پرسروصداتر از کنسرت
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

اتفاقات اخیر اهواز به رویارویی دولت با گروههای فشار انجامیده است
«تعدادی افراد ناشناس که هیچکس هم مسئولیت آنها را برعهده نگرفت، موجب این اتفاق (بههم خوردن و لغو کنسرت سیروان خسروی) شدند. کسی مسئولیت این گروه را که وانت آوردند، مداحی پخش کردند و موجب آزار و اذیت مردم و رعب و وحشت شدند، قبول نکرده است. اتفاق، واقعا ناخوشایند بود و خود ما هم شوکه شدیم. وقتی نهاد رسمی حاکمیتی مجوز صادر میکند، باید پای آن بایستد، چون با لغو آن، خودش بیاعتبار میشود. از آنجا که، کسی مسئولیت اینها را برعهده نگرفته است، ما آنها را خودسر مینامیم، وگرنه قطعا اینها صاحب و مسئول دارند و هدفمند آمدهاند. مگر میشود صد نفر آدم بدون هیچ برنامهریزی آنجا حضور پیدا کرده باشند؟» اینها آخرین جزئیاتی است که «رضا کلاهکج» مدیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان درباره لغو کنسرت «سیروان خسروی» توسط گروهی که شاید بتوان از پس این توضیحات، عنوان «گروه فشار» را نیز بر آنها اطلاق کرد؛ اعلام کرده است. طی ماههای اخیر در استانهای مختلف شاهد موازیکاریها و کارشکنیها در مسیر فعالیتهای دولت، بهویژه در حوزه فرهنگی و اجتماعی بودهایم. حوادثی که پیشتر انتظار میرفت با یکدستی حاکمیت و نزدیکی هسته سخت قدرت با بخش اجرایی، حداقل طی سالهای ابتدایی دولت رئیسی نمودی از آن به چشم نیاید.
شرح ماوقع...
آخرین نمونه تقابل اعتبار مجوزهای دولتی و فعالیتهای دولت با گروههای فشار یا بهزعم خودشان «خودجوش» و «خودسر»، طی روزهای گذشته در اهواز رخ داده است؛ با وجود اینکه سیروان خسروی، خواننده برای برپایی کنسرت در این شهر مجوزهای لازم را از وزارت فرهنگ و ارشاد دریافت کرده بود، عدهای با آوردن وانت و بلندگو، کنسرت سیروان خسروی را برهم زدند و درنتیجه، شورای تامین استان هم دست به لغو آن زد. درپی این اتفاقات، «محمود سالاری» معاون وزیر فرهنگ در تماس با سیروان خسروی با اشاره به نقش مهم هنرمندان در ایجاد نشاط و تزریق روحیه امید در جامعه، از او دلجویی میکند. این اتفاقات در حالی در این استان رخ داده است که پیشتر مسعود فلاحی، فرماندار نیز بهدلیل نبود مدیریت واحد و دخالتهای مکرر در امور فرمانداری، استعفا داده بود. همچنین سیدمحمد هاشمی، معاون حقوقی امور مجلس و استانهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در واکنش به حواشی این اتفاق گفت: «در مسئله لغو کنسرت از سوی برخی دستگاهها، صدور مجوز کنسرت مبتنی بر قانون و در نظر گرفتن ملاحظات و موافقت همه دستگاهها انجام میشود و ادارات کل ارشاد استانها، مجوز را پس از اخذ موافقت سایر دستگاهها صادر میکنند. درباره کنسرت اخیر در شهر اهواز هم روند قانونی طی شده و در صورت بروز مسائل جدید، انتظار میرود کلیه دستگاهها ضمن هماهنگی، شفاف موضوع را با مردم در میان بگذارند.»
گروه فشار از گذشته تا بهحال
گروههای فشار که گاهی از نام گروههای «خودسر» نیز برای آنها استفاده میشود (البته در امکان اتلاق این اصطلاح به گروههای فشار اختلاف وجود دارد) در کشور ما از دیرباز حضور داشتند. یکی از روزنامهنگاران قدیمی به گروههای فشار دهههای 30 و 40 شمسی اشاره کرده است. پس از انقلاب نیز چنین گروههایی در ابعاد مختلف و با برنامههایی مشخص شکل گرفتند. اوج فعالیت این گروهها از دهه70 به اینسو بوده و در زمان انتخابات خرداد1376، بهقصد تخریب سید محمدخاتمی، از کاندیداهای وقت فعالیتهای خود را دامن زدند؛ چهرههای شاخص این گروهها که تحت عنوان «انصار حزبالله» شناخته میشوند، افرادی مانند حسین اللهکرم و مسعود دهنمکی هستند؛ از جمله تخریبهایی این گروه، درگیری فیزیکی و برهم زدن سخنرانیهای خاتمی در دانشگاه فردوسی مشهد و مسجد حوض لقمان این شهر بوده است. البته آن جریان که در آن زمان به نام گروه فشار شناخته میشدند، در سپهر سیاسی کشور ما مختصات مشخصی داشتند؛ گروههایی که تا پایان دولت خاتمی از هیچ راهی برای سنگاندازی در فعالیت جریان دوم خرداد و دولت کوتاهی نکردند؛ حتی عطاءالله مهاجرانی و عبدالله نوری، دو وزیر وقت را هم مورد حمله قرار دادند یا در کوی دانشگاه به ضربوشتم دانشجویان پرداختند. این گروهها با پایان دوره اصلاحات، به گوشهای رفته و عزلت گزیدند؛ در دوران احمدینژاد ترجیحشان آن بود که نه برای مشکلات اقتصادی و نه مشکلات سیاسی، کفن نپوشند و سکوت پیشه کنند، فقط در آستانه انتخابات ریاستجمهوری88 و در زمان تبلیغات انتخاباتی، به نام گروه خودسر و گروه فشار، به مجالس رقبای رئیسجمهور وقت بریزند و با هیاهو و ایجاد تنش، فضا را برهم بزنند. نوبت بعدی که این افراد را میبینیم، پس از سال1392 و با روی کار آمدن دولت روحانی است؛ گاهی علیه برجام شعار دادند و قصد برهم زدن سخنرانی علی لاریجانی، رئیس مجلس را داشتند و با مهر در حرم حضرت معصومه(س) به او حمله و او را تهدید کردند؛ چنانچه شعار آنها هم در این برنامهها فراموشناشدنی است: «ای آنکه مذاکره شعارت، استخر فرح در انتظارت» را از یاد نبردهایم. گاه هم بهقول خودشان، بهصورت خودجوش و خودسرانه از دیوار سفارت بالا میروند و موجب تنش در روابط میان ایران و سایر کشورها میشوند. بهعبارتی، بنابر همان مختصات مشخص، هرجا که میان هسته سخت قدرت و بخش اجرایی فاصلهای میافتد، تحرکات این گروهها بیشتر و در خلا میان این دو ایفای نقش میکنند.
رویارویی دولت رئیسی و گروههای فشار
با روی کار آمدن دولت رئیسی، تصورمان آن بود که این دولت، با توجه به اینکه از سوی بسیاری از تحلیلگران، دولت سوم احمدینژاد دانسته شده و حضور پررنگ نیروهای این جریان را در خود جای داده است، حضور گروههای فشار همانند دوره احمدینژاد محدود میشود؛ اما طی این یکسال، برخلاف انتظار این جریان فعالیت خود را از همین ابتدای دولت دوباره از سر گرفت. جالب آن است که نه صرفا در مشهد و قم، که به دلایل گوناگون و نوع جمعیتی این شهرها، چنین رفتارهایی سابقهدار است، بلکه اینبار در اهواز، یزد و سایر شهرها هم درگیر شدهاند. مثلا آبانماه سال گذشته بود که کنسرت مهدی احمدوند با وجود داشتن مجوزهای لازم از دستگاههای اجرایی و وزارت فرهنگ و ارشاد، همان بلایی سرش آمد که طی چند روز گذشته، کنسرت سیروان خسروی هم با آن روبهرو شد؛ گروهی درمقابل سالن برگزاری به پوشش زنان حاضر در کنسرت گیر دادند و آنقدر ماندند و شعار دادند که کنسرت بههم خورد و پس از آن، اعلام شد لغو شده است؛ پس از این اتفاق، در همان مکان، روبهروی سالن به اقامه نماز پرداختند. ابتدای امسال هم کنسرت گروه «بیداد»، با وجود اینکه همه مجوزهای لازم برای اجرا را از اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان یزد و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان اردکان، اخذ کرده بود، چندی پیش از برگزاری با اعلام اماکن استان لغو شد. این مسائل در حالی تکرار میشوند که در فضای اجتماعی نیز گروههایی که رفتار فراقانونی انجام میدهند، موضوع حجاب را دستمایه نارضایتی مردم کردهاند. بههمین دلیل است که شاهد مخالفت دولت با رفتار قهری گشت ارشاد، ابلاغیههای برخی نهادها و حتی اصرار بر توجه به مجوزهای رسمی وزارتخانهها هستیم. علاوه بر استعفای فلاحی که در ابتدای گزارش به آن اشاره شد، استعفاهای دیگری هم با نقد شرایط پیشآمده، از سوی گروههای فشار صورت گرفته است؛ سیدعبدالهادی مرعشی، دبیر استانی قرارگاه گام دوم انقلاب استان خراسان رضوی نیز، در اعتراض به برخی تندرویها تحت عنوان امربهمعروف و گشت ارشاد، خطاب به سیدرضی علمالهدی، مسئول قرارگاه جهادی گام دوم انقلاب، استعفانامه یا بهنوعی دردنامهای را منتشر کرده است که در بخشی از آن مستقیم از دخالت در کارهای حوزه فعالیتش خبر میدهد؛ در بخشی از متن استعفا آمده است: «از حضرتعالی بهعنوان یکی از نزدیکان آقای رئیسجمهور خاشعانه تقاضا میکنم، مرحمت بفرمایید که بر سیاستهای کریمانه و مدنی توجه و تاکید بیشتری داشته باشند و فضا را برای تندرویهای متعصبین افراطی تنگ آورند که از زمان مولایمان علی علیهالسلام تابهحال، تفکرات خوارجی خیری جز اسلامگریزی، تفرقهافکنی و اسلامستیزی بههمراه نداشتهاند.»
تغییر خاستگاه یا خواسته
فعالیت این روزهای گروه فشار، فرضیاتی را به ذهن متبادر میسازد؛ اول اینکه خاستگاه این جریان که در ابتدا به پایداریچیهای دو دهه اخیر و تندروهای اصولگراها و جناح راست سابق نزدیک و تحت عنوان انصارحزبالله شناخته میشد، طی این سالها تغییراتی داشته؛ و احتمالا بهمرور نسبت به نحوه تعاملشان با جریانهای مختلف در برابر هسته اولیه تحولاتی داشتهاند؛ دوم اینکه نوع خواستههایشان و نحوه دستیابی به آنها به سبک و سیاق سابق، برای این گروه مکفی نبوده؛ بر همین اساس، بهنظر میرسد این افراد نسبت به دولت سیزدهم هم از رسیدن به خواستهها و اجرای آنها توسط رئیسی و تیمش بریده و بههمین سرعت ناامید شده و تصور میکنند رئیسجمهور فعلی هم آن نیروی انقلابی مدنظرشان نیست. در پی این برخوردهای از نوع نزدیک، واکنش دولتمردان و دستاندرکاران دستگاه اجرایی کشور نشان از آن دارد که آنها هم علاقهای به قدرت گرفتن این جریانها و حضورشان در فضای فرهنگی و اجتماعی بهنحو کنونی ندارند، نسبت به موازیکاریها ناراضی و منتقدند و تا به امروز صرفا با مماشات با آنها برخورد کردهاند و البته خودشان هم خواهان برخورد با این گروهها هستند. به امید اینکه دولت رئیسی در جلوگیری از افزایش فعالیتهای گروه فشار ثابتقدم باشد و برای حفظ اعتبار مجوزها و ابلاغیههای خود هم که شده، کوتاه نیاید.