| کد مطلب: ۳۹۵

ارتقای منزلت مداحان

ارتقای منزلت مداحان

روزنامه هم‌میهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

محسن ‌حسام مظاهری نویسنده و پژوهش‌گر مطالعات اجتماعی دین و تشیع:

انقلاب باعث ارتقای منزلتی مداحان شد

عزاداری‌های محرم، یکی از سنت‌های تاریخی مردم ایران است که قدمتی بیش از هزار سال دارد و از زمان حکومت آل‌بویه بر بخشی از این سرزمین، رواج داشته است. این سنت صدها سال است که مورد توجه اهل سیاست بوده است. به‌هر‌حال، بسیاری از برنامه‌های مذهبی این دهه، از هیئات مذهبی گرفته تا مجالس تعزیه، محل گرد هم آمدن مردم بوده و حضور جمعیت برای سیاستمداران جذاب بوده است. در تاریخ جمهوری اسلامی هم عزاداری‌های محرم و هیات‌های مذهبی، نقشی بسیار پررنگ داشته است. جمله مشهور امام خمینی(ره) که «محرم و صفر اسلام را زنده نگه داشته است»، به‌خوبی جایگاه مراسم این دو ماه را در ذهن بنیان‌گذار انقلاب نشان می‌دهد. در یک مورد بسیار مهم دیگر، در دهه اخیر، برخی نظریه‌پردازان شیعه تمایل داشتند که مراسم زیارت قبور ائمه‌اطهار در کربلا را تبدیل به راهپیمایی بزرگ شیعیان کنند و در تبلیغات، آن را بزرگ‌ترین گردهم‌آیی مذهبی در جهان معرفی کنند. در ایران نیز همیشه تلاش‌های زیادی برای پرشور برگزار شدن این مراسم از طرف نهادهای مذهبی و حاکمیتی انجام می‌شد. چنان‌چه علیرضا زاکانی، شهردار تهران بازدید از مناطق سیل‌زده را بعد از ساعتی رها کرد تا به جلسه ستاد اربعین برسد. اما این تنها علت اهمیت این مراسم در نگاه سیاسی موجود در کشور ما نبوده است. جریان‌های سیاسی داخلی به‌خصوص اصول‌گرایان همیشه هیات‌ها را به‌عنوان زیرمجموعه سازمان سیاسی خود در نظر گرفته‌اند. در آستانه انتخابات سال ۷۶، علی‌اکبر ناطق‌نوری، مداحان سرشناس کشور را به یک ضیافت فراخواند و رضایت آن‌ها را برای حمایت از خود جلب کرد. این اعلام حمایت، البته در نهایت با توفیق ناطق نوری همراه نشد. در سال ۸۴ اما ۱۰۰ مداح سرشناس کشور با ارسال نامه و صدور بیانیه‌هایی از کاندیداتوری محمود احمدی‌نژاد حمایت کردند. اصلاح‌طلبان معتقد بودند این حمایت ناشی از کمک‌های مالی گاه‌و‌بیگاه شهرداری تهران از هیات‌های مذهبی است. یکی از نشریات مرتبط با هیات‌های عزاداری نیز به صراحت بعد از پیروزی احمدی‌نژاد نوشته بود: «اگر محکوم به سیاست‌زدگی و طرفداری از فرد خاص نشویم و دیگران حرف خیمه را حمل بر حمایت از یک جناح و تفکر نکنند، باید به این واقعیت اذعان کرد که آنچه احمدی‌نژاد را از دیگران ممتاز ساخته بود، روحیه هیاتی و مردمی او بود، شاید بعضی تشکیل نمایشگاه هر ساله عطر سیب و نمایشگاه فاطمیه و حمایت مادی و معنوی از 9 هزار هیات حسینی در تهران و هیئات بسیاری از شهرها، حمایت از فعالیت‌های فرهنگی و مذهبی، پرداختن به مسئله مهدویت و سوق دادن سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران به سمت حرکت‌های اصیل دینی با حفظ نوگرایی و نواندیشی را کار زیاد و برنامه‌ای از پیش‌تعیین‌شده برای جلب آرای مردمی بدانند و این گونه حرکت‌ها را مقطعی و یک نوع سیاست‌بازی تلقی نمایند اما حقیقت آن است که ایشان با تمام وجود به این مجموعه و نهاد عظیم فرهنگی دینی یعنی هیئات و تشکل‌های مردمی عشق می‌ورزند و بارها در عمل نیز این عشق و ارادت را نشان داده‌اند.» رشد جایگاه مداح‌ها در سال‌های اخیر، این سوال را ایجاد می‌کند که جایگاه مداحی به‌صورت تاریخی در فرهنگ مذهبی ما چگونه بوده است و آیا همچون امروز جایگاه بالایی برای این افراد در جامعه و فضای مذهبی قائل بودند یا این مساله در سال‌های اخیر مورد توجه قرار گرفته است. در این‌باره با محسن‌ حسام‌مظاهری، نویسنده و پژوهش‌گر مطالعات اجتماعی دین و تشیع، به گفت‌وگو نشستیم که در ادامه می‌آید.

ریشه مداحی در فرهنگ شیعه از کجا آمده است؟

به‌یک‌معنا می‌توان گفت ریشه و تبار مداحی و روضه‌خوانی به همان قرون نخستین اسلام و دوره‌ حیات امامان شیعه می‌رسد. در آن دوره، ازجمله اصناف بانفوذ شیعیان، شاعرانی بودند که اشعاری در مدح امامان شیعه و رثای واقعه‌ی عاشورا و علیه رهبران جریان مخالف ائمه می‌سرودند و در مجامع می‌خواندند. این افراد مورد حمایت شدید امامان شیعه بودند و در منابع حدیثی و تاریخی، روایات متعددی از حمایت امامان از شاعران شیعی و تشویق و تحریض آنها به سرودن شعر به‌خصوص درباره عاشورا آمده است. آنان در ازای این کار هم به شاعران صله‌های فراوان می‌بخشیدند و هم وعده‌ پاداش‌های اخروی می‌دادند. در نتیجه این تشویق‌های بسیار نام شاعرانی چون کمیت اسدی، دعبل خزاعی، سیدحمیری، عبدی کوفی و ابن‌سکیت شهرتی بیش از بسیاری از علما و بزرگان شیعه در قرون نخستین یافته‌اند. ‌

دلیل این تشویق و توجه خاص چه بود؟

به نظر می‌رسد این اقدام امامان شیعه در مقام رهبر یک جامعه‌ی اقلیتی و تحت فشار، نوعی سیاست مقاومت بوده است در شرایطی‌که حکومت‌های اموی و عباسی تلاش داشتند واقعه عاشورا را به فراموشی بسپارند (ازجمله با ترویج باور به عید و مبارک بودن این روز). در موقعیت حصر سیاسی و فشارهای اقتصادی علیه شیعیان، امامان با اتخاذ سازوکارهایی هویتی برای حفظ و بقای شیعه تلاش می‌کردند. ازجمله این سازوکارها تاسیس آیین عزاداری عاشورا بود. توجه فوق‌العاده و خاص به شعر و شاعران نیز به جایگاه بالایی که شعر در فرهنگ عرب، چه در عصر جاهلی و چه پس از اسلام به‌عنوان رسانه‌ای بانفوذ داشته برمی‌گردد که در غیاب فرهنگ مکتوب و غلبه‌ی فرهنگ شفاهی، شعر جایگاه منحصر‌به‌فردی داشت. با توجه به هدف تبلیغی‌ای که امامان شیعه دنبال می‌کردند، این توجه ویژه به شعر و شاعران قابل درک است. شاعرانی که شعرشان در همان زمان حیات‌شان سر زبان‌ها می‌افتاد و با استقبال مواجه می‌شد. در چنین شرایطی، سرودن شعر درباره اهل بیت یا واقعه عاشورا یا هجو دشمنان شیعه، در واقع یک کنش سیاسی و اعتراضی بود. به همین دلیل هم شاعران شیعه مورد آزار و اذیت حکام قرار می‌گرفتند و برخی‌شان مانند دعبل حتی جان خود را در این راه از دست دادند. درهرحال، محافل نوعا مخفی و زیرزمینی عزاداری عاشورا در آن مقطع با محوریت مراثی و اشعار همین شاعران تشکیل می‌شد و حکم رسانه‌ای برای اقلیت شیعه را داشت.

در دوران بعد از امامان شیعه این سنت چطور حفظ شد؟

آیین عزاداری عاشورا پس از امامان و دوره موسوم به غیبت نیز توسط دیگر رهبران شیعه پی گرفته شد و به دلیل اقبال توده پیروان این مذهب، به یک سنت فرهنگی پایدار در شیعه مبدل شد. در ادوار بعدی نیز سنت مرثیه‌سرایی و مرثیه‌خوانی بر واقعه عاشورا توسط شاعران شیعه ادامه پیدا کرد. یک نکته مهم درباره این اشعار، برجسته‌بودن مضامین هویتی در آنهاست. شعر شیعی و شعر عاشورایی در قرون نخستین، شعری است مطلقاً شیعی و با سویه‌های سیاسی آشکار. شعری بی‌پروا در پرداختن به مقاطع پرچالش تاریخ اسلام و صریح در بیان موضع شیعیان در مسائل مناقشه‌برانگیز. اقتضای سیاست مقاومت و هویت‌سازی هم همین تاکید بر تمایز بود. در آن مقطع اشخاصی با نان مناقب‌خوان یا مناقبی در معابر عمومی می‌گشتند و به آواز اشعار در مدح و منقبت اهل بیت می‌خواندند. در مقابل ایشان هم فضایل‌خوانان بودند که در مدح خلفا شعر می‌خواندند. ولی به تدریج و تقریباً‌ از قرن ششم به بعد مضامین سیاسی در مراثی رقیق شده و روایت کربلا از گفتمان سیاسی به گفتمان عرفانی میل می‌کند. یک دلیل این امر، ورود شاعران سنی‌مذهب به عرصه مرثیه‌سرایی عاشورا است و دلیل دیگر، رونق یافتن گفتمان عرفانی و وجود زمینه‌های اجتماعی مساعد برای آن به‌ویژه پس از حمله مغول است. در همین مقطع است که مداحان در امتداد سنت شاعران و مرثیه‌سرایان تولد یافته و فعالیت می‌کنند.

ریشه کلمه مداح از کجاست؟

مداح یا مادح به معنای شخصی که در مدح دیگران شعر می‌خواند یا می‌سراید، مفهوم باسابقه‌ای است و چنان‌که می‌دانیم در دربار سلاطین و شاهان معمولا چنین اشخاصی بوده‌اند. اما از مقطعی به بعد این واژه یک معنای خاص و مذهبی می‌یابد که همان مدح‌گویی اهل بیت است. گزارش ملاحسین واعظ‌کاشفی در کتاب فتوت‌نامه سلطانی نشان می‌دهد که استعمال واژه مداح دراین معنای خاص در دوره تیموری رایج بوده. واعظ کاشفی همان کسی است که مهمترین و پرآوازه‌ترین مقتل فارسی عاشورا را به نام روضه الشهدا نگاشته است. کتابی که آنقدر در زمان خود شهرت یافت که نامش بر سر زبان‌ها افتاد و در محافل کسانی آن را در دست می‌گرفتند و برای مردم می‌خواندند. به تدریج این مجالس به روضه (یعنی مجلس خواندن روضه‌الشهدا) و این افراد به روضه‌‌خوان مشهور شدند. عناوینی که تا امروز هم رواج دارد و ریشه‌اش به کتاب کاشفی برمی‌گردد. کاشفی در کتاب دیگری یعنی فتوت‌نامه سلطانی، ضمن برشمردن اصناف اهل فتوت،‌ از «معرکه‌گیران» سخن گفته و «مداحان» را یکی از زیرشاخه‌های ایشان دانسته است. این نشان می‌دهد اولا اصطلاح مداح در آن مقطع رواج داشته و ثانیا مداحان عموما از صوفیان بوده‌اند. مشابه نقالان، مداحان نیز درویش‌هایی بودند که در معابر عمومی برای مردم اشعار مذهبی در مدح امامان را با آواز می‌خواندند. (که همین مستلزم بهره‌مندی از سطحی از مهارت و دانش در موسیقی و ادبیات بود.) در دوره صفویه که مذهب تشیع رسمیت یافت، بازار مداحان ودیگر اصناف مذهبی رونق مضاعفی یافت و بر شمار آنها افزوده شد. در دوره قاجار که دوره رونق تعزیه‌خوانی و نگارش مقاتل داستانی است، مداحان و روضه‌خوانان همچنان فعال بوده‌اند، با این تفاوت که دیگر این پیشه از انحصار درویش‌ها درآمده بود.

در مجالس این دوره جایگاه مداحان بالاتر بوده یا جایگاه خطیبان؟

مداحان و روضه‌خوانان نوعا در رتبه‌ای پایین‌تر از وعاظ قرار داشتند. کارگزار اصلی مجلس مذهبی، واعظ است؛ چه در دوره صفویه و چه در دوره قاجار. این برتری حتی تا دوره‌ پهلوی و سال‌های پیش از پیروزی انقلاب نیز استمرار داشت. نمایندگان شاخص مجالس مذهبی، وعاظ بودند و در رتبه بعد مداحان. به‌عنوان مثال اگر به اعلانات مطبوعاتی مجالس مذهبی توجه کنیم، می‌بینیم حتی تا دهه 50 آنچه در معرفی و تبلیغ هیات‌ها و مجالس عزاداری این اعلانات برجسته شده، نام وعاظ و سخنرانان است. به ندرت اسم مداح هم ذکر شده. آن‌هم نه در عرض واعظ. محور اصلی مجلس هم سخنرانی بود و مداحی در حاشیه آن قرار داشت. رقابت صاحبان مجالس و متولیان هیات‌ها نیز در دعوت از واعظان و منبریان مشهور بود. اما بعد از پیروزی انقلاب این شرایط دگرگون شد و مداحان ارتقای منزلتی یافتند.

دلیل ارتقا جایگاه مداحان پس از انقلاب چیست؟

یکی از دلایلش جنگ ایران و عراق بود. محور گفتمان جنگ از مقطعی به بعد از دفاع میهنی به دفاع مقدس تغییر کرد. در این تغییر، خوانشی سیاسی از عاشورا و تطبیق آن واقعه با جنگ تحمیلی به‌عنوان گفتمان رسمی غلبه یافت. با هدف تهییج توده‌ای و بهره‌گیری از پتانسیل عاطفی و قدرت بسیج‌کنندگی بالا و بی‌بدیل عاشورا در توده مردم. به همین دلیل نوحه‌خوانان در مرکز توجه رسانه‌های رسمی قرار گرفتند. نماینده‌ی شاخص این نوحه‌خوانان صادق آهنگران است که نوحه‌خوانی‌هایش نقشی موثر در تبلیغات جنگ داشت و در آثارش پیوند مسایل سیاسی روز کشور به‌خصوص جنگ با فرهنگ عاشورا مضمون غالب است. یک دلیل دیگر رشد مداحان پس از انقلاب، افول وعاظ و خطبا بود. چون بخش عمده‌ای از وعاظ و روحانیان سیاسی پس از انقلاب جذب بدنه نظام سیاسی شدند و در مناصب مختلف مدیریتی و اجرایی قرار گرفتند. دسته‌ای از وعاظ مشهور غیرسیاسی با گرایش سیاسی متفاوت نیز در فضای انقلابی آن سال‌ها به حاشیه انزوا رانده شده و طرد شدند. همین امر زمینه‌ساز انتقال محوریت مجالس مذهبی به صنف رقیب یعنی مداحان شد.

به همین دلیل امروز جایگاه مداحان بالاتر از جایگاه خطیبان شده است؟

در سال‌های پس از جنگ، مجموعه عوامل مختلف سبب ارتقای منزلت مداحان شده است. نخست اراده سیاسی ناظر به برکشیدن مداحان است. تجربه‌ی مثبت فعالیت مداحان در سال‌های جنگ، در شکل‌گیری اراده مذکور موثر بوده است. در این منظر،‌ مداحان به‌عنوان مبلغان و مروجان مذهبیِ نظام و اشخاصی که به دلیل نفوذ و محبوبیت در بدنه بخش‌هایی از جامعه در مواقع نیاز قدرت بسیج‌کنندگی و تهییج توده‌ای را دارند و به همین دلیل شایسته برخورداری از مواهب و پشتیبانی‌های سیاسی-اقتصادی هستند، تعریف می‌شوند. ماحصل همین برکشیدن است که شاهدی مداحان در دو دهه اخیر جایگاه بی‌سابقه‌ای یافته‌اند و علاوه بر حوزه‌ی اصلی فعالیت خود یعنی تبلغات مذهبی در عرصه سیاست نیز فعال شده و در مسائل روز کشور مانند یک گروه مرجع نقش‌آفرینی و اعمال نفوذ کرده و در غیاب احزاب کارآمد و فعال، به نوعی نقش شبه‌حزب را ایفا می‌کنند. نمونه‌های فراوانی برای این نقش‌آفرینی می‌توان ذکر کرد؛ ازجمله انتخابات ریاست‌جمهوری و مجلس و شوراهای شهر. اما در این ارتقای منزلتی اخیر،‌ تنها اراده سیاسی حاکمیت موثر نبوده است. بلکه تحولات فرهنگی اجتماعی در سال‌های پس از جنگ نیز سهم بالایی در این امر داشته است. تغییرات گسترده و پرشتابی که جامعه ایرانی در این دو سه دهه تجربه کرده، از رشد شهرنشینی، توسعه‌ی طبقه‌ی متوسط تا تحولات سبک زندگی و گسترش رسانه‌های نوین، در کنار تغییرات جمعیتی و قدرت‌یافتن خرده‌فرهنگ جوانان، تغییرات مهمی را در فرهنگ مذهبی و مناسکی پدید آورد که پیدایش سبک مدرن و نوینی از مداحی یکی از مصادیق آن است. سبکی که آن را مداحی پاپ (عامه‌پسند) می‌نامیم و با عناصری چون ریتم‌های سینه‌زنی تند و با هیجان بالا، ادبیات محاوره‌ای و غیررسمی و موسیقی عاریتی و تقلیدی شناخته می‌شود. سبکی که در‌آن مداحی به یک کالای فرهنگی (مذهبی) تبدیل شده که تولید و عرضه‌ی آن تابع ذائقه‌ی بازار (جوانان) و به شدت مستعد تولید انبوه است. در این سبک مداحی جدید که به‌جهت ترویج رسانه‌ها و جاذبه‌های عامه‌‌پسندی که دارد در حال شیوع از شهرهای بزرگ به همه‌ی مناطق کشور است و ادامه‌ حیات الگوهای سنتی آیین‌های مذهبی را به مخاطره انداخته، محوریت با مداح است که هدایت برنامه و انبوه مخاطب را داراست. اوست که در کانون توجه مخاطبان قرار دارد و صاحب اقتدار اصلی در کارگزاری آیین است. به جهت همین موقعیت است که مداح در مداحی پاپ، در قامت سلبریتی ظاهر می‌شود. مناسبات رفتاری حاکم بر مداحان سلبریتی درست مشابه دیگر سلبریتی‌های فرهنگ پاپ (از ستارگان موسیقی تا بازیکنان فوتبال و بازیگران سینما است. این میان، مداحان سلبریتیِ سیاسی جایگاه ویژه‌تری دارند. چراکه از یک‌سو از رانت رسانه‌ای برخوردارند (ازجمله حضور ثابت و انحصاری در صداوسیما؛ امتیازی که بسیاری از مداحان سنتی یا حتی سلبریتی‌های غیرسیاسی از آن بی‌بهره‌اند) و از سوی دیگر به‌جهت پیوندهای سیاسی، اقتصادی پرنفوذ، قدرت اعمال نفوذ و چانه‌زنی بالایی در ساختار سیاسی کشور دارا شده‌اند. به‌عبارت‌دیگر، در رابطه‌ای متقابل با نظام، خدماتی تبادل می‌کنند. مداحانی که گرچه از نظر جمیعتی اقلیتی کوچک در صنف ده‌ها‌هزارنفره‌ی مداحان کشورند، اما از نظر نفوذ و سرمایه‌ی عاطفی که مخاطبان انبوه برای‌شان فراهم آورده، جایگاه متمایزی یافته‌اند. با این اوصاف، یک دلیل دیگر ارتقای منزلتی مداحان و توسعه‌ی نقشی و افزایش حضور آنها در عرصه عمومی در سال‌های اخیر همین رونق‌یابی الگوی مداحی پاپ است.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی