| کد مطلب: ۳۶۲۰۰

تحریک به شورش اقلیت‌‏ها/اسرائیل به دنبال تجزیه سوریه از طریق مشروعیت دادن به اقلیت‏ دروزی و کُرد است

پس از سقوط رژیم بشار اسد در سوریه، گیدئون سار، وزیر امور خارجه اسرائیل گفت که اسرائیل باید درک کند که همیشه در خاورمیانه یک اقلیت خواهد بود و بنابراین باید با دیگر گروه‌های اقلیت در منطقه ائتلاف کند.

تحریک به شورش اقلیت‌‏ها/اسرائیل به دنبال تجزیه سوریه از طریق مشروعیت دادن به اقلیت‏ دروزی و کُرد است

پس از سقوط رژیم بشار اسد در سوریه، گیدئون سار، وزیر امور خارجه اسرائیل گفت که اسرائیل باید درک کند که همیشه در خاورمیانه یک اقلیت خواهد بود و بنابراین باید با دیگر گروه‌های اقلیت در منطقه ائتلاف کند. این راهبردی است که قبلاً در سیاست‌های امپراتوری عثمانی، که غالباً مسلمانان، به‌ویژه سنی‌ها را نسبت به فرقه‌های دیگر برتری می‌داد، استفاده می‌شد.

از آن زمان، اقلیت‌های مذهبی و قومی در خاورمیانه – از جمله یهودیان، مارونی‌ها، دروزی‌ها، کُردها و علوی‌ها – به منافع مشترک خود پی برده‌اند و سعی کرده‌اند در مخالفت خود با اکثریت سنی متحد شوند. امروز، طرفداران این رویکرد در اسرائیل خواستار اتحاد میان اقلیت‌های منطقه شده‌اند. بنابراین، اظهارات سار نشان‌دهنده قصد اسرائیل برای احیای استراتژی است که قبلاً آزمایش شده بود اما در نهایت شکست خورد.

دکترین پیرامونی

دکترین پیرامونی که توسط اولین نخست‌وزیر اسرائیل، دیوید بن گوریون بیان شد، یکی از چهار ستون استراتژی امنیتی اولیه اسرائیل بود. (سه ستون دیگر تشکیل اتحاد با قدرت‌های بزرگ، ترویج مهاجرت گسترده یهودیان و ایجاد بازدارندگی هسته‌ای بود.) کاربرد عملی این دکترین در دهه 1950 مشهود بود. در آن زمان اسرائیل با کشورهای غیرعرب طرفدار غرب در منطقه - مانند ترکیه، ایران و اتیوپی، برای مقابله با تحریم دیپلماتیک و اقتصادی اعراب به رهبری جمال عبدالناصر، رئیس‌جمهوری وقت مصر، مشارکت راهبردی ایجاد کرد. 

تحولات بعدی دکترین پیرامونی را از بین برد. در اواخر دهه 1970، موفقیت انقلاب اسلامی ایران باعث شد که آیت‌الله روح‌الله [امام] خمینی روابط ایران را با اسرائیل قطع کند. سپس، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران حزب‌الله را در لبنان تأسیس کرد؛ اقدامی که همزمان با حمله اسرائیل به لبنان در سال 1982 برای از بین بردن سازمان آزادی‌بخش فلسطین رخ داد.

در جریان این تهاجم، یک گروه شبه نظامی مسیحی لبنانی طرفدار اسرائیل، هزاران غیرنظامی فلسطینی را در اردوگاه‌های آوارگان صبرا و شتیلا در بیروت کشتند. دولت اسرائیل کمیسیون کاهان را تشکیل داد تا این حادثه را بررسی کند و متعاقباً شروع به بازنگری در اتکای خود به نمایندگانش در منطقه کرد. با فشار افکار عمومی اسرائیل به خروج از لبنان، نیروهای دفاعی اسرائیل در سال 2000 از لبنان عقب‌نشینی کردند.

در ترکیه، جایی که اسرائیل هرگز در آن محبوبیت نداشته است، با تأسیس حزب رفاه توسط نجم‌الدین اربکان در سال 1983، اسلام سیاسی اوج گرفت. در سال 2001، رجب طیب اردوغان، یکی از حامیان سابق اربکان، حزب عدالت و توسعه را تأسیس کرد که با اسرائیل دشمنی داشت. این تحولات و سایر تحولات در نهایت باعث شد که اسرائیل دکترین پیرامونی را کنار بگذارد و مشغول کاهش نفوذ ایران در منطقه شود.

با این حال، اسرائیل به حمایت از اقلیت دروزی در سوریه و کردها در عراق ادامه داد، که هر دو روابط دیرینه‌ای با اسرائیل داشتند. در دهه 1970، به نظر می‌رسید که اسرائیل آماده حمایت از تأسیس دولت دروزی برای تشکیل یک منطقه حائل با سوریه است. (دروزی‌ها در نواحی بلندی‌های جولان و جبل الدروزی در سوریه ساکن بودند.) اسرائیل از تمایلات جدایی‌طلبانه دروزی‌های سوریه حمایت کرد؛ به‌ویژه پس از پیوستن بسیاری از دروزی‌های اسرائیل به ارتش اسرائیل و ادغام در جامعه برخلاف سایر گروه‌های عربی.

در همین حال، تماس‌های کُردها و اسرائیل در اوایل دهه 1960 زمانی که کردهای عراق تلاش کردند تا از دولت عراق جدا شوند، آغاز شد. اسرائیل و ایران زمان پهلوی، تیم‌های کوچکی از کارشناسان نظامی را به شمال عراق فرستادند تا مبارزان کُرد را در نبرد و جنگ چریکی آموزش دهند.

اسرائیل اسلحه، پول و تجهیزات پزشکی را به جنگجویان پیشمرگه داد. تا سال 1965، اسرائیل برای حمایت از کردها در برابر دولت عراق، حضور دائمی در کوه‌های شمال عراق داشت. پس از سقوط رژیم صدام حسین در سال 2003، و پس از اینکه کُردها به خودمختاری گسترده در عراق دست یافتند، روابط کردها و اسرائیل عمیق‌تر شد. به‌رغم تکذیب مکرر کردها، گزارش‌ها نشان می‌دهد که سازمان اطلاعاتی موساد اسرائیل در کردستان عراق حضور چشمگیری دارد.

احیای دکترین پیرامونی

اکنون به نظر می‌رسد که اسرائیل در حال احیای راهبردی است که ربع قرن پیش رها کرده بود. در حوالی زمان سقوط بشار اسد، و در پی حمله حماس در 7 اکتبر، اسرائیل یک سیاست امنیتی جدید را ترسیم کرد. بیم آن می‌رفت که رهبری جدید سوریه به اردوگاه اسلام‌گرایان سیاسی که شامل اخوان‌المسلمین، ترکیه و قطر است بپیوندد و بتواند نهادی شبیه حماس در بلندی‌های جولان سوریه ایجاد کند.

 در اظهارات اخیر گیدئون سار، وزیر امور خارجه اسرائیل تصریح شده که اسرائیل باید به کردها و سایر اقلیت‌های منطقه نزدیک شود و تاکید شده که این امر منافع سیاسی و امنیتی دارد. وی افزود مردم کُرد ملت بزرگی هستند.

وی با وجود داشتن کردها خودمختاری در دو کشور (سوریه و عراق)، گفت که آنها همچنان قربانی «ظلم و تجاوز» در منطقه هستند و اسرائیل باید روابط خود را با آنها تقویت کند. گزارش‌های رسانه‌ها حاکی از آن است که اسرائیل از قبل شروع به برقراری گفت‌وگوی مقدماتی با عناصر مسلح به نمایندگی از نیروهای دموکراتیک سوریه به رهبری کردها کرده است.

در مورد دروزی‌ها، تنها یک روز پس از سقوط بشار اسد در سوریه، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل مستقیماً جامعه دروزی‌های سوریه را خطاب کرد و گفت که اسرائیل «دست صلح» را به سوی دروزی‌های سوریه دراز کرده و آنها را «برادران دروزی اسرائیلی» خواند.

نتانیاهو متوجه شده است که اسرائیل در میان دروزی‌های استان سویدا سوریه از حمایت برخوردار است. شیخ حکمت هجری رهبر معنوی دروزی‌های سوریه از همکاری با دولت جدید سوریه خودداری کرده و آن را افراطی توصیف کرده است. پس از اینکه نیروهای سوری در اوایل این ماه وارد شهر دروزی‌نشین جرامانا در نزدیکی دمشق شدند، گفت که متعهد به حفاظت از دروزی‌ها است.

استراتژی بلندمدت

بنابراین اسرائیل به بهانه حمایت از اقلیت‌ها در مقابل اکثریت سنی شروع به طرح موضوع حقوق اقلیت‌ها در سوریه کرده است. علاقه ناگهانی به رفاه اقلیت‌ها مفهوم اتحاد اقلیت را احیا کرده است. اسرائیل مواضع دولت سوریه را در قنیطره، درعا و جنوب دمشق هدف قرار داده است، اما دروزی‌های سوری را نیز تشویق می‌کند تا کانتونی را تشکیل دهند که می‌تواند به عنوان اولین خط دفاعی اسرائیل در جنوب سوریه عمل کند.

نیروهای اسرائیلی با نفوذ به منطقه حائل در جنوب سوریه، قله استراتژیک کوه هرمون را اشغال کرده و این منطقه حائل را به 18 کیلومتری دمشق رسانده‌اند.

اسرائیل جنوب سوریه، کوه هرمون و بلندی‌های جولان را امتداد طبیعی تپه‌های جنوب لبنان می‌داند؛ جایی که نیروهای اسرائیلی حتی پس از ضرب‌الاجل ماه گذشته بر اساس توافق صلح، از خروج از آنجا خودداری کرده‌اند.

نتانیاهو معتقد است که دروزی‌ها فرصتی برای ایجاد یک فدراسیون در جنوب سوریه دارند که مشروعیت فدراسیون کردها در شمال شرق این کشور را تقویت می‌کند. تجزیه سوریه می‌تواند علوی‌ها را وادار کند که به دنبال حمایت اسرائیل باشند و به سمت احیای یک دولت علوی در منطقه ساحلی سوریه حرکت کنند.

استراتژی اسرائیل در اینجا ناشی از نیاز به کاهش انزوا و دسترسی به جوامع مختلف در مجاورت خود است. به عنوان بخشی از این استراتژی، اسرائیل از پروژه‌های جدایی‌طلبانه در منطقه حمایت می‌کند زیرا هر چه منطقه عربی همگن‌تر باشد، اسرائیل آسیب‌پذیرتر می‌شود. پذیرش نهادهای مختلف در بافت اجتماعی و سیاسی منطقه به مشروعیت بخشیدن به حضور یک دولت یهودی کمک می‌کند.

سیاست‌های نتانیاهو دیدگاه راست‌گرایان اسرائیل درباره دولت یهود را تقویت می‌کند که از درخواست‌ها برای آواره‌کردن نهایی فلسطینی‌ها از کرانه باختری و نوار غزه حمایت می‌کند. اسرائیل به قدرت رسیدن یک شخصیت سنی با پیشینه اسلام‌گرا در دمشق را نمی‌پذیرد، و این توضیح می‌دهد که چرا نتانیاهو گفت کشورش نمی‌خواهد رژیم علوی سوریه سقوط کند.

در سال‌های اخیر، جنوب سوریه مجرای اصلی برای جریان تسلیحات از ایران و حزب‌الله به کرانه باختری بود. حضور اسرائیل در منطقه حائل و مسدود کردن نیروهای سوری در جنوب تضمین می‌کند که اسرائیل کنترل امنیت جنوب سوریه و در نتیجه کرانه باختری را حفظ می‌کند.

اسرائیل همچنین قصد دارد اهرم فشاری در مذاکرات آتی بر سر توافق صلح بالقوه با سوریه به دست آورد. تهاجم اسرائیل به جنوب سوریه به دنبال جلوگیری از هرگونه درخواست سوریه در آینده برای بازپس‌گیری بلندی‌های جولان اشغالی است.

اسرائیل قصد دارد توافقنامه‌های امنیتی موجود مربوط به جنوب سوریه و منطقه حائل را لغو کند، واقعیت‌های امنیتی جدیدی را تحمیل کند و منطقه غیرنظامی شده را به تمام جنوب سوریه گسترش دهد. اسرائیل همچنین به دنبال حذف یکبار برای همیشه موضوع کوه هرمون از مذاکره است.

اگرچه اسرائیل کاتز وزیر دفاع اسرائیل از حضور موقت در این منطقه صحبت کرده است، اما از نظر سیاسی ساده‌لوحانه است که باور کنیم ارتش اسرائیل قله کوه هرمون را که مشرف بر جنوب سوریه، جنوب لبنان، دره بقاع، کرانه باختری، اردن و منطقه مرزی عراق و سوریه است، رها خواهد کرد.

باقی ماندن در منطقه تسلط امنیتی اسرائیل در جنوب لبنان را تقویت می‌کند، توانایی حزب‌الله برای پرتاب هواپیماهای بدون سرنشین و موشک به اسرائیل را محدود می‌کند و نظارت اسرائیل را برای جلوگیری از بازسازی حزب‌الله تقویت می‌کند.

اسرائیل همچنین نگران گسترش نفوذ منطقه‌ای ترکیه است. بنابراین، به دنبال ایجاد حائلی است که اسرائیل را از گروه‌های تحت حمایت ترکیه، از جمله رژیم جدید دمشق، جدا کند. این کشور تلاش می‌کند تا از هرگونه تلاش ترکیه برای ایجاد گروه‌ها یا فعالیت‌هایی در جنوب سوریه جلوگیری کند که می‌تواند به عنوان ابزار چانه‌زنی در مذاکرات مورد استفاده قرار گیرد؛ همانطور که ایران قبلاً در لبنان و سوریه انجام داد.

بنابراین، اسرائیل اکنون در تلاش است تا تحت پوشش حمایت از اقلیت‌ها، دولت‌های فرقه‌ای و قومی ایجاد کند. اسرائیل اعلام کرده که می‌خواهد به این گروه‌ها کمک‌های بشردوستانه ارائه کند، اما در واقعیت، با ایجاد این اتحادها به دنبال گسترش مناطق حائل در سوریه است.

استراتژی اسرائیل این است که گروه‌های به‌حاشیه رانده‌شده در کشورهای عربی را دور هم جمع کند، ارتباط آنها را با کشورهای مربوطه خود قطع کند و آنها را به شورش و جدایی‌طلبی تحریک کند. البته این یک سیاست مخاطره‌آمیز است. اسرائیل احتمالاً به زودی خواهد آموخت که اتحاد اقلیت‌ها در نهایت کوتاه‌مدت است.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
پربازدیدترین
آخرین اخبار