| کد مطلب: ۲۱۴۷

تیغ تخریب بر گردن پناهگاه

تیغ تخریب بر گردن پناهگاه

گزارش هم‌میهن از یک محل نگهداری سگ‌های بدون صاحب که در آستانه تخریب و تعطیلی استاز سال 98، 400 سگ در پناهگاه سوهانک نگهداری می‌شوند

گزارش هم‌میهن از یک محل نگهداری سگ‌های بدون صاحب که در آستانه تخریب و تعطیلی استاز سال 98، 400 سگ در پناهگاه سوهانک نگهداری می‌شوند

روزِ «خانم سزاوار» با حرکت به سمت ارتفاعات سوهانک و گذر از دروازه‏ای زنگ‌زده به سمت شیب تند خاکی شروع می‏شود و در میان دره‏ای با 400 سگ، به پایان می‏رسد؛ دره‏ای که مشتی است میان جنگل. درخت‏های اول پائیز، بی‏جانند. برگ‏ها در جدال با ماندن و رفتن، با تکانی فرو می‏ریزند و خاطرات تابستان را دفن می‏کنند. تا پایین‏ترین محدوده جنگل‏های سوهانک خبری از سگ نیست. سر و کله آنها در پیچ آخری که به «خانه» هزار متری‏شان می‏رسد، پیدا می‏شود. صدای لاستیک‏‏های پراید قدیمی که خسته و کوفته روی تپه‏های خاکی کشیده می‏شود، گوش‏ها را عمود می‏کند روی تن‌شان. پاها جلوتر از بدن‏های زرد و سیاه و سفید در میدان رقابتی نابرابر در مسیری خاکی و پرشاخ و برگ، از اختیارشان خارج می‏شود. خانم سزاوار، تنها آشنای آنها در این منطقه جنگلی است، در پناهگاه محبوب‏شان.

پناهگاه سوهانک، در میان شهرک‏های سوهانک، قائم و محلاتی و لاله نشسته. شهرک لاله نزدیک‏ترین محل مسکونی به پناهگاه است، مسیر پیاده از پناهگاه تا شهرک لاله، 30 دقیقه است و برای سگ‏ها 15 دقیقه. از سال 98، جمعیت سگ‏های این پناهگاه به 400 قلاده رسیده و حالا خبر آمده که قرار است تیشه به ریشه این خانه زده شود. اداره منابع طبیعی شمیرانات به دستور مقام قضایی حکم تخریب دارد و ساکنان باید محل را ترک کنند. کجا؟ کسی نمی‏داند.

چرا تخریب؟

ماجرا از زمانی شروع شد که قوه قضائیه خطاب به شهرداری منطقه یک تهران، رئیس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، اداره حفاظت از محیط زیست استان تهران، سازمان بوستان‏ها و فضای سبز شهر تهران و همچنین دامپزشکی استان تهران، نامه‏ای نوشت. در بخشی از این نامه آمده بود:«عده‏ای با انجام ساخت‌وساز اقدام به ساخت مکانی به عنوان پناهگاه برای حیوانات از جمله سگ‏ها کرده‏اند و مدام هم در حال گسترش این فضا هستند. این اقدام به صورت غیرمجاز داخل زمین‏های ملی و شهری رخ داده، فاقد مجوز است و منجر به تهدید بهداشتی و محیط زیست اهالی محل شده. از نظر فرهنگی هم موجب ترویج روحیه و رویه افراطی نگهداری از سگ می‏شود که در فرهنگ اسلامی و ملی امری ناپسند و غیرقابل قبول است. از این رو براساس این دستور در اسرع وقت بررسی و اقدامات لازم انجام شود و گزارش آن در اسرع وقت به دادستانی داده شود.» این نامه را مرتضی تورک، معاونت پیشگیری از وقوع جرم و حقوق عامه دادسرای عمومی و انقلاب امضا کرده است.

از زمانی که این نامه امضا شد تا وقتی تیم منابع طبیعی شمیرانات تیشه به دست به منطقه سوهانک رفتند، سه ماه طول کشید. امیر صفری، فرمانده پاسگاه ویژه منابع طبیعی شمیرانات به هم‏میهن می‏گوید که این تصمیمی نبوده که منابع طبیعی به‌طور مستقل گرفته باشد و فقط به این دلیل که بخشی از پناهگاه در محوطه منابع طبیعی قرار گرفته، باید تخریب شود:«دستور اصلی را آقای تورک برای فرمانداری نوشته‏ و فرمانداری پیگیر این ماجرا شده است. قرار بود برای این سگ‏ها مکان مناسبی در نظر گرفته شود و مقدمات جابه‏جایی آنها فراهم شود، اما چون با تاخیر مواجه شد، به دستگاه‏های متولی دستور دادند تا وارد ماجرا شوند و منابع طبیعی هم براساس دستورات اقدام کرده است.»

صحبت‏های این مسئول در حالی است که ساناز فتاحی، از حامیان مالی پناهگاه، به هم‏میهن می‏گوید که حتی خود دادستانی متوجه شده که گزارش رسیده درباره ساخت‌وساز داخل پناهگاه اشتباه بوده و به همین دلیل هم چندین ماه کار را متوقف کرده، اما با پیگیری بسیج منطقه، دوباره ماجرای تخریب به جریان افتاده است: «ما آنجا ساخت‌وسازی نکردیم، آن منطقه یک دره است که با تعدادی پالت برای سگ‏ها لانه ساخته شده. بقیه وسایل مثل فنس و... از قدیم آنجا بوده. خود دادستانی می‏داند این گزارش اشتباه است اما بسیج منطقه اصرار دارد که این مکان را جمع کند. شورایاری منطقه این موضوع را زنده کرده است.» در این میان اما صفری می‏گوید که تخریب پناهگاه ارتباطی به شخص و بسیج ندارد: «سازمان منابع طبیعی و شهرداری منطقه یک ناحیه 10 متولیان این موضوع هستند و به دلیل مشکلات محیط‌زیستی و همچنین وجود 400 سگ در منطقه و گردش آنها در محل، شکایت‏هایی کرده بودند که براساس آن این اقدام صورت گرفته اشت. به هر حال متولی پناهگاه‏های حیوانات محیط زیست و شهرداری است.» او در آخر تاکید کرد که آنها دستور جمع‏آوری پناهگاه را دارند. صفری در شرایطی بر غیرمجاز بودن فعالیت این مکان تاکید می‏کند که فتاحی می‏گوید مدیران قبلی شهرداری، اساس راه‏اندازی این پناهگاه را گذاشتند و در مدیریت فعلی، پناهگاه به سازمان‏های مختلف پاسکاری می‏شود: «قبلا بخشی از شهرداری در قالب طرح ساماندهی و کنترل حیوانات بدون صاحب، متولی جمع‏آوری از این سگ‏ها بود. مدیر وقت، همان موقع به ما اعلام کرد که این سگ‏ها را از کهریزک به این منطقه منتقل کنیم، اما بعدا وقتی سازمان مدیریت پسماند متولی این کار شد، با فعالیت این پناهگاه مخالفت شد، حالا هم هیچ‏کس حاضر نیست حمایت کند. این تعداد سگ در همان دوره در این پناهگاه جمع شد.»

27 مهر بود که برای سهیلا سزاوار، از فعالان اصلی پناهگاه نامه‏ای از سوی منابع طبیعی و آبخیزداری شهرستان شمیرانات آمد. در این نامه از او خواسته بودند برای پاره‏ای توضیحات درباره «پلاک سوهانک» و به‌طور مشخص استقرار کانکس و نگهداری از سگ، به اداره منابع طبیعی شمیرانات مراجعه کند. او اما برای رفتن تعلل می‏کند:«گروه آقای صفری با پتک و تیشه به قصد تخریب به محل آمدند، اما وقتی شرایط را دیدند چند روزی به ما مهلت دادند. می‏گویند چون اینجا جزو محدوده منابع طبیعی است، باید تخریب شود. درحالی‌که این پناهگاه از سال 82 فعال است. مسئله آنها این است که سگ‏ها از اینجا بروند. می‏گوییم کجا، می‏گویند نمی‏دانیم. آقای صفری گزارش داده که اینجا ساخت‌وسازی نشده است. آنها دیدند که فضولات حیوانی روی زمین نیست و درخت‏ها هم سرجایشان است. ما خرابی محیط زیست در این منطقه نداریم. اگر هم کانکسی وجود دارد از قبل بوده. یکی از آنها هم اهدایی است.» او ادامه می‏دهد:«یک آقای روحانی چند وقت پیش مراجعه کرد و گفت که دو برگ سند از این منطقه دارد و در نهایت موافقت کرد اینجا به‌طور رایگان در اختیار ما قرار گیرد، تنها خواسته او این بود که درخت‏ها از بین نروند. اما بعدا از بسیج منطقه آمدند و گفتند که از اینجا بروید و سگ‏هایتان را ببرید.» اینها توضیحات سزاوار است. او می‏گوید قبل از اینکه آنها وارد منطقه شوند، پناهگاه فنس‌کشی شده بود، اما آنها فقط تا یک هزار متر را استفاده کرده‏اند:«سگ‏ها وارد باغ‏های همسایه نمی‏شوند. آنها همیشه سیر هستند و حمله نمی‏کنند. دور پناهگاه فنس‏کشی شده تا سگ‏ها بیرون نروند.» سزاوار می‏گوید برخی از افرادی که قبلا در گروه حامیان این پناهگاه بودند و با کدورت خارج شده‏اند، به برخی مراکز رفته و گفته‏اند که ما در منطقه ساخت‌وساز کرده‏ایم. حتی شکایت کردند:«تاکنون چندین نفر به عنوان صاحب زمین مراجعه کرده‏اند. ما به آنها گفتیم هر کس سند دارد برود شکایت کند. به ما گفته‏اند شما منطقه را تصرف کرده‏اید. شهرداری هر روز سر می‏زند نگاهی می‏اندازد و می‏رود که نکند ساخت‌وسازی کرده‏باشیم. فیلم و عکس می‏گیرند و می‏روند.»

ماشین گروه انضباط شهری شهرداری منطقه یک از راه می‏رسد و سزاوار را به حرف می‏گیرد. سرنشینان ماشین پیاده نمی‏شوند، از لای شیشه پایین کشیده ماشین، با سزاوار حرف می‏زنند و از او می‏خواهند تعریفش از سگ را بگوید! سوال جوابش می‏کنند و می‏روند. این کار هر روزه‏شان است.

پناهگاه سوهانک را یک گروه بزرگ اداره می‏کنند. 9 نفر اعضای هیئت امنا هستند و 100 نفر حامیان به شمار می‏روند از این تعداد حدود 20 نفر به صورت همیشگی مشارکت دارند:«پناهگاه با کمک‏های مردمی اداره می‏شود. تصمیمات اصلی در اتاق فکر این گروه گرفته می‏شود. مثل لانه‏سازی یا خرید پالت و پتو و گونی و... ما فهرست نیازها را در گروهی در واتس‌آپ اعلام می‏کنیم و بعد، حامیان کمک مالی می‏کنند.» به گفته سزاوار بسیاری از پناهگاه‏ها شفافیت مالی ندارند، اما این پناهگاه، بسیار صادقانه و شفاف کار می‏کند. در این پناهگاه همیشه باز است و افراد به راحتی می‏توانند وارد شوند و شرایط را ببینند:«برخی از پیمانکاران شهرداری جمع‏آوری سگ‏ها را برون‏سپاری می‏کنند که برایشان سودآور است. اما ما هیئت امنایی هستیم و از هیچ جایی به ما کمک مالی نمی‏شود. تاکنون درخواست پول نداشته‏ایم. تنها کاری که می‏توانند بکنند این است که زمینی برای نگهداری از این سگ‏ها به ما بدهند تا نگویند زمین‏خواری کرده‏ایم.»

700 تا 800هزار تومان هزینه عقیم‏کردن هر سگ

هزینه نگهداری از سگ‏ها بالاست، هر نوبت واکسن توله‏ها، حداقل 300 تا 400هزار تومان هزینه می‏برد. تزریق واکسن سه‏گانه برای هر توله، نزدیک دو میلیون تومان می‏شود. به سگ‏ها واکسن ضد کک و کنه، آمپول هاری و قرص ضدانگل زده و داده می‏شود. هزینه غذای روزانه این سگ‏ها، یک میلیون تومان است. به آن‌ها غذای پخته می‏دهند. «نوری» تنها کارگر پناهگاه، نان بربری را در آب مرغ برای‌شان خیس می‏کند. مرغ‏ها را می‏پزد، می‏کوبد و با فرغون برای‌شان می‏برد. ناهار ساعت سه ظهر است، وقتش که می‏شود سگ‏ها از هر جای جنگل خودشان را به پناهگاه می‏رسانند. مسئله اصلی اما بر سر عقیم‏سازی آنهاست. به گفته سزاوار، پیشنهاد شده در قالب یک پروژه‏ شهری حمایت از این حیوانات، سگ‏ها پس از عقیم کردن و واکسن زدن در منطقه رها شوند. در ادامه با یک دستگاه، زیر شکم‏شان علامتی بزنند که اگر دوباره زنده‏گیری شدند، برای عقیم‏سازی‏شان اقدامی نشود. دوره عقیم‏سازی از شش، هفت ماهگی است. حامیان سگ‏ها می‏گویند، با عقیم‏سازی جمعیت این سگ‏ها کنترل می‏شود و شناسایی عقیم‌شده‏ها از نشده‏ها با علامت‏گذاری راحت می‏شود. گاهی برای شناسایی از قلاده استفاده می‏شود اما سگ‏های اینجا قلاده ندارند، پول حامیان به خرید قلاده ضدحساسیت نمی‏رسد. حالا قرار شده قسمتی از بدن‌شان رنگ شود تا مشخص شود عقیم شده‏اند یا واکسن زده‏اند: «دستگاه پرچ خریدیم تا روی گوش‏های عقیم‌شده‌ها و واکسن‏زده‏ها، تگ بزنیم اما نیرو به اندازه کافی نداریم.» عقیم‌کردن هر سگ بین 700 تا 800هزار تومان هزینه می‏برد.

هر شب پانسیون: 100هزار تومان

متوسط عمرسگ‏ها 14سال است اما هر ماه تعدادی از آنها به دلایل مختلف مثل مارگزیدگی، عقرب‏گزیدگی، بیماری و... جان می‏دهند. منطقه مار افعی، جعفری و زنگی، عقرب و رتیل، گراز و گرگاس دارد. شکارچیان گاهی سراغ گراز‏ها می‏روند و شکارشان می‏کنند. آنجا به‌عنوان زیستگاه طبیعی به‌شمار می‏رود، محیط‏بانان به صورت گشت، در منطقه حضور دارند و پایین تپه، کابین‏های شهرداری دیده می‏شود. سگ‏ها که می‏میرند، خارج از پناهگاه دفن می‏شوند. روی‌شان آهک و خاک فراوان می‏ریزند تا مشکل بهداشتی پیش نیاید.

دیستمپر و پاروا، شایع‏ترین عفونت‏ میان سگ‌هاست که اغلب جان‌شان را می‏گیرد. درمانش سخت است و فقط 10درصد از سگ‏ها جان سالم به‌در می‏برند. سگ‏ها درصورتی‌که واکسن‏ سه‏گانه نزنند، درگیر این بیماری می‏شوند. بین هر واکسن باید 15 تا 20روز فاصله باشد، در این مدت باید سگ‏ها را به پانسیون منتقل کرد، درحالی‌که پانسیون برای نگهداری از این سگ‏ها شبی 100هزار تومان می‏گیرد.

در این پناهگاه سگ‏های بیمار، یوتانایز (مرگ بدون درد) نمی‏شوند. سزاوار می‏گوید، برخی به سگ‏های پیر و بیمار اسید تزریق می‏کنند یا به سمت‌شان تیراندازی می‏کنند. اینجا اما از این خبرها نیست. حتی سگی که سرطان دارد تا زمانی که زنده است، از او نگهداری می‏شود. «موجی»، یکی از این سگ‏هاست. او پنج‌ جلسه شیمی‌درمانی ‏شده. برایش داروی وین کریستین تزریق شده. دارو را در سرم نمکی می‏ریزند و تزریق می‏کنند. «موجی»، سرطان کبد دارد. این سگ‏ها را بلافاصله پس از ابتلا به سرطان از سایر سگ‏ها جدا می‏کنند تا با سگ دیگری جفت‏گیری نکنند. سرطان در سگ‏ها، واگیردار است. سرطان رحم، شایع‏ترین سرطان در میان ماده‏هاست.

سگ‏های دیده‏بان از دور می‏رسند اما استقبال گرمی از آن‌ها نمی‏شود. جیغ‏جیغو، جیکو، پشمالو، هیرو، نانا و تنبل، صدای‌شان بلند می‏شود، 30-20 سگ به سمت دیده‏بان‏ها حمله‏ور می‏شوند و با فریاد خانم‏ سزاوار پراکنده می‏شوند. آن‌ها به پایین پناهگاه می‏روند، جایی که فنس‏ها شروع می‏شود. در میان فنس‏ها جمعیتی از سگ‏های بیمار، ضعیف، توله‏ها یا تازه‌واردهایی که هنوز به محیط خو نگرفته‏اند یا سگ‏های پیر و کم‏توان دیده می‏شود. خانم سزاوار هر روز فنس‏ها را چک می‏کند. سگ‏های بیمار را شناسایی می‏کند، اگر زخمی باشند، درمان می‏شوند. اگر سگی سرما خورده باشد، دارو می‏گیرد و در صورت حاد بودن شرایط به دامپزشک تلفن می‏کند تا بیاید و سگ‏ها را معاینه کند. او در یکی از کانکس‏های کوچکی که می‏گوید از قدیم در همین منطقه بوده است، چندین کشو دارد. هر کشو، داروخانه‏ای است از باند، گاز، شربت، آمپول، قرص، دستکش و... او چهارماه در دامپزشکی دوره‏هایی را گذرانده تا بتواند از پس بیماری و زخم‏های این سگ‏ها برآید. حالا رگ‏گیری می‏کند. زخم‏های کرم‌زده را مداوا می‏کند، واکسن می‏زند و زخم‏ها را پانسمان می‏کند: «ما شهرک لاله زندگی می‏کردیم، نزدیک منطقه جنگلی سوهانک. قبلا این سگ‏ها داخل شهرک بودند و برای‌شان غذا می‏بردم. کم‏کم چند نفر شدیم و به آن‌ها کمک کردیم. مردم تلاش می‏کردند این سگ‏ها را دور کنند. شهرداری هم هر چندوقت یک‌بار آن‌ها را زنده‏گیری می‏کرد و می‏فرستاد کهریزک. زنده‏گیری‏شان اصولی نبود. آن‌ها را می‏گرفتند و پرت می‏کردند به داخل خودروها. خیلی‌وقت‏ها دست‌وپای این سگ‏ها می‏شکست. سال 98 در اینستاگرام با گروهی آشنا شدم که از سال 82 در منطقه سوهانک پناهگاهی را اداره می‏کردند. آن‌ها اعلام کردند حامیان این سگ‏ها رفته‏اند و حدود 20 تا 30قلاده سگ بی‏پناه مانده‏اند. همان‏جا درخواست کمک کرده بودند و من هم تصمیم گرفتم کمک کنم. با همسایه‏های شهرک شروع کردیم به جمع‏کردن این سگ‏ها در همین پناهگاه.» این روایت سزاوار از دوره‏ای است که به این جمع پیوسته. او می‏گوید، از همان سال امدادرسانی به سگ‏های بدون صاحب آغاز شد و برخی سگ‏ها هم از شهرک‏های اطراف و کهریزک به این منطقه منتقل شدند. گاهی هم شهرداری زنده‏گیری می‏کرد و تعدادی سگ به این پناهگاه می‏آورد: «در کهریزک حداقل دو هزار سگ وجود دارد ما از میان آن‌ها، سگ‏هایی که مشکل دارند را خارج کردیم و به این منطقه آوردیم. اما این امکان وجود ندارد که سگ‏های جدید به منطقه ببریم. چراکه اصلا شرایط‏شان خوب نیست.»

30خانه برای سگ‏های بی‏خانه

پناهگاه، 30 لانه سگ دارد. آن‌ها را با پالت‏ یا هر تکه چوبی که پیدا می‏کنند، درست کرده‏اند. شب‏ها این منطقه سرد است و زمستان خیلی زودتر به دره سگ‏ها می‏رسد. سزاوار می‏گوید، این سگ‏ها کاربردی‏اند. می‏توان آنها را برای باغ، گلخانه و کارخانه به‌کار گرفت. آن‌ها توانایی زیادی برای نگهبانی دارند و معتادان و دزدان را سریع تشخیص می‏دهند. در سال‏های گذشته هم تقاضاهایی برای آن‌ها وجود داشته اما تبلیغات زیادی برای آن نمی‏شود: «برخی مشاغل برای نگهبانی از ما سگ می‏گیرند. البته گاهی هم به‌اسم نگهبانی این سگ‏ها را برای قماربازی یا جنگ سگ‏ها می‏خواهند. ما این سگ‏ها را به هر کسی واگذار نمی‏کنیم. اگر هم کسی تحویل گرفت، باید تا مدت‏ها فیلم و عکس برای‌مان بفرستد و به آن‌ها هم می‏گوییم، اگر روزی دیگر سگ‏ را نخواستند، به خودمان برگردانند.» سزاوار می‏گوید، در کشورهای دیگر، سگ‏های بلاصاحب جمع و به پناهگاه منتقل می‏شوند. اغلب پناهگاه‏ها دولتی است. در همان کشورها برای واگذاری سگ‏ها تبلیغ می‏شود. آن‌ها از مردم می‏خواهند سگ نخرند و به‌جای آن این سگ‏ها را به سرپرستی بگیرند. از آن‌ها تعهد گرفته می‏شود که تا آخر عمر از این سگ‏ها نگهداری کنند. به گفته او، بعد از کرونا تعداد سگ‏های بدون‌صاحب بیشتر شد، مخصوصا سگ‏های خانگی. آن‌هایی که سگی داشتند با شایعه انتقال کرونا از حیوان به انسان، آن‌ها را رها کردند و این موضوع سبب بزرگ شدن دایره سگ‏ها شد.

دره سگ‏های سوهانک با ساکنان قدیمی‏اش، تنها پناه 400سگ‏ شمال‌شرق تهران است؛ دره‏ای که نزدیک 10سال، آن‌ها را به آغوش کشیده و خانه‏خرابی، آن‌ها را به سمت شهرک‏های مسکونی می‏کشاند.

نگاه به کنترل جمعیت سگ اشتباه است

مجتبی طباطبایی، پژوهشگر اخلاق محیط‌زیست و مسئول کمیته مدیریت جمعیت حیوانات شهری شبکه‌ملی تشکل‏های محیط‌زیستی است. او انتقادهای فراوانی‏ به مدیریت و کنترل جمعیت سگ در تهران دارد و به هم‏میهن می‏گوید، هم روش جمع‏آوری سگ‏های بدون صاحب از سوی سازمان‏های شهری، هم نحوه فعالیت پناهگاه‏ها از سوی بخش خصوصی، نادرست است: «نگاه هردوطرف به ماجرای جمع‏آوری سگ‏ها ایراد اساسی دارد. هر دو گروه پیش‏فرض‌شان این است که به جای جمعیت پویا باید جمعیت ایستایی از سگ‏‏ها داشته باشیم. این نگاه، ایراد بزرگی دارد و آن نادیده گرفتن ورودی‏های جدید است که دائما در حال تغییر و تحول‌اند. سگ‏ها دائما در حال زاد و ولد هستند، بنابراین نمی‏توانند جمعیت ایستایی داشته باشند.» به گفته او، هیچ‏وقت نمی‏توان این جمعیت را حذف کرد، یعنی این جمعیت با انتقال به پناهگاه یا کشتار حذف نمی‏شود؛ نه در ایران، نه در کشورهای دیگر: «در کشورهای بسیاری، کشتار سگ اتفاق افتاده. این اتفاق هم بیشتر در کشورهایی رخ می‏دهد که حقوق حیوانات در آن ضعیف است، مثل میانمار. در مقابل در کشورهایی که رفاه حیوانات در آن بالاست، جمعیت سگ‏ها کنترل می‏شود. نمونه آن کشور سنگاپور است که با یک برنامه اصولی، جمعیت سگ از مبدأ کنترل شده است.» طباطبایی در ادامه، دستورالعمل سازمان شهرداری‏ها و دهیاری‏های کشور درباره ساماندهی سگ‏های بلاصاحب را مورد اشاره قرار می‏دهد. به گفته او، این دستورالعمل هیچ مشکلی را حل نمی‏کند: «در منابع تخصصی گفته شده، جمعیت سگ‏های بدون‌صاحب فعلی، منبع جمعیت سگ‏های صاحبدار قبلی بوده است. البته باید به آن، زاد و ولد سگ‏های بدون‌صاحب را هم اضافه کرد. اگر این دو منبع کنترل نشود، رویکرد فعلی نه‌تنها باعث کاهش جمعیت سگ نمی‏شود، بلکه آسیب‏ها را زیاد می‏کند.» این فعال حقوق حیوانات تاکید می‏کند که اگر یک‌سری سگ‏ها حذف شوند، بلافاصله با سگ‏های جدید جایگزین می‏شوند: «این تصور که هرچقدر یک منطقه زاد و ولد کند به جمعیت سگ‏های آن منطقه اضافه می‏شود، اشتباه است. چراکه هر منطقه ظرفیت محدودی سگ دارد. وقتی سگی از بین می‏رود، درست مانند این است که یک صندلی برای سگ جدید خالی می‏شود. بنابراین زمانی‌که تعدادی از سگ‏ها را با کشتار یا انتقال به‌جای دیگر، در یک منطقه حذف می‏کنیم، به‌سرعت سگ‏های جدید جاهای خالی را پر می‏کنند.» براساس اعلام طباطبایی، این وضعیت ادامه‏دار است چراکه هیچ آماری مرتبط با رهاسازی سگ‏ها وجود ندارد و درنهایت مشخص نیست چه تعداد سگ حذف شده و چه تعداد جایگزین شده است: «اگر ما همین حالا در یک منطقه 100سگ داشته باشیم، نمی‏دانیم سال دیگر چند سگ جدید به منطقه اضافه می‏شود. زمانی‌که این آمارها وجود نداشته باشد، نمی‏توان سگ‏های بدون‌صاحب را ساماندهی کرد.» او در ادامه درباره دستورالعمل جدید سازمان جهانی بهداشت حیوانات توضیح می‏دهد: «سازمان جهانی بهداشت حیوانات اخیرا دستورالعمل جمعیت سگ‏ها را به‏روزرسانی کرد. یکی از تغییرات مهم در آن، تغییر مدیریت سگ‏های بدون‌صاحب به مدیریت جمعیت سگ‏ها بود. این تغییر معناداری است که مدیریت جمعیت سگ‏ها را شامل تمام سگ‏ها کرد.» او در ادامه همین موضوع فعالیت پناهگاه‏های سگ‏های بدون‌صاحب را مورد توجه قرار می‏دهد و یکی از مهم‏ترین موضوعات را «ظرفیت حمل» هر منطقه عنوان می‏کند: «هر منطقه یک‌سری وابستگی‏های اکولوژیک دارد. قبلا تصور می‏شد دسترسی به غذا روی جمعیت سگ تاثیر می‏گذارد. اما حالا ثابت شده این موضوع خیلی تاثیرگذار نیست. نمونه آن هم منطقه ونک تهران است. آنجا منبع خوبی برای غذا به‌شمار می‏رود اما هیچ سگی در آن منطقه دیده نمی‏شود. اگر 100سگ را در آن منطقه رها کنیم هم، پس از مدتی یا پراکنده می‏شوند یا می‏میرند چراکه آنجا زیستگاهی ندارند.» به گفته طباطبایی، ویژگی‏های یک منطقه منجر به تجمع سگ‏ها می‏شود. سگ‏ها اغلب به سمت مناطق نیمه‌شهری می‏روند. سگ حیوانی اهلی است و زندگی‏اش وابسته به انسان است: «ما هیچ‌وقت سگ را به تنهایی در کوه، جنگل و... نمی‏بینیم. آن‌ها در فضاهای نیمه‌شهری زندگی می‏کنند. جایی که بتوانند گشت‌زنی کنند و در خاک غلت بزنند. در تهران سه، چهار منطقه این ویژگی را دارند مثل لویزان، دارآباد و... اما در مناطقی مانند 6 ، 11 یا حتی دو ما اصلا با جمعیت سگ مواجه نیستیم.»

اهمیت جلوگیری از توله‏کشی و رهاسازی سگ‏های بی‏سرپرست

این پژوهشگر اخلاق محیط‌زیست در ادامه صحبت‏هایش درباره وضعیت آمریکا می‏گوید: «سال گذشته حدود 5/3میلیون سگ در آمریکا وارد پناهگاه شدند که از این تعداد حدود 60درصد دوباره به صاحب اصلی‏شان بازگشته و 30درصدشان سرپرست جدید پیدا کردند. از این میزان 10 تا 12درصد از سگ‏های بیمار یا پیر، یوتانایز شدند. البته نرخ یوتانایز (مرگ بدون درد) خیلی کم است. در ایران ما هیچ آماری در این زمینه نداریم و قانونی هم وجود ندارد.» او یکی از مهم‏ترین موضوعات در مدیریت و کنترل جمعیت سگ را مالکیت مسئولانه سگ می‌داند: «این مسئله در گروه برنامه‏ سازمان جهانی بهداشت حیوانات و سازمان‏های مرتبط است. اگر این اتفاق بیفتد جمعیت سگ در مرحله اول یعنی از منشأ کنترل می‏شود و در مرحله بعدی مسئله زاد و ولد سگ‏های بدون سرپرست مطرح می‏شود.»

او دلیل اصلی افزایش جمعیت سگ در شهری مانند تهران را پیشروی مناطق شهری و روستایی می‏داند: «زمانی‌که در مناطق بی‏آب و علف ساختمان‏سازی می‏شود و شهرک‏ها در فضای باز ساخته می‏شوند، خودبه‌خود زیستگاهی برای سگ‏ها ایجاد می‏شود. در اکوسیستم شهری، سگ، گربه، زاغ، کلاغ و موش اضافه می‏شوند. این همان موضوع صندلی درست کردن است. از سوی دیگر در سال‏های اخیر با افزایش جمعیت دام، تعداد سگ‏های گله هم بالا رفته است، بنابراین احتمال افزایش توله‏کشی و رهاسازی سگ هم افزایش می‏یابد. همه این‌ها در کنار فقدان برنامه مدیریت جمعیت، باعث بالا رفتن تعداد این سگ‏ها شده است.»

طباطبایی می‏گوید: «افراد دلسوزی هستند که به دلیل نبود سازماندهی و دسترسی درست به منابع علمی و همین‌طور برخوردهای نادرست و قهرآمیز شهرداری که منجر به جریحه‏دار شدن احساسات عمومی می‏شود، از پتانسیل‏شان استفاده نمی‏شود. این افراد می‏توانند در مدیریت جمعیت سگ‏ها در شهر مشارک کنند. در مقابل هم تلاش می‏شود از این نیروها استفاده‏های دیگری کنند. کاری که سازمان شهرداری‏ها و دهیاری‏های کشور کرده و از آنها می‏خواهد تا هزینه عقیم‏سازی سگ‏ها را پرداخت کنند. این سیاست نادرست است. چراکه اگر عقیم‏سازی براساس الگوریتم درست انجام نشود، تاثیری نخواهد داشت. عقیم‏سازی در کنار برنامه، آموزش و فرهنگ‌سازی برای مالکیت مسئولانه می‏تواند موثر باشد. طباطبایی می‏گوید، باید از مشارکت اجتماعی برای آموزش محبت به حیوانات استفاده شود:«یکی از برنامه‏هایی که در زمینه مدیریت جمعیت سگ باید در نظر گرفته شود، توسعه جامعه حیوان‌دوست است. این باعث می‏شود افراد رفتار مسئولانه‏ای در برابر سگ‏ها داشته باشند. یعنی اگر سگی را به سرپرستی ‏می‏گیرند، دیگر رهایش نکنند یا اگر سگی در اطراف خانه‏شان دیدند و وضعیت خوبی نداشت برای درمان و واکسینه کردنش تلاش کنند. در چنین جامعه‏ای، کاهش جمعیت سگ موفقیت‏آمیز خواهد بود.» او معتقد است، وقتی سازماندهی انجام نشود هیچ اقدامی صورت نمی‏گیرد و فقط اتلاف نیرو اتفاق می‏افتد: «زمانی‌که ساز و کار نادرستی داشته‏ باشیم، نمی‏توانیم نتیجه درستی بگیریم. شهرداری کار جمع‏آوری سگ را به بخش پسماند سپرده که اشتباه است. شهرداری اصلا کارش این نیست. سازمان دامپزشکی و وزارت بهداشت در این زمینه مسئولیت دارند چراکه علم‏ آن را دارند. بخش پسماند شهرداری همان رویکردی را که به زباله دارد، به سگ‏ها هم دارد.»

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی