نسل جدید مبارزان فلسطینی
جوانان فلسطینی با احساسات میهنپرستانه روند جدیدی در مبارزه با اشغالگری اسرائیل آغاز کردهاند

جوانان فلسطینی با احساسات میهنپرستانه روند جدیدی در مبارزه با اشغالگری اسرائیل آغاز کردهاند
هلال خشان
استاد دانشگاه آمریکایی بیروت
ترجمه: آریا صدیقی
ماه گذشته، سه مقام ارشد آمریکایی به اسرائیل و سرزمینهای فلسطینی سفر کردند تا از انتفاضه سوم فلسطین جلوگیری کنند. جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی جو بایدن، تعهد دولت آمریکا به راهحل دوکشوری را تکرار کرد. ظاهرا آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه نیز قصد داشت هر دو طرف فلسطینی و اسرائیلی را آرام کند و بنابراین اعلام کرد، پایان دادن به خشونت تعهدی بر دوش اسرائیلیها و فلسطینیها است. در نهایت ویلیام برنز، رئیس سازمان سیا، هشدار داد که هر لحظه ممکن است ناآرامیهای گسترده در سرزمینهای فلسطینی آغاز شود.
نیروهای دفاعی اسرائیل ادعا کردهاند که با هدف پیشگیری از حملات فعالان فلسطینی به مواضع آنها، عمدتاً در شهرهای جنین، نابلس و اریحا در کرانه باختری حمله کردند و این حمله منجر به کشته شدن تعداد زیادی از شبهنظامیان فلسطینی در بحبوحه آغاز موج دیگری از خشونتها شده است. تنها در ماه گذشته هزار و 448 حادثه خشونتآمیز رخ داده؛ شامل 159 تیراندازی که بیشتر آنها در جنین و نابلس رخ داده، 520 درگیری غیرمسلحانه با نیروهای اسرائیلی و 132 درگیری با شهرکنشینان. به نظر میرسد که نسل جدیدی از فلسطینیها تصمیم گرفتهاند امور را در دست گرفته و به اشغال کرانه باختری توسط اسرائیل پایان دهند.
اما این ناآرامیها برای دیگر بخشهای خاورمیانه که طی دو سال گذشته برای نزدیک شدن به اسرائیل گامهایی برداشتهاند، پیامدهایی خواهد داشت. آغاز موج خشونتها در کرانه باختری که با روی کار آمدن دولت بنیامین نتانیاهو و مواضع چهرههای تندرو کابینهاش در وضعیت اشتعال قرار گرفته، میتواند موجب شود که کشورهایی نظیر اماراتمتحدهعربی و بحرین از عادیسازی بیشتر روابطشان با اسرائیل دلسرد شده و عربستان و عمان را نیز از ادامه مسیری که منجر به امضای یک توافقنامه صلح رسمی با اسرائیل میشود، باز دارد.
نسل جدید
در سال 2007 و پس از اینکه حماس سازمان آزادیبخش فلسطین را از غزه اخراج کرد، ژنرال کیتدیتون، هماهنگکننده امنیتی ایالاتمتحده، دستگاه امنیتی فلسطین را در کرانه باختری بازسازی کرد. انگیزه و چشمانداز او از این کار، چیزی فراتر از بهبود خدمات و ساختار امنیتی فلسطینیها بود. او بیشتر بر فرآیند مهندسی اجتماعی گستردهای که سیاستهای امنیتی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را در بر میگرفت، تمرکز داشت. دیتون بهدنبال خنثیکردن فعالیت فلسطینیها در کرانه باختری بود. او قصد داشت تمرکز فلسطینیها را از فعالیتها منحرف کرده و با درگیرکردن آنها در یک فرهنگ و الگوی مصرفگرایانه آنها را از تمرکز بر مبارزه برای تشکیل یک دولت فلسطینی، دور کند.
در این طرح علاوه بر اینکه روی اعطای تسهیلات بانکی به افراد تمرکز کرد تا بدهی افراد و خانوادهها افزایش یابد، در عین حال هیچ اقدامی در جهت اعطای تسهیلات مربوط به بخش کشاورزی و صنعت صورت نداد. هدف این بود که نهضت ملی به طور کلی نابود شود و جنبش فتح بهعنوان یک حزب قدرتمند در نظر افکار عمومی تضعیف شده و به ماموریتی که با عنوان آزادیبخشی برای خود تعریف کرده، پایان دهد و بعد این ناتوانی را به تشکیلات خودگردان پیوند داده تا توانایی این ساختار را برای رهبری مبارزه علیه اسرائیل فلج کند. روند دیتون شامل تسلط بر کل حوزه عمومی، تضعیف جنبش دانشجویی و معرفی مشغلههای عمومی جدید، مانند سرگرمی و پراکندن شایعات درباره سلبریتیها بهجای تبلیغ نمادهای میهنپرستانه بود.
این تلاش با هدف جلوگیری از ظهور نسل جدید فلسطینیهای مبارز در کرانه باختری انجام شد، اما در نهایت شکست خورد. بعد از حمله سال 2014 اسرائیل به غزه، جنبش جوانان فلسطینی مبارز وارد فاز جدیدی شد. زمانی که حماس عملیات شمشیر بیتالمقدس را آغاز کرد و قلب اسرائیل را در سال 2021 هدف قرار داد، فعالیتهای این جنبش به اوج خود رسید. اعضای نسل جدید مبارزان فسطینی با نسل پیشین خود که پس از تسلط اسرائیل بر کرانه باختری در سال 1967 بهوجود آمدند، بسیار تفاوت دارند. جوانان امروزین فلسطینی در معرض واقعیتهایی نظیر توسعه سریع فناوری و ظهور پلتفرمهای دیجیتال رشد کرده و بزرگ شدهاند. آنها از این فناوریها برای بیان ایدهها و نظرات خود استفاده میکنند و به این ترتیب آگاهی فرهنگی و احساس هویت ملی را برای جبران همه چیزهایی که در روند اشغال اسرائیل از دست داده بودند، تبلیغ میکنند. جنگ غزه در سال 2014 که حدود 50 روز به طول انجامید و بیش از دو هزار و 100 فلسطینی در آن به شهادت رسیدند، آغاز روند جدید مقاومت فلسطینیان در کرانه باختری بود. شدت این مقاومت در سال 2020 بیشتر شده و جوانان فلسطینی 441 عملیات مسلحانه را علیه نظامیان
اسرائیلی و شهرکنشینیان صورت دادند. این تعداد حمله، چهار برابر بیشتر از عملیاتهایی است که فلسطینیها در سال 2019 انجام داده بودند.
نسل جدید مبارزان فلسطینی بر این باورند که جهان بیعدالتیهایی که در حق مردم فلسطین مرتکب شده را نادیده گرفته است. این جوانان همچنین معتقدند، جنبش فتح که توسط یاسر عرفات در سال 1959 در کویت تأسیس شد، به آرمان فلسطین خیانت کرده و به بهانه صلح با اسرائیلیها، تسلیم اسرائیل شده است. امضای قرارداد اسلو در سال 1993 منجر به نابودی رقبای فتح، یعنی جبهه مردمی چپگرای آزادی فلسطین شد. زمانی که جوانان فلسطینی چشم باز کردند و قوه تشخیص یافتند، یک رهبر اقتدارگرای فلسطینی را در مقابل خود دیدند که بدون اجازه و مشروعیت مردمی بر آنها حکومت میکرد. آنها شاهد هیچ انتخابات پارلمانی یا ریاستجمهوری نبودند که در آن حرفی برای گفتن داشته باشند و در عوض شاهد رشد فساد، خویشاوندسالاری، ظلم و بیعدالتی بودند که در نهایت منجر به افزایش خشم نسبت به تشکیلات خودگردان شد. هر بار جوانان فلسطینی در مقابل اسرائیل میایستادند و با مخالف و انتقاد تشکیلات خودگردان مواجه میشدند که به موج دستگیریهای فعالان جوان میانجامید، ناامیدی از تشکیلات خودگران در میان جوانان فلسطینی نیز افزایش مییافت. این نسل از مبارزان فلسطینی، نسلی است که با ایدئولوژی
بیگانه است و احساسات میهنپرستانه جدا از جهتگیریهای چپ، راست و مذهبی در آن متبلور شده است. این نوع نگاه، آرمانهای اولیه جنبش فتح در دهه 1960 را که برای مردم عادی جذاب بود، منعکس میکند.
به قول اسرائیلیها، جوانان نسل سوم، نسل شورشی هستند که به هیچ سازمان فلسطینی تعلق ندارند. آنها از حماس و جهاد اسلامی حمایت میکنند اما از پیوستن رسمی به این گروهها خودداری میکنند. جوانان امروزین فلسطینی بر این باورند که آزادند، نه محدود به مرزها هستند و نه محدود به دستورات سازمانهای سنتی که بارها و بارها شکست خوردهاند. اعضای این نسل جدید در واقعیت مجازی زندگی میکنند که به آنها میگوید میتوانند سرنوشتشان را تغییر دهند. این مردان جوان خشمگین، سازمانهای محلی را بهویژه در اردوگاههای پناهندگان، تشکیل دادهاند که بدون فرماندهی سازمانی مشخص عمل کرده و خط مقدم مقابله با ارتش اسرائیل را رهبری میکنند. آنها در شبکههای اجتماعی با شعار «ما نمیترسیم» گرد هم جمع میشوند. گروه «کمینگاه شیرها» که در نابلس آغاز به کار کرد، یکی از برجستهترین گروههای کوچک و مسلح فلسطینی است. اعضای این گروه به دلیل حضور در TikTok به چهرهها و قهرمانان شناختهشده در بین جوانان فلسطینی تبدیل شدهاند. آنها با افتخار رژه میروند و سلاحهای خود را در کمپهای پناهندگان و مکانهای شلوغ حمل میکنند، و از طریق حضور همهجانبهشان، به
رهبری تشکیلات خودگردان پیام میدهند که آنها هستند که مسئولیت مبارزه را بر عهده دارند. در طول تشدید تنشها در شمال کرانه باختری، این فعالان مسلح از جنگ فرار نکرده و هویت خود را پشت نقابها پنهان نکردهاند. آنها با انتشار کلیپهای ویدئویی کوتاه از درگیریهای خود با ارتش اسرائیل به نبرد خود با اسرائیل میبالند. یکی دیگر از گروههای برجسته، «تیپ جنین» است که شامل جوانان مسلحی است که در مراسم پذیرایی از زندانیان بازگشته از زندانهای اسرائیل و تشییعجنازه فعالانی که توسط ارتش اسرائیل به شهادت رسیدهاند، حضور یافتهاند. حضور آنها به سرعت در سراسر شمال کرانه باختری گسترش یافته است.
اسرائیل افزایش فعالیت مسلحانه فلسطینیها را به ناامیدی فلسطینیها از وضعیت اقتصادی خود و همچنین آزار و اذیت آنها توسط تشکیلات خودگردان و تحریک کانالهای رسانههای اجتماعی حماس و شبکه الجزیره قطر نسبت میدهند. اگرچه این عناصر بخشی از دلایل افزایش فعالیت مسلحانه هستند، اما عوامل دیگری نیز در این خصوص نقش ایفا کردهاند. جوانان فلسطینی امروزین در کرانه باختری و بیتالمقدس اشغالی، انتفاضه دوم که بین سالهای 2000 تا 2005 شکل گرفت را تجربه نکردهاند. آنها بر این باورند که پذیرفتن وضعیت فعلی، آیندهای امیدوارکننده یا منزلتی که آنها سزاوارش هستند را به آنها نمیدهد. سی سال از امضای توافقنامه اسلو و ظهور تشکیلات خودگردان میگذرد، اما هنوز کشور فلسطین تشکیل نشده است. برای جوانان، این هدف پس از آنکه اسرائیل تشکیلات خودگردان را با ابزارهای امنیتی و اقتصادی به بند کشید و آن را از نظر سیاسی به حاشیه برد، بهمراتب دور از دسترس به نظر میرسد. اکنون فساد از صدر تا ذیل در تشکیلات خودگردان نفوذ کرده است.
