| کد مطلب: ۹۷۲۲
غیبت مشهود عربستان در اخبار جنگ غزه

غیبت مشهود عربستان در اخبار جنگ غزه

چرا ریاض ترجیح می‌دهد که اقدام عملی مؤثری در خصوص جنگ انجام ندهد؟

چرا ریاض ترجیح می‌دهد که اقدام عملی مؤثری در خصوص جنگ انجام ندهد؟

steven cook

استیون کوک

پژوهشگر اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا

روز ۲۳ اکتبر، زمانی که جهان خبردار شد دولت‌های قطر و مصر توانسته‌اند برای آزادی دو زن که توسط حماس اسیر شده‌بودند، میانجی‌گری کنند، محمد بن‌سلمان، ولیعهد عربستان سعودی در یکی از عکس‌های کریستیانو رونالدو در اینستاگرامش دیده ‌می‌شد. ستاره فوتبال پرتغالی در نشستی با هدف گفت‌وگو در مورد آینده ورزش‌های الکترونیکی (بازی‌های رایانه‌ای رقابتی) شرکت کرده‌بود که در آن سعودی‌ها اعلام کردند قرار است نخستین جام جهانی ورزش‌های الکترونیکی (E-Sports World Cup) را برگزار کنند. همین چیزهای مهم! کنار هم قرار گرفتن سرگیجه‌آور تلاش‌های قطر و مصر برای آزاد کردن اسرا در غزه و دیدار کوتاه محمد بن‌سلمان و رونالدو در ریاض، نشان می‌دهد که هر چقدر هم کم، رهبران سعودی به هر کسی که مخاطب این برنامه بودند، گفته‌اند عربستان مهم‌ترین و اثرگذارترین کشور در خاورمیانه محسوب می‌شود، باز هم تا رسیدن به این جایگاه، راه زیادی پیش رو دارند. در واقع از آنجا که تقریباً سه هفته است جنگ میان حماس و اسرائیل شروع شده‌است، «نوسعودی‌ها» خیلی شبیه به «سعودی‌های قدیم» رفتار می‌کنند، حرکاتی در ریاض وجود دارد، اما خبری از اقدام واقعی نیست. این عدم تغییر خیلی عجیب به نظر می‌رسد، چراکه محمد بن‌سلمان و مشاورانش، به‌‌رغم تمام خطاهایشان، تحولات جدی، مهم و مثبتی را درون عربستان سعودی انجام داده‌اند.
یک مقام ارشد پیشین آمریکایی اخیراً در مکالمه‌ای خصوصی می‌گفت وقتی که نوبت به سیاست خارجی و مدیریت بحران می‌رسد، سعودی‌ها کاملاً بی‌مصرف هستند. دلیلش این است که پای سعودی‌ها گیر است: آنها همچنان برای امنیت به ایالات متحده آمریکا وابسته هستند که آمریکا خودش کشوری است که حملات مخرب اسرائیل به غزه را تسهیل می‌کند و اسرائیل طرفی است که همین چند هفته پیش به نظر می‌رسید ولیعهد عربستان آمادگی دارد بدون گرفتن وعده تشکیل دولت فلسطینی، با آن توافق کند. یکی از راه‌های کنار آمدن با این مشکلات و تضادها این است که دولت سعودی همانگونه که ادعا می‌کند، بانفوذ باشد و سازنده عمل کند. به جای این‌کار، سعودی‌ها خودشان را با جلسه و بیانیه مشغول کرده‌اند.
درست ساعاتی بعد از حمله ۷ اکتبر حماس که بلافاصله با حمله انتقام‌جویانه اسرائیل به غزه مواجه شد، وزارت امور خارجه سعودی خواستار «توقف فوری تشدید تنش از سوی هر دو طرف شد.» از آن زمان مقام‌های سعودی پشت سر هم بیانیه و متن تماس‌های تلفنی منتشر کرده‌اند و جلسات چندجانبه‌ای برگزار کرده‌اند که تندتر بود، اما هیچ کمکی به بازگشت ثبات به منطقه نمی‌کرد. برای مثال روز ۱۵ اکتبر درست پیش از اینکه محمد بن‌سلمان با آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا دیدار و گفت‌وگو کند، وزارت خارجه عربستان سعودی بیانیه‌ای منتشر کرد که در بخشی از آن آمده‌بود، ریاض «تلاش برای کوچ اجباری فلسطینیان از غزه را مطلقاً مردود می‌داند و بر محکومیت استمرار هدف گرفتن غیرنظامیان غیرمسلح مجدداً تاکید می‌کند.» این موضعی اصولی است. اما اگر واقعاً سعودی‌ها آنگونه که ادعا می‌کنند قلدر منطقه هستند، آنگاه نمی‌شود در ریاض بنشینند و در مقابل وضعیت دهشتناک غزه کاری نکنند جز اعتراض‌های تند و تیز.
اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم، سعودی‌ها یک کار کردند. روز ۱۸ اکتبر، آنها جلسه کمیته اجرایی سازمان همکاری اسلامی را برگزار کردند. سازمان همکاری اسلامی با ۵۷ عضو قرار است کاری را که در اسمش آمده‌است انجام دهد: ترویج همکاری میان کشورهایی با اکثریت مسلمان در حوزه‌های مختلف. فیصل بن‌فرحان، در سخنرانی‌اش در کمیته اجرایی سازمان همکاری اسلامی که ایران هم در آن عضو است، علیه بی‌عملی و استانداردهای دوگانه جامعه جهانی در برابر عملیات نظامی اسرائیل در غزه سخن راند؛ سخنانی که در چنین نشست‌هایی معمول است. فیصل همچنین بار دیگر بر حمایت از ابتکار صلح عربی ۲۰۰۲ تاکید کرد. این ابتکار که توسط ولیعهد وقت عربستان سعودی، عبدالله بن‌عبدالعزیز مطرح شد، بر این پایه بود که کشورهای عربی و کشورهای مسلمان غیرعربی، عادی‌سازی روابط‌شان را با اسرائیل منوط به تشکیل دولت فلسطینی کنند. مدت‌هاست که این ابتکار مرده است. اما وزیر خارجه سعودی با اشاره به آن پیشنهاد، در واقع یکی از معدود دفعاتی را که سعودی‌ها اقدامی ملموس در مورد صلح اسرائیل و فلسطین انجام دادند، یادآوری کرد تا تعهد ریاض را به عدالت برای فلسطینیان نشان دهد.
اما به‌‌رغم همه سروصداها، این نشست بیش از اینکه یک تلاش صادقانه از سوی ریاض برای دیپلماسی سازنده باشد، اقدامی در چارچوب روابط عمومی بود تا ماه‌ها مذاکره با ایالات متحده آمریکا در مورد توافق احتمالی عادی‌سازی روابط میان اسرائیل و عربستان را پشت آن پنهان کند. یک پیچیدگی عجیب در رویکرد عربستان سعودی نسبت به جنگ حماس و اسرائیل وجود دارد. یک روز پیش از نشست سازمان همکاری اسلامی، شاهزاده ترکی بن‌فیصل، رئیس پیشین سازمان اطلاعات عربستان، در مؤسسه بیکر برای سیاستگذاری عمومی در دانشگاه رایس هیوستون، سخنرانی کرد. او در سخنرانی‌اش نه‌تنها علیه اسرائیل و غرب به دلیل خونریزی در غزه حمله کرد، بلکه از حماس هم به دلیل کشتار در اسرائیل انتقاد کرد. او به‌صورت خاص تاکید کرد که کشتن کودکان، زنان و افراد کهنسال خلاف اعتقادات اسلامی است و تصریح کرد که در این منازعه «هیچ قهرمانی» حضور ندارد. درست است که ترکی بن‌فیصل حالا یک شهروند عادی است و مقام دولتی محسوب نمی‌شود، اما او فردی است که حرف‌هایی را می‌زند که مقام‌های سلطنتی سعودی می‌خواهند بزنند، اما نمی‌توانند. اظهارنظرهای ترکی بن‌فیصل در هیوستون مهم بودند. اما این اظهارات در کنار دیگر بیانیه‌هایی که از عربستان صادر می‌شود، چیزی جز صدایی خفه در پس‌زمینه منازعه خروشان منطقه نیست.
چیزی که باعث می‌شود بی‌عملی عربستان سعودی عجیب‌تر به نظر برسد، رفتار محتاطانه آنها نسبت به ایران است. متن منتشرشده از تماس تلفنی محمد بن‌سلمان با سیدابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور ایران در مورد جنگ حماس و اسرائیل را می‌توان به‌عنوان انتقادی تلویحی از ایران تلقی کرد، به‌ویژه در بخشی که رهبر سعودی می‌گوید، «بر موضع پادشاهی مبنی بر مخالفت با هرگونه هدفگیری غیرنظامیان تاکید کرد» و تعهدش را بر «صلح جامع و منصفانه» مورد اشاره قرار داد که تلویحاً اشاره به راهکار دودولتی است. ایران، صراحتاً با هیچ‌یک از این تعهدات همراه نیست. اما چرا انقدر غیرمستقیم؟ حماس یک عضو اصلی از محور مقاومت ادعایی ایران است که باعث شده‌است همراه با آنچه بسیاری کمک ایرانی می‌دانند، کل استراتژی منطقه‌ای ولیعهد سعودی هوا برود. موفقیت چشم‌انداز ۲۰۳۰ محمد بن‌سلمان، که از سوی ریاض یک نقشه راه برای «رشد و فرصت‌های سرمایه‌گذاری جدید، تعامل گسترده‌تر جهانی و بهبود کیفیت زندگی شهروندان» محسوب می‌شود، تا حدود زیادی وابسته به ثبات و ادغام گسترده‌تر با قدرت‌های اقتصادی منطقه از جمله اسرائیل (اما نه ایران) است.
توافق ایران و عربستان سعودی که ماه مارس برای احیای روابط دیپلماتیک دو طرف قرار بود باعث کاهش تنش در منطقه شود؛ محصول ضعف سعودی بود، که در هر صورت فقط از رویارویی مستقیم ایران و عربستان جلوگیری می‌کرد. ولیعهد عربستان سعودی به وضوح نمی‌خواهد در مورد جنگ غزه دست به اقدامی بزند که گروه‌ نیابتی ایران در یمن، یعنی حوثی‌ها، به مناطق جمعیتی عربستان سعودی با استفاده از موشک و پهپاد حمله کنند.
زمانی که ماه آوریل جنگ داخلی در سودان شروع شد، روابط عربستان سعودی و ایالات متحده به گفته مقام‌های دو کشور در گفت‌وگوهای خصوصی «در بهترین حالت همه دوران» قرار داشت. دلیلش این بود که در آن زمان سعودی‌ها توانستند برای آمریکا در مواجهه با آن مناقشه، مفید باشند که اقداماتی مانند میانجی‌گری برای گفت‌وگوهای صلح بین دو طرف، ارائه کمک‌های بشردوستانه ۱۰۰ میلیون دلاری به سودان و کمک به خروج هزاران نفر از این کشور، از جمله کمک‌های سعودی به آمریکا بود. واشنگتن حالا که جنگ در غزه شروع شده‌است، بار دیگر به کمک برای ایجاد ثبات در منطقه نیاز دارد، اما به نظر می‌رسد که سعودی‌ها این بار تمایلی به کمک ندارند. هرچند محمد بن‌سلمان برای امنیت کشورش به واشنگتن وابسته است، اما در شرایط کنونی روابط آمریکا و سعودی یک آسیب‌پذیری برای او محسوب می‌شود. ولیعهد عربستان ممکن است که قدرت را قبضه کرده‌باشد، اما باید با احتیاط رفتار کند.
فلسطین همچنان یک موضوع بسیار مهم نمادین برای عربستان سعودی تلقی می‌شود و برای رهبر پادشاهی بسیار مشکل است که در شرایط کنونی با دولت بایدن همکاری نزدیکی داشته‌باشد، چراکه اقدام قاطعانه بایدن برای حمایت از اسرائیل، اثر منفی شدیدی در افکار عمومی عربستان خواهد گذاشت که همین حالا هم دیدگاه چندان روشنی نسبت به سیاست‌های کشور ندارند. برای محمد بن‌سلمان، اینکه بتواند بیشتر در مورد جنگ غزه سازنده عمل کند، به این معنی است که بیشتر با واشنگتن و اسرائیل همکاری کند. سعودی‌ها می‌توانند قوی‌تر از حماس انتقاد کنند، برای فلسطینیانی که نیاز به کمک‌های پزشکی دارند مناطق امن ایجاد کنند و با استفاده از مساعی‌جمیله با اسرائیل به صورت پنهانی واکنش اسرائیل به حمله ۷ اکتبر را شکل دهند. به‌رغم همه این گزینه‌ها ولیعهد سعودی صراحتاً به این نتیجه رسیده‌است که خودش را از این طریق انگشت‌نما نکند. از این منظر است که بیانیه صادر کردن، انتقاد از جامعه جهانی، تماس با همتایان خارجی و گشت و گذار با ستاره‌های فوتبال، استراتژی مناسب‌تری به نظر می‌رسد. شاید هم همینطور باشد. اما این نشان می‌دهد که عربستان سعودی در حال حاضر ضعیف است.

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
سرمقاله
آخرین اخبار