| کد مطلب: ۵۷۸۱۸

امیرزاده کاشی‌ها و وطنی به رنگ آبی/ درباره نگاه شاملو به «وطن»

احمد شاملو البته تنها شاعر نبود و به تعبیر دکتر شفیعی‌کدکنی مختلف‌الاضلاع بود - فرهنگ‌نویسی و روزنامه‌نگاری یا ترجمه و فعالیت اجتماعی و مدنی و موضع‌گیری. ز این رو می‌توان سراغ چند فقره سرزنش رفت و مشخصاً از یکی که انگ بیگانگی با ایران‌دوستی به سبب باور به انسان‌گرایی و جهان وطنی است رفع اتهام کرد.

امیرزاده کاشی‌ها و وطنی به رنگ آبی/ درباره نگاه شاملو به «وطن»

در یکصدمین زادروز احمد شاملو، ذوق‌نوازتر آن است که شعر او را زمزمه کنیم و دل به موسیقی درونی آن بسپاریم و ببینیم در همین شعر با صدای حروف سین و گاف چه سمفونی باشکوهی به راه انداخته است: شب و رودِ بی‌انحنای ستارگان / که سرد می‌گذرد / و سوگ‌وارانِ درازگیسو / بر دو جانبِ رود / یادآوردِ کدام خاطره را  / با قصیده نفس‌گیرِ غوکان / تعزیتی می‌کنند / به هنگامی که هر سپیده / به صدای هم‌آوازِ دوازده گلوله  / سوراخ می‌شود...

همین لذت اگرچه بسنده است ولی کاری است که در خلوت باید انجام داد و غرض از یادداشت در روزنامه، باید دیگر باشد. احمد شاملو البته تنها شاعر نبود و به تعبیر دکتر شفیعی‌کدکنی مختلف‌الاضلاع بود - فرهنگ‌نویسی و روزنامه‌نگاری یا ترجمه و فعالیت اجتماعی و مدنی و موضع‌گیری - اما به اینها هم به احتمال در صفحاتی که به یاد 100 ساله شدن شاعر در همین شماره پیش چشم است، پرداخته خواهد شد. حاجت به ستایش هم نیست وقتی خود سروده باشد: که گفته است / من آخرین بازمانده فرزانگان زمین‌ام؟ / من آن غولِ زیبایم که در استوای شب ایستاده است

از این رو می‌توان سراغ چند فقره سرزنش رفت و مشخصاً از یکی که انگ بیگانگی با ایران‌دوستی به سبب باور به انسان‌گرایی و جهان وطنی است رفع اتهام کرد. هرچند که هر صاحب اثر چه در هنر و ادبیات و چه در هر عرصه دیگر دو ساحَت دارد: یکی زیست شخصی اوست که کمابیش مانند دیگر آدمیان است؛ حکایت زاده شدن و بالیدن، به شغلی برای گذران زندگی اشتغال داشتن و عشق ورزیدن، تشکیل خانواده و فرزند یا فرزندانی برجای گذاشتن (یا نگذاشتن) و اینجا و آنجا رحل اقامت گزیدن و در فرجام بیماری و پیری و رفتن که در برخی در میانه راه رخ می‌دهد و فرصتی است و سفری ولو کوتاه:

فرصت کوتاه بود و سفر، جان‌کاه/ اما یگانه بود و هیچ کم نداشت.

از این منظر بدسلیقگی است اگر به جای نشستن بر سر سفره مثنوی معنوی با 25 هزار بیت یا دیوان شمس مولانا با 35 هزار بیت سراغ این بخش و آن قسمت از زندگی شاعر رفتن و مذهب او را جُستن درحالی‌که خود پیشاپیش گفته است: در بیان این سه کم جُنبان لَبَت / از ذهاب و از ذهب و از مذهبت 

یا همین مواجهه را با حافظ و سعدی داشتن و قصه شاهد و شاهدبازی را بر آن همه زیبایی در فرم و محتوا بار کردن. ساحَت دیگر طبعاً میراثی است که بر جای مانده و فارغ از پدیدآورنده می‌توان به آنها پرداخت و در این فقره چون بحث شعر در میان است و لذت برد و باز از شفیعی‌کدکنی جای نقل است که بر فرم و زیبایی تأکید دارد و داوری و ارزش‌یابی از این دو منظر و باقی، هیچ. واقعیت اما این است که درباره شاملو هم به ستایش‌ها و آثار بسنده نشده و سراغ زیست شاعر و دیدگاه‌های او هم رفته‌اند؛ خاصه این که در این روزگار نقد مصدق و شریعتی و شاملو هزینه‌ای ندارد و نه که به توقیف و برخورد نمی‌انجامد که در فضای مجازی مشتری دارد و براندازان سلطنت‌طلب نیز هم‌آوایی می‌کنند.

در میان سرزنش‌ها مواردی پررنگ‌تر است و این یادداشت بر آن است که جز یکی بقیه را به تمامی رد کند و درباره آن یکی هم البته نکته یا نکته‌هایی گفتنی است اما تأکید اصلی بر «وطن» است و درباره باقی موارد اشارتی کافی: سیاهه اتهامات از این قرار است: نخست این که از ایران نگفته و چون فردوسی و نظامی در ادبیات کلاسیک و بهار و اخوان‌ثالث در ادبیات معاصر سراینده و ستاینده ایران یا میهن نبوده است.  دوم این که تعبیر «شاعر ملی» را نمی‌پسندیده و ابراز تعجب می‌کرده است. یا در سخن‌رانی‌های خارج از کشور به جای ایران از اندیشه جهان‌وطنی می‌گفته یا در جوانی به اتهام جاسوسی برای آلمان‌ها در گرماگرم جنگ جهانگیر دوم بازداشت شده و در زندان متفقین در رشت به حبس افتاده و از این دست...

از این همه البته یک حکایت راست است و آن هم سخن‌رانی بحث‌برانگیز در 18 فروردین 1369 خورشیدی در دانشگاه برکلی آمریکاست که بر آن شد روایت فردوسی از اسطوره فریدون و ضحاک را زیر سؤال ببرد و با همه سروصداها که به‌پا کرد و متهم به اهانت به فرزانه توس شد، تنها بازخوانی روایت علی حصوری - پژوهش‌گر ایرانی- بود و نه کشف خود شاملو و تازگی هم نداشت و بسط‌یافته همان چند جمله بود که 10 سال قبل و در شماره 20 نشریه «کتاب جمعه» - 6 دی 1358- در حاشیه یک مقاله و در مقام نظر سردبیر نوشته بود: «غول بی‌شاخ و دُمی که فردوسی از ضحاک ساخته، معلول حرکت انقلابی ضحاک است که جامعه را از طبقات عاری کرده و این مخالف معتقدات شاعر توس است.»

کل حرف هم این بود که جمشید، یک جامعه طبقاتی به وجود آورده بود و ضحاک قیام می‌کند، نظام طبقاتی را بر هم می‌ریزد و جامعه بی‌طبقه شکل می‌دهد. اما کاوه آهنگر این بی‌نظمی را برنمی‌تابد و مردم را علیه ضحاک می‌شوراند و فریدون را بر تخت می‌نشاند و او دوباره همان نظام طبقاتی را حاکم می‌سازد. شاملو در واقع در آن سخن‌رانی می‌خواست مخاطبان را به بازخوانی تاریخ فراخواند و نشان دهد: «حقیقت، چقدر آسیب‌پذیر است»؛ چندان که جای قهرمان و ضدقهرمان گاه تغییر می‌کند و البته مثال و مصداق را نادرست برگزیده بود.

ضمن این که ماجرای فریدون و ضحاک، اسطوره است و «تحریف» درباره تاریخ به کار می‌رود ( نکته‌ای که دکتر باطنی به درستی یادآوری کرد) و جدای اینها، فردوسی این اسطوره‌ها را نساخته بلکه آنها را پرداخته است. تصور او این بود که فردوسی، ضحاک را -چون از مردمان عادی بوده- شایسته شاهی ندانسته و شاهی باید در ذات کسی باشد در حالی که خود فردوسی گفته است: فریدونِ فرخ، فرشته نبود /ز مُشک و ز عنبر سرشته نبود / به داد و دهش یافت آن نیکویی/ تو داد و دهش کن، فریدون تویی

وجه تناقض‌آمیز قضیه هم این که شاملو به زبانی می‌سرود و بر آن چیره بود که به همت سترگ فردوسی زنده مانده بود.

درباره اتهام همکاری با آلمان‌ها هم کافی است اشاره شود او که خام و جوان بود و سیاست‌ناشناس درحالی‌که در جریان جنگ جهانگیر اول، شخصیتی در اندازه و آوازه سیدحسن مدرس به دولت در تبعید در کرمانشاه پیوست که از حمایت عثمانی برخوردار و متحد آلمان بود و البته شکست آلمان به فروپاشی امپراتوری عثمانی هم انجامید. راز گرایش به آلمان نزد ایرانیان در جریان هر دو جنگ البته جز نفرت از روس و انگلیس نبود و حتی دل بستن به شوروی بعد از انقلاب روسیه در برخی شاعران برجسته به خاطر آن بود که لنین، تزار را برانداخته بود. تا جایی که عارف قزوینی سرود: ای لنین ای فرشته رحمت/ قدمی رنجه کن تو بی‌زحمت!

با این حال این نوشته در رد این مدعاست که او از ایران نگفته و وطن را دوست نداشته است!

نخست می‌توان سخن دکتر احسان یارشاطر در توضیح و توجیه یا تسکین دوری از وطن را به یاد آورد: «وطن من، زبان فارسی است». با این وصف هر که دوست‌دار زبان فارسی است و به فارسی سروده و مسحور و محصور آن بوده، ایران‌دوست و ایران‌گرا‌ست؛ ولو اشارت صریح ندارد یا چون محمداقبال لاهوری که یک بار هم به ایران سفر نکرده باشد اما چراغ او در خیابان‌های این سرزمین می‌سوخته: چون چراغِ لاله، سوزم در خیابانِ شما  / ای جوانانِ عجم! جانِ من و جانِ شما

اینها اما همه به کنار. توجه مدعیان و سرزنش‌کنندگان را باید به شعری معطوف کرد که به گواه بسیاری از اهل فن زیباترین شعر شاملوست: «ترانه آبی». ترانه آبی، حکایت دل‌تنگی شاعر است برای وطن و در سال 1355 سروده؛ در غربت و همین صفت «آبی» خود گواه نگاه اوست به میهن وقتی به یاد آوریم برای عشق هم از همین صفت استفاده کرده است: آی عشق، آی عشق! چهره آبی‌ت پیدا نیست...

درست است که در ادامه و در وصف شورانگیزتر شدن آورده «چهره سُرخت پیدا نیست» ولی آنجا مراد او بخش پرشور شده است درحالی‌که رنگ عشق -در مقام آرامش- در نگاه او آبی است و در ترانه آبی وقتی همان گونه از وطن یاد می‌کند می‌توان نتیجه گرفت به وطن عشق می‌ورزیده: سال‌ها بعد / به نیم‌روزی ناگاه / خاطره دوردستِ حوض‌خانه / آه! امیرزاده کاشی‌ها / با اشک‌های آبی‌ات...

شاملو در این شعر به زیباترین شکل ممکن از هر نماد برای توصیف وطن بهره می‌برد خاصه از کاشی و حوض‌خانه و خود رنگ آبی (فیروزه‌ای) که همه می‌دانند رنگ ایران است.

لالای نجواوار فواره‌ای خُرد/ که بر وقفه خواب‌آلوده اطلسی‌ها/ می‌‎گذشت/ تا سال‌ها بعد/ آبی را مفهومی/ ناگاه از وطن دهد...

اشاره او به حوض‌خانه یکی از بستگان در دوران خُردی است و حالا (‌سال‌ها بعد، سال‌ها بعد) وقتی در گذر از50 سالگی آن خاطره را در غربت تجدید می‌کند به یاد تصویر شازده‌های قجری می‌افتد که روی کاشی‌ها می‌کشیدند و چون می‌خواهد خود را هم در آیینه آن و در آن قامت ببیند به جای «شازده» تعبیر «امیرزاده کاشی‌ها» را به کار می‌برد: امیرزاده‌ای تنها / با تکرار چشم‌های بادام تلخش / در هزارآینه شش‌گوشِ کاشی...

این تصویر آخر را انگار علی حاتمی ترسیم کرده نه شاعر مدرنی چون احمد شاملو و با این وصف چقدر جفاست اگر متهم شود این وطن را دوست نداشته که اتفاقاً بسیار دوست می‌داشته اما آن را سزاوار برخورداری از احترام انسان و رفاه و آزادی می‌خواسته. حالا دور از سرزنش‌ها و ستایش‌ها با فراغ بال می‌توان گفت: 100سالگی‌ات مبارک! بچه خیابان صفی علی‌شاه- پشت سقاخانه آینه، کاشیِ شماره 134، امیرزاده کاشی‌ها...

طرح: هادی حیدری/هم‌میهن

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

مطالب ویژه
دیدگاه

ویژه بیست‌و‌چهار ساعت
پربازدیدترین
آخرین اخبار