| کد مطلب: ۳۷۴۶

نقشه گریز از جنگ

نقشه گریز از جنگ

تحلیلگران فارین پالیسی از تجربه‌های جنگ اوکراین و چگونگی جلوگیری از جنگ بعدی می‌گویند

تحلیلگران فارین پالیسی از تجربه‌های جنگ اوکراین و چگونگی جلوگیری از جنگ بعدی می‌گویند

پیش‌بینی‌ها درباره آینده جنگ از روایات و اسلوب‌های فکری پیروی می‌کنند. در آغاز هزاره، ظهور هواپیماهای پیشرفته بدون سرنشین- چشمانِ همه‌چیزبینِ ارتش ایالات‌متحده در افغانستان - به دیدگاه‌های بسیار مدرن از نبردهایی که توسط روبات‌ها و رایانه‌ها انجام می‌شد، دامن زد. در اواسط دهه 2010، موفقیت عملیات اطلاعاتی روسیه، مداخله در انتخابات آمریکا و تسلیحاتی کردن فساد (استفاده کردن از فساد به‌عنوان یک سلاح) در اروپا و ایالات‌متحده، این ایده را به وجود آورد که حتی یک کشور بزرگ را می‌توان بدون استفاده از زور کنترل کرد. برخی دیگر فکر می‌کردند که وابستگی متقابل به تجارت و بازرگانی در عصر جهانی شدن، مانع از ایجاد یک جنگ بزرگ می‌شود یا این جنگ را در حد محلی محدود می‌کند. وقوع بزرگ‌ترین و وحشیانه‌ترین جنگ اروپا از سال 1945، بار دیگر به ما یادآوری کرد که روی افکار واهی خود طرح‌ریزی نکنیم یا چیزی را با گذشته قیاس نکنیم. بسیاری از آنچه کارشناسان، سیاستمداران و روزنامه‌نگاران در ساعات اولیه حمله روسیه به اوکراین پیش‌بینی کردند، اشتباه بود: اینکه ماشین نظامی روسیه بسیار قدرتمند خواهد بود، اوکراین به‌سرعت فرو می‌پاشد و واکنش غرب هم ضعیف خواهد بود. اینها فقط اولین سورپرایزها بود. چه کسی فکر می‌کرد در یک جنگ قرن بیست‌و‌یکمی، سنگرها و توپخانه‌ها اینقدر مهم باشند؟ تحلیل‌گران در آخرین شماره مجله فارین پالیسی از درس‌های مهمی می‌گویند که برای جنگ‌های بعدی باید آنها را بیاموزیم.

اتحادها:تایوان را باید به یک جوجه‌تیغی آماده مقابله تبدیل کنیم

آندرس فوک راسموسن - دبیرکل سابق ناتو و بنیان‌گذار «اتحاد دموکراسی‌ها»
غیرممکن است که بین حمله روسیه به اوکراین و جاه‌طلبی‌های چین در مورد تایوان، تشابهاتی وجود نداشته باشد: در هردو مورد، یک حکومت استبدادی مسلح به سلاح هسته‌ای، دموکراسی کوچک‌تری را تهدید می‌کند، لفاظی بدخواهانه درباره اتحاد مجدد آن کشورِ کوچکتر با سرزمین مادری، و یک رهبر که در داخل به‌طور فزاینده‌ای سرکوبگر و در خارج تهاجمی‌تر می‌شود. با این حال، در هر شباهتی، تفاوت‌های قابل توجهی هم وجود دارد.
چین اکنون یکی از دو قدرت برتر جهان است و پیامدهای جهانی جنگ در تنگه تایوان آشکارا بیشتر از جنگ روسیه و اوکراین خواهد بود. جنگ چین و تایوان به سرعت کشورهای دیگر را درگیر خواهد کرد. هم اوکراین و هم تایوان خارج از پیمان‌های رسمی همکاری هستند و هیچ‌کدام از ضمانت‌های امنیتی مانند ماده 5 ناتو - که در آن کشورهای امضاکننده توافق کرده‌اند حمله نظامی علیه یک یا چند کشور عضو را به‌عنوان حمله به تمامی کشورهای عضو تلقی کنند - سود نمی‌برند. چین تایوان را به زور تصرف می‌کند. اگر جهان آزاد می‌خواهد درس‌های درستی را از حمله روسیه به اوکراین بیاموزد و از تصرف تایوان با زور، جلوگیری کند، موضوع مهم‌تر می‌شود.
اول اینکه وقتی پیمانی ندارید که به آن تکیه کنید، اهمیت کلمات بیشتر می‌شود. ولادیمیر پوتین با آماده‌سازی فضا برای جنگ، جاه‌طلبی‌های خود را به صراحت بیان کرد و در جولای 2021 نوشت: «حاکمیت واقعی اوکراین فقط در مشارکت با روسیه امکان‌پذیر است». چند روز قبل از تهاجم، او اوکراین را «بخشی جدانشدنی از تاریخ، فرهنگ و فضای معنوی روسیه» خواند. پوتین بارها حق وجود اوکراین را انکار کرد، اما رهبران غربی خطر یک تهاجم گسترده را نادیده گرفتند. جهان نمی‌تواند همان اشتباه را این‌بار در مقابل چین مرتکب شود. هنگامی که شی‌جین‌پینگ، رهبر چین می‌گوید پکن حق استفاده از تمام اقدامات لازم را برای «ادغام مجدد» تایوان با چین دارد، باید او را جدی بگیریم. همانطور که وقتی سفیر چین می‌گوید که مردم تایوان پس از اتحاد مجدد، نیاز به آموزش مجدد دارند، باید آن را جدی گرفت. اقدامات چین در هنگ‌کنگ نشان می‌دهد که اصل «چین واحد» در عمل به چه معناست. در مورد جاه‌طلبی‌های چین یا معنای این جاه‌طلبی‌ها برای مردم تایوان نباید تردید داشت.
دوم اینکه هر استراتژی‌ای برای تایوان، چه به‌منظور بازدارندگی و چه در صورت نیاز، شکست تهاجمِ چین، باید بر اساس برتری تکنولوژیکی باشد. درست است که شجاعت اوکراینی‌ها در ابتدا پیشروی اولیه روسیه را دفع کرد، اما تغییر مسیر جنگ با سلاح‌های برتر غربی اتفاق افتاد. روسیه اما بیش از پیش به تجهیزات پیش‌پاافتاده دوران شوروی روی آورده، به‌ویژه به‌خاطر تحریم‌های غرب که اکنون صنعت تسلیحات روسیه را دچار مشکل کرده است. چین، به‌رغم پیشرفت چشمگیر در سال‌های اخیر، همچنان برای پیشرفته‌ترین ریزتراشه‌ها و ماشین‌آلات، به‌شدت به ایالات‌متحده و متحدانش وابسته است. مزیت‌های اقتصادی و فناوری آمریکا نسبت به چین، برتری نظامی قابل توجهی به جهان دموکراتیک می‌دهد. حفظ این مرز به‌منظور جلوگیری از هرگونه تلاش چین برای تصرف تایوان به زور، حیاتی است.
سوم اینکه متحدان و شرکا باید با هم عمل کنند. جهان آزاد در واکنش به جنگ روسیـــــــه در اوکرایـــــــن، یکپـــــــــارچگی چشمگیری از خود نشان داده است؛ وحدتی که بی‌شک پوتین انتظارش را نداشت. چین که بسیار بیشتر از روسیه به زنجیره‌های تامین جهانی متکی است، باید درک کند که هرگونه حمله به تایوان، واکنش یکسانی را به‌دنبال خواهد داشت. درسی که از تهاجم روسیه گرفته می‌شود این است که بازدارندگی شکست خواهد خورد، مگر اینکه پیش از شروع جنگ، پیام خیلی قدرتمند و متحدی را ارسال کند. به همین دلیل است که عواقب اقتصادی هرگونه اقدامی علیه تایوان باید همین حالا برای پکن روشن شود. چهارم اینکه سلاح‌ها مهم هستند. اگرچه تحریم‌ها مهم‌اند، کمک‌های نظامی گسترده‌ای که عمدتا از سوی آمریکا ارائه می‌شود، واقعیت را در اوکراین تغییر داده است. سلاح‌های برتر به اوکراینی‌ها این امکان را داد که پیشروی اولیه روسیه را دفع کنند و بخش‌های زیادی از خاک‌شان را پس بگیرند.
اگر اوکراین پیش از جنگ، این قابلیت‌ها را داشت، شاید پوتین یک‌بار دیگر به کاری که می‌خواست بکند، فکر می‌کرد. همین درس در مورد تایوان هم صدق می‌کند. این جزیره با کمک شرکای خود باید به یک جوجه‌تیغی آماده مقابله تبدیل شود تا از هرگونه تلاش احتمالی چین برای تصرف به زور، جلوگیری کند. چین باید محاسبه کند که هزینه تهاجم، فراتر از تحمل‌اش است.
در نهایت، مهم‌ترین راه برای جلوگیری از حرکت تهاجمی چین به سوی تایوان، در حال حاضر، تضمین پیروزی اوکراین است. اگر روسیه بتواند سرزمینی را به‌دست آورد و با زور، وضعیت جدیدی را ایجاد کند، چین و دیگر قدرت‌های خودکامه گمان می‌کنند که عزم جهان دموکراتیک ضعیف است و آنها در برابر باج‌خواهی هسته‌ای و تهاجم نظامی، مماشات را بر رویارویی ترجیح می‌دهند. چنین نتیجه‌ای، کل جهان را به مکانی خطرناک‌تر تبدیل می‌کند. به‌همین دلیل است که همه کسانی که به یک نظم بین‌المللی مبتنی بر قوانین اعتقاد دارند، باید برای اطمینان از پیروزی اوکراین تلاش کنند.

اقتصاد: برای جلوگیری از جنگ باید برنامه تحریمی بهتری داشت

ماریا شاگینا - پژوهشگر تحریم در موسسه بین‌المللی مطالعات استراتژیک
با وجود تهدید روسیه به تحریم‌های گسترده در آستانه حمله تمام‌عیار به اوکراین، غرب نتوانست کرملین را از این حمله بازدارد. حالا چه اینکه مسکو تهدیدها را باور نمی‌کرد یا هزینه‌هایی که قرار بود تحمیل شود، به‌اندازه کافی بالا نبود، تحریم‌ها اکنون هدف دیگری را دنبال می‌کنند: محدود کردن توانایی‌های مالی، اقتصادی، تکنولوژیکی و نظامی روسیه در طول جنگ. چین، تایوان و غرب هرکدام درس‌های خود را از این جنگ می‌گیرند. مثلا دولت‌های غربی آموخته‌اند که تحریم‌ها به‌تنهایی نمی‌تواند از تهاجم نظامی جلوگیری یا آن را متوقف کند. روسیه آستانه بالایی را برای تحمل فشارها نشان داده است. چین نیز در صورت لزوم، مایل است هزینه‌های اقتصادی قابل توجهی را برای دنبال کردن هدف اعلام شده خود (اتحاد با تایوان) بپذیرد.
برای غرب استفاده از سیاست اقتصادی علیه چین که تولید ناخالص داخلی‌اش 10 برابر روسیه است، بسیار دشوار خواهد بود. برخلاف روسیه، اقتصاد چین آنقدر در اقتصاد جهانی درهم تنیده که هرگونه تلاش برای به‌راه‌انداختن جنگ اقتصادی بازتاب شدیدی را به همراه خواهد داشت و وحدت غرب را به آزمایش می‌گذارد. روسیه از انرژی و سایر کالاها، به‌عنوان سلاح استفاده می‌کند، اما چین گزینه‌های بیشتری برای مقابله‌به‌مثل دارد. قطع روابط با چین می‌تواند به جنگ هسته‌ایِ اقتصادی تبدیل شود: ویرانی حتمی و متقابل که در آن همه ضرر می‌کنند. اگرچه ادغام جهانی چین اکنون مانند سپری برای پکن عمل می‌کند، با تجدیدنظر بیش از پیش کشورهای غربی در مواجهه با پکن، شرایط به‌تدریج در حال تغییر است. یافتن نقاط ضعف و کاهش آسیب‌پذیری‌ها، غرب را قادر می‌سازد تا با قاطعیت بیشتری فشار وارد کند. همانطور که اروپایی‌ها در زمستان امسال در رابطه با انرژی روسیه می‌آموزند، تاب‌آوری داخلی، پایه و اساس سیاستمداری اسـت. مورد روسیه، اهمیت یــــــــک ائتلاف تحریم‌کننده گسترده را نشان داده است. این نه‌تنها پیامــی نمادیــــن و قوی برای مسکو بود، بلکه در مسدود کردن بیش از 300 میلیارد دلار ذخایـــــر خارجی روسیه و قطع دسترسی مسکو به فناوری پیشرفته غربی نیز مؤثر بود. برای هدف قرار دادن چین، ایجاد یک ائتلاف چندجانبه، به‌همان اندازه ضروری است اما بسیار سخت‌تر. کنار هم قرار دادن متحدان آسیایی و اروپایی به‌دلیل روابط نزدیک اقتصادی آنها با پکن، بسیار دشوار خواهد بود. با توجه به منافع اقتصادی بسیاری که در خطر است، ایجاد معافیت‌ها - و ترکیب مناسبی از انعطاف‌پذیری و سرسختی - کلید حفظ ائتلاف تحریم‌ها خواهد بود.
در حال حاضر، آمریکا با استفاده از موقعیت منحصربه‌فرد خود در زنجیره‌های تامین نیمه‌رسانا، به‌طور یک‌جانبه جلو می‌رود. کنترل‌های گسترده واشنگتن بر صادرات تراشه‌های محاسباتی پیشرفته به چین، توانایی پکن را برای پیشبرد قابلیت‌هایش در فناوری‌های نوظهور، از جمله فناوری‌هایی که کاربردهای نظامی دارند، سرکوب می‌کند. تایوان که کاملا از شکست بازدارندگی آگاه است، برنامه‌ریزی احتمالی خود را درصورت تهاجم دنبال می‌کند و روی تشکیل ائتلافی از کشورهای همفکر برای ایستادگی در برابر چین کار می‌کند. دولت تایوان به‌ویژه خیلی مشتاق است تا یک ائتلاف تحریمی چندجانبه ایجاد کند تا در مورد هزینه‌های زیاد ناشی از هرگونه تجاوز احتمالی، پیامی قوی به پکن ارسال کند.
پکن هم به نوبه خود به‌دقت شاهد اِعمال تحریم‌ها علیه روسیه - به‌ویژه در امور مالی- بوده است، تا بتواند استراتژی خود را در مورد تایوان آماده کند. چین از بزرگ‌ترین نقطه‌ضعف خود کاملا آگاه است: اتکای زیاد به دلار و سایر ارزهای غربی برای تجارت بین‌المللی و ذخایر خارجی.

معاهدات: فشار جدید برای حفاظ هسته‌ای

رُز گاتمولر - استاد دانشگاه استنفورد و معاون پیشین دبیرکل ناتو
جهان به روسیه‌ای نیاز دارد که در مورد تنش هسته‌ای و هولوکاست هسته‌ای تهدید نمی‌کند. اگر روسیه به همین مسیر کنونی ادامه دهد، ما با یک کشور منفور هسته‌ای بسیار بزرگ با هزاران کلاهک و موشک روبه‌رو خواهیم بود. بنابراین، هدف اصلی سیاست آمریکا باید این باشد که مسکو را از بازی‌های هسته‌ای دور کند و به همان نقش مسئولانه‌تری که از زمان بحران موشکی کوبا در سال 1962 در کنتــــــرل تسلیحـــــــات هستــــــــــه‌ای و جلوگیری از گسترش آنها ایفا کرده، بازگردد. حتی در تــــاریک‌ترین روزهای جنگ سرد، آمریکا و اتحــــاد جماهیــــــر شوروی بــرای جلوگیری از تشدید تنش هسته‌ای با یکدیگر همکاری کردند.
آمریکا همچنین به‌دنبال راه‌هایی برای گفت‌وگو با چین در مورد اهداف هسته‌ای آن کشور بوده، اما تاکنون، پکن سکوت کرده است. چینی‌ها به دنبال نوسازی سریع هسته‌ای هستند، از جمله ساخت بیش از 300 سیلو جدید برای موشک‌های بالستیک قاره‌پیما و گسترش عمده زرادخانه کلاهک‌های خود، از کمتر از 500 عدد که در حال حاضر هست، به بیش از 1000 کلاهک تا دهه 2030. دیدار جو بایدن و شی‌جین‌پینگ، در اجلاس سران گروه ۲۰ در بالیِ اندونزی در نوامبر گذشته، یخ میان آمریکا و چین را شکست. اگرچه دو رهبر هیچ‌گونه مذاکرات هسته‌ای برنامه‌ریزی‌شده‌ای را اعلام نکرده بودند، در مورد سیاست هسته‌ای بحث و توافق کردند که جنگ هسته‌ای، پیروزی ندارد و هرگز نباید چنین جنگی رخ دهد - و اینکه سلاح‌های هسته‌ای نباید در اوراسیا استفاده شوند که این حرف، به وضوح، سرزنش مستقیم مسکو بود. چین همچنین بیانیه گروه 20 را تأیید کرد؛ بیانیه‌ای که تهدید به استفاده از سلاح هسته‌ای را - که روسیه انجام داده - «غیرقابل قبول» خوانده است. شاید شبح استفاده از تسلیحات هسته‌ای در طول جنگ در اوکراین، راه را برای مشورت‌های هسته‌ای آمریکا با چین باز کند. یک نقطه جالب برای شروع، پیشنهادی است که شی و ولادیمیر پوتین در فوریه 2022، درست پیش از حمله روسیه، در دیدار با یکدیگر، روی میز گذاشتند. این دو رهبر در بیانیه مشترک خود، ایده توقف موشک‌های میان‌برد در اروپا و آسیا را مطرح کردند؛ توافقی که می‌تواند جایگزین پیمان منحل‌شده موشک‌های هسته‌ای میان‌برد شود. چین دارای تعداد قابل توجهی موشک میان‌برد است و چه‌بسا بخواهد در ازای کنترل متقابل تسلیحات ایالات‌متحده و روسیه، کنترل‌هایی روی این موشک‌ها در نظر بگیرد. البته بستگی به این دارد که شی در هنگام پیشنهاد توقف چنین موشک‌هایی در آسیا، دقیقا چه در ذهن داشت. هدف باید دور کردن روسیه و چین از رفتار تهدیدآمیز هسته‌ای و بازگشت به سمت منافع مشترک در کنترل تسلیحات هسته‌ای و اجتناب از گسترش این تسلیحات باشد.
اگر مذاکره‌کنندگان بتوانند، حداقل برای شروع، روی اهداف عمل‌گرایانه و محدود تمرکز کنند، تحقق چنین هدفی آسان‌تر خواهـد بـــــــــود. ازسرگیــــری بازرســـــــــی‌ها براســــاس معاهده جدید کاهش تسلیحات استراتژیک، رفع نگرانی‌های روسیه در مورد اجرای ایــــن معاهده توسط آمریکا و درک ایده‌های پشت تعلیق پیشنهــادی چین. بحث‌های بزرگ‌تر و جاه‌طلبانه‌تر را می‌توان برای بعدها گذاشت.

استراتژی: مقابله با نقشه روسیه و چین

دیوید پترائوس - رئیس پیشین سیا و ژنرال بازنشسته ارتش آمریکا
یکی از مهم‌ترین درس‌های نظامی از جنگ روسیه در اوکراین این است که استراتژی چین، روسیه و ایران برای دور نگه‌داشتن ایالات‌متحده از حیاط‌خلوت‌شان می‌تواند علیه همین قدرت‌های تجدیدنظرطلب به‌کار گرفته شود. مفهوم «ضد دسترسی/منع منطقه‌ای» یا A2/AD برای اولین‌بار در اواخر دهه 1990 ظهور کرد، زیرا پکن، مسکو و تهران به‌دنبال ابداع راه‌های نامتقارن بودند تا توانایی واشنگتن برای استقرار نیروهایش را در آنچه این رقبای ژئوپلیتیکی، حوزه‌های نفوذ خود می‌دانستند، خنثی کنند. دشمنان ایالات‌متحده پس از تماشای خارج کردن قاطعانه عراق از کویت در سال 1991 توسط ایالات‌متحده و عبور ناوگان هفتم آمریکا در اطراف تایوان در طول بحران 1995-1996 بر سر این جزیره خودگردان، شیوه جنگیدن آمریکا را آموختند و شروع کردند به سرمایه‌گذاری در سیستم‌هایی که با ضربه زدن به نقاط ضعف آمریکا، آن مدل جنگیدن را مختل می‌کند. به‌طور خاص، چین و روسیه شروع کردند به جمع‌آوری تعداد زیادی مهماتِ هدایت‌شونده دقیق، از جمله موشک‌های کروز، بالستیک و زمین‌به‌هوا، سلاح‌های مافوق صوت و اخیرا هم پهپادها و موشک‌های پرسه‌زن و دستیابی به قابلیت‌های هدف‌گیری فراسوی مرزها. این تسلیحات، نوید وسوسه‌انگیزی را برای بستن آسمان روی هواپیماهای ایالات‌متحده و غلبه بر تعداد نسبتا کمی از پایگاه‌های نظامی آمریکا و گروه‌های تهاجمی ناوهای هواپیمابر که ستون فقرات قدرت ایالات‌متحده آمریکا در خلیج‌فارس، غرب اقیانوس آرام و سایر مناطق را تشکیل می‌دهند، ارائه می‌داد. بهتر از آن، اینکه هزینه این تسلیحات، بسیار کمتر از هزینه دارایی‌های باارزش آمریکایی است که آنها در معرض خطر قرار می‌دهند.
با این حال، در یک طنز سیاسی، شرایط در اوکراین و روسیه برعکس شده است. این اوکراینی‌ها هستند که اکنون با موفقیت توانسته‌اند نوعی سیاست «ضددسترسی/منع منطقه‌ای» ایجاد کنند که قدرت کرملین را ناکام کرده است. اوکراین به‌جای آنکه تلاش کند قدرت نظامی‌اش را با هواپیماها، کشتی‌ها و وسایل جنگی مسکو تطابق بدهد، با قدرت آتش کوتاه‌برد و بلندبرد، در مقیاس بزرگ، نیروهای تهاجمی روسیه و خطوط آسیب‌پذیر آن را نابود کرده است. دارایی‌های اوکراین شامل سیستم‌های موشکی هدایت‌شونده ضدتانک، گلوله‌های موشک پرتاب چندگانه هدایت‌شونده، توپخانه دقیق، پهپادهای انتحاری، موشک‌های ضدهوایی هدایت‌شونده و موشک‌های ضدکشتی مانند موشک کروز نپتون است که در آوریل 2022، کشتی ارزشمند ناوگان دریای سیاه روسیه را غرق کرد.
همچنین اوکراینی‌ها در میدان نبرد، مهارت‌های تاکتیکی داشته‌اند. در طول تاریخ، مبارزه‌های نظامی، معمولا بیشتر بر خلاقیت و اراده‌ای برای استفاده از منابع استوار بوده تا براساس توازن منابع مادی. نیروهای اوکراینی با پراکندگی و تحرک یگان‌های خود - شلیک و سپس جابه‌جایی سریع یگان‌ها - توانسته‌اند حملات بی‌امان و مخربی را به اهداف روسیه انجام دهند و در عین حال از آتش متقابل فرار کنند. برعکس، نیروهای روسی در حملات بی‌رحمانه خود به زیرساخت‌های غیرنظامی حیاتی اوکراین - اهداف ثابت و آسیب‌پذیر مانند نیروگاه‌ها، تصفیه‌خانه‌های آب و شبکه‌های برق- به بزرگترین موفقیت خود دست یافته‌اند. گرچه حملات روسیه رنج وحشتناکی را بر مردم اوکراین تحمیل می‌کند، به‌نظر می‌رسد که اوکراینی‌ها عزم‌شان برای آزادسازی کشور از دست مهاجمان روسی تقویت شده است. اقیانوس آرام غربی با اوکراین بسیار متفاوت است: فضایی عمدتا دریایی، مسافت‌های بسیار بیشتر با جنگجویانی با قابلیت‌های بسیار پیشرفته‌تر از نظر فناوری. با این حال، اصول «ضددسترسی/منع منطقه‌ای» برای بازدارندگی و در صورت لزوم شکست تهاجم، به‌همان اندازه قابل اجرا هستند. مسئله اوکراین، این را به آمریکا و متحدانش یادآوری می‌کند که به توانایی‌های کوتاه‌مدت برای به‌کار انداختن تعداد زیادی موشک ضدکشتی و ضدهوایی نسبتا ارزان و متحرک که می‌توانند در سراسر جزیره تایوان پراکنده شوند و علیه نیروهای دریایی و هوایی مهیب پکن مانور دهند، اولویت بدهد. جنگ روسیه همچنین بر نیاز به یک پایگاه صنعتی متحد که بتواند این تسلیحات را در مقیاس وسیع و با سرعت زیاد تولید کند، تاکید می‌کند.

دکترین: سلاح‌های اتمی همچنان مهم‌اند

گراهام آلیسون، استاد مدرسه کندی در دانشگاه هاروارد
تهدیدهای ولادیمیر پوتین مبنی بر حمله به اوکراین با سلاح هسته‌ای مانند رعدوبرقی است که صفحه شطرنج بین‌المللی را روشن می‌کند و زنگ هشداری است برای این واقعیت که زرادخانه‌های هسته‌ایِ شامل هزاران کلاهک، در شکل دادن به روابط بین قدرت‌های بزرگ نقشی اساسی دارند.
درحالی‌که کارشناسان و مفسران از واشنگتن خواسته‌اند که تهدیدهای پوتین را کم‌ارزش بداند یا حتی نادیده بگیرد، جو بایدن و تیمش بهتر می‌دانند که ادعاهایی مبنی بر اینکه «اوکراین اهداف خوبی برای بمب اتمی نیست»، «بمب‌های روسیه ممکن است کار نکنند»، «افسران پوتین از اجرای دستورات او برای حمله اتمی خودداری می‌کنند»، یا «خطر انتشار تشعشعات به روسیه، مانع از استفاده از بمب اتمی می‌شود»، افکار واهی و خطرناکی هستند.
بایدن، ویلیام برنز، رئیس سیا و جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی ایالات‌متحده، به این نتیجه رسیده‌اند که پوتین بسیار جدی است. همانطور که سالیوان در سپتامبر گذشته اذعان کرد، «ما به‌طور مستقیم، خصوصی و در سطوح بسیار بالا با کرملین ارتباط برقرار کرده و گفته‌ایم که هرگونه استفاده از سلاح‌های هسته‌ای با عواقب فاجعه‌باری برای روسیه مواجه خواهد شد.» بایدن چه چیزی می‌داند که باعث می‌شود تهدیدهای پوتین را تا این اندازه جدی بگیرد؟
اول اینکه پوتین یک زرادخانه هسته‌ای را فرماندهی می‌کند که به‌معنای واقعی کلمه می‌تواند ایالات‌متحده را از نقشه پاک کند. در طول جنگ سرد، استراتژیست‌ها نام اختصاری MAD- یا تخریب متقابل تضمین شده - را ابداع کردند تا این واقعیت زشت را آشکار کنند که یک قدرت هسته‌ای بزرگ می‌تواند دشمن خود را نابود کند، اما انجام دادن این کار باعث واکنش تلافی‌جویانه می‌شود که در آن، خودِ مهاجم هم نابود می‌شود.
دوم، جمله مهم رونالد ریگان، رئیس‌جمهور پیشین ایالات متحده، هنوز پابرجاست: «جنگ هسته‌ای، برنده‌ای ندارد و هرگز نباید چنین جنگی آغاز شود.» چرا ایالات‌متحده، آمریکایی‌ها را برای جنگیدن در کنار اوکراینی‌ها نمی‌فرستد؟ چون این به معنای کشتن نیروهای روسی است و همانطور که بایدن بارها تاکید کرده، آمریکا به‌خاطر اوکراین، وارد جنگ جهانی سوم نمی‌شود. در مورد اینکه آیا آمریکا در آینده ممکن است وارد یک درگیری شود یا نه - مثلا علیه چین بر سر تایوان- و اگر آری، چگونه، باید به این توجه کرد که روسای جمهور آمریکا به‌خوبی می‌دانند که منافع ملی اساسی آمریکایی‌ها بقای کشورشان است.
سوم، زرادخانه هسته‌ای پوتین شامل حدود 1900 سلاح هسته‌ای تاکتیکی است که برای استفاده در بُرد کوتاه‌تر طراحی شده‌اند. هر یک بمب با قدرت انفجاری معادل بمبی که ایالات‌متحده بر روی هیروشیما پرتاب کرد، اگر بر سر خارکف یا کی‌یف در اوکراین فرود بیاید، می‌تواند منجر به مرگ 140 هزار نفر شود.
چهارم، در طول جنگ سرد، زمانی که ناتو با 100 لشکر شوروی روبه‌رو شد که آماده حمله به آلمان غربی و رسیدن به کانال انگلیس در کمتر از یک هفته بودند، ایالات‌متحده چگونه تلاش کرد تا آنها را بازدارد؟ با استقرار صدها سلاح هسته‌ای تاکتیکی و اعلام آمادگی برای استفاده از آنها. درحالی‌که ایالات‌متحده از زمان پایان جنگ سرد تا حد زیادی تسلیحات هسته‌ای تاکتیکی را کنار گذاشته، روسیه آنها را به ستون اصلی موقعیت امنیتی خود تبدیل کرده است.
پنجم، هفت دهه پس از اولین و آخرین استفاده از سلاح‌های هسته‌ای در جنگ، چیزی که امروزه «تابوی هسته‌ای» نامیده می‌شود، بسیاری را به این باور رسانده است که سلاح‌های هسته‌ای دیگر در جنگ قابل استفاده نیستند - به‌رغم اینکه هم ایالات‌متحده و هم روسیه همچنان بر تهدید استفاده از سلاح‌های هسته‌ای برای دفاع از خود تکیه می‌کنند. این ماهیت بازدارندگی هسته‌ای است. علاوه بر این، آمریکا یک چتر هسته‌ای برای محافظت از متحدانی فراهم می‌کند که تصمیم می‌گیرند به سلاح‌های هسته‌ای دست پیدا نکنند، با این تضمین که آمریکا با زرادخانه‌اش از آنها دفاع کند. با این حال، آمریکا هیچ تعهدی برای استفاده از سلاح هسته‌ای در دفاع از اوکراین، گرجستان و تایوان ندارد. در نهایت، آیا می‌توان گفت که چتر هسته‌ای واشنگتن بر سر متحدانش در ناتو مشابه چتر حمایتی از اوکراین است؟ پوتین تهدید کرده در برابر هرگونه حمله به قلمروی تازه‌الحاق‌شده، تلافی‌جویی هسته‌ای خواهد کرد. در طول جنگ سرد، مردم آلمان غربی به این فکر می‌کردند که آیا آمریکا در واکنش به تهاجم شوروی، واقعا بوستون (در آمریکا) را برای بُن (در آلمان) به‌خطر می‌اندازد؟ اگر اوکراینی‌ها بر آن قسمت از خاک اوکراین که پوتین اکنون «روسیه» می‌خواند، تسلط پیدا کنند، آیا پوتین برای متوقف کردن آنها دستور حملات هسته‌ای می‌دهد؟ تا زمانی که به آن نقطه نرسیم، تشخیص تهدید جدی و بلوف دشوار است. جنگ روسیه در اوکراین به ما آموخت که عصر هسته‌ای با جنگ سرد به پایان نرسید.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی