حکومتداری شیشهای
اگر فقط و فقط بخواهیم یک شاخص را برای حکومت سالم و کارآمد معرفی کنیم، آن را باید در ویژگی شفافیت و دسترسی آزاد به اطلاعات یا حکومتداری شیشهای تعریف کرد.
اگر فقط و فقط بخواهیم یک شاخص را برای حکومت سالم و کارآمد معرفی کنیم، آن را باید در ویژگی شفافیت و دسترسی آزاد به اطلاعات یا حکومتداری شیشهای تعریف کرد. نهفقط حکومتها بلکه مدیران کارآمد نیز همین ویژگی را دارند و این ضربالمثل را قبول دارند که؛ آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است؟
بر عکس آن نیز روشن است، هر حکومت، نهاد یا فردی که از شیشهای بودن فاصله بگیرد، به همان نسبت دچار ناکارآمدی و فساد بیشتری میشود. البته همواره دور شدن از ساختار شیشهای با توجیهاتی همراه است. سوءاستفاده دشمن پربسامدترین توجیهی است که برای جلوگیری از دسترسی به اطلاعات بهکار برده میشود؛ درحالیکه به دست آوردن این اطلاعات برای دشمنان هیچ زحمتی ندارد، چون این اطلاعات ماهیتاً نمیتواند محرمانه باشد؛ آنهم در عصر دیجیتال و برای دشمنی که حتی از جزئیات تحرکات آقایان مطلع است.
بهعلاوه، محرمانه کردن بهخودیخود معنای خاص خود را دارد. مثلاً اگر دولتها رشد اقتصادی خوب داشته باشند، اطلاعات آن را فوری و با آبوتاب منتشر میکنند. اگر منتشر نکنند، یعنی اوضاع بد است. همچنین، عدم انتشار رشد منفی و تورم بالا و شاخص فساد هیچگاه موجب تغییر واقعیت نمیشود. این آمار انعکاسی از واقعیت هستند و مردم واقعیت را لمس میکنند با دیدن این آمار نیست که متوجه واقعیت شوند، مثل این است که افراد پیر برای پوشاندن و انکار پیری خود از اعلان سن خویش خودداری کنند! آمار برای مطالعه محققان و سنجش دقیق واقعیت است و محروم کردن آنان از آمار و اطلاعات نوعی خودزنی حکومتی است.
در واقع حکومت خود را از فهم واقعیت؛ و کارشناسان را هم از تحلیل و درک درست تحولات محروم میکند. با این توضیحات باید اقرار کرد که شاخص شفافیت در حکمرانی ما نهتنها مناسب و شایسته نیست بلکه به مرور بدتر هم شده است.
شاخص شفافیت ایران ۲۴ از۱۰۰ جزو کشورهایی با عدم شفافیت زیاد است که به معنای بالا بودن فساد نیز هست. در همین زمینه، رئیس هیئتمدیره سازمان مردمنهاد دیدهبان شفافیت و عدالت، در نامهای رسمی به آقای اژهای، رئیس قوه قضائیه، نسبت به وضعیت نابسامان بسیاری از سامانههای خدمات عمومی و قضایی کشور هشدار داد و خواستار اقدام قضایی نسبت به دستگاههایی شد که از اجرای قوانین مربوط به شفافیت و تبادل دادهها خودداری میکنند.
این اقدام پسندیده سازمان شفافیت است و دستگاههای اجرایی و قضایی نیز باید وظایف خود را در این زمینه انجام دهند. اطلاعات در تملک مدیران نیست که جامعه را از آن محروم کنند. این فرآیند در سه سال دولت پیش به بدترین شکلی درآمد و انتشار اطلاعات بهصورت قطرهچکانی و در مواردی در حد صفر درآمده بود و در برخی وزارتخانهها حتی جمعآوری و تولید آنها نیز از دستور کار خارج شد. چرا برخی مدیران و دولتها همواره درصدد محدودکردن شفافیت هستند؟
پاسخ روشن است. ترس از پاسخگویی و از دست دادن قدرت و موقعیت خود؛ منافع ناشی از فساد و رانت؛ نبود ظرفیت مدیریتی و ناتوانی در مواجهه با نقد عملکردی در فضای عمومی؛ در خوشبینانهتربن حالت نیز محافظهکاری برای حفظ ثبات کوتاهمدت به قیمت آسیب زدن در بلندمدت. همه اینها در حالی است که تجربه جهانی و آمار و اطلاعات کشورها نشان داده که، نبود شفافیت ممکن است در کوتاهمدت مانع برخی نقدها و طبعاً نقدهای نادرست هم بشود، ولی در بلندمدت آسیبها را انباشته و بحرانها را بزرگتر میکند.
در مجموع، قاطعانه باید گفت که؛ شفافیت نه یک ارزش فرعی، بلکه ستون اصلی توسعه پایدار است. توسعه زمانی رخ میدهد که «قدرت و اطلاعات و حکمرانی در اتاق شیشهای و در معرض دید» باشد، «اطلاعات متعلق به عموم» تلقی شود و «فرایند تصمیمگیری قابل فهم و قابل نقد» باشد. دولتها هنگامی که به سوی توسعه واقعی حرکت میکنند، ناگزیر باید شفافتر شوند؛ شفافیت در جهان امروز نه نتیجه توسعه، بلکه پیشنیاز آن است.