آزاد ارمکی: رواج بد زبانی در جامعه محصول گفتمان تندروهاست
استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران گفت: تندروها با صدای خشونتطلبانهای که دارند انسجام اجتماعی را دچار فروپاشی کرده و اجازه نمیدهند نیروها، عوامل، فضاها، مفاهیم و صداهای مبتنی بر انسجام ایجاد شود. این باعث میشود که مردم امکان توافق بر یک موضوع را نداشته باشند و تعارض فراگیر شود.
به گزارش هممیهن آنلاین ایلنا، «تقی آزاد ارمکی» جامعهشناس در گفتوگو با ایلنا تاکید میکند که اساسا متن زیست اجتماعی-فرهنگی، ایران اعتدالی است. مردم ایران همواره در جهت سازگاری عمل کردهاند و فرهنگشان براساس آشتی، سازگاری و پیوند است. به همین دلیل میگویند که جامعه ایرانی به دلیل برخورداری از یک «هاضمه» بزرگ بیش از سایر کشورها و ملتها، قدرت جذب «دیگری» را دارد. به لحاظ تاریخی نیز ملتها، اقوام و گروههای متفاوتی وارد ایران شدهاند، در ایران زیست کردند و جذب فرهنگ ایرانی و این نظام فرهنگی شدند.
او میگوید اگر چه این موضوع صفت سازگاری و آشتی را در فرهنگ ایران ایجاد کرده است، اما به معنای آن نیست که در این فرهنگ نیروی معترض، رادیکال و تندرو نمیتواند وجود داشته باشد. به این دلیل که جامعه اگر نیروی منتقد، معترض و حتی رادیکال نداشته باشد، جامعه دچار بیماری شده و میمیرد. وجود این نیروها نشانه این است که در جامعه افرادی هستند که نسبت به یک چیزهایی اعتراض میکنند و فریاد میزنند.
آزاد ارمکی مشکل اساسی این نیروها در ایران را دستیابی آنها به قدرت مرکزی میداند: در هیچ کجای دنیا قدرت مرکزی در دست نیروهای رادیکال نیست. با نگاهی به انتخابات کشورها متوجه میشوید اگر افراطیهای راست یا افراطیهای چپ، رای اکثریت را به دست نمیآورند، زیرا افرادی که اکثریت آرا را به دست میآورند، قدرت را به دست میگیرند.
این جامعهشناس معتقد است که «بحران مشارکت» باعث شده است که مردم در انتخابات مشارکت نکنند: در مقابل یک اقلیت منسجم در این حوزه مشارکت کردند و به تندروهایی که از گروههای متشکل برخوردارند، مجوز ورود به مجلس یا شوراهای شهر را دادند. مثلا بیشترین رایی که نماینده تهران دارد ممکن است ۴۰۰ هزار نفر بیشتر نباشد قطعا چنین فردی نمیتواند نماینده تهرانی باشد که بیش از ۱۰ میلیون نفر جمعیت دارد. چنین نمایندهای از مشروعیت کافی برخوردار نیست و به نظر من وزارت کشور و شورای نگهبان نباید اجازه حضور چنین افرادی را به مجلس بدهند. در واقع به دلیل عدم مشارکت مردم یک اقلیت سازمانیافته قدرت را در دست گرفتهاند.
او به تبعاتی میپردازد که حضور تندروها در قدرت مرکزی بر جامعه و شهروندان دارد: این اقلیت پرصدا، مناقشهساز، جنگطلب و تعارضطلب هستند و به همین دلیل جامعه را دچار خشونت، بینظمی، تعارض و غلبه جنگ بر صلح میکنند.
آزاد ارمکی اضافه میکند: خواسته تندروها جنگ است. آنها هم جامعه داخلی و هم به جامعه جهانی شلیک میکنند و در طلب جنگ هستند. این گروه خشونت را باز تولید میکنند. این گروه همچنین مانع ایجاد انسجام اجتماعی میشوند. جامعه هنگامی انسجام اجتماعی را تجربه میکند که نیروهای تندرو و خشونتطلب به حاشیه روند و موضوعات وفاقی و همگرایانه مطرح شود.
مهاجرت راهکار مردم برای مقابله با تندروها
او به این موضوع هم اشاره میکند که وقتی یک گروه اجتماعی مانند نخبگان دست به صدور یک نجوای فرهنگی میزنند مثلا درباره ایران یا تاریخ به دلیل ماهیت دوستانهاش، استقبال کنندگان بسیاری هم پیدا میکند اما تندروها با صدای خشونتطلبانهای که دارند انسجام اجتماعی را دچار فروپاشی کرده و اجازه نمیدهند نیروها، عوامل، فضاها، مفاهیم و صداهای مبتنی بر انسجامی ایجاد شود. این باعث میشود که مردم امکان توافق بر یک موضوع را نداشته باشند و تعارض فراگیر شود. با فراگیر شدن تعارض ناامنی ایجاد میشود. نتیجه ناامنی هم فقدان امنیت اجتماعی، از بین رفتن امید اجتماعی، فرسایش سرمایه اجتماعی است.
ارمکی ادامه میدهد: خواسته مردم زندگی در صلح است آنها توسعه، ثروت، آرامش و همبستگی را میخواهند تجربه کنند. اما این گروه تندرو و اختلالآفرین جامعه را عصبانی میکنند. جامعه در برابر این فشارها، راهکارهایی دارد به طور مثال ترک وطن و مهاجرت میکند و دیگری کارش را رها میکند. متاسفانه امروز برخی از دانشگاهیان، دانشمندان، سیاستمداران و سرمایهداران کشور ما یا مهاجرت کردهاند یا گوشه عزلت را انتخاب کرده یا به حاشیه میروند.
او به راهکار دیگر مردم برای مقابله با تندرویها اشاره میکند یعنی ماندن اما معترض شدن: مردمی که امروز در جامعه زندگی میکنند بعضا معترض، عصبانی وخسته هستند. یعنی مردم ضمن ادامه زندگی در کشور آماده وقوع حادثه هستند و این بدترین شرایطی است که تندروها رقم میزنند.
به باور این جامعهشناس حتی اگر تندروها هم نبودند، شرایط سخت اقتصادی میتوانست مردم را عصبانی و معترض کند اما تندروها مجوز به جامعه میدهند برای ارتکاب اعمال خشونتآمیز: معتقدم باید اجازه دهند که دموکراسی در ایران برقرار شود و گروه رادیکال به حاشیه رود. نماینده مجلس در ایران با بیست هزار رأی، برای جمعیت هشتاد و شش میلیونی ایرانی سیاستگذاری میکند و این زشتترین اتفاق تاریخ ایران است.
تندروها بداخلاقی زبانی را ترویج میدهند
او معتقد است باید شرایطی فراهم شود تا فرهیختگان، دانشمندان، سیاستمداران و نخبگان به مجلس بروند. یعنی افرادی که معتدل هستند و معتقدند به سرزمین، میهن و دین. چنین افرادی میخواهند کار کنند و توسعه را رقم بزنند. آنها به دنبال جنگ و تولید ستیز نیستند. در چنین شرایطی است که این گروه افراطی جنگطلب به حاشیه میروند و به جای سیاستگذاری برای کشور، در حزبها و خانههای خودشان نجوا میکنند.
هتاکی و توهین برخی از تندروهای دارای تریبون نسبت به مردمی که باور و سلیقهای دیگر دارند نه تنها شهروندان را عصبانی میکند بلکه میتواند تبعات اجتماعی و فرهنگی هم به دنبال داشته باشد، مسالهای که آزاد ارمکی درباره آن میگوید: چرا جامعه به بداخلاقی کلامی دچار شده است به این دلیل که نماینده جریان رادیکال به سادگی به منتقد و مخالفش توهین میکند. وقتی زبان برای استفاده از مفاهم و الفاظ تند و ناپسند به کارگرفته شود، مجوز میدهید که توده هم از آن استفاده کند.
او میافزاید: فرهنگ مجوز ناسزا گفتن نمیدهد، اما وقتی گروههای سیاسی و رادیکال صاحب قدرت و نفوذ که جسارت و بیاخلاقی میکنند باعث رواج بداخلاقی زبانی در جامعه میشوند. این مساله بعد از مدتی ایجاد بداخلاقی در منش، بینش و رفتار ایجاد میکند یعنی یک جامعه بدفرهنگ و بیفرهنگ را تولید میکند. چنین شرایطی در نهایت به فروپاشی نیروهای فرهنگی منجر میشود. موضوعی که به فروپاشی اجتماعی، فروپاشی فرهنگی، فروپاشی اخلاقی و فروپاشی زبانی منجر میشود.