حرکت به سمت تشکیل یک کشور فلسطینی به مهمترین محرک برای نسل جدید فلسطینیها در رویاروییشان با اسرائیل، تبدیل شده است. تضعیف جنبش اسلامی در کرانه باختری توسط اسرائیل و تشکیلات خودگردان، منجر به کاهش دینداری شده است، اما نتوانسته مانع از شدت یافتن حس هویت ملی جوانان فلسطینی شود. این ایده که مقاومت آنها، در نهایت روحیه ارتش اسرائیل و دستگاههای امنیتی را از بین میبرد، باعث شدت یافتن انگیزههای آنها در مبارزه خواهد شد. مطالبات ملیگرایانه اکنون بهرغم چالشهای دیگری که جوانان فلسطینی با آن روبهرو هستند، یک نیروی محرکه اصلی برای جوانان فلسطینی به حساب میآید.
آینده توافق آبراهام
این وضعیت پرتنش، توافقات عادیسازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل، موسوم به توافقنامه آبراهام که در چارچوب آن تاکنون کشورهای اماراتمتحدهعربی و بحرین و همچنین مراکش امضایش کردهاند را تهدید میکند. درحالیکه اسرائیل گامهای مهمی در روابط خود با امارات برداشته است، پیشرفتهایش در مورد بحرین و مراکش بسیار کندتر بوده است. احتمالا دلیل این کندی مخالفت افکار عمومی این کشورها با به رسمیت شناختن اسرائیل است. بحرین که متکی به کمکهای مالی و امنیتی عربستان است، تنها با تایید ولیعهد سعودی میتوانست با اسرائیل پیمان صلح امضا کند. هنگامی که اسحاق هرتزوگ، رئیسجمهور اسرائیل در دسامبر سال گذشته به بحرین سفر کرد، رسانههای اسرائیلی این سفر را بهعنوان نمایش صلح و تلاشی برای غلبه بر موانع عادیسازی روابط، تلقی کردند. در مورد امارات، روابط تجاری این کشور با اسرائیل در حال رشد است، هر چند هنوز سفر اتباع دو طرف و تبادلات اجتماعی و دانشگاهی میانشان محدود است.
موانع دیگری نیز در مسیر روند عادیسازی روابط میان اسرائیل و اعراب وجود دارد. یکی از عوامل اصلی که امضای توافقنامه آبراهام توسط امارات و بحرین را تسریع کرد، تمایل شیخ محمدبن زاید آلنهیان، رئیسجمهور امارات و محمد بنسلمان، ولیعهد سعودی برای جلبنظر دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا بود. اما زمانی که جو بایدن وارد کاخ سفید شد، روابط ایالات متحده با عربستان سعودی و امارات بدتر شد. در نتیجه، حرکت امارات برای عادیسازی بیشتر روابطش با اسرائیل کند شد و عربستان سعودی برنامههای خود برای بهرسمیت شناختن اسرائیل را تعلیق کرد. در همین حال، مردم کشورهای عربی علاقه خود را به مسئله فلسطین از دست دادهاند، آنها غرق در مسائل داخلی خود هستند و از عملکرد ضعیف ارتشهای عربی در جنگهای گذشته علیه اسرائیل ناامید شدهاند. اما اگر فلسطینیها بتوانند با موفقیت اسرائیل را به چالش بکشند، علاقه افکار عمومی جوامع عرب به موضوع فلسطین دوباره زنده خواهد شد. این واقعیتی است که احتمالا سیاستمداران اسرائیلی و رهبران کشورهای عرب تاکنون آن را نادیده گرفتهاند.
بهبود روابط قطر با کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس نیز میتواند نزدیکی برخی کشورهای عربی به اسرائیل را پیچیده کند. قطر اولین عضو شورای همکاری خلیجفارس بود که روابط رسمی با اسرائیل برقرار کرد و زمانی که شیمون پرز، نخستوزیر اسرائیل، در سال 1996 برای افتتاح دفتر تجاری اسرائیل از دوحه بازدید کرد، عملاً آن را به رسمیت شناخت. اما قطریها این دفتر را در سال 2000 و پس از آغاز انتفاضه دوم و پس از بازدید آریل شارون، از مسجدالاقصی، تعطیل کردند. از آن زمان تاکنون قطر از اسرائیل فاصله گرفته است، اگرچه تا حدودی همکاریهای امنیتی و بشردوستانه را با تلآویو حفظ کرده است. طبق گزارشها، در سال 2013، شرکت هواپیمایی قطر ایرویز 50 یهودی را از یمن به اسرائیل منتقل کرده است. بهرغم گزارشهای ضداسرائیلی که از شبکه الجزیره قطر پخش میشود، اسرائیل به قطر اجازه میدهد تا به غزه کمکهای مالی و اقتصادی ارائه کند. قطر بارها گفته است که تنها مشکلش با اسرائیل عدم دستیابی به توافق با فلسطینیها است و زمانی که این اتفاق بیفتد، دو طرف میتوانند بهطور کامل روابطشان را عادی کنند. در همین حال، عمان نیز در زمان سلطنت سلطان قابوس بنسعید،
که در سال 2020 درگذشت، به اسرائیل نزدیک شد. با این حال، اخیراً با اجرای دقیق قطعنامه اتحادیه عرب در سال 1951 که معامله با اسرائیل را ممنوع میکند، موضع خود را سختتر کرده است. در مورد عربستان سعودی، موضوع عادیسازی هنوز در محافل دولتی این کشور تابو است.
قدرت لجامگسیخته
از سال 1973، اسرائیل تعداد بیشماری از رهبران، فرماندهان نظامی، دانشمندان و فعالان فلسطینی را ترور کرده است. اسرائیل بر این باور بود که کشتن بنیانگذار جهاد اسلامی فلسطین در سال 1995 و بنیانگذاران حماس در سال 2004 باعث به محاق رفتن فلسطینیان خواهد شد. اسرائیل همچنین بر این باور بود که حذف بسیاری از فعالان فلسطینی و سازندگان تسلیحات میتواند مانع از کار آنها شود. اما این تحرکات فقط موجب تقویت بیشتر فلسطینیان برای تشدید مخالفت خود با اشغالگری اسرائیل شد. حتی اگر اسرائیل با استفاده از کمپین ترور و حملات پیشدستانهاش نسل جدید فلسطینیها را تحت سلطه خود درآورد، این اقدامات تنها منجر به ظهور یک موج و نهضت مقاومت دیگر، متشکل از جوانان مصممتر و تهاجمیتر خواهد شد. در همین حال، به نظر نمیرسد که مردم اسرائیل احساس امنیت بیشتری داشته باشند. براساس گزارش موسسه دموکراسی اسرائیل، اعتماد یهودیان اسرائیلی به ارتش اسرائیل از 90 درصد در سال 2019 به 78 درصد در سال 2021 کاهش یافت و 60 درصد گفتهاند که احساس امنیت شخصی آنها کاهش یافته است.
قدرت لجامگسیخته میتواند تار و پود دموکراسی را از بین ببرد. در سال 1995، یک چهره راستافراطی اسرائیلی، اسحاق رابین، نخستوزیر اسرائیل که به عنوان رئیس ستاد ارتش اسرائیل، پیروزی قاطعی در برابر ارتشهای مصر، سوریه و اردن به دست آورده بود را ترور کرد. با این حال او همچنان قصد داشت با کشورهای عربی صلح کند، اما رهبران کنونی اسرائیل اینطور فکر نمیکنند. در ماه جولای گذشته، بایدن در جریان سفر خود به سرزمینهای اشتغالی اعتراف کرد که «زمینه» برای گفتوگو درباره راهحل دوکشوری آماده نیست. تا زمانی که شرایط به همین شکل باقی بماند، خشونت ادامه خواهد داشت و روند عادیسازی روابط میان کشورهای اعراب و اسرائیل موفقیتآمیز نخواهد بود.