| کد مطلب: ۶۳۶

احزاب در حاشیه

احزاب در حاشیه

روزنامه هم‌میهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

چرا اعتبار سازمان‌های سیاسی روبه کاهش نهاده است؟

کسی نمی‌‌داند به کدام دوره تاریخی ایران می‌‌توان بهار احزاب گفت. اما بدون شک یک سال گذشته، خزان احزاب ایران بوده است. بسیاری از چهره‌‌های موثر و رهبران احزاب، به دلایل مختلف از فعالیت حزبی به حاشیه رفته‌اند. احزاب کوچک، توان برگزاری کنگره را ندارند و احزاب بزرگ که کنگره برگزار می‌‌کنند، جای خالی چهره‌‌های موثر در آنها به چشم می‌‌خورد. افول احزاب فقط مرتبط با فضای یأس بعد از انتخابات 1400 نیست. به صورت کلی، تمام دموکراسی‌‌های جهان اسم‌شان با احزاب گره خورده است اما در ایران، احزاب، هرگز به جایگاه مهمی که باید داشته باشند، نرسیده‌اند. جمهوری اسلامی ایران چهل و چند سال و حکومت مشروطه در ایران، بیش از صد و پانزده سال قدمت دارند. از نظر تاریخی، ایران قبل از دموکراسی‌‌های بزرگی مثل هند و ژاپن، مجلس خود را راه‌اندازی کرده است. در این 115 سال هم انواع تجربیات تاریخی را از سر گذرانده است. از به توپ بستن مجلس تا کودتا و از ردصلاحیت‌‌های گسترده تا حضور همه جریان‌‌های سیاسی و از انتخاباتی بی‌رمق تا انتخاباتی پرشور و پرحرارت. اما برخلاف بسیاری از کشورهای دنیا، دموکراسی نیم‌بند ایران، هرگز بر شانه‌‌های احزاب استوار نبوده است. اما چرا احزاب در ایران اثرگذاری ندارند؟

به رسمیت شناخته نمی‌‌شوند

شاید مهمترین عامل ضعف احزاب در ایران، این است که آنها هرگز در ساختار قانونی به رسمیت شناخته نمی‌‌شوند. تقریبا هرگز در ایران انتخاباتی برگزار نشده است که مردم به جای افراد، به احزاب رای بدهند. همین مساله باعث شده تا جایگاه احزاب به شدت افول کند. در سال‌‌های گذشته، در بستر فضایی که تحت عنوان نیروهای میانه‌رو در کشور ایجاد شد، در انتخابات محلی با افرادی مواجه می‌‌شدیم که صراحتا اعلام می‌‌کردند در حال مذاکره با دو جریان سیاسی کشور هستند تا تصمیم بگیرند چطور وارد انتخابات مجلس شوند! جواد آرین منش، فعال سیاسی اصولگرا و عضو سابق حزب مؤتلفه اسلامی، درباره علل افول احزاب در سیاست ایران می‌‌گوید: احزاب در نظام جمهوری اسلامی جایگاه مناسبی نداشته و ندارند. رؤسای‌جمهور کشور ما، عضو حزب نبوده اند و نبود وابستگی به احزاب را یک ارزش تلقی می‌‌کنند. بعد از انحلال حزب جمهوری، احزاب در ایران پا نگرفتند و از حمایت حاکمیت برخوردار نشدند. حمایت از احزاب به طرق مختلف صورت می‌‌گیرد، احزاب باید از امکانات و اعتبارات بودجه‌‌ای مناسبی برخوردار باشند تا بتوانند به حیات خود ادامه بدهند و وابسته به این و آن نشوند، ولی احزاب ما هیچ گاه مورد حمایت مادی و معنوی قرار نگرفته‌اند(منبع: برنا).

فقدان پایگاه اجتماعی

از طرف دیگر، تقریبا هیچ‌کدام از احزاب سیاسی ایران، پایگاه اجتماعی خود را نمی‌‌شناسند. مثلا موتلفه اسلامی که در بدو تاسیس خود با حضور چهره‌‌های موثر بازار تهران شکل گرفته بود، در دوران اوج خود در مدارس نیرو می‌‌گرفت و از طریق کمیته امداد به دنبال کسب رای می‌‌گشت! و اتفاقا در مجالس چهارم و پنجم هم فهرست پیروز انتخابات را نمایندگی می‌‌کرد. وضعیت سایر احزاب هم تقریبا همین است. در میان احزاب پرشمار جریان اصلاح‌طلب، از نهضت آزادی تا اتحاد ملت و از کارگزاران تا اعتماد ملی، همگی پایگاه اجتماعی خود را طبقه متوسط سیاسی و فرهنگی ساکن کلان‌شهرها معرفی می‌‌کنند. در واقع نزدیک به 20حزب اصلاح‌طلب، نهایتا مدعی نمایندگی حداکثر 20درصد مردم هستند و سراغ سایر طبقه‌‌های جامعه نمی‌‌روند.

اثرگذاری بر قدرت اصلی یا بر جریان سیاسی؟

مساله دیگر، رشد روزافزون الیگارشی بین جریان‌‌های سیاسی است. لااقل در جریان اصلاح‌طلب، که مدعی دموکراسی‌خواهی است، این مساله بیشتر قابل نقد و تامل است. جریان اصلاحات با ابتکار تشکیل شورای عالی و انتخاب افراد حقیقی در کنار دبیران کل احزاب، عملا این موقعیت را به افراد داد تا به کمک تشکیلات بسیار کوچک، یا لابی و مذاکره، در عالی‌‌ترین نهاد تصمیم‌گیری اصلاح‌طلبان عضو شوند، بدون آنکه عضو هیچ‌کدام از احزاب اصلاح‌طلب باشند. نتیجه این تصمیم به اینجا رسیده که امروز، تعداد زیادی از چهره‌‌های موثر اصلاح‌طلب، عضو هیچ‌کدام از احزاب نیستند. در واقع 45 سال بعد از انقلاب، امروز رئیس مجلس و رئیس قوه قضائیه عضو هیچ‌کدام از احزاب کشور نیستند و ابراهیم رئیسی نیز با اینکه سابقه عضویت در شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز را دارد، اما نامزد اختصاصی این حزب یا نیروی حزبی این تشکیلات به شمار نمی‌‌رود.

ناتوانی در تربیت نسل جدید

یکی دیگر از مسائلی که باعث افول احزاب شده است، عدم تربیت نسل جدید است. به این معنا که گاه بعضی احزاب در برخی موقعیت‌‌های سیاسی، اثرگذاری بالایی داشته‌اند. از نهضت آزادی در ابتدای پیروزی انقلاب تا جبهه مشارکت در اواخر دهه هفتاد و موتلفه اسلامی و جامعه روحانیت مبارز در سال‌های افول نهضت تا تولد جبهه مشارکت! اما هیچ‌کدام از این احزاب، در سال‌های بعد نتوانسته‌اند با جوانان خود، نیروهایی هم‌وزن نسل موثر قبلی ایجاد کنند و با کهولت سن و وفات افراد موثر، عملا سطح سیاست‌ورزی این احزاب نیز کاهش معناداری پیدا کرده است. هم میهن تلاش می‌‌کند در هفته‌‌های آینده نیز به موضوع جایگاه احزاب بپردازد.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی