| کد مطلب: ۳۴۰

ایدئولوژی به جای درام

روزنامه هم‌میهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.

ایدئولوژی به جای درام

نگاهی به بازنمایی کربلا و آیین‌های محرم در سینمای ایران

واقعه کربلا و مناسک و آیین‌های محرمی، فارغ از تأویل‌های دینی و اخلاقی، ذاتا واجد صورتی دراماتیک بوده که بزرگ‌ترین تراژدی تاریخ را روایت می‌کند. ظرفیت و قابلیت نمایشی این حادثه به حدی است که شاید تا آخر دنیا بتوان از آن سخن گفت و بر مبنای آن قصه و فیلم ساخت. بدون شک تعزیه مهمترین نماد و نمود هنر نمایش متاثر از این واقعه است که ریشه و عقبه تاریخی طولانی دارد. تاثیرپذیری و الهام سینمای ایران از واقعه محرم و کربلا را می‌توان در دو حوزه مورد بررسی قرار داد؛ یکی خود حادثه و روایت تاریخی است که در قالب ژانرهای تاریخی و مذهبی به خلق فیلم‌های کوتاه و داستانی در این زمینه منجر می‌شود و دیگری مناسبات و آئین و رسوم عزاداری و سوگواری است که در فیلم‌های گوناگون سینمایی به تصویر کشیده شده است. مثلا فیلمی مثل «روز واقعه» به روایت و نمایش واقعه تاریخی کربلا و عاشورا به میانجی داستانی خیالی می‌پردازد یا مثلا در فیلمی مثل «هامون» که اثری روشنفکرانه هم محسوب می‌شود می‌توان ردی از مناسبات و آئین‌های محرمی را پیدا کرد. در واقع مناسبات مذهبی صرفا بازتاب یک اثر دینی نیست و در واقع هنجارها و سنت‌های فرهنگی و اجتماعی جامعه را هم مورد توجه قرار می‌دهد. مثلا صحنه‌های عزاداری در فیلم «هامون» نمونه‌ای از این رویکرد است که تاثیرات فرهنگی و تربیتی این حادثه را در قالب سنت‌های اجتماعی عاشورا بررسی می‌کند. به عبارت دیگر، در بیشتر آثار سینمایی ما بیش از آن‌که خود حادثه کربلا به‌عنوان یک داستان قابل پردازش و فیلم‌نوشت مورد توجه قرار گیرد، باورهای عاشورایی و آئین و رسوم اجتماعی و نمادین برساخته آن به تصویر کشیده و تلاش شده است از پیام‌های انسانی و معنوی عاشورا در متن اجتماعی و مناسبات انسانی امروزی استفاده شود. قطعا بیشترین کاربرد سینما با این رویکرد در سینمای دفاع مقدس و فیلم‌های جنگی ما صورت گرفته است. درواقع حادثه کربلا در جهان سینمایی ما بیش از آن‌که به لحاظ دراماتیک تاثیر بگذارد، به شکل ایدئولوژیک موثر بوده و نقش این حادثه به‌عنوان یک تراژدی و پدیده دراماتیک مورد توجه قرار نگرفته است. به عبارتی دیگر، درس‌ها و پیام‌هایی که از این واقعه عظیم برمی‌آید، دستمایه داستان‌پردازی و فیلمسازی قرار گرفته و مورد تاویل و تفسیر مولف واقع شده است. با این همه در چهار دهه اخیر علی‌رغم ضرورت ساخت آثار سینمایی پیرامون واقعه عاشورا و کربلا، فیلم‌های ماندگاری که در حافظه سینما و مخاطب ثبت شود، چندان زیاد نبوده و حتی از انگشتان یک دست هم فراتر نرفته است. عاشورا و مراسم و آئین‌های عاشورایی البته در فیلم‌های مستند نیز مورد توجه قرار گرفته و آثار تجربی و حرفه‌ای متعددی در این حوزه ساخته شده که البته بیش از آن‌که به خود واقعه بپردازد، به سنت‌ها و آئین‌های مذهبی و عزاداری و شیوه‌های گوناگون آن در مناطق و قومیت‌های مختلف توجه کرده است که خود در یک مطلب مستقل می‌تواند مورد بررسی قرار بگیرد. در ادامه این گزارش به مهمترین فیلم‌هایی می‌پردازیم که به شکل مستقیم یا غیرمستقیم به این مقوله پرداخته‌اند.

سفیر

«سفير» به كارگرداني «فريبرز صالح» و نویسندگی فریبرز صالح و «کیهان رهگذار» و حضور بازيگرانی مثل «فرامرز قريبيان»، «عزت‌الله مقبلي» و... در نخستين سال‌هاي پيروزي انقلاب ساخته شد و تا مدت‌ها به عنوان يكي از فيلم‌هاي مناسبتي در سينماها و تلويزيون به نمايش درمي‌آمد. قصه آن درباره شخصیتی به اسم قيس ابن مسهر، نماينده امام است که با نامه‌اي براي سليمان خزاعي به طرف كوفه مي‌رود. در راه به دست راهداران ابن‌زياد، والي كوفه، دستگير و به زندان افكنده مي‌شود. قيس پيش از دستگيري نامه را از بين مي‌برد و در زندان زندانيان را بر ضد زندانبان‌ها مي‌شوراند. حسين ابن نمير، فرمانده راهداران، قيس را به زندان ابن‌زياد در كوفه، منتقل مي‌كند. ابن‌زياد به پيشنهاد مشاورش، خالد، از قيس مي‌خواهد كه در مسجد سخنراني كند و به دروغ به مردم بگويد كه امام قصد بيعت با يزيد را دارد. قيس مي‌پذيرد، اما در روز موعود عليه يزيد سخنراني مي‌كند. ابن زياد، كه به خشم آمده، او را از فراز ارك به زير مي‌اندازد. در واقع «سفیر» تلاش کرده تا به شکل تاریخی و با تمهیدی داستانی به این مقطع از تاریخ اسلام و شیعه بپردازد و با تکیه بر شخصیت‌های ناظر، امکان نزدیک شدن به این واقعه و حاشیه و متن آن و همچنین شخصیت امام حسین (ع) را فراهم کند. «سفیر» در زمان خود یکی از پرهزینه‌ترین فیلم‌ها از حیث تولید بود و در واقع نخستین فیلم ایرانی است که با هزینه پانزده میلیون تومانی در سال ۱۳۶۱ می‌توان به آن لقب سوپر پروداکشن داد. بنیاد مستضعفان که تهیه‌کننده فیلم بود هزینه فیلم را نه میلیون تومان اعلام کرده است. «سفیر» فیلمی قصه‌گو است که با توجه به طولانی بودن زمان فیلم که نزدیک به دو ساعت و نیم است اما ملال‌آور و خسته‌کننده نیست و از کشش لازم برای پیگیری تماشاگر برخوردار است. فریبرز صالح در گفت‌وگویی با ماهنامه فیلم در سال ١٣۶۲ درباره مشکلات ساخت فیلم سفیر گفته بود: «من آن همه سیاهی لشکر را با چنگ و دندان نگه داشتم و مدام دلهره این را داشتم که مبادا فردا نیایند. لباس‌هایشان را در می‌آوردند و به گوشه‌ای می‌انداختند و روز بعد نمی‌دانستند که دیروز چه لباسی را برتن داشته‌اند و ما باید حواسمان جمع می‌بود. سی تا اسب، با گدایی فراهم کردیم و هراس اینکه قبل از پایان کار، آنها را از ما بگیرند، آسوده‌مان نمی‌گذاشت. محل مناسب برای فیلمبرداری وجود نداