| کد مطلب: ۶۲۷۳

نفس‏‌خـواهـی

نفس‏‌خـواهـی

یک‌هفته پس از آغازبه‌کار کارخانه آسفالت در نزدیکی سرخه‌حصار تهران مردم این منطقه در اعتراض به آن تجمع کردند رئیس اداره محیط‌زیست شهرستان تهران در پاسخ به هم‌می

یک‌هفته پس از آغازبه‌کار کارخانه آسفالت در نزدیکی سرخه‌حصار تهران مردم این منطقه در اعتراض به آن تجمع کردند

رئیس اداره محیط‌زیست شهرستان تهران در پاسخ به هم‌میهن: هیچ مجوزی برای احداث این کارخانه نداده‌ایم

در شرقی‌ترین نقطه تهران، درست کنار پارک ملی سرخه‌حصار، یک کارخانه جدید آسفالت متولد شده و در صبح یک روز بهاری، درخت‌های پارک نیما، روبه‌روی این کارخانه، سایه‌شان را روی سر ساکنان منطقه انداخته‌اند.
زمستان سال گذشته، وقتی شهرداری تهران خبر داد می‌خواهد کارخانه‌های آسفالت جدیدی در شرق و غرب تهران احداث و جایگزین کارخانه‌های فرسوده کند، مسئولان سازمان محیط زیست، مثل علیرضا رحمتی، رئیس اداره محیط‌زیست شهرستان تهران گفتند: «کارخانه آسفالت یک صنعت آلاینده است و به‌هیچ‌عنوان اجازه ساخت این کارخانه را در منطقه سرخه‌حصار در شرق تهران نمی‌دهیم.» از آن زمان تا یک هفته پیش هم، فعالان محیط‌زیست و ساکنان منطقه سرخه‌حصار فکر می‌کردند تا سازمان محیط‌زیست مجوز ندهد، کارخانه آسفالتی در کار نخواهد بود، اما خیال باطل کرده بودند و حالا زور شهرداری به سازمان محیط چربیده. یک هفته پیش بود که مسعود حق‌لطفی، مدیرعامل سازمان مهندسی و عمران شهر تهران اعلام کرد دو کارخانه جدید آسفالت در غرب و شرق تهران به مرحله بهره‌برداری رسیده‌اند.
او در پاسخ به منتقدان گفت که این کارخانه‌ها برای کم کردن آلودگی احداث شده‌اند و اینطور پاسخ سازمان محیط‌زیست را داد: «کارخانه‌های جدیدی در شرق و غرب تهران احداث و جایگزین کارخانه‌های فرسوده گذشته می‌شوند که آلودگی به‌مراتب کمتری نسبت به کارخانه‌های مورد تایید محیط‌زیست خواهند داشت.»
مسئولان شهرداری منطقه هم در جلسه‌ای با چندنفر از اهالی این محله اعلام کرده بودند مجوز احداث و بهره‌برداری از این پروژه را از سازمان محیط‌زیست گرفته‌اند. این شرط شورای شهر تهران بود که قبل از اخذ مجوزهای محیط‌زیست پروژه کارخانه آسفالت احداث نشود. حالا رئیس اداره محیط‌زیست شهرستان تهران در گفت‌وگو با هم‌میهن می‌گوید، هیچ مجوزی به این پروژه نداده است: «باید معاونت انسانی، اداره محیط‌زیست شهر تهران یا معاونت طبیعی این سازمان باید مجوزها را صادر کنند که هیچ‌کدام از این سه منبع مجوزی صادر نکرده‌اند. تاکنون مجوزی از طرف اداره محیط زیست شهرستان تهران صادر نشده و اخیرا از استانداری تهران مطابق ماده 11 قانون هوای پاک از محیط زیست استعلام شده که موضوع در دست بررسی است.»

نفس محله را نگیرید

نگرانی مردم ساکن اطراف پارک سرخه‌حصار هنوز ادامه دارد و همین، آنها را دیروز به تجمعی کشاند تا دراین‌باره اعتراض کنند. «همه می‌گفتند خوش‌به‌حال‌تان که در این فضای سبز و پر از آرامش زندگی می‌کنید اما شما حالا اینجا آرامشی می‌بینید؟» خانم سراوانی این را با یک غم بزرگ درباره ساخت کارخانه آسفالت درست روبه‌روی خانه‌اش آن‌طرف بزرگراه می‌گوید.
ساکنان محله جمع‌شده‌اند در پارک نیما، روبه‌روی کارخانه آسفالتی که در ورودی سرخه‌حصار یک‌هفته‌ای قد کشیده و سر به آسمان رسانده است. تقریبا همه همدیگر را می‌شناسند و حواس‌شان به محله‌شان است. آمده‌اند تا از مشکلاتی بگویند که یکی بعد از دیگری در این محله زندگی را برای‌شان سخت کرده. آنقدر حرف‌های‌شان را نشنیده‌اند که توی حرف هم می‌پرند. بنری چاپ کرده‌اند برای گفتن «نه به کارخانه آسفالت» که روی آن نوشته شده: «ما شهروندان محله‌های شرق تهران، کوی زینبیه و شهرک فاطمیه خواستار توقف، جمع‌آوری و انتقال فوری کارخانه مخرب آسفالت‌سازی از #پارک_سرخه_حصار هستیم. فکر کنید خانواده خودتان در این محله زندگی می‌کند. پارک سرخه‌حصار و مردم را نجات دهید.»
آقای فخری یکی از ساکنان این محله می‌گوید: «چند روزی است که اینجا جمع می‌شویم تا بگوییم نفس می‌خواهیم. هوا می‌خواهیم، نه چیز دیگری. اما این آقا - اشاره می‌کند به یکی از ساکنان - را امروز پلیس امنیت احضار کرده که چرا می‌خواهی تجمع برگزار کنی. ما که نمی‌خواهیم شعار بدهیم و مرگ بر این و مرگ بر آن بگوییم. فقط آمده‌ایم به شهرداری بگوییم که ما نفس می‌خواهیم، نفس ما را نگیرید. همین.» آقای محمودی هم راننده‌ تاکسی است و می‌گوید که ساکن این محله نیست اما به ساختن این کارخانه در تهران اعتراض دارد: «هرکسی می‌خواهد عمرش کم شود، باید بیاید تهران. دیدید چقدر ماشین ثبت‌نام کرده‌اند؟ قرار است همه این ماشین‌ها بریزند در خیابان‌های تهران تا دیگر جایی برای نفس‌کشیدن نداشته باشیم. تهران دیگر جایی برای زندگی نیست اما چاره ما بیچارگی است و مجبوریم در این تهران زندگی کنیم.» او به کارخانه آسفالت اشاره می‌کند که آن‌سوی اتوبان یاسینی قد علم‌کرده است: «می‌دانید این کارخانه چه گندی به تهران و هوای تهران می‌زند؟ مگر ما بچه نداریم؟ بچه‌های‌مان چطور در این تهران نفس بکشند؟ چطور زندگی کنند؟ آنها ریه ندارند؟ کسانی که این کارخانه را وسط شهر تهران ساختند، می‌خواهند نسل ما را براندازند.»
خانم محمدی هم می‌گوید: «مگر نمی‌گویند که کارخانه‌ها باید 120 کیلومتر آن‌طرف‌تر تهران باشد؟ چرا این کارخانه را درست روبه‌روی خانه‌های ما ساخته‌اند و می‌گویند جمع نشوید؟ مگر داریم کار خلافی می‌کنیم؟ ما اینجا زندگی می‌کنیم.» خانم منصوری اما معتقد است: «اینجا مال دولت است و هیچ کاری هم نمی‌توانیم بکنیم؛ دیگر ساخته شده.» شاید شهرداری هم بر این باور بوده که پس از ساختن این کارخانه هیچ‌کس جلودارش نیست و همه را در عمل انجام‌شده قرار داده است. خانم محمدی اما در جواب می‌گوید: «مال دولت باشد و دولت آن را درست کرده باشد. خرابش کند.»
آقای خانی 20سال است در این محله زندگی می‌کند: «شما را به خدا یک‌کاری کنید. شما از این زاویه به این کارخانه نگاه کنید. جنگل و درخت‌ها را خراب کردند تا این را بسازند. درخت‌ها را به چه‌قیمتی خراب کردند؟ قیمت کارخانه؟ فردا قرار است اینجا پر شود از کامیون‌هایی تا مواد اولیه بیاورند یا آسفالت ببرند. پشت آن کارخانه بازیافت زده‌اند و می‌خواهند زباله‌ها را از سطل‌ها جمع‌ کنند و بیاورند اینجا تا هوا آلوده شود. زباله‌ها را بعضی‌وقت‌ها می‌سوزانند، خدا می‌داند چه بویی می‌آید. اصلا نمی‌توانیم در و پنجره را باز کنیم.»
آقای رحمتی که در تمام این مدت ساکت ایستاده هم به‌حرف می‌آید و گلایه می‌کند از قطع درختان: «تمام درخت‌ها را کنده‌اند. تمام این منطقه پارک بوده اما گُله‌به‌گُله آن را خراب کردند تا یک چیزی جایش بسازند.» مرجان خانم هم دکل مخابراتی که در پارک نیما سربه‌فلک کشیده را نشان می‌دهد و می‌گوید: «این هم ضرر دارد که اینجا زده‌اند. سرطان خالص است.»
محمود هم 25سال است که در این محله زندگی می‌کند: «به خدا این محله خیلی خوب بود. حالا آمده‌اند این کارخانه را زده‌اند و می‌گویند که ما با گاز این کارخانه را راه می‌اندازیم. با گاز که نمی‌شود کارخانه راه‌اندازی کرد.»
معصومه خانم به‌سرعت جواب می‌دهد که چطور می‌گویند قرار است این کارخانه با گاز کار کند؟ «گازی که ما در زمستان نداشتیم و امسال این‌همه سختی کشیدیم را چطور به اینجا می‌دهند؟ به من هم گفته‌اند که اینجا نه بو دارد، نه صدا. اصلا حرف‌شان قبول اما کامیون‌هایی که می‌آیند و می‌روند چی؟ این پارکینگ ماشین‌ها که اینجا جمع شده است. ما اینجا هم مشکل پارکینگ‌ ماشین‌های توقیف‌شده را داریم، هم پمپ گازوئیل، هم ترمینال، هم اتوبان و هم معتادان. پمپ بنزین ته‌کوچه شهید اقدسی هم برای خودش یک مشکل جداست. در این محله الی‌ ماشاءالله مشکل داریم.»
مسعودخان ازجمله معترضان به ساخت این کارخانه است که معتقد است تمام مشکلات محله، روی قیمت خانه‌های‌شان تاثیر گذاشته است: «قیمت خانه‌های‌مان خیلی پایین آمده است. اما به ما می‌گویند که این کارخانه مشکلی برای ما ایجاد نمی‌کند. مگر می‌شود کارخانه‌ای که در عرض چند روز ساخته شده، بو نداشته باشد؟» به کارخانه آسفالت اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد که در عرض 48ساعت این را ساختند: «چند روزی بود که می‌دیدیم کامیون‌ها یکسری وسایل را داخل محوطه می‌برند و یهو دیدیم که در عرض 48ساعت این را ساختند با سه، چهار تا جرثقیل. ما فکر کردیم قرار است کانتینرها را جمع کنند، نمی‌دانستیم که دارند یک مشکل دیگر برای‌مان درست می‌کنند.»
خانم محمدی حرف‌های مسعود را ادامه می‌دهد و می‌گوید که در دوره شهرداری محمود احمدی‌نژاد قرار بود ترمینالی که کمی آنطرف‌تر از پارک نیما، روبه‌روی سرخه‌حصار قرار گرفته از اینجا منتقل شود: «هنوز این ترمینال اینجاست و دودش مال ما که ساکن این محله هستیم. اتوبان یاسینی هم قرار بود آنطرف ساخته شود اما راهش را تغییر دادند و کنار خانه‌های ما ساخته شده است. کم مشکل داشتیم که حالا این کارخانه را هم برای‌مان علم‌کردند. این محله این‌همه مدرسه و دانش‌آموز دارد و آنها باید بتوانند نفس بکشند. هر خانه هم شده 5 یا 10 واحد. این‌همه آدم اینجا زندگی می‌کنند. شهرک زینبیه اینجاست و ارتشی‌ها آنجا هستند، اگر به ما رحم نمی‌کنند حداقل به آنها رحم کنند؛ وگرنه ارتش هم از دست‌شان می‌رود. ماشین‌هایی که توقیف می‌شوند هم اینجا می‌آورند و حالا اینجا پر شده از ماشین و موتور. صدای اتوبان و آلودگی ترمینال را داریم و از هر لحاظی خودکفا شده‌ایم.»
مرجان‌خانم که حالا عصبانیت در کلمه‌کلمه حرف‌هایش موج می‌زند، می‌گوید که شهرداری به ما گفته هیچ کار غیرقانونی‌ای اینجا انجام نشده و همه‌چیز طبق قوانین و ضوابط پیش رفته است: «یکی از خانم‌های محله هم چنددفعه با محیط‌زیست تماس گرفته و آنها گفتند اصلا اطلاعی از این کارخانه نداریم. سه‌شنبه شب که ما خوابیدیم، شروع به ساختن کردند و شنبه این کارخانه علم شده بود. اول فکر کردیم که این ورودی متروست و خوشحال شدیم اما دیدیم یک کارخانه با آلودگی زیاد از آب درآمد. شبانه این کارخانه را ساختند. چهارشنبه هم نگهبان‌های آنجا سرکارمان گذاشتند. از ساعت 5 بعدازظهر رفتیم آنجا تا ساعت 8 شب منتظر بودیم تا با مسئول آنجام حرف بزنیم، اما هیچ‌کس نیامد و نگهبان‌ها گفتند حالا که مسئول‌اش نیامده، پنجشنبه بیایید و با او صحبت کنید. پنجشنبه هم گفتند که بروید شنبه، یکشنبه بیایید. می‌گویند: «با ساخت این کارخانه، کارآفرینی کرده‌ایم و برای رفاه مردم این‌ کار را کردیم.» با سلامتی مردم کارآفرینی ایجاد کرده‌اند. با چه زبانی بگوییم ما این رفاه شما را نمی‌خواهیم، این رفاه را برای زن و بچه‌ات ببر.»
خانم طاهری اما از سوله بازیافتی که شهرداری درست در همین منطقه احداث کرده، شاکی است و می‌گوید: «تمام ساختمان‌های‌ - سوله‌های- آبی را کردند مرکز بازیافت. تمام افغانستانی‌هایی که کار می‌کردند را آنجا بردند و چندروز پیش دیدیم زباله‌ها را هم دود می‌کنند و آتش می‌زنند. همه آنجا جنگل بود، در یک‌روز که آقای احمدی‌نژاد شهردار بود 40هزار درخت را قطع کردند. من به آقای احمدی‌نژاد که به این محله آمده بود، گفتم: «شما شهردار هستید؟ کجایی که یک‌روزه 40هزار درخت را در سرخه‌حصار قطع کردند؟» آدرس درخت‌های قطع‌شده را به او دادم. الان اگر یک‌درخت را قطع کنیم 60-50میلیون تومان جریمه دارد، آن‌وقت چطور اینها را جریمه نمی‌کنند؟ قرار بود این کارخانه را سوم خردادماه افتتاح کنند اما نشد و حالا گذاشتند سوم تیرماه آن را افتتاح کنند. نمی‌دانم سوم تیرماه چه‌کسی می‌خواهد اینجا را افتتاح کند، اما به ما گفتند رئیسی - رئیس دولت - می‌خواهد این کارخانه را افتتاح کند.»
محبوبه‌خانم می‌گوید که حدود 30سال است در این محل زندگی می‌کند: «مردم می‌آیند اینجا ورزش می‌کنند و بعدازظهر دور این حوض پیرمردها یا پیرزن‌ها می‌نشینند تا کمی از هوا لذت ببرند. بچه‌ها آنجا -زمین‌باز- بازی می‌کنند، حالا این چیست که اینجا علم کرده‌اند روبه‌روی پارک؟ سلامتی مردم به خطر می‌افتد. قربانش‌بروم دکتر و دارو هم نیست. پولش هم نیست که برویم دکتر. چندروز‌پیش یک‌جوان آمده بود بیمارستان و گفت که وقت‌اش را کنسل کنند چون پول داروهای شیمی‌درمانی را ندارند. وقتی این کارخانه اینجا باشد، محیط آلوده می‌شود. خدا خوش‌اش می‌آید که فضا به این خوبی را با این کارخانه آلوده کنند؟ می‌خواهند سرخه‌حصار را از بین ببرند یا همین یک‌تکه پارکی که ما از آن استفاده می‌کنیم؟ اصلا همه ما به‌کنار، کسانی که در بیمارستان سرخه‌حصار هستند، چه گناهی کرده‌اند؟ آنها با بدبختی به این بیمارستان پناه می‌برند، باید دوده ببینند؟ قبلا زحمت کشیدند و این‌همه درخت اینجا کاشتند برای آسایش و سلامتی مردم، آن‌وقت برای ساخت یک‌کارخانه همه این زحمات هیچ‌وپوچ می‌شود؟»
خانم‌محمدی به آلودگی این کارخانه اشاره و تاکید می‌کند که کوه اجازه نمی‌دهد آلودگی از آن‌طرف خارج شود و در همین محله می‌ماند: «نمی‌دانم با چه‌فکری این کارخانه را وسط خانه‌های ما ساخته‌اند. کسی که دستور احداث این کارخانه را داده، باید جواب ما را بدهد. اینجا یک اتوبان شلوغ است و مرتب کامیون و تریلی از آن عبور می‌کنند. شب کمی صدای اتوبان کم می‌شود اما حالا با این کارخانه باید از ساعت 9شب به‌بعد کامیون‌های صف‌کشیده را تحمل کنیم که می‌خواهند یا مواداولیه به کارخانه ببرند یا مواد آماده‌شده را از کارخانه ببرند. اینجا شرقی‌ترین نقطه تهران است که قرار است مواد آماده‌شده از آن به شهر پخش شود. اینجا ازنظر مسافت چه‌فرقی با حاشیه‌های خالی اطراف تهران دارد؟ من فکر می‌کنم قصدی پشت این موضوع است. اگر یک کارخانه پلاستیک در اینجا بخواهد تولیدی بزند، اجازه می‌دهند؟ به‌خدا اگر اجازه این تولید را بدهند. همه کارگاه‌های این‌شکلی را برده‌اند بالای خیابان اتحاد.»
مینا زن جوانی است که می‌گوید خبرهای این کارخانه را از سال گذشته تعقیب کرده است: «محیط‌زیست گفته که اصلا به این کارخانه مجوز ساخت نمی‌دهیم چون به جنگل تاریخی سرخه‌حصار چسبیده که یکی از ریه‌های شهر تهران است. یعنی اگر این کارخانه شروع به‌کار کند، جنگل خشک و نابود می‌شود. اصلا مردم که این دولت برای آنها ارزشی قائل نیست را کنار بگذارید، اما جنگل نابود می‌شود. شورای‌شهر تهران هم گفته به‌شرطی قبول می‌کنیم که مجوز محیط‌زیست داشته باشد؛ با این شرایط باز هم این کارخانه شروع به‌کار کرده است؟ چه‌کسی جوابگوست؟ درهرصورت آسفالت، نوعی مشتقات نفتی است و نباید در منطقه مسکونی، کارخانه آسفالت راه‌اندازی کرد. متعجبم که اداره محیط‌زیست و جنگل‌بانی اجازه راه‌اندازی این کارخانه را داده است؟ چون یک ارگان قوی مثل شهرداری پشت آن است؟ اگر سوخت مازوت اینجا مصرف کنند، می‌دانید چه فاجعه‌ای در منطقه به‌وجود می‌آورد؟ هم سرخه‌حصار الان در خطر است، هم منطقه حفاظت‌شده خجیر که نزدیک این کارخانه است. ما می‌دانیم که محیط‌زیست و شورای‌شهر تهران مجوز ساخت این کارخانه را نداده است. حالا باید چه‌کار کنیم که این کارخانه از محله ما جمع شود؟ اینجا منطقه مسکونی است. آن‌سمت شهرک زینبیه، این‌طرف ساختمان‌های ما و آن‌سمت هم اسب‌دوانی است. تمام این محله‌ها با خطر روبه‌روست. ما آلودگی هوا و صوتی اتوبان و ترمینال را داشتیم، حالا هم فاجعه این کارخانه به آن اضافه شده است. تصفیه‌خانه و فیلتر علاج این کارخانه نیست. خودش به‌تنهایی فاجعه است برای آلودگی هوا، محیط‌زیست، جنگل و... یعنی اصلا فکر نکردند که اینجا به‌اندازه کافی دود داشتیم.»
خانم منصوری می‌گوید که کافی‌است یک اتاقک بخواهید در یک باغ بسازید: «از محیط‌زیست، جهاد کشاورزی، منابع طبیعی، آبخیزداری و هزارجای‌دیگر، گیر می‌دهند چطور است که هیچ‌کدام از اینها به کارخانه آسفالت با این عظمت و آلودگی نمی‌گوید بالای چشم‌تان ابرو؟ یک‌هفته‌ای اینجا را ساختند، یک‌هفته‌ای هم جمع‌اش کنند.»
نیلوفر زن جوانی است که عاشق محیط‌زیست است و به‌قول خودش هرروز کلی زباله از پارک سرخه‌حصار جمع می‌کند. او می‌گوید: «وظیفه من در قبال زمینی که در آن زندگی می‌کنم این است که محیط‌زیست‌اش را تمیز نگه دارم به‌همین‌دلیل هر روز حدود دو، سه کیسه‌زباله بزرگ، زباله جمع می‌کنم. من آشغال مردم را جمع می‌کنم تا زمین جای بهتری برای زندگی باشد آن‌وقت دستی‌دستی جایی که مردم زندگی می‌کنند را آلوده می‌کنند؟ مگر در ایران بیابان کم است؟»

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی