وحشت پنهان در خاورمیانه
۲۳ روز بعد از عملیات حماس در مناطق پیرامون نواز غزه و در پی عملیات انتقامی اسرائیل، خاورمیانه در بهتی عمیق فرو رفتهاست. تا چند هفته پیش از این عملیات بسیاری از
۲۳ روز بعد از عملیات حماس در مناطق پیرامون نواز غزه و در پی عملیات انتقامی اسرائیل، خاورمیانه در بهتی عمیق فرو رفتهاست. تا چند هفته پیش از این عملیات بسیاری از کشورهای منطقه تصور میکردند که خاورمیانه در حال قرار گرفتن در مسیر یک صلح پایدار است که زمینه را برای توسعه اقتصادی بینظیر، پس از دههها جنگ و بحران آماده میکند. سوریه بعد از بیش از یک دهه، در حال بازگشت به جهان عرب بود و کشورهای عربی یکبهیک روابط خود را با حکومت بشار اسد عادی میکردند. سه سال بعد از امضای توافقهای موسوم به ابراهیم و برقراری روابط بحرین و امارات متحده عربی با اسرائیل، بدون هیچ امتیازی برای فلسطینیان، عربستان سعودی هم در مذاکرات محرمانه در مسیر عادیسازی روابط با اسرائیل قرار داشت. ایران و عربستان سعودی، بعد از ۷ سال قطع کامل روابط اسفندماه سال گذشته روابط خود را از سر گرفتند. آتشبس موقت میان عربستان سعودی و یمن، بیش از یکسالونیم است که ادامه پیدا کرده و دو طرف همچنان به آن احترام میگذارند. عربستان سعودی به دنبال این بود که با حذف تهدیدهای احتمالی از جانب یمن، ایران و اسرائیل به سرعت به سمت چشمانداز جاهطلبانه ۲۰۳۰ ولیعهد جوان این کشور حرکت کنند. عراق با استفاده از آرامش و ثباتی که به تدریج پس از شکست کامل داعش به دست آورد، به دنبال ایجاد کریدور ترانزیتی برای اتصال خلیجفارس به اروپا بود.
اما به نظر میرسد که «تصور ثبات» ناشی از اشتباهی عمیق در تحلیل شرایط بود. بسیاری از تحلیلگران هشدار میدادند که بهرغم عکسهای یادگاری توافق ابراهیم در واشنگتن و توافق عادیسازی روابط تهران و ریاض در پکن، بسیاری از اختلافهای بنیادین و زمینههای نزاع در منطقه حلنشده باقی ماندهاست. عراق هنوز به ثبات کامل نرسیدهاست، آتشبس یمن و عربستان شکننده است، تهران و ریاض تازه قرار است با مشکلاتی که دهههاست میانشان انباشت شدهاست، مواجه شوند و برای حل و فصل اختلافها تلاش کنند، لبنان در بلاتکلیفی مطلق سیاسی قرار دارد، بشار اسد هنوز نتوانستهاست مشکلاتش را در داخل حل و فصل کند و هیچ گامی برای برآورده کردن مطالبات عمومی که به جنگ یکدههای در این کشور منجر شد، برداشته نشده است و از همه اینها مهمتر، قدیمیترین منازعه خاورمیانه مدرن، هنوز حلنشده باقی ماندهاست و فلسطینیان نشان دادهاند که هیچ راهکاری در منطقه بدون در نظر گرفتن سرنوشت آنها، عملی نخواهد بود. اکنون خاورمیانه آبستن تحولات جدیدی است که نگرانی و اضطراب گستردهای را چه در منطقه و چه خارج از آن ایجاد کردهاست.
۱. موازنه وحشت
تعادل بسیار شکننده و ظریفی میان محور مقاومت به سرکردگی تهران از یک سو و اسرائیل از سوی دیگر در طول سالهای گذشته شکل گرفتهبود. موازنه وحشت وقتی به هم بخورد، وحشت در هر دو طرف به شکل تصاعدی افزایش پیدا میکند. معادله به این شکل تعریف شدهبود که قدرت هر دو طرف در سطحی قرار دارد که ورود به جنگ دستکم باعث از بین رفتن یکی از دو طرف خواهد شد. حالا دو طرف نگران این هستند که با استمرار جنگ غزه، واقعهای که نگران آن هستند رخ بدهد. تا پیش از آغاز نبرد، هر دو طرف خود را آماده نبرد و آماده از میان برداشتن طرف مقابل نشان میدادند، اما ممکن است با گستردهتر شدن جنگ غزه، زمان اجرای وعدهها فرا برسد و هر دو طرف مجبور شوند تمام توان خود را به میدان بیاورند؛ کسی نمیتواند پیشبینی کند پس از جنگ گسترده احتمالی کدامیک از طرفین دچار آسیبی خواهند شد که برای مدت طولانی توانمندیهایشان را برای طولانیمدت از بین میبرد.
۲. وحشت از بهار
فلسطین فقط یک آرمان فراموششده یا یک بغض فروخورده در افکار عمومی جهان عرب نیست، فلسطین یک الگوی زنده و نمادی از سرنوشت اعراب خاورمیانه محسوب میشود. ۲۳ سال پیش، آغاز انتفاضه دوم در فلسطین از وقایع الهامبخشی بود که در پایان دهه نخست قرن بیستویکم بهار عربی را در کشورهای عربی رقم زد. اوجگیری محبوبیت حماس و افول تشکیلات خودگردان در میان فلسطینیان در دوران انتفاضه دوم رقم خورد، حالا حماس نماد مبارزه خستگیناپذیر با اسرائیل است که توانستهاست یک شکست کمنظیر به اسرائیل وارد کند. حماس از جمله گروههایی است که ریشه در تفکر شبکه اخوانالمسلمین مصر دارد و اخوانالمسلمین پیشتاز خیزشهای بهار عربی در سال ۲۰۱۱ بود. در طول یکدههای که از آغاز خیزشهای بهار عربی میگذرد، اتحادی از دولتهای خودکامه عربی تلاش بسیاری انجام دادند تا اخوانالمسلمین را برای همیشه از کشورهای عربی پاک کنند. اما نمایش قدرت حماس در غزه و نگرانی از الگو شدن مجدد این گروه برای احیای مجدد تفکر اخوانالمسلمین در کشورهای عربی، بار دیگر دولتهای عربی را نگران کردهاست. کشورهایی مانند مصر، امارات متحده عربی و عربستان سعودی، چشم دیدن حماس را ندارند و هرچند در ظاهر خواستار پایان جنگ غزه میشوند، اما در باطن امیدوارند که اسرائیل بتواند یک بار برای همیشه این گروه شبهنظامی را از بین ببرد تا خطر الهامبخش شدن حماس برای تحولات جدید در کشورهای عربی از بین برود.
عافیتطلبی هدفمند
چرا عربستان و امارات میخواهند روابطشان را با اسرائیل حفظ کنند؟
عکسها و تصاویر انگار از دنیایی موازی است: صدها بانکدار و مدیر اجرایی هفته گذشته برای شرکت در کنفرانس پرزرق و برق موسوم به «داووس صحرا»، ابتکار سرمایهگذاری آینده عربستان، شرکت کردهبودند. مدیران ملی تلاش میکردند جوری وانمود کنند که در خاورمیانهای که در حال سوختن است، همه چیز عادی به نظر میرسد. این تهدید وجود دارد که جنگ میان اسرائیل و حماس به یک جنگ وسیعتر منطقهای تبدیل شود که کشورهای خلیجفارس را به کام خود بکشد، کشورهایی که رشد اقتصادی آنها برای بازار جهانی نفت و گاز بسیار اهمیت دارد. روز ۲۰ اکتبر یک ناوشکن آمریکایی در دریای سرخ موشکهایی را که از سوی گروه شورشی حوثیها، تحت حمایت ایران شلیک شدهبود، رهگیری و منهدم کرد. همان روز جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا گفت که هدف حمله حماس جلوگیری از صلح میان عربستان سعودی و اسرائیل بود. رئیسجمهور آمریکا گفت: «قرار بود من با سعودیها سر یک میز بنشینم… سعودیها میخواستند موجودیت اسرائیل را به رسمیت بشناسند.» قیمت نفت که دماسنج تشدید تنش در منطقه است به ۹۲ دلار در هر بشکه رسیدهاست.
دولتهای خلیجفارس امیدوار بودند که امسال، سال تنشزدایی در منطقه باشد. آنها میخواستند که بر برنامههای جاهطلبانه متنوعسازی اقتصادهایشان تمرکز کنند. حالا کهنهترین منازعه منطقه بار دیگر با غرش از خواب برخاستهاست. برای قطر، یکی از پادشاهیهای منطقه که از حماس حمایت میکند، فوریترین هدف حفاظت از خود است. در عوض، عربستان سعودی و امارات متحده عربی، میخواهند حماس را تضعیف کنند، از یک نزاع وسیعتر با ایران جلوگیری کنند و به هر شکل شده چشمانداز منطقهای خودکامه اما آرامتر و پررونقتر را حفظ کنند. آنها مجبور به ایجاد توازنی ظریف و شکننده هستند. قطر بیش از همه آسیبپذیر است. این امیرنشین هم متحد آمریکاست و هم حامی حماس. از روز ۷ اکتبر که نیروهای حماس ۱۴۰۰ نفر را در اسرائیل کشتند، ارتباط قطر با حماس هم باعث شرم شده و هم باعث اضطراب. تعدادی از رهبران حماس در دوحه، پایتخت قطر زندگی میکنند. این امیرنشین ثروتمند و صاحب منابع گاز، ماهی ۳۰ میلیون دلار برای غزه تحت کنترل حماس پول میفرستد. برای سالیان، قطر به متحدانش گفتهبود که روابطش با حماس، منافعی در پی دارد: اینکه قطر میتواند واسطهای میان این گروهها و غرب
باشد. در حال حاضر قطر تلاش میکند که ثابت کند همچنان برای آمریکا مفید است. روز ۲۰ اکتبر، حماس ۲ نفر از ۲۰۰ اسیر خود را که تابعیت مضاعف آمریکایی-اسرائیلی داشتند و در عملیاتش اسیر کردهبود با توافقی که به کمک قطر به دست آمدهبود، آزاد کرد. روز ۱۴ اکتبر، مقامهای قطری با خبرنگاران تماس گرفتند تا اطلاع دهند که اسماعیل هنیه، رهبر حماس در دوحه حضور ندارد، بلکه در ترکیه است. چند ساعت بعد، وزیر خارجه ایران یک تماس تصویری با اسماعیل هنیه در دوحه برقرار کرد. یکی از دلایلی که سال ۲۰۱۴ چهار کشور عربی محاصره دیپلماتیک و اقتصادی علیه قطر برقرار کردند، همین روابطش با گروه اسلامگرای حماس بود. وقتی غبار جنگ فروکش کند، قطر تحت فشار بیشتری از سوی آمریکا قرار میگیرد که روابطش را با گروههای شبهنظامی در منطقه قطع کند.
امارات متحده عربی که سال ۲۰۲۰ به نخستین کشوری تبدیل شد که اسرائیل را به رسمیت شناخت، موضع متفاوتی دارد. امارات، برخلاف اکثر همسایگانش در نخستین واکنش رسمیاش به حمله ۷ اکتبر، با اسرائیل همدلی نشان داد و رهبران امارات چندین تماس تلفنی با هدف همدردی با همتایان اسرائیلی برقرار کردند. رهبران امارات بهشدت از اسلام سیاسی تنفر دارند و آن را یک تهدید برای خود میدانند و در نشستهای خصوصی به تندی از حماس انتقاد میکنند. روز ۱۷ اکتبر ساعاتی بعد از انفجار در بیمارستان الاهلی عربی غزه، اسرائیل حمله به این بیمارستان را منکر شد، با این حال امارات متحده عربی در همکاری با دیگر کشورهای عربی اسرائیل را محکوم کرد. اما چنین بیانیههایی را باید در حد نمایشهای دیپلماتیک تلقی کرد چراکه روابط میان دو حکومت سفت و سخت باقی ماندهاست.
عربستان سعودی تلاش کردهاست که مسیر میانه در پیش بگیرد. واکنش سعودیها به حمله حماس، اشاره به فهرستی از خطاهای پیشین اسرائیل و درخواست آتشبس فوری بود. چنین بیانیههایی معمولاً بعد از وقوع تنش در فلسطین از سوی عربستان صادر میشود، اما به نظر میرسد که تا حدی موضع عربستان تغییر کردهاست. روز ۱۷ اکتبر، ترکی بنفیصل آلسعودی، که بین سالهای ۱۹۷۹ تا ۲۰۰۱ مسئولیت دستگاه اطلاعات پادشاهی را برعهده داشت به زبان انگلیسی برای یک اندیشکده آمریکایی سخنرانی کرد. اظهارات او در جایگاه یک مقام ارشد پیشین و عضو خانواده سلطنتی بیان میشد. او حماس را به دلیل کشتار غیرنظامیان محکوم کرد و چنین اقداماتی را غیراسلامی خواند. اما او اسرائیل را هم از یک طرف به دلیل «بمباران بدون تبعیض» در غزه و از طرف دیگر جنایت نیم قرن اشغال، محکوم کرد. او اشارهای به ایران، اصلیترین دشمن عربستان سعودی در منطقه و یکی از اصلیترین حامیان حماس نکرد. یک روز بعد، شبکه تلویزیونی العربیه، که متعلق به حکومت سعودی است، مصاحبهای با خالد مشعل، رهبر پیشین حماس پخش کرد. راشا نبیل، مجری شبکه العربیه، چندین بار از مشعل پرسید که چگونه حماس وقتی یکجانبه تصمیم
گرفتهاست که به جنگ برود، انتظار حمایت کشورهای عربی را دارد و به او فشار آورد تا کشتن غیرنظامیان اسرائیلی را محکوم کند و به او طعنه زد که آیا کمکهای ایران «انتظارات را برآورده کردهاست یا نه؟» مقامهای حماس تقریباً هیچوقت در مقابل چنین مصاحبههایی در شبکههای تلویزیونی عربی قرار نمیگیرند. به نظر میرسید که خالد مشعل دچار تزلزل شدهاست. کلیپ این مصاحبه به صورت گسترده در شبکههای اجتماعی و حتی تلویزیونهای اسرائیل بازنشر شد.
در مورد انگیزههای سعودی، میتوان سه نتیجهگیری کرد؛ نخست اینکه عربستان میخواهد از شر حماس راحت شود. دوم اینکه ریاض میخواهد از یک منازعه گستردهتر با ایران اجتناب کند. ترکی بنفیصل در سخنانش تلویحاً اشاره کرد که فرآیند آشتی با ایران همچنان زنده است. این دو دشمن منطقهای، اسفندماه سال گذشته توافق کردند که سفارتخانهها را در پایتختهای یکدیگر بازگشایی کنند و خصومت سالیان درازشان را کاهش دهند. سعودیها نگراناند که یک جنگ منطقهای ميتواند باعث بروز حملاتی با حمایت ایران به خاک عربستان شود، درست مانند حملات سال ۲۰۱۹ که به صورت موقت نیمی از تولید نفت این کشور را متوقف کرد. انگیزه سوم این است که عربستان هنوز کاملا نمیخواهد درها را بر روی فرآیند عادیسازی روابط با اسرائیل ببندد. آمریکا بخش اعظم سال جاری را برای پیشبردن توافقی که بر اساس آن عربستان سعودی اسرائیل را به رسمیت بشناسد، صرف کرد. سعودیها در برابر آن، یک پیمان امنیتی از آمریکا خواستهبودند. به نظر میرسد که سعودیها تمایل داشتهباشند که برخی امتیازها به فلسطینیها دادهشود، نه اینکه اشغالگری کاملاً پایان یابد، بلکه کمتر دردناک باشد. حالا محمد
بنسلمان، ولیعهد و حاکم بالفعل عربستان خواستار ایجاد یک دولت فلسطینی در مرزهای پیش از ۱۹۶۷ شدهاست. مذاکرات با اسرائیل ادامه خواهد یافت، اما ساکتتر از گذشته و هزینه برای اسرائیل بیشتر از گذشته است.
بسیاری از این مسائل به وضعیت حمله زمینی اسرائیل به غزه بستگی خواهد داشت: هر اندازه که تلفات غیرنظامی افزایش پیدا کند، کشورهای حوزه خلیجفارس چه در داخل و چه از سوی دیگر کشورهای عربی بیشتر تحت فشار قرار میگیرند که اسرائیل را محکوم کنند و روابطشان را قطع کنند. با این حال هنوز یک چیز وجود دارد که کشورهای خلیجفارس میتوانند روی آن توافق کنند: همه آنها میخواهند که جنگ تمام شود. کسانی که در داووس صحرا در ریاض شرکت کردند، قرار بود در مورد ایدههای میلیارد دلاری در مورد سفر، تجارت و گردشگری گفتوگو کنند. در صورتی که ریسک پرواز موشکها در آسمان وجود داشتهباشد، هیچیک از این ایدهها عملی نخواهد شد.