انتخابات یک کالای ضروری
سالهاست که انتخابات بهعنوان اصلیترین راهکار برای گردش سیاسی به دور از هزینه و خشونت شناخته شده است. در دنیای امروز بنیان سیاست مبتنی بر پذیرش اصل و شیوه انتخ
سالهاست که انتخابات بهعنوان اصلیترین راهکار برای گردش سیاسی به دور از هزینه و خشونت شناخته شده است. در دنیای امروز بنیان سیاست مبتنی بر پذیرش اصل و شیوه انتخابات است. هر جریان سیاسی پیشرو نیز بر انتخابات تأکید مؤکد دارد. با این حال، انتخابات واجد معنای صفر و یکی نیست و برحسب جوامع و محیطهای سیاسی، قدری تفاوت دارد. ولی اینگونه نیست که هر صندوقی را بتوان صندوق انتخابات نامید و هر رأی دادنی را مصداق آن معرفی کرد، حتی در بستهترین کشورها نیز مناسک انتخاباتی برگزار میشود. در رژیم گذشته هم انتخابات بود، ولی هیچ نخبهای و نیز مردم عادی التفاطی به آن نداشتند. بنابراین، جای این پرسش هست که چه زمانی به چنین فرآیندی انتخابات واقعی میگوییم و چه زمانی آن را صوری میدانیم؟ اولین نکته این است که فلسفه انتخابات تحقق حاکمیت مردم است. اگر انتخابات بهگونهای باشد که اغلب مردم آگاهانه و از روی اراده (نه از بیتفاوتی) در آن شرکت نکنند، قطعاً چنین انتخاباتی را نمیتوان انتخابات اصیل و واقعی نامید، حتی اگر به لحاظ حقوقی و رسمی نتایج آن اجرایی و در عمل پذیرفته شود. تحت چه شرایطی مردم از انتخابات رویگردان میشوند؟ انتخابات چند رکن دارد؛ اول، امکان نامزدی، دوم، اجرای دقیق و قانونی و بیطرفانه و سوم، حدود اختیارات و قدرت نهاد برآمده از انتخابات. اقشار مردم برای شرکت در انتخابات هر سه مورد را ارزیابی میکنند. اگر نامزدهایی نداشته باشند که معرف اندیشهها، منافع و افکار آنان باشد و آنها را نمایندگی کند، طبعاً از حضور در انتخابات انصراف میدهند. در مرحله بعد اگر به صحت اجرای انتخابات شک جدی داشته باشند و گمان کنند که در آن دخل و تصرفی صورت میگیرد، باز هم عطای شرکت در آن را به لقایش خواهند بخشید و بالاخره اگر نهاد برآمده از انتخابات به هر دلیلی فاقد قدرت و اختیارات برای پیشبرد برنامهها و وعدههای دادهشده باشد، باز هم رغبتی برای شرکت در انتخابات وجود نخواهد داشت.
انتخابات در ایران بهویژه در دو وجه اول و سوم به مرور زمان دچار تنگنا شده و به نسبت همین تنگناها نیز ریزش مشارکت داشته است و دو انتخابات گذشته 1398 و 1400 بهخوبی نشان داد که این ریزش جدی است. عوارض آن نیز در مقبولیت و اعتبار حکومتها و نهادهای برآمده نیز روشن است، قدرت و اقتدار کلی حکومتها نیز تابع چند عامل از جمله حمایت مردمی از خلال مشارکت انتخاباتی است. بنابراین، وظیفه حکومت است که برای تقویت بنیانهای قدرت خود، انتخابات را چنان برگزار کند که در نظر مردم کالایی ضروری باشد و برای به دست آوردن آن ساعتها در صف بایستند. همچنان که در سالهای ۱۳۷۶ و ۱۳۹۶ چنین کردند. کسی برای پفک نمکی در صف نمیایستد، ولی مردم برای کالاهای ضروری در صف میایستند. کیفیت انتخابات را باید چنان بالا برد که به یکی از ضروریترین کالاهای شهروندان تبدیل شود و برای شرکت در آن و به دست آوردن نتیجه آن از مدتها پیش از روز رایگیری، خود را آماده کنند و با شور و شوق وارد میدان شوند. انتخاباتی که با تهدید بخواهد مشارکت جلب کند، انتخابات نیست فقط کافی است که مردم نسبت به آن خوشبین باشند. پس کافی است، اولاً: همه گرایشهای موجود در جامعه، نامزدهایی را داشته باشند که بتوانند به آنان رای دهند (مثل مجلس اول). ثانیاً: اجرای آن بهطور نسبی دقیق و قانونی باشد (مثل بیشتر موارد) و ثالثاً، نهاد برآمده از انتخابات واجد قدرت و اختیارات کافی باشد (مثل مجلس اول). اگر چنین شد مشارکت بالای 75 درصدی را میتوان تضمین کرد، نیازی نیست به 50 درصد و ۶۰ درصد فکر کنید.