم اداره آموزش‌وپرورش اجازه نمی‌‌دهد. برای بارچندم مراجعه کردم که گفتند، جا نداریم. از آنها خواستم زنگ بزنند یا بنویسند که جا داریم تا آنها اجازه دهند. گفت نمی‌‌توانیم کاری بکنیم. بالاخره با اصرارما، نوشتند که این مدرسه جا دارد. دوباره رفتم اداره آموزش‌و‌پرورش. گفتم فلان مدرسه جا دارد، نامه هم نوشتند، اجازه بدهید پسرم را ثبت‌نام کنند. نامه را اصلا نگاه نکردند. مجددا همان حرف‌های قبلی را گفتند و بالاخره قبول نکردند. پسرم از این همه رفت‌وآمد خسته شده بود. گفت بابا بریم، فایده ندارد. می‌‌دانستم پسرم بیشتر از من از برخورد‌‌های توهین‌آمیز ناراحت می‌‌شود. درباره شغل جایگزین درس، صحبت می‌‌کرد. می‌‌گفت برایم یک‌کار پیدا کن، مدرسه قبول نمی‌‌کند. باید بروم کار کنم. برای او این سوال پیش آمده که به چه گناهی از تحصیل محروم است؟ تا فرصت پیدا می‌‌کرد، مدارس فنی‌حرفه‌ا‌ی استان را در اینترنت جست‌وجو می‌‌کرد. هر مدرسه‌ای که پیدا می‌‌کرد، پیشم می‌‌آمد و می‌‌گفت، یک‌مدرسه دیگر هم هست. موقعیت مدرسه را جست‌وجو می‌‌کردیم، اگر امکان رفت‌وآمد داشت سراغ مدرسه می‌‌رفتیم و متاسفانه با همین جواب مواجه می‌‌شدیم که اتباع حق‌تحصیل در این رشته را ندارند. بالاخره هنرستان صرامی در خیابان کاوه را از اینترنت پیدا کرد. رفتیم خیابان کاوه، که باز هم دور بود، هم بدمسیر، اما وقتی وارد مدرسه شدیم، پیش مسئول ثبت‌نام رفتیم، خیلی محترمانه برخورد کرد. گفت ما چندنفر از مدرسه خودمان در لیست داریم، اگر آنها انصراف دادند حتما پسر شما را ثبت‌نام می‌‌کنیم. هیچ حرفی از تبعیض و ممنوعیت‌قانونی نزد. فردای آن‌روز از همین مدرسه تماس گرفتند، گفتند پسرت را برای مصاحبه بیاور و بالاخره پس از دوندگی‌‌های زیاد توانستم او را ثبت‌نام کنم. اما پسر یکی از رفقا به‌خاطر همین مسائل نتوانست در رشته موردعلاقه خود ثبت‌نام کند و مجبور شد تغییر رشته دهد.» محرم‌علی خلیلی، مسئول بنیاد کرامت (حامی کودکان نیازمند) و فعال‌اجتماعی و فرهنگی هم درباره مشکل ثبت‌نام دانش‌‌آموزان اتباع می‌‌گوید: «مهاجران برای ثبت‌نام مدارس سه‌مشکل عمده دارند. برخورد سلیقه‌‌ای و عمدتا تبعیض‌آمیز مدیران و مسئولان ثبت‌نام یکی از آنهاست. با اینکه مقام معظم رهبری با صراحت و شفافیت دستور داده‌‌اند که هیچ فرزند مهاجری نباید از تحصیل محروم شود و طبق فرمایش رهبری بخشنامه‌‌های متعدد هم به مدارس رسیده اما وقت مراجعه با بهانه‌‌های مختلف و دلسرد‌‌کننده مواجه می‌‌شوند. مثلا زن سرپرست خانواری یک‌دختر هفت‌ساله داشت و دفتر کفالت به او گفته بود برای ثبت‌نام سرشماری و برگه حمایت‌تحصیلی دخترت با شما تماس می‌‌گیریم. بعد از چندوقت به دفتر کفالت مراجعه کرده بود، گفته بودند هنوز زود است. تنها دوروز بعد از آن دوباره مراجعه کرده بود، اما به او گفتند دیر آمدی و وقت تمام شد. این زن هم سواد کافی، هم هزینه برای رفت‌وآمد ندارد و تحت‌پوشش خیریه است. اما بعد از آن چندین‌بار به همان دفتر کفالت و دفتر کفالت‌‌های دیگر مراجعه کرده که شاید بتواند تنها دختر یتیم‌اش را به مدرسه بفرستد. به‌خاطر کرایه‌ماشین، پول قرض می‌‌کرد و برای پیدا کردن دفتر کفالت، رفت‌وآمدهای زیادی انجام داد. آنها با تمسخر یک‌روز می‌‌گفتند هنوز ثبت‌نام شروع نشده و فردایش که مراجعه می‌‌کرد، می‌‌گفتند دیر آمدی. بالاخره این کودک از درس و مدرسه محروم شد.» به‌گفته او، تبعه افغانستان در ایران چندین نوع مدرک اقامتی دارند که با بعضی از این مدارک می‌‌توانند ثبت‌نام کنند و با بعضی دیگر نمی‌‌توانند که این موضوع باعث سردرگمی مسئولان ثبت‌نام می‌‌شود یا حداقل بهانه دست‌شان می‌‌دهد تا اتباع را اذیت کنند. مثلا به یکی از مهاجران به‌خاطر انتقال پرونده اقامت از شهر اصفهان به شهر دیگر، به‌جای کارت‌اقامت، برگه تردد سه‌ماهه داده بودند. این برگه که بدل از کارت است، اعتبار کارت را دارد. اما آنقدر بین دفتر اتباع، دفتر کفالت، اداره آموزش‌و‌پرورش و مدرسه پاسکاری شد که شاید بیش از 500هزار تومان کرایه‌ماشین هزینه کرد؛ درحالی‌که هم خودش مریض بود، هم همسرش و چهار تا دانش‌آموز هم داشت. اما هنوز که هنوز است، ثبت‌نام‌اش قطعی نشده. همچنین بخشنامه‌‌های ثبت‌نام دانش‌آموزان اتباع بسیار دیر صادر می‌‌شود. موقع ثبت‌نام مدارس که مراجعه می‌‌کنند، می‌‌گویند هنوز بخشنامه نیامده و موقعی که بخشنامه صادر می‌‌شود، ظرفیت مدارس تکمیل شده و جایی برای ثبت‌نام ندارند. تمام این عوامل دست‌به‌دست هم داده تا بسیاری از فرزندان افغانستانی متاسفانه از تحصیل محروم ‌‌شوند و درنتیجه به‌دام باندهای خطرناک مافیایی بیفتند و عواقب ناگواری مثل خیابان‌گردی، کودکان‌کار، اعتیاد، بزهکاری، تکدی‌گری و... در انتظار‌شان باشد.»

از اتباع اصرار، از مدیران انکار

اصرارها و پیگیری‌‌های دانش‌‌آموزان اتباع برای ثبت‌‌نام در مدارس، راه‌به‌جایی نبرده و بررسی‌‌های «هم‌میهن» نشان می‌‌دهد که بسیاری از مدارس دیگر جای خالی ندارند و ظرفیت ثبت‌‌نام‌‌شان تکمیل شده است. محمدرضا ابراهیمی، مدیرکل آموزش‌وپرورش استان اصفهان در گفت‌وگو با «هم‌میهن» می‌‌گوید: «اتباعی که هنوز اوراق هویتی آنها درست نشده، باید به امور اتباع مراجعه کنند، از آنها تاییدیه بگیرند و سپس برای ثبت‌‌نام خود اقدام کنند. البته ممکن است برخی مدارس پر شده باشند و آنها برای ثبت‌‌نام به ناچار باید به مدارس دیگری مراجعه کنند. محدودیت ثبت‌نام برای اتباع در هیچ مدرسه‌‌ای وجود ندارد و همه آنها باید اتباع را ثبت‌نام کنند؛ حالا ممکن است برخی تعداد دانش‌‌آموزان اتباع‌شان بیشتر باشد و برخی کمتر.» مهدی نادری، مدیرکل اتباع و مهاجران خارجی استانداری اصفهان اما در گفت‌وگو با «هم‌میهن» توپ را به زمین وزارت‌کشور می‌‌اندازد و می‌‌گوید، قرار است این وزارتخانه دستورالعملی برای دانش‌‌آموزان جدید که سال گذشته به اصفهان مراجعه کرده‌‌اند، صادر کند: «این افراد نه‌تنها در اصفهان که در هیچ‌جای دیگر ثبت‌نام نمی‌‌شوند؛ چون ساماندهی آنها هنوز انجام نشده است و فقط شناسایی شده‌اند. درحال حاضر هم برگه آنها صرفا تا برج‌هفت اعتبار دارد و وزارت کشور باید ساماندهی آنها را انجام دهد تا بتوانند ثبت‌نام کنند.» دانش‌آموزان افغانستانی از آنجا رانده و در اینجا مانده‌اند. براساس آخرین بخشنامه و شیوه‌نامه‌‌ای که در حال حاضر از طرف وزارت‌کشور صادر شده است، کودکان اتباع غیر‌ایرانی تحت عنوان «دانش‌آموزان لازم‌التعلیم اتباع‌خارجی» که شامل تمام اتباع‌خارجی متقاضی‌تحصیل بین سنین شش تا ۲۲سال می‌‌شوند، باید موفق به‌تحصیل در مدارس شوند. این بخشنامه تاکید دارد بین اتباع و مهاجران قانونی و غیرقانونی از این لحاظ تفاوتی وجود ندارد. نجمه باقری، وکیل پایه‌یک دادگستری و حقوق‌دان دراین‌باره به «هم‌میهن» می‌‌گوید: «سوای از برخورد سلیقه‌‌ای برخی مدارس، در عمل موانع دیگری هم در مسیر ثبت‌نام دانش‌آموزان اتباع وجود دارد. طبق قوانین موجود و شیوه‌نامه‌‌های مصوب، کودکان مهاجر و اتباع‌بیگانه ملزم هستند از اداره‌‌های کفالت در هر استان، برگه‌‌ای تحت عنوان برگه حمایت‌تحصیلی دریافت کنند؛ ولی در برخی مواقع به‌دلیل دیر اعلام شدن شرایط جدید و بخشنامه‌‌های متعدد و زمان‌بر بودن دریافت این مجوزهای تحصیلی، بسیاری از این کودکان عملا از تحصیل باز می‌‌مانند. متاسفانه در کشور همزیستی مسالمت‌آمیز و رفتار یکسان با اتباع بیگانه چندان فرهنگ‌سازی و تعلیم نشده است، بنابراین بسیاری از والدین کودکان ایرانی حاضر نیستند فرزندان‌شان در کنار فرزندان مهاجر نشسته و تحصیل کنند.» به‌گفته او، مدیران مدارس هم با مشکلات عدیده‌‌ای روبه‌رو هستند: «معمولا محل تحصیل کودکان مهاجر و اتباع افغانستانی، در مدارس پایین‌شهر است و این مدارس به‌سرعت ظرفیت‌شان تکمیل می‌‌شود. مدیران هم امکانات کافی جهت پذیرش تمام متقاضیان تحصیل را ندارند و چنانچه گفته‌شد، گرفتن مجوز‌‌های‌تحصیلی اتباع‌بیگانه هم نیاز به تمدید هرساله داشته و مراجعه به اداره کفالت، پروسه‌‌های طولانی را می‌‌طلبد. همچنین زمانی برگه‌‌های حمایت‌تحصیلی دست اتباع‌خارجی می‌‌رسد که ظرفیت مدارس تکمیل شده و درعمل امکان ثبت‌نام چنین دانش‌آموزانی وجود ندارد. مانع مهم دیگر در مسیر تحصیل کودکان افغانستانی، به‌دست آوردن کتاب‌‌های درسی و آموزشی است، چراکه طبق روند سال‌‌های اخیر همه دانش‌آموزان موظفند برای دریافت کتب‌درسی در سامانه‌‌ای ثبت‌نام کرده و کدملی ارائه دهند؛ این درحالی‌است که کودکان افغانستانی معمولا موفق نمی‌‌شوند شناسه لازم برای ثبت‌نام در این سامانه را دریافت و کتاب‌‌های‌درسی را به‌موقع اخذ کنند؛ درنتیجه حتی در صورت موفقیت به حضور در کلاس‌‌های درس، بعضا از داشتن کتاب‌‌های درسی محروم می‌‌شوند. در سال‌‌های اخیر حرکت‌‌های خودجوشی برای فراهم کردن امکان‌تحصیل این کودکان ازطریق نهادهای مردمی و ایجاد مدارس خودگردان انجام شده، اما اولا این مدارس هم باید بودجه‌شان توسط خیرین تامین شود، هم بتوانند ظرفیت کامل جهت تعلیم و تربیت کودکان اتباع مهاجران را داشته باشند. ثانیا در بسیاری موارد، مدارک‌تحصیلی صادره از این مدارس، مورد تایید آموزش‌وپرورش قرار نمی‌‌گیرد.»

حقی که پایمال می‌‌شود

حق‌تحصیل جزو حقوق‌بنیادین هر انسانی است؛ چنانچه در اصل سوم و سی‌ام قانون‌اساسی کشورمان، دولت موظف شده است تا امکان آموزش‌وپرورش رایگان را برای همگان تا پایان دوره متوسطه فراهم آورد. واژه همگان به‌خوبی نشان می‌‌دهد، منظور قانون‌گذار صرفا اتباع‌ایرانی نبوده و مشمول فرزندان اتباع غیرایرانی هم می‌‌شود. همچنین در اسناد بین‌المللی مانند ماده ۲۶ اعلامیه جهانی حقوق بشر، همه دولت‌‌ها ملزم هستند حق بهره‌مندی از آموزش‌و‌پرورش را برای همه افراد تا جایی که مربوط به تعلیمات ابتدایی و اساسی باشد به‌صورت رایگان فراهم کنند. به‌گفته باقری، کشور ایران به میثاق بین‌‌المللی حقوق اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی به‌عنوان یک سند بین‌المللی لازم‌الاجرا پیوسته و آن را مورد تصویب قرار داده است که طبق مفاد این سند آموزش‌وپرورش ابتدایی اجباری و رایگان قلمداد شده و باید در دسترس عموم افراد قرار گیرد. به علاوه کنوانسیون رفع تبعیض در آموزش که الحاق به آن به تصویب مجلس ایران رسیده است، هرگونه تبعیضی را درخصوص آموزش و تحصیل منع می‌‌کند و این تبعیض را شامل هرگونه وجه تمایز خاص، محرومیت، تحدید یا ترجیحی می‌‌داند که بر مبنای نژاد، رنگ، جنس، زبان، دین، عقیده سیاسی یا هرگونه عقیده دیگر، ملیت یا وضع اجتماعی، شرایط اقتصادی یا تولد باشد و موضوع یا نتیجه آن ازمیان‌بردن تساوی‌رفتار نسبت به افراد در برخورداری از تعلیم و تحصیل باشد. او می‌‌گوید: «بخشنامه‌صادره امسال درخصوص ثبت‌نام مدارس کودکان مهاجر اتباع‌خارجه با دریافت برگه حمایت‌تحصیلی دقیقا مانند کودکان ایرانی حق‌تحصیل در مدارس را داشته و هرگونه ممانعت از تحصیل این کودکان به‌معنی نقض قوانین و بخشنامه‌‌های موجود و درنهایت نقض‌حقوق بنیادین انسانی است.» صبا مهدوی خبرنگار

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه جامعه
پربازدیدترین
آخرین اخبار