| کد مطلب: ۷۲۳

داستان انس سایه و ساز

روزنامه هم‌میهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

گزارشی درباره کارنامه هوشنگ ابتهاج در موسیقی

امیرهوشنگ ابتهاج را بیش و پیش از هرچیز با هنر «شعر» او می‌‌شناسند. با این همه، جدا از سیاست که تبیین چگونگی تاثیر آن بر زیست و فعالیت هنری ابتهاج نیازمند مجالی مستقل است، نمی‌‌توان از هم‌نشینی شعر و موسیقی نزد سایه غفلت ورزید. سایه نخست به‌عنوان شاعر در جامعه مطرح شد، اما بعدتر به‌خصوص از دهه 50خورشیدی، فعالیت‌های او در عرصه موسیقی، مهم و تاثیرگذار بود. او حتی در سال‌های اخیر از این افسوس زندگی خود سخن گفت که به‌جای شعر دنبال موسیقی نرفته است: «می‌بینم مایه‌‌ای که در ذهن من هست، بیشتر به موسیقی کشش دارد. موسیقی خیلی خالص‌‌تر از شعر است. شعر مقداری بستگی به تفاهمی دارد که میان من و شما سر کلمات وجود دارد، اما موسیقی به این تفاهم نیاز ندارد. اگر موسیقی با زبان خودش حرف بزند، همه اقوام و ملل می‌توانند آن را حس کنند. موسیقی محتاج ترجمه نیست و خیلی مستقیم‌‌تر با عواطف انسانی سروکار دارد.» عشق ابتهاج به موسیقی چنان است که وقتی از او درباره رضایتش از زندگی و بودن در این جهان سوال می‌شود، علایق موسیقیایی او صدرنشین پاسخ‌هاست: ««من این شانس را پیدا کردم که سمفونی نهم بتهوون را شنیدم. این میز می‌تواند بگوید من آواز ابوعطای شجریان و در نظربازی ما بی‌‌خبران حیرانند را شنیدم؟ آن آواز باورنکردنی است. کجا می‌‌توانستم این‌‌ها را بشنوم جز در زندگی؟» ابتهاج درباره تقدم موسیقی و شعر نزد خویش به این نکته اذعان داشت که «موسیقی هیچ‌گاه برایم درجه دوم نشد» و «موسیقی اگر نگویم قبل از شعر بود، ولی باعث شناختن شعر شد». سخن اخیر البته موردتوجه بسیاری ازجمله حتی منتقدانی چون علی باباچاهی، شاعر معاصر است. باباچاهی بااشاره به سخن نیما مبنی براینکه «من رودخانه‌‌ای هستم که از هرجای آن می‌‌توان آب برداشت»، معتقد است هوشنگ ابتهاج هم کمی آب از این رودخانه برداشته اما گویا از جاهایی از این رودخانه که عمق کمتری داشته، این آب را برداشته است و مانند فروغ فرخزاد اهل خطرکردن نبوده است. او شعر سایه را مورد توجه افرادی می‌داند که «حوصله خواندن، تامل و تفکر عمیق در شعر امروز ایران را ندارند» و درباره اهمیت موسیقی در شهرت شعر سایه معتقد است: «شعرهای سایه با سازوآواز هم همراه می‌‌شود که این موضوع اشتهار ادبی‌‌شان را بسیار زیاد می‌‌کند. تردیدی نیست که اگر شعر ابتهاج با سازوآواز همراه نمی‌‌شد، مخاطب‌گسترده پیدا نمی‌‌کرد. موسیقی به داد شعر هوشنگ ابتهاج رسید.» از سوی دیگر اما این نظر را نیز برخی پژوهشگران چون محمود خوشنام ابراز داشته‌‌اند که موانست سایه با موسیقی ایرانی و آوازهای قمر و بنان، دلکش و ادیب باعث شده‌‌اند که سایه برای بیان شعری خود «دلنشین‌‌ترین قالب‌های موسیقایی را از میان بحرهای عروضی پیدا کند» و انس دیرپای سایه با موسیقی، به او در «گزینش وزن‌ها، چیدمان واژه‌‌ها و پیوند شعر و موسیقی» توانی‌عظیم بخشیده است که به‌خصوص در ترانه‌سرایی‌‌های او مشهود است. موافق یا مخالف چنین دیدگاه‌های ناهمگونی، تردیدی نیست که فصلی مهم از زندگی هنری سایه با موسیقی گره خورده است. در ادامه به برخی از مهم‌ترین سرفصل‌های این گره‌خوردگی پرداخته می‌شود.

مدیریت برنامه «گلها» در رادیو (1357ـ1350)

برنامه رادیو گل‌ها، برنامه موسیقی ایرانی در رادیوملی بود که مدت 23سال از 1335 تا 1357 پخش می‌‌شد. بنیان‌گذار این برنامه داوود پیرنیا بود و این مجموعه‌برنامه‌‌ها درکل شامل 850ساعت مقدمه و شعرخوانی همراه آواز می‌شود. پیرنیا با جلب‌همکاری بزرگان عرصه ادب و موسیقی نظیر روح‌الله خالقی، رهی معیری و... این برنامه را به یکی از محبوب‌ترین برنامه‌‌ها و نقطه‌عطفی در تاریخ موسیقی ایران بدل کرد و گفته می‌شود این برنامه نقش‌مهمی در علاقمندی دوباره ایرانیان به ادبیات کلاسیک فارسی داشته است. پس از کناره‌گیری پیرنیا در سال 1346، گلها رونق خود را از دست داد تا اینکه در سال 1351، هوشنگ ابتهاج مسئولیت‌تولید این برنامه را پذیرفت و برنامه‌‌ای به نام «گلهای تازه» را طراحی کرد. در این دوره که تا شهریورماه 1357 ادامه یافت، 201 برنامه ارائه شد. مدیریت ابتهاج در این دوران با چند واقعه مهم همراه است. یکی از مهم‌ترین آنها ظهور نسلی نوین از هنرمندان در این برنامه است؛ جوانانی چون محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، هنگامه اخوان، شهرام ناظری، بیژن کامکار و... که بعدتر ارکان اصلی «کانون چاووش» می‌شوند. یکی دیگر از نقاط‌عطف کارنامه ابتهاج را احیای علاقه به اشعار دوره قاجار در دهه50 و توجه به میراث موسیقایی و اساتید قدیمی می‌دانند. با این همه انتقاداتی نیز به نحوه مدیریت ابتهاج در این برنامه شده است. برای نمونه کسانی چون محمد حیدری، اکبر گلپایگانی، فرهنگ شریف و پرویز یاحقی، گاه او را به این نقد نواخته‌‌اند که برنامه‌‌ها را تسلیم «توده‌ای‌ها» کرده، گاه بیان کرده‌‌اند مدیریت او باعث تبعیض، اخراج یا کم‌کاری هنرمندان شاخص قدیمی شده یا به ازهم پاشیده‌شدن ارکستر بزرگ گلها منجر شده است. علیرضا میرعلی نقی، پژوهشگر موسیقی در مقاله «سایه و یک نگاه سریع» در این زمینه می‌‌نویسد، ابتهاج کسی را اخراج یا بازخرید نکرد بلکه حتی باتوجه به اقتصاد روبه‌رشد دهه50 حقوق‌ها را افزایش داد. شرط مهم ابتهاج اما «نظم و وقت‌شناسی» بود و این بر برخی هنرمندان ناسازگار با شرایط جدید، گران آمد. در کنار این، میرعلی نقی، «انحلال ارکسترهای یونیسون رادیو‌تهران» را نیز از اقدامات درست ابتهاج می‌داند. برخی پژوهشگران فراتر از اینها با ارائه آمار تعداد ارائه‌‌ها در دوره ابتهاج، ادعای تبعیض و کم‌کاری برخی هنرمندان را به چالش کشیده‌اند. بیژن کامکار نیز در مصاحبه با سیاوش لطفی‌پور می‌گوید، خط قرمز ابتهاج، حفظ شأن هنرمندان رادیو و تلویزیون بوده است: «ابتهاج گفت: یا کافه و کاباره یا رادیو و تلویزیون».

کانون چاووش (1363ـ 1357)

در دهه پایانی منتهی به انقلاب 57، موجی از جریان «بازگشت به خویشتن» و ضدیت با مظاهر «غرب‌زدگی» در عرصه فرهنگ ایران دیده می‌شود که از سوی روشنفکرانی چون آل‌احمد، شریعتی، نراقی، شایگان و... تبلیغ می‌شود. در حوزه سینما این جریان با آثاری چون «گاو» و «قیصر» آغاز می‌شود و در حوزه موسیقی مهم‌ترین نمود این جریان را می‌توان تاسیس «مرکز حفظ و اشاعه موسیقی» به‌همت داریوش صفوت دانست که در آن کسی چون نورعلی‌خان برومند با توجهی خاص به تدریس موسیقی ردیفی دوره قاجار و «ردیف میرزا عبدالله» می‌پرداخت. کسانی چون لطفی، علیزاده، مشکاتیان، شجریان و... از شاگردان برومند بودند و بعدتر با فراهم شدن امکاناتی در برنامه گلهای‌تازه، اعضای دوگروه «شیدا» و «عارف» همین سبک موسیقی سنتی ایرانی را آنجا نیز اجرا کردند. در 18شهریورماه 57 و یک‌روز پس از حادثه میدان ژاله، لطفی، شجریان، علیزاده و سایر اعضای این دوگروه به‌نشانه اعتراض از رادیو استعفا دادند و فصل جدیدی از ضبط و نشر موسیقی انقلابی آغاز شد. از تلفیق آنها، «کانون چاووش» تشکیل شد که طی سال‌های 1357 تا 1363 دوازده‌آلبوم موسیقی تولید کرد و در آن سال‌ها به عمده‌‌ترین گروه موسیقی فعال ایران بدل شد. در این میان ابتهاج نیز چونان مرشدی فکری، سایه خود را بر سر این گروه جوان گسترانده بود و از اشعار او در برخی آلبوم‌های گروه نیز استفاده می‌شد. برخی ترانه‌‌های ابتهاج چون «سرگشته» (تو ‌‌ای پری کجایی) با صدای حسین قوامی و آهنگ همایون‌خرم پیش از انقلاب، به منتهای‌شهرت رسیده بود و در دوره همکاری با چاووشیان نیز آثاری ماندگار از او به یادگار ماند؛ ازجمله تصنیف «سپیده» (ایران ‌‌ای سرای امید) که در شب پیروزی انقلاب از رادیو پخش شد. در آلبوم «چاووش1» تمام اشعار از ابتهاج بود و در برخی دیگر از آلبوم‌های چاووش نیز اشعار ابتهاج در آثاری چون «بانگ نی»، «حصار» و «مرا عاشق» شنیده شد. بعد از دوره چاووش نیز خوانندگانی چون شجریان، ناظری، افتخاری، وحید تاج، علیرضا قربانی، محمد معتمدی، علیرضا قربانی و سالار عقیلی شعرهای سایه را خوانده‌‌اند و برخی از آنها چون «ارغوان»، «در این سرای بی‌‌کسی»، «ای عشق همه بهانه از توست» در خاطره جمعی کثیری از ایرانیان ماندگار شده‌اند.

دیدگاه
آخرین اخبار
پربازدیدها
وبگردی