قانون حجاب و واقعیت جامعه
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.
علی یوسفی عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی بررسی کرد:
در ادامه جلسه حزب عدالت و آزادی خراسان، دکتر علی یوسفی، جامعهشناس هم مباحثی را درباره وضعیت اخیر کشور در بحث افزایش فشارها در باب حجاب و عفاف از دیدگاه جامعهشناسی و جامعهپذیری مطرح کرد. او معتقد است جامعهپذیری هر قاعدهای با اجبار ممکن است و باید به صورت گامبهگام یک موضوع را جامعهپذیر کرد.
چرا توجه به جنسیت اینقدر در ایران مهم است؟
در خصوص مسائلی که این روزها پیش آمده و درباره آن بحث و اختلاف نظر وجود دارد باید چند نکته را از نگاه جامعهشناسی بیان کنم. اولین نکته این است؛ چرا جنسیت به طور عام و جنس زن به طور خاص و توجه به رابطه جنسی در ایران اینقدر مهم است؟ خود این موضوع محل تامل است که چرا به این اندازه توجه به موضوع زن زیاد شده است. یکی از جامعهشناسان در این زمینه، «میشل فوکو» است که آرای اثرگذاری در این زمینه دارد و نظریات او در جامعه ما به کرات دیده میشود. اینکه چرا چنین توجهی به این مقوله در جامعه ما برجسته است، به لحاظ تاریخی بسیار جالب است. یکی از افرادی که در این زمینه فعالیت خوبی داشته و بررسیهای جامعی را انجام داده است، خانم نجمآبادی است و به این موضوع در کتابش توجه کرده که چرا توجه به جنسیت اینقدر در ایران مهم است. اینجا قانونی مصوب شده که در آن قانون امر به معروف و نهی از منکر روی جنس زن تمرکز کرده است. اینکه این طرح در چه شرایطی میتواند موفق باشد، جای سوال دارد. در ابتدا باید درباره پوشش گفت، یکی از الزامات اجتماعی اولیه در ایران این است که خود جمهوری اسلامی ایران باید توصیفی در الگوهای پوشش داشته باشد و تشریح کند که چه پوششی را مورد قبول میداند. نکته مهم این است که وقتی روند پوشش زنان در ایران را بررسی میکنیم، میبینیم که از نقاب به پوشیه، سپس به چادر و بعد از آن به مانتو و روسری نوع اول و سپس مانتو و روسری نوع دوم رسیده و این روند ادامه یافته است. بنابراین، تغییر پوشش و پذیرفتن آن از سوی جامعه، روندی است که یکشبه اتفاق نیفتاده و این موضوع در یک سیر تاریخی بلندمدت رخ داده است. این روند نشان میدهد امر اجتماعی وقتی خودش را تحمیل میکند که عمومیت و فراوانی داشته باشد و به میزانی که فراوانی پیدا میکند، فشار اجتماعی ایجاد میکند. بحث این است که آیا تنظیم و ابلاغ قانون حجاب و عفاف، با توجه و نگاه به چنین توصیفی در پوشش زنان انجام گرفته و به این موضوع در نگارش این قانون توجه شده است؟ من این مورد را بعید میدانم که گزارشها حاکی از این باشد که وضع فعلی جامعه ایران اینگونه است و بر این اساس این قانون نوشته شده است. همانطور که گفتم، اینکه پوششی در یک جامعه غالب شود، به تدریج رخ داده و امری فوری نبوده است. آنچه که از نظر اجتماعی جزو الزامات این طرح است، این است که خود این قانون بر پایه واقعیت جامعه نیست و این عدم واقعیت از برخورد جامعه با این قانون کاملا مشخص است. وقتی یک قانون با چنین فشار اجتماعی روبهرو میشود یعنی ایراد دارد و زمانی که فشار اجتماعی زیاد باشد، هیچ حکومت هوشمندی خودش را درگیر این فشار نمیکند. اگر بخواهند این کار را کنند و پوششی که مدنظر دارند، مورد قبول جامعه قرار بگیرد و جامعه این نوع پوشش را انتخاب کند، باید گامبهگام پوششی را که میخواهند، با برنامهریزی جامعهپذیر کنند و جامعهپذیر شدن هم با ابلاغ و دستور و فشار حاصل نمیشود. این آقایان به جای اینکه انرژی خودشان را صرف شناخت واقعیت کنند، میخواهند جامعه را وادار به رعایت کنند. ما در این قانون جامعهپذیری تدریجی را نمیبینیم.
اهمیت کنترل غیررسمی
نکته دیگر «تاکید بیشتر بر کنترل غیررسمی» است. حجاب یک امر فرهنگی است که در جریان جامعهپذیری آموخته میشود. کسی که بخواهد این پوشش را قبول کند، گامبهگام درگیر است. کار یک روز و دو روز و در چارچوب اراده از بالا نیست. کنترل رسمی و قانونی ضمانت ایجاد نمیکند که حجاب رعایت شود. این قانون با مقاومت اجتماعی روبهرو خواهد شد. تقویت گفتمانهای حاشیهای حجاب و پوشش در ایران، چیزی است که نباید اتفاق افتد. بدون شک اجرای این قانون اگر الزاماتش رعایت نشود، در نظم سلسهمراتبی، گفتمان مقاومت بیشتر خواهد شد. در جامعهای که این همه اولویت در هر چارچوبی وجود دارد، مشخص است وقتی اولویتها را رها میکنند و سراغ این موضوع میروند، از سوی جامعه با مقاومت روبهرو خواهند شد و جامعه در پذیرش این موضوع مقاومت خواهد کرد.