| کد مطلب: ۹۵۵

جدال بر سر ارثیه پدری!

جدال بر سر ارثیه پدری!

روزنامه هم‌میهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

نگاهی به جراید منتشرشده پس از درگذشت آیت‌‏الله طالقانی در 19شهریور 58

دایره‌‌ واژگان اکثر نشریات اول انقلاب محدود و شبیه هم است. همه وصل به یک لغت‌‌نامه بوده‌‌اند و کلماتی مثل ستم، توده، جهاد، مجاهد، طاغوت، استعمار جهان‌‌خوار، مبارز، زحمت‌‌کشان و مستضعفان و. . . ادبیات مشترک همگی بوده است. حتی گاهی در تیتر زدن نیز مثل هم فکر می‌‌کرده‌‌اند و «در سوگ مجاهد نستوه» دل‌‌نوشته‌‌ها منتشر کرده‌‌اند. تساهل، تسامح و جایگاه آیت‌الله محمود طالقانی به گونه‌‌ای بود که همه او را پدر خود خوانده‌‌اند و از وفاداری به راه او دم زده‌‌اند، اما آن‌زمان که خبر درگذشت ایشان منتشر شد، به وقت جمله‌‌سازی با آن کلمات مشترک، تضادها و اختلاف‌نظرها و تقابل‌‌ها، پررنگ‌شده و هنگامی که پای تفسیر چیستی راه او که متصف‌اش می‌‌کردند به نام «ابوذر زمان» و «مالک اشتر دوران»، بازماندگان هریک خود را وارث حقیقی پدر دیده‌‌اند و ساز مخالف خود را زده‌‌، آن دیگری را به انحراف از راه آیت‌‌الله طالقانی متهم کرده‌‌اند! همه‌‌ نشریات رنگارنگ از میان گروه‌‌ها و سلایق فکری و حزبی مختلف، از گرایش‌‌ چپ تا متمایل به راست و بازار، از مذهبی تا مارکسیست و از گروه‌‌های چریکی تا قائلان به مشی مبارزه‌‌ غیرمسلحانه، همگی در سوگ «مربی اخلاق‌‌شان» قلم‌‌فرسایی‌‌ها کرده‌‌اند و در 19شهریور 1358 و روزهای پس از آن، صفحاتی را در عزای «معلم قرآن‌‌‌‌شان»، سیاه‌‌رنگ منتشر کرده‌‌اند.

هم‌صدایی در عین تک‌رویی

هم‌صدایی در عین تک‌رویی، نمود پررنگی در نشریات بعد از فوت آیت‌‌الله طالقانی دارند و گویای این نکته هستند که طالقانی به‌عنوان یک شخصیت ملی-مذهبی استخوان‌‌دار، نقش حلقه‌‌ اتصال را برای همکاری همه‌‌ گروه‌‌های مخالف شاه ایفا کرده و اینک فقدانش آغازی جدی‌‌تر بر هرچه پررنگ‌‌تر شدن اختلافات و درگیری‌‌ها و جنگ بر سر سهمی از قدرت شده است.

به راه پدر...

روزنامه اطلاعات در 19شهریور 1358 با تیتر درشت خبر درگذشت طالقانی را انتشار داده و حتی در باقی تیترهای صفحه‌‌ نخست نیز به این موضوع پرداخته است. اطلاعات در سرمقاله‌‌ای با عنوان «به راه پدر مهربان امت طالقانی وفادار باشیم» از طالقانی نقل قول کرده: «چرا کار مردم را به مردم وانمی‌‌گذارید و آنان را در تشکیل شوراها آزاد نمی‌‌گذارید؟ چرا به جای رحمت و مذاکره با گروه‌‌هایی که حتی در برابرمان ایستاده‌‌اند، به غضب متوسل شویم؟ چرا جاه‌‌طلبی‌‌ها و ریاست‌‌طلبی‌‌ها و انحصارگری‌‌ها، ما را از مسیر انقلاب اسلامی دور کرده است؟» اطلاعات از ورود نیمه‌‌شب پزشک و سپس نخست‌‌وزیر وقت، یعنی مهندس بازرگان، به همراه وزیر کشور (هاشم صباغیان) به خانه‌‌ طالقانی گزارش داده و اینکه مردم همسایه باخبر شده بودند و دور خانه را شلوغ کرده بودند. روزنامه اطلاعات در شماره‌‌ روز بعد خود، یعنی 20 شهریور 1358، باز همان سرمقاله‌‌ روز گذشته را با همان تیتر در پایین سمت چپ صفحه اول منتشر کرده است، به اضافه‌‌ گزارش تصویری از تشییع‌ پیکر و سیل جمعیت ماتم‌زده. به نوشته‌‌ این روزنامه «کثرت جمعیت تشییع‌کننده و نحوه عزاداری آنها، ملل جهان را غرق در حیرت کرد.» و اینکه «علت مرگ پدر طالقانی سکته قلبی اعلام شد.» اطلاعات در این شماره نیز تمام تیترها را به این موضوع اختصاص داده و در زیرتیتر وصیت طالقانی، از پیش‌بینی رحلت توسط خود آیت‌‌الله در یک هفته قبل نوشته است!

پشت قلم شکست

روزنامه کیهان در 20شهریور 1358 تیتر درشت صفحه نخست خود را به «آخرین وداع میلیون‌‌ها ایرانی با ابوذر زمان» اختصاص داده و در دو عکس بزرگ ناآرامی مردم عزادار را بالای قبر آیت‌‌الله در قاب تصویر کشانده، در کنار تیتری کوچک از گزارش لحظه‌به‌لحظه‌‌ خبرنگار کیهان از مراسم تشییع که در صفحات داخلی انتشار یافته است. پیام نخست‌وزیر شوروی به امام و بازرگان، تلگراف برژنف برای تسلیت و پیام تسلیت سازمان آزادی‌بخش فلسطین از دیگر تیترهای صفحه یک آن روز روزنامه کیهان بوده است. سرمقاله‌نویس روزنامه کیهان در یادداشتی که عنوان آن این است:«ای ابوذر، ای مالک، پشت قلم شکست» طالقانی را مظهر رنجی خوانده که در مسلخ تاریخ بر فرزندان آدم رفته است. نویسنده‌‌ سرمقاله -که تاثیر اندیشه‌‌ چپ در قلمش نمود عینی دارد- در ادامه با نقل خاطره‌‌ای از هم‌‌بندی آیت‌‌الله با تقی‌ارانی رهبر فکری مارکسیست‌‌های زمان رضاشاه گفته و از طالقانی نقل کرده: «هر صبح که قرآن می‌‌خواندم از سلول‌‌های مجاور نیز صدای سرودخوانی بلند می‌‌شد.» به ادعای این سرمقاله‌‌نویسِ بی‌‌نام، طالقانی در زندان شاه آرزوی مرگ داشته، به نیت انتقام و بمب شدن بر سر رژیم و جلادان ساواک.

راست مذهبی در فضای چپ‌‌زده!

در فضایی که مملو از فعالیت جریان‌‌ها و گروه‌‌های چپ و همان‌‌ها که خود را وارثان حقیقی آیت‌الله طالقانی می‌‌دانستند؛ رسانه‌‌‌‌های حزب جمهوری اسلامی نیز خود را بیگانه از طالقانی نمی‌‌دیدند. 19شهریور همان سال، روزنامه «جمهوری اسلامی» که عکس یک خود را به روی زمین نشستن آیت‌‌الله در مجلس خبرگان اختصاص داده است، لوکس بودن این مجلس را در زیرعکس یادآور شده است. این روزنامه تیتر درشت صفحه اول را به خبر درگذشت آیت‌‌الله طالقانی در ساعت یک‌وچهل‌‌و‌پنج دقیقه بامداد اختصاص داده و باقی صفحه را با بیانیه مهندس بازرگان و پیام و تسلیت پر کرده است. روزنامه جمهوری اسلامی در شماره 20 شهریور هم با انتخاب عکس یک از مردم عزادار در مراسم تشییع پیکر، تیتر زده: «ایران یکپارچه شیون شد». به گزارش این روزنامه در آن مراسم بیش از پنج میلیون نفر، شیون‌کنان فریاد می‌‌زدند: «طالقانی پدرم.» درج خبر تصویب چهار اصل دیگر قانون اساسی در کنار خبر انتصاب آیت‌‌الله منتظری به امامت جمعه تهران از طرف امام، شاید جالب به نظر بیاید و اشاره به بیانیه حزب جمهوری اسلامی نیز خالی از لطف نباشد که در آن طالقانی را مرد سیاست و روشنفکری راستین نامیده و بر جدا نبودن دیانت حق و سیاست خلق از نظر طالقانی تاکید ورزیده است.

تقابل طالقانی متدین با طالقانی روشنفکر

روزنامه انقلاب اسلامی به مدیرمسئولی و صاحب‌امتیازی ابوالحسن بنی‌‌صدر نیز در 19 شهریور برای درگذشت نابهنگام طالقانی سنگ‌تمام گذاشته است. این روزنامه گرچه بر سر موضوع همراهی دیانت و سیاست هم‌‌فکر با روزنامه جمهوری اسلامی بوده و طالقانی را نمونه‌‌ای ابطال‌کننده آن دانسته، اما با این وجود در همین مجموعه اخبار پس از درگذشت طالقانی نیز شکاف اختلاف‌نظرات بنی‌‌صدر با حزب جمهوری اسلامی در لابه‌‌لای مطالب بازتاب یافته است. برای مثال بنی‌‌‌صدر در این روزنامه از دیدار آخرش با طالقانی گفته و حدیثی را از قول آیت‌‌الله طالقانی نقل کرده که به فرموده امام علی(ع) «استبداد بد است و شور و مشورت خوب». بنی‌‌صدر روحیه‌‌ مداراجوی طالقانی را در تحمل نظر مخالف نیاز جامعه ایران دانسته است. روزنامه انقلاب اسلامی از صباغیان وزیر کشور نیز نقل کرده که «طالقانی پشتوانه بزرگی برای نخست‌‌وزیر بود و پشت دولت موقت شکست». تحلیل و تمثیلی که با توجه به اتفاقات چند ماه بعد و در نهایت استعفای دولت موقت درست از آب درآمده است. انقلاب اسلامی در شماره 20 شهریور خود به جز گزارش تشییع پییکر، به وصیت‌‌نامه طالقانی نیز پرداخته و تاکید او بر شوراها را در پیشگیری از موفقیت تجزیه‌‌طلبان، موثر دانسته است و از وی نقل کرده: «مگر در سنندج که این شورای نیم‌‌بند تشکیل شد، ضرری به جایی رسید. آنجا از بقیه کردستان آرام‌‌تر است.» این روزنامه یکی از نگرانی‌‌های مجاهد نستوه را پیرامون قانون اساسی دانسته و اینکه عده‌‌ای هستند که می‌‌خواهند تحت لوای آن قبای خودشان را بدوزند، فرازهایی از آخرین خطبه نمازجمعه طالقانی نیز منتشر شده است: «بروید دنبال کارتان، بگذارید مردم مسئولیت پیدا کنند.» به نظر می‌‌رسد که برجسته کردن چنین سخنانی از سوی روزنامه منتسب به بنی‌‌صدر باردیگر نشان از آن دارد که او همزمان به دنبال هدف دیگر یعنی رقابتش با حزب جمهوری اسلامی بوده است. همچنین نقل‌قول از طالقانی درباره قانون اساسی: «می‌‌ترسم با این وضع سطح قانون اساسی جدید، از قانون اساسی 70سال پیش به مراتب پایین‌‌تر باشد.» روزنامه انقلاب اسلامی در شماره 24شهریور نیز گزارش مفصل دیدار امام خمینی(ره) را با خانواده طالقانی منتشر کرده و از قول امام آورده است: «مردم (در مراسم تشییع) چه می‌‌گفتند و چه شعاری می‌‌دادند؟ می‌‌گفتند: ای نایب پیغمبر ما، جای تو خالی. مردم به‌عنوان نایب پیغمبر او را می‌‌شناختند. نایب پیغمبر در جهات معنوی، در مقاومت، در مخالفت با دستگاه ظلم و مقاومت در مقابل دستگاه ظلم و مقاومت در مقابل ستمکاران و در روحیات و معنویات، انگیزه نایب پیغمبر بود. مردم با آن بیل و کلنگی که با آن قبر کنده بودند، چه می‌‌کردند؟ عشق‌‌بازی می‌‌کردند. بیل و کلنگ را می‌‌بوسیدند. چرا می‌‌بوسیدند؟ بیل و کلنگ که بوسیدنی نیست. برای اینکه آقای طالقانی یک مردِ دموکراسی بود، بیل و کلنگش را می‌‌بوسیدند؟ نه. بلکه به همان انگیزه که ضریح ائمه اطهار و بزرگان را می‌‌بوسند. نه برای روشنفکری‌‌اش. این مرز چه مرزی است که بعضی از روشنفکرهای ما دارند. همه آنها را نمی‌‌گویم. بعضی را می‌‌گویم که وقتی ملت در سراسر ایران بر سر می‌‌زند و بر سینه می‌‌کوبد و به‌عنوان نایب پیغمبر از کسی یاد می‌‌کند، وقتی این روشنفکران می‌‌خواهند بنویسند، می‌‌نویسند که آقای طالقانی یک مرد روشنفکری بود. از این جهت مردم چه کردند. تو هم روشنفکر هستی چرا مردم برایت فاتحه نمی‌‌خوانند؟» سخنان امام، اشاره به مصادره به مطلوب کردن طالقانی در دوره کوتاه پساطالقانی توسط گروه‌‌های سیاسی داشت که این‌طور با واکنش رهبر انقلاب روبه‌رو شد. گزارش دیگر روزنامه انقلاب اسلامی از برگزاری مراسم عزاداری در دانشگاه تهران است و سخنرانی حبیب‌الله پیمان، کاظم سامی و مسعود رجوی. حبیب‌‌الله پیمان، دبیرکل جنبش مسلمانان مبارز، از وفاداری به راه طالقانی و بار گران نبودنش گفت و نگرانی‌‌های او: «نگرانی او از اینجا سرچشمه می‌‌گرفت که حرکت جامعه ما درست در مسیری نیست که توده مردم و پیشوایان انقلاب انتظار داشتند و می‌‌خواستند. او می‌‌دید که مکتب، بازیچه قدرت‌‌طلبی و انحصار‌‌طلبانی گشته است که فرصت‌طلبانه برخاسته‌‌اند.» کاظم سامی، رهبر جنبش انقلابی مردم مسلمان ایران (جاما)، نیز از مراتب مجاهدت و مبارزه مداوم طالقانی در راه آزادی و آزادگی یاد کرده و او را وجدان سیاسی یک ملت و یک امت دانسته است. به گفته‌‌ سامی: «طالقانی یک مجاهد، یک مبارز، یک روحانی، یک روشنفکر، یک سیاستمدار و یک دانشمند نبود. آمیزه‌‌ای از همه‌‌ اینها و به‌طور خلاصه یک انسان متعالی و یک مسلمان و یک نمونه بود» که باید الگو بشود. سرکرده مجاهدین هم در سخنان خود از «فقدان پدر و خاموشی زمزمه کلمه اسلام و قرآن در گوش‌‌ها» گفت و او را روح مجسم انقلاب خواند؛ با این شعر که «در چشمه‌سارها، آنجا که ماهی‌‌های سیاه کوچولو گستاخی می‌‌کنند و خلاف جریان آب شنا می‌‌کنند.» شاید از طنز تلخ تاریخ باشد که کسی که خود چندی بعد رهبر حرکات مسلحانه بر سر قدرت و ترورهای سیاسی شد، در این مقطع داشته از کلید وحدت به‌عنوان وصیت طالقانی دم می‌‌زده که ثمره‌‌ اجرای آن هم این است: «هرگز بر سر تقسیم میراث نخواهیم جنگید.» ادعایی که خیلی زود روشن شد مجاهدین کمتر نسبتی با آن ندارد.

پدر را دق‌‌مرگ کردند!

نشریه «پیکار»، مربوط به سازمان «پیکار در راه آزادی طبقه کارگر»، نیز در شماره 20 دوشنبه 19 شهریور 1358 آیت‌الله طالقانی را تبلور نیم‌قرن مبارزه ضد امپریالیستی و ضداستبدادی خلق عنوان کرد و نوشت: «توده‌‌های ستم‌دیده ما یک دوست، یک پدر و همرزم بزرگ خود را از دست دادند.» این نشریه در صفحه هفت مدعی شده «با شهادت طالقانی سنگی از پیش پای دشمنان آزادی برداشته شد.» از نظر گردانندگان نشریه پیکار: «کدام زحمتکش، کدام آزادی‌خواه، کدام مسلمان مبارز و مترقی، کدام دموکرات ضدامپریالیست و ضدارتجاع، کدام میهن‌‌پرست ایرانی و کدام کمونیست راستین است که به‌خصوص در این مرحله حساس از کشور ما از این خبر اشک در چشمانش حلقه نزند؟» پیکار، طالقانی را درخت پرباری خواند که در جریان مبارزه سهمگین توده‌‌های ستم‌دیده کشور ما در طی نیم قرن گذشته به بار آمده و «تبلور آرمان‌‌های مقدس ضدظلمی، ضدامپریالیستی، ضداستبدادی» بود و «چه کم و نایابند شخصیت‌‌هایی از میان روحانیت که همچون او فارغ از تعصب و جهالت باشند.» نشریه پیکار خسرو روزبه، از اعضای سازمان نظامی و مخفی حزب توده(درگذشت 1337) و چه‌گوارای انقلابی بزرگ آمریکای لاتین را «شهید» خطاب کرده و مدعی شده که نظر طالقانی به آنها مثبت بوده تا جایی که «طالقانی به روزبه لقب قهرمان ملی داده و او را یک مرد عفیف توصیف کرده و همچنین می‌‌خواسته برای چه‌گوارا نیز مجلس ترحیم برپا کند!» نشریه پیکار در پایان، فقدان او را به خلق بزرگ خویش و به انقلابیون فلسطینی و کلیه خلق‌‌های ستم‌دیده و مبارز تسلیت گفته است. همچنین این نشریه در شماره بعدی خود به تاریخ دوشنبه 26 شهریور 1358 در صفحه اول و تیتر یک خود باز مدعی شده: نگاهی به آخرین مواضع و حالات او در روزهای آخر عمر این حقیقت را نشان می‌‌دهد. برای او که قریب نیم‌قرن در راه آزادی و حکومت عدل و قسط مبارزه کرده و رنج برده بود، دیدن فجایعی که در همین چند ماهه به نام انقلاب رخ داد خردکننده و کشنده بود. خشم او از تهاجم میوه‌‌چینان انقلاب به آزادی‌‌های فردی و اجتماعی مردم در اواخر فروردین همزمان با دستگیری فرزندانش بروز کرد و ایران را تکان داد. بنا به مصلحت عموم دم برنیاورد.»

فدائیان و انتقاد از پدر

نشریه «کار»، متعلق به سازمان چریک‌‌های فدایی خلق ایران، هم در 19 شهریور کمرنگ‌‌تر از دیگر نشریات به موضوع درگذشت طالقانی پرداخته و با وجود اینکه درگذشت مجاهد بزرگ را موجب برانگیختن موجی از تاثر و اندوه بین توده‌‌ها دانسته ولی دلخوری فدائیان از طالقانی را اینگونه بازتاب داده است: «سال‌‌های سال مبلغ و مروج آزادی‌‌های سیاسی و حقوق دموکراتیک خلق‌‌ها بود و در برابر دیکتاتوری پهلوی و امپریالیسم غارتگر، بارها بند و تبعید را به جان خرید. او پس از سرنگونی رژیم شاه نیز بر چنین مواضعی تاکید داشت، ولی با این همه او تحت تاثیر فشار مرتجعین قشری و یورش آنان به دستاوردهای قیام قرار گرفت و در برابر فشار تسلیم شد و از مواضع خود عقب نشست.» نشریه کار همین اندوه و فشار عصبی را فراهم‌کننده مرگ طالقانی اعلام کرده است.

دغدغه فلسطین، آرمان چپ!

هفته‌‌نامه «رهایی»، تحت لوای اتحاد کمونیستی در 27 شهریور 1358 منتشر شد و دغدغه تاثیر مرگ طالقانی بر حمایت ایران از فلسطین را داشت. همچنین از نظر نشریه «رنجبر»، ارگان مرکز سازمان انقلابی، طالقانی بزرگ با اینکه «کمبود‌‌ها و نقائص را می‌‌دید اما به نفی دستاوردهای انقلاب نمی‌‌پرداخت.» نشریه «امت»، وابسته به جنبش مسلمانان مبارز و متعلق به حبیب‌‌الله پیمان، در 21 شهریور 1358هم آخرین پیام طالقانی را مانند روزنامه انقلاب اسلامی در این جمله از وی خلاصه کرده است: «بروید دنبال کارتان، بگذارید مردم مسئولیت داشته باشند.» امت، در شماره بعد خود نیز حضور میلیونی مردم را در تشییع پیکر طالقانی تفسیر کرده: «مردم روش‌‌های کهنه استبدادی را محکوم و ضرورت ایجاد شوراها و احترام به رای و نظر خلق را ضروری شمردند.» نشریه امت، در پایین همه صفحاتش شعاری پیرامون طالقانی درج کرد و به‌عنوان نماد جناح چپ‌‌گرای مذهبی؛ ادامه سلطه ثروتمندان، کارخانه‌‌داران و رباخواران و مستغلات‌‌چی‌‌ها و تلاش برای حفظ مناسبات کهنه در صنایع و کشاورزی و تجارت را محکوم و خواهان برابری اسلامی شده و به نوعی نظریه‌‌پرداز مصادره ‌‌‌‌اموال در دهه 60 بوده است. نشریه «حقیقت»، ارگان مرکزی حزب کمونیست که پس از درگذشت آیت‌الله طالقانی در 28 شهریور 1358 منتشر شد؛ در این زمینه چنین نوشت: «کسانی در سوگ مرگ نابهناگم طالقانی اشک تمساح می‌‌ریزند، فقط برای فریب مردم و پوشاندن چهره کریه‌‌شان است» و «ایشان می‌‌خواهند اهداف پلیدشان را زیر نام طالقانی به پیش ببرند.»

نگرانی طالقانی برای تجمع قدرت و پاسخگو نبودنش

هفته‌‌نامه «جبهه ملی ایران» منتشرشده در 22 شهریور 1358، عکس سمت چپ صفحه اول را ‌‌آیت‌‌الله طالقانی انتخاب کرد و زیر عنوان «مویه درباره‌‌ این همرزم جبهه»، نوشت: «در سوگ آن پدر که هر شیار چهره‌‌اش نشان از پایمردی داشت و هر کلامش شمیم بردباری بود. با که توان گفت تسلیت. او از تبار آتش و خون، جنگ بی‌‌امان انسان و اهریمن بود در پهنه‌‌ی پیکار...» اما موضع‌گیری دیگر در میان این نشریات، از آنِ نشریه «جنبش» منتشرشده در 26 شهریور باشد که صفحه یک خود را با تیتر درشت به یادداشتی از علی‌‌اصغر حاج‌‌سیدجوادی اختصاص داد و تاکید کرد: «از نظر طالقانی، تفاوت مذهبی و تفاوت مشرب فلسفی سدی برای ایجاد تفاهم نبود.» و اینکه طالقانی نگران بوده که یک‌بار «به نام اسلام طبقه‌‌ای از اشرافیت جدید حاکم نشود.» طالقانی از دیدگاه حاج‌‌سیدجوادی مرجع همه‌‌ شکایت‌‌ها و نارضایتی‌‌ها از سوی همه گروه‌‌ها بود و برای همین او را «پدر» خطاب می‌‌کردند. نویسنده تاکید دارد که در اندیشه‌‌ طالقانی، اگر قدرت از حیطه‌‌ نظارت و دخالت مردم خارج شود، نتیجه‌‌ای جز تمرکز قدرت در دست‌‌های غیرمسئول و ایجاد استبدادی تازه نخواهد داشت و به همین منظور بود که طالقانی از روند مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی نگران بود و غیبتش از شورای انقلاب نیز نوعی اعلام مخالفت با همین روند بوده است. ایجاد شوراهای محلی و واگذاری قدرت به مردم به گفته‌‌ی این نشریه نیز از مطالبات اصلی طالقانی بوده است و عجیب آنکه با وجود تاکید نشریات همه‌‌ گروه‌‌های سیاسی آن زمان بر موضوع ایجاد شوراها، شروع کار آن تا دوران اصلاحات به تعویق افتاد!؟ و با اینکه تقریبا همه‌‌ی گرایش‌‌های سیاسی وقت، خود را طیف نزدیک به طالقانی دانسته‌‌اند و شعار وفاداری به راه او سر ‌‌داده‌‌اند اما جز موضوع شوراها، آن هم در عرصه‌‌ حرف، در زمینه‌‌های دیگر کمتر توافقی بر سر چیستی این راه و چگونگی پیمودنش وجود داشته است و در میانه‌‌ این جدال می‌‌توان گفت تنها نشریه‌‌ی روشنفکری‌‌ای که از پی درگذشت طالقانی ترجیح داده سکوت کند، «کتاب جمعه» به سردبیری احمد شاملو بوده است.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی