انداختن فرشقرمز زیرپای کانالهای ماهوارهای
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.
چرا صداوسیما و ساترا دنبال حذف پلتفرمهای حوزه فیلم و سریال هستند؟
نامه ۱۲ بندی رئیس ساترا به رئیس سازمان صداوسیما به یک شوخی تلخ میماند. لحن نامه و محتوای آن بهحدی عجیب است که در برخورد اول بهنظر میرسد برخی قصد ضربهزدن به آبروی صداوسیما را دارند. متن نامه مانند دستورالعمل حذف یک جانی خطرناک از روی زمین میماند. اگر ندانیم نامه درباره چه کسبوکارهایی است تصور میکنیم با جانیان خطرناکی روبهرو هستیم که تمام نهادهای کشور باید بسیج شوند که این شر را از روی زمین پاک کنند. وقتی میدانیم نامه درباره رقبای سازمان صداوسیماست، از اینکه این حذف اینچنین رو انجام میشود بیشتر تعجب میکنیم. درباره ابعاد گوناگون ساترا، صداوسیما و حاشیههای آن حرف گفته و ناگفته بسیار است. عجیب است در دورانی که صداوسیما در جذب افکار عمومی ناتوان است، کسبوکارهای پلتفرمی حوزه فناوری در داخل ایران شکلگرفتهاند و ازقضا در جذب مخاطب موفقتر از صداوسیما عمل کردهاند. این کسبوکارها در سالهای اخیر به جریان اصلی تولید و توزیع فیلم و سریال در کشور تبدیل شدهاند و توانستهاند نهتنها صداوسیما که کانالهای ماهوارهای را هم پشت سر بگذارند. این روزها در رقابت رسانهای، صداوسیما بازی را باخته و بهرغم انواع انحصارهایی که دارد نتوانسته در جذب مخاطبان و اقناع مردم موفق عمل کند. از آنسو متاسفانه کانالهای ماهوارهای فارسیزبان توانستهاند نقش تاثیرگذاری در سپهر رسانهای ایران بازی کنند. حالا کسبوکارهای پلتفرمی که در زمینه تولید و پخش ویدئو بهصورت آنلاین فعالیت میکنند، توانستهاند به رقیب اصلی کانالهای ماهوارهای تبدیل و حتی در برخی موارد آنها را از میدان بهدر کنند. کانالهای ماهوارهای در رقابت نابرابر نتوانستهاند بر پلتفرمها غلبه کنند ولی صداوسیما میخواهد از طریق انحصارهای قانونی خودخوانده آنها را حذف کند. منظور از رقابت نابرابر هم این است که مردم برای دسترسی به محتوای کانالهای ماهوارهای و حتی صداوسیما نیازی به پرداخت هزینه ندارند؛ ولی کسبوکارهای حوزه فیلم و سریال بهصورت اشتراکی فعالیت میکنند و مردم برای دسترسی به محتوای آنها باید هزینه پرداخت کنند. آیا ما از بیقانونی دفاع میکنیم؟ نه! حلقه مفقوده این فضا و مطالبه کسبوکارها، وجود یک قانون شفاف و جامع رسانهای و سازمان تنظیمگری است که نقش تنظیمگر را داشته باشد نه اینکه خودش هم مجری و بازیگر این فضا باشد. ساترا بهعنوان یک نهاد تنظیمگر که زیرنظر صداوسیما فعالیت میکند فاقد قانون مشخص است و اکنون مدعی تنظیمگری کل حوزه فضای مجازی است. ساترا قانون مشخصی ندارد و با استنادات قانونی مبهم شکلگرفته و امروز دامنه ظاهری اختیاراتش نه محدوده صداوسیما بلکه هر کسبوکاری است که محتوای صوتی و تصویری تولید و منتشر میکند. از نظر فنی و اقتصاد رسانه، نهادی مانند صداوسیما که ذینفع این فضاست نمیتواند همزمان رگولاتور و تنظیمگر این حوزه باشد. طبیعی است که در این میان تضاد منافع جدی وجود دارد. گویا منطق حاکم بر مدافعان این است که آن کسانی که در این مجموعه فعالیت میکنند خیر مطلق هستند و آنهایی که در کسبوکارهای رقیب صداوسیما فعالیت میکنند شر مطلق! بنابراین صداوسیما بدون پاسخگویی به هیچ نهاد تنظیمگری و بهآسانی در حال فعالیت است و این قدرت را دارد که جلوی پای آنهایی که در چارچوب قوانین همین کشور فعالیت میکنند سنگاندازی کند. نامه رئیس ساترا به رئيس صداوسیما از منظر حقوقی محل اشکالات فراوان است که درباره آن حقوقدانها باید نظر دهند؛ ولی آنچه نگرانکننده است تلاش برای نابودکردن یک عرصه نوپدید و نوآورانه در عرصه اقتصاد فرهنگ است. بهنظر میرسد برخی دنبال انداختن فرشقرمز برای کانالهای ماهوارهای هستند. این درحالیاست که هیچ نظارت و کنترلی بر کانالهای ماهوارهای وجود ندارد ولی کسبوکارهای موفق پلتفرمی در ایران اگر تخلفی انجام دهند در چارچوب قانون قابل رسیدگی است. تلاش برای حذف کسبوکارهای رسانهای از روی زمین نهتنها منطق روشن اقتصادی و فرهنگی ندارد، بلکه درنهایت به ضد خود تبدیل میشود. باز تاکید میکنم که متن نامه بهحدی عجیبوغریب است که باورکردنی نیست؛ در اینکه این درخواستها تا چهحد ضمانت اجرایی دارد بحث است ولی این دست فعالیتها امنیت سرمایهگذاری در حوزه اقتصاد فرهنگ را از بین میبرد. در سالهای گذشته کسبوکارهایی مانند نتفلیکس در جهان رشد کردند و حتی توانستند روح تازهای به فیلمسازی و سریالسازی بدمند و این کاری است که در ابعاد کوچکتر برخی از پلتفرمهای فیلم و سریال در ایران در حال انجام آن بودند و هستند. ولی گویا قرار است ذبح شوند که راه برای تاثیرگذاری بیچونوچرای کانالهای ماهوارهای بازتر شود. در پایان برای اینکه بدانیم سازمان ساترا همانند صداوسیما چقدر ناموفق بوده، کافی است کلمه ساترا را در گوگل جستوجو کنیم؛ سازمانی که قرار است تنظیمگر این فضا باشد در اولین نتایج جستوجو بالا نمیآید و اولین نتیجه، دارالترجمهای به همین نام است. همین طنز تلخ خلاصهای از کل ماجرا است؛ نمیتوانیم و نمیگذاریم دیگران هم بتوانند!