| کد مطلب: ۶۱۳

هنوز می‌سوزد...

هنوز می‌سوزد...

روزنامه هم‌میهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

گزارش نشست نقد و بررسی مستند سینه‌ما رکس در خانه هنرمندان

گروه فرهنگ: 28مردادماه فقط سالروز کودتای 28مردادماه نیست. حادثه‌‌ای دیگر هم در این روز رقم خورد که کمتر از کودتا نبود. حالا 44سال از حادثه آتش‌سوزی سینما رکس می‌‌گذرد و هنوز درباره چرایی و چگونگی این فاجعه پرسش‌‌های بی‌‌پاسخ زیادی در ذهن‌‌ها مانده و هنوز هم به رمزگشایی نیازمند است. از این‌رو با همکاری انجمن منتقدان سینما و سینماتک خانه هنرمندان، فیلم مستند «سینه‌‌ما رکس» به کارگردانی میترا مهتریان و صادق دهقانی همزمان با چهل‌وچهارمین سال‌روز آتش‌‌سوزی سینما رکس آبادان پنج‌شنبه ۲۷مردادماه در سالن استاد شهناز خانه هنرمندان ایران به‌نمایش درآمد و پس از نمایش فیلم، سیدرضا صائمی و سحر عصرآزاد به نقد و بررسی آن پرداختند.

