| کد مطلب: ۵۱۷۰۳

بازگشت به منطقه/سفر‌های اخیر علی لاریجانی چرا و با چه هدفی انجام شد؟

دو سال پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، شرایط منطقه خاورمیانه و غرب آسیا تغییرات چشمگیری نسبت به گذشته کرده‌است.

بازگشت به منطقه/سفر‌های  اخیر علی لاریجانی چرا و با چه هدفی انجام شد؟

دو سال پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، شرایط منطقه خاورمیانه و غرب آسیا تغییرات چشمگیری نسبت به گذشته کرده‌است.  بسیاری از گروه‌هایی که به عنوان متحدان مسلح ایران در منطقه ابزار اعمال نفوذ و ایجاد توازن قوا بودند، حالا تا حد زیادی تضعیف شده‌اند یا گرفتار مسائل داخلی کشورهای خود هستند. حزب‌الله لبنان از یک سو با آسیب‌های شدیدی که بین اکتبر ۲۰۲۳ تا نوامبر ۲۰۲۴ از جنگ با اسرائیل به خود دید و بسیاری از فرماندهان و رهبران خود را در جنگ از دست داد، حالا باید با برنامه آمریکا برای خلع سلاح مقابله کند.

با سقوط حکومت بشار اسد در آذرماه سال گذشته، تهران نه‌تنها تنها متحد دولتی عرب خود را در منطقه از دست داد، بلکه یک پایگاه مهم برای حضور نیروهای شبه‌نظامی متحد و همچنین مسیر زمینی دسترسی به لبنان را نیز به نیروهایی واگذار کرد که به صورت بنیادین با سیاست‌های ایران مشکل دارند.  در عراق، گروه‌های مقاومت به شدت درگیر سیاست داخلی شده‌اند و برای انتخابات ماه آینده آماده می‌شوند. 

در طول جنگ ۱۲ روزه و حملات جسته و گریخته اسرائیل در دو سال گذشته به خاک و منافع ایران در منطقه، گروه‌های مسلح عراقی تلاش کردند خود را از مخمصه بیرون نگه دارند و وارد نبرد مستقیم با اسرائیل یا نیروهای آمریکایی مستقر در خاک عراق نشوند. تنها نیروی متحد ایران که در طول گذشته همچنان فعالانه با اسرائیل می‌جنگد، انصارالله یمن است.

این تغییرات و تحولات در منطقه باعث شده‌است تا بسیاری از تحلیل‌گران غربی ادعا کنند ایران در «ضعیف‌ترین وضعیت خود در چندین دهه گذشته» در منطقه قرار گرفته‌است.  به هم خوردن توازن قوا به سود اسرائیل در منطقه و بازتر شدن دست آمریکا برای اعمال فشار بر ایران به دلیل تضعیف متحدان منطقه‌ای، باعث شده‌است تا تهران به فکر بازسازی اهرم‌های قدرت خود در منطقه و جلوگیری از آسیب بیشتر به این متحدان شود. در همین چارچوب، علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران از زمانی که کار خود را در مردادماه آغاز کرد، مجموعه‌ای از سفرهای منطقه‌ای را انجام داده‌است که به نظر می‌رسد هدف آن بازسازی اهرم‌های قدرت ایران در منطقه بوده‌است.  علی لاریجانی در دو ماه گذشته دو بار به لبنان، یک بار به عراق و یک بار به عربستان سعودی سفر کرده‌است.

رقابت برای نفوذ

به نظر می‌رسد که همزمان با تهران، واشنگتن نیز در چارچوب سیاست فشار حداکثری و ساختن بنایی تازه بر توفیق‌های نظامی اسرائیل در دو سال گذشته، تلاش می‌کند تا با نفوذ گروه‌های متحد ایران در منطقه مقابله کند. این سیاست را به وضوح می‌توان در لبنان مشاهده کرد؛ جایی که تام باراک فرستاده ویژه رئیس‌جمهور آمریکا در امور سوریه و لبنان وقتی در مورد اهداف آمریکا از تسلیح ارتش لبنان سوال شد، گفت: «هدف ما این است که با مردم خودشان بجنگند، هدف ما حزب‌الله است، هدف ما ایران است.» این اظهارنظر صریح فرستاده رئیس‌جمهور آمریکا نشان می‌دهد که واشنگتن به صورت جدی وارد فرآیند تلاش برای کاهش نفوذ ایران در منطقه شده‌است. رویکرد آمریکا باعث خواهد شد تا تلاش‌های ایران برای بازسازی اهرم‌های قدرت و نفوذ خود در منطقه با چالش بیشتری مواجه شود.

پایگاه خبری مدرن دیپلماسی در تحلیلی از رقابت ایران و آمریکا در منطقه می‌نویسد: «رویکرد نمایشی و غافلگیرکننده ترامپ در دیپلماسی همواره پوششی برای حرکات استراتژیک عمیق‌تر است. ادعای او درباره وقوع یک رویداد خاورمیانه‌ای که همه چیز را تغییر خواهد داد چیزی بیش از یک نمایش نیست، اما تجربه نشان می‌دهد که چنین تهدیداتی پیش‌‌درآمد تغییرات واقعی در سیاست آمریکا در منطقه است.» 

به گزارش ایرنا در ادامه این مطلب آمده‌است: «مخاطرات در منطقه بالاست. یک اشتباه محاسباتی می‌تواند جنگی بین آمریکا و ایران را با اثرات زنجیره‌ای بر بازارهای جهانی انرژی به راه اندازد. در عین حال، تلاش‌های کشورهای حاشیه خلیج فارس برای برقراری موازنه بین واشنگتن و پکن روزبه‌روز دشوارتر خواهد شد. در نهایت، خلیج فارس دیگر سکوی بی‌جان رقابت قدرت‌های بزرگ نیست. انتخاب‌های آن از همسویی تا موازنه یا پیگیری خودمختاری نه‌تنها ثبات منطقه‌ای بلکه آینده حاکمیت جهانی انرژی و فناوری را شکل خواهد داد.  به این ترتیب، قمار ترامپ ممکن است واقعاً همه چیز را تغییر دهد اما اینکه آیا خاورمیانه را تثبیت یا بی‌ثبات می‌کند، به همان اندازه به کنشگری کشورهای خلیج فارس بستگی دارد که به اراده آمریکا.»

موزانه سخت

ایالات متحده آمریکا در منطقه اهداف متنوع و گهگاه متناقض را همزمان دنبال می‌کند، مهار نفوذ ایران، حمایت از اسرائیل، حفظ کشورهای عرب منطقه به عنوان متحد و تلاش برای جلوگیری از نفوذ بیشتر چین و روسیه اهداف همزمان آمریکا در منطقه هستند اما هر یک از این تلاش‌ها با چالش‌های خاص خود مواجه است. استمرار حمایت از اسرائیل، به‌ویژه دو سال پس از آغاز نسل‌کشی در غزه که با انزجار گسترده بین‌المللی مواجه شده‌است، چالشی است که آمریکا را در شرایط انزوای بین‌المللی قرار می‌دهد. تلاش برای مهار نفوذ ایران نیز، چالش‌های خاص خودش را دارد که می‌تواند با نگه داشتن کشورهای عربی در سبد متحدان واشنگتن در تناقض قرار گیرد.

فشار روزافزون برای خلع سلاح حزب‌الله، ممکن است لبنان را به کام جنگ داخلی بکشاند، جنگی که بدون تردید مورد پسند کشورهای عربی منطقه نیست. تلاش برای انزوای ایران، عراق را از منابع انرژی ایران محروم می‌کند، که ممکن است به ناآرامی‌ها در عراق دامن بزند. حمایت از سیاست‌های توسعه‌طلبانه اسرائیل، نگرانی‌های کشورهای عربی را دامن می‌زند، به‌ویژه پس از حمله اسرائیل به قطر و پیشروی‌های اسرائیل در خاک سوریه، کشورهای عربی به این نتیجه رسیده‌اند که بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل و دولت افراطی او، هیچ خط قرمزی در سیاست‌های تجاوزکارانه و توسعه‌طلبانه خود قائل نیستند. افزایش فشارها بر ایران و ناتوانی آمریکا از ایفای تعهدات امنیتی در قبال اسرائیل، باعث می‌‌شود که نفوذ چین و روسیه نیز در منطقه افزایش پیدا کند. در این مسیر واشنگتن مسیر سختی برای ایجاد موازنه در سیاست‌های منطقه‌ای خود در پیش دارد.

اما مسیر ایران هم برای بازسازی نفوذ خود در منطقه چندان ساده نیست. ایران بعد از دو دهه دست و پنجه نرم کردن با تحریم و فشار، منابع ناچیزی در اختیار دارد تا بتواند به مصرف توسعه نفوذ منطقه‌ای برساند. تهاجمی‌تر شدن اسرائیل و منابع بدون پایان این رژیم که از طریق آمریکا تامین می‌شود، باعث شده‌است که محور مقاومت در وضعیت دفاعی قرار بگیرد و فرصت چندانی برای بازسازی توان نظامی و سیاسی خود نداشته‌باشد.

در عین حال، پافشاری ایران بر مواضع اصولی خود در خصوص فلسطین، باعث شده‌است که همراهی و همسویی کمتری از سوی کشورهای عربی منطقه که همگی خود را به راهکار دودولتی متعهد می‌دانند، دریافت کند. ایران برای اینکه بتواند در رقابت با آمریکا برای حفظ نفوذ منطقه موفق باشد و بتواند حمایت کشورهای عربی منطقه را جذب کند، مجبور است که تغییرات بنیادین در روش‌ها و راهبردهای خود صورت دهد.

هرچند تهران پس از حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳، جنگ ۳۳ روزه اسرائیل در جنوب لبنان در سال ۲۰۰۶، سوار شدن بر موج بهار عربی در یمن در سال ۲۰۱۱ و کارزار مبارزه با داعش بین سال‌های ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷ تجربه‌های ارزنده‌ای از تقویت نفوذ منطقه‌ای آموخت، اما تکرار الگوهای گذشته به تنهایی کارساز نخواهد بود و ایران مجبور است که سیاست جدیدی را تعریف کند که بر اساس آن بتواند با استفاده از منابع بسیار محدودی که در اختیار دارد، بیشترین بهره‌برداری را از متحدان منطقه‌ای خود ببرد، بدون اینکه باعث آزرده خاطر شدن همسایگان و کشورهای عربی منطقه شود.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
پربازدیدترین
آخرین اخبار