جای خالی بزرگداشت فاجعه سینما رکس در تقویم

در ابتدای این نشست، رضا صائمی با اشاره به پررنگ شدن موضوع حادثه سینما رکس آبادان در دو، سه سال اخیر و انتشار کتاب «سینما جهنم» کریم نیکونظر و فیلم «جنایت بی‌‌دقت» شهرام مکری، درباره این حادثه و ضرورت پرداخت به آن گفت: «من دوستان آبادانی زیادی دارم و آن‌‌ها عاشق سینما هستند. وقتی این اتفاق در این شهر می‌‌افتد، بعد از آن بسیاری از آبادانی‌‌های عاشق سینما از رفتن به سینما پرهیز می‌‌کنند. بسیار دردناک است. خاطره سینمایی که بعد از ۴۴سال باید برای مردم آبادان یک نوستالژی باشد، حالا به تراژدی تبدیل شده است. برانگیختگی این احساس و درک عاطفی فاجعه، حس اصلی من از تماشای مستند «سینه‌ما رکس» بود که عمق و ابعاد انسانی آن را به تصویر کشید و آن را برای ما ملموس‌‌تر کرد. صائمی درباره ساختار روایی مستند گفت: «نوع روایت حادثه در فیلم، از جز به کل و از سوی خانواده یکی از قربانیان حادثه پیش می‌‌رود که جالب است؛ از این جهت که سویه‌‌هایی از ماجرا را برای مخاطب تشریح می‌‌کند که شاید در هر حالت دیگری مغفول می‌‌ماند و عواطف و احساساتی را هم‌زمان با حادثه گره می‌‌زند.» میترا مهتریان، کارگردان مستند «سینه‌‌ما رکس» هم در ابتدای صحبت خود تاکید کرد: «این حق آبادانی‌‌هاست که آتش‌‌سوزی سینما رکس دست‌کم در تقویم ایران روزی را به خود اختصاص دهد.» مهتریان درباره دلیل نگارشی سینما رکس به «سینه‌ما رکس» توضیح داد: «این حادثه سه نسل قبل، بعد و نسل سومی را درگیر خود کرده است. آنقدر این حادثه سینه‌به‌سینه نقل شده است که به‌نظرم رسید شکل نگارش عنوان فیلم در تیتراژ باید بر خالی بودن جای سینما در سینه مردم آبادان، تاکید داشته باشد. شاید در هر کشوری چنین اتفاقی می‌‌افتاد، محل سینما به موزه تبدیل می‌‌شد. سینه همه آبادانی‌‌ها جای خالی این «سینه‌‌ما» را احساس می‌‌کند.» کارگردان «سینه‌ما رکس» درباره انتخاب روش خانواده محوری در مستندش بیان کرد: «من در سال ۵۶ خاطره‌‌ای شیرین از آبادان دارم. یادم است ما ۱۵روز در منزل یکی از اقوام مهمان بودیم و هر شب به سینما می‌‌رفتیم و برادر من همان زمان علاقمند به دختری آبادانی به‌نام گیتی شد. آن‌‌ها با هم نامه‌‌نگاری می‌‌کردند، اما او بعدها هیچ وقت گیتی را پیدا نکرد و من مدام فکر می‌‌کردم نکند گیتی نیز از شهدای سینما رکس باشد. گذشت تااینکه چند سال پیش که در آبادان بودم و با برادرم صحبت می‌‌کردم، او ناگهان سراغ این ماجرا را گرفت و جرقه‌‌ای در ذهنم زده شد تا پژوهشی میدانی برای ساخت یک فیلم شروع کنم. با همه از نسل‌‌های مختلف صحبت کردم، اما از داشتن منابع دستم خالی بود اگرچه بعد از ساخته شدن فیلم، کتاب «سینما جهنم» کریم نیکو‌نظر چاپ شد که به‌شدت تحلیل خوبی دارد. همچنین همان روزها تماشای دادگاهی از شبکه مستند به من کمک کرد و پیدا کردن برادر حسین تکبعلی‌زاده و نظایر آن، همه حاصل پژوهش میدانی بود.» مهتریان افزود: «حادثه سینما رکس حاشیه‌‌هایی دارد که اجازه نمی‌‌دهد همه با قوت درباره‌‌اش تحقیق کنند و جلو بروند. من هم در این مستند دنبال سرمایه‌‌گذار نرفتم و در جریان پژوهش‌‌هایم به مستندی ساخته عباس امینی هم رسیدم که تعمدا نخواستم ببینم تا تحت‌تاثیر آن، فیلم نسازم.» این فیلم‌ساز همچنین اشاره کرد: «ساواک در حادثه سینما رکس آبادان دست برده است و گفته می‌‌شود همه افراد داخل سالن پیش از آتش گرفتن سینما براثر سمی واردشده به سالن، فوت شده‌‌اند و گفتن حقیقت فاجعه بر خانواده‌‌ها تاثیر می‌‌گذارد، زیرا دست‌‌کم می‌‌فهمند عزیزانشان با رنج و درد جان نباخته‌‌اند. سه‌نفر که حتی تاکنون همدیگر را ندیده‌‌اند به این اشاره می‌‌کنند که همه مردم داخل سالن در حالتی که ابتدا سمی وارد سینما شده، خفه شده‌‌اند و بعد در آتش‌‌سوزی سوخته‌‌اند و این چیزی است که تاحالا جایی گفته نشده در‌حالی‌که می‌‌تواند به بازماندگان شهدا آرامش بدهد.» به‌گفته مهتریان:« در همه جای دنیا، شهرهایی که مصیبت می‌‌بینند یک دوره «تاب‌‌آوری» عاطفی دارند که باید به مرحله «بازیابی عاطفی» و بهبود برسد، اما آبادانی‌‌ها همچنان در آن وضعیت اول مانده‌‌اند.»

«سینه‌ما رکس» یک سند تاریخی تصویری است

سحر عصر آزاد، منتقد سینما نیز در ادامه عنوان کرد: «سینه‌ما رکس، بر این مبنا جلو می‌‌رود که به شکل حداقلی کاراکتر‌‌های بازمانده را با سینما آشتی بدهد. بد نیست بگویم که پدرم، ارتشی بود و ما در همان سال‌‌های فاجعه سینما رکس در آبادان زندگی می‌‌کردیم. من کودک بودم و پدرم می‌‌گفت، شهر بعد از این اتفاق بوی گوشت‌سوخته می‌‌داد، ما هنوز نمی‌‌توانیم مادرم را به راحتی به سینما ببریم و این تنها یکی از تاثیرات آن فاجعه بر مردم است و ترسی که برای مردم از سینما ایجاد کرده، انگار پایان ندارد.» عصر آزاد معتقد است: به این دلیل که امکان و شرایط رفتن مستقیم به دل ماجرا سینما رکس وجود ندارد، رویکرد فیلم‌سازان به آن تاکنون هوشمندانه بوده است. برداشت من این است که هرچه از یک رویداد فاصله می‌‌گیریم، نگاه آسیب‌شناسانه و ارزشمند هنری فیلم‌ساز به آن بیشتر می‌‌شود. کارگردان در مستند «سینه‌ما رکس» با اشراف و آگاهی به دست‌مایه‌‌ها دقیق و درست، تبعات فاجعه را بر خانواده‌‌ها و مردم یک‌شهر جست‌‌وجو کرده است. هم سراغ خانواده متهم ردیف‌اول فاجعه می‌‌رود، هم سراغ خانواده بازمانده و در کنار آن تحلیل‌‌ها و خوانش‌‌های متفاوت مخاطبان از فیلم را منکر نمی‌‌شود. این موضوع، اهمیت فیلم را به‌عنوان یک سند تاریخی مطرح می‌‌کند و امیدوارم آیندگان بتوانند با اضافه شدن مستنداتی دیگر، درک درست‌‌تری نسبت به این فاجعه داشته باشند.» عصر آزاد درباره شیوه روایی مستند نیز گفت: «در مستند «سینه‌‌‌ما رکس» با تعداد زیادی مصاحبه و راش، اطلاعات زیادی به مخاطب داده می‌‌شود و پرهیز از شکل معمول مصاحبه‌‌ای و نمایش مصداق‌‌هایی تصویری که از محتوای صحبت‌‌ها متفاوت بود نیز زاویه‌دید جالب و پرچالشی برای کارگردان اثر ایجاد کرده است؛ زیرا بسیاری از لحظات فیلم، ذهن مخاطب را فراتر از دیالوگ‌‌هایی که در جریان بود، می‌‌برد». صائمی نیز توضیح داد: «رویکرد خانم مهتریان در این مستند به ماجرای آتش‌‌سوزی سینما، عاطفی و درگیر‌‌کننده بوده است. یادم است هم‌زمان با زلزله بم گفت‌‌و‌‌گویی با خانم میترا فردوسی، روانشناس داشتم که می‌‌گفت تا سال‌‌ها بعد از زلزله در ذهن خانواده‌‌ها همان لحظه‌‌های لرزش و حادثه تکرار خواهد شد و شاید این حس شبیه ماجرای سینما رکس آبادان برای خانواده‌‌های آسیب‌دیده باشد». مهتریان هم در این باره گفت: «بسیاری از تصاویر فیلم را من حتی با موبایلم از آبادان گرفته بودم و نگاه زیبایی‌شناسانه‌‌ام در فیلم در دوران پژوهشم صورت گرفته است. همچنین موضوع سینما رکس خود یک زیست تجربه‌شده است که مرا به این فرم از روایت رساند، زیرا بسیاری از اندوه‌‌های‌مان هیچ‌وقت گفته نمی‌‌شود و من بعد از این فیلم، خودم دچار آسیب‌‌ شدم و حتی در پاهایم مشکل حرکتی پیدا کردم. این فیلم می‌‌تواند مقدمه‌‌ای برای فیلم‌‌های بعدی درباره حادثه سینما رکس باشد، بارها من را تهدید کردند و هشدار دادند که سراغ این موضوع نروم، اما همین که حالا این فیلم را روی پرده دیدیم به‌نظرم اتفاق بزرگی برای من، قربانیان و خانواده‌‌های آن‌‌ها است. خانواده رادمهر ۱۰نفر از عزیزانشان را در این اتفاق از دست دادند و این بسیار دردناک است. بخش تلخش این است که می‌‌گفتند تا سال‌‌ها در خانه آقای رادمهر نه بسته شد، نه باز و همیشه نیمه‌باز بود. خانواده سازش هم اصلا دلشان نمی‌‌خواست درباره فاجعه حرف بزنند، خانواده مسلمی را هم که در فیلم صحبت می‌‌کنند، وقتی پیدا کردم، فقط با صدای بلند اشک ریختند و من هم بیرون آمدم و نتوانستم تحمل کنم. در این موقعیت، حضور آقای دهقانی در کارگردانی بسیار به من کمک کرد». به‌گفته مهتریان: «خانواده مسلمی تنها خانواده‌‌ای بودند که به این دلیل که برادرشان نظامی بود و در دستگیری تکبعلی‌‌زاده نقش داشتند، می‌‌توانستند در جلسات بیشتری از دادگاه سینما رکس حضور یابند و این یک امتیاز برای فیلم بود». در تیتراژ مستند نام‌‌های زیادی بود که در این میان نام بابک خرمدین جلب توجه می‌‌کرد. مهتریان درباره نقش بابک خرمدین، مستندساز فقید در این پروژه گفت: «بابک خرمدین مشاور آقای دهقان بود و بخش‌‌هایی از فیلم را دید. ما در این کار با تیم ساده‌‌ای کار کردیم، اما با جان و دل پای کار بودیم. در گفت‌‌وگوی حسین مسلمی و آقای زارعی دیالوگ‌‌های فوق‌‌العاد‌‌ای بود که چون طولانی می‌‌شد، مجبور شدم بخشی از آن را حذف کنم».

آبادانی‌‌ها از مسعود کیمیایی انتظار همدلی دارند

بخش بعدی نشست به پرسش و پاسخ اختصاص یافت. رضا صائمی درباره پایان‌‌بندی مستند بیان کرد: این پایان با جریان زندگی که ادامه دارد، گره می‌‌خورد. یکی از حاضران در ادامه گفت شاید در جایی این خانواده‌‌های متهمان نظیر تکبعلی‌‌زاده هستند که نیاز به دلسوزی دارند و باید به آن‌‌ها پرداخته شود. مهتریان عنوان کرد: در بخشی از فیلم «گوزن‌‌ها» که در زمان وقوع فاجعه سینما رکس روی پرده بود، می‌‌بینیم که بهروز وثوقی دنبال مواد می‌‌رود و ما به‌‌طور موازی در مستند غلام تکبعلی‌‌زاده، برادر متهم را داریم که معتاد است و دنبال مواد می‌‌گردد، گوزن‌‌ها 40سال پیش پرسه‌‌زنی آدم‌‌ها را نشان می‌‌دهد و بعد از این سال‌‌ها همچنان این پرسه‌‌زدن را داریم. این‌که این آتش‌‌سوزی را همسایه کوچه بغلی‌‌مان رقم زده، برای آبادانی‌‌ها بسیار دردناک است و باید این‌که چه عواملی از عضو یک‌فرقه بودن یا هرچیز دیگری یک‌نفر را مجاب به این فاجعه می‌‌کند، ریشه‌‌یابی کرد. او همچنین گفت: آقای مسعود کیمیایی هیچ‌وقت حاضر نشد درباره این فاجعه صحبت کند درحالی‌که قربانیان «سینما رکس» در حال تماشای فیلم ایشان بودند. آبادانی‌‌ها طی این سال‌ها انتظار داشتند آقای کیمیایی یک‌بار هم که شده، در هم‌دلی و هم‌دردی با آنها درباره این فاجعه حرف بزند، اما هیچ‌وقت این اتفاق نیفتاد تا دست‌کم تسلی‌دل خانواده‌‌های این قربانیان باشد. من یک‌بار با ایشان در این باره حرف زدم که گفتند دوست ندارند نام ایشان در کنار سینما رکس قرار بگیرد. مهتریان در پایان تاکید کرد: «ما نمی‌‌توانیم در مستند لزوما مقصر را معلوم کنیم، بلکه باید همه کاشت و برداشت‌‌ها و ظرایف مستند را ببینیم و این انتظار پیدا کردن مقصر از مستند، مانع این دریافت‌‌ها و لذت بردن از اثر می‌‌شود. من ادعای تحول ایجاد کردن با فیلمم را ندارم، اما درباره «اسمشو نبری» حرف زده‌‌ام و سعی کرده‌‌ام نگاهم به آن انسانی باشد.»

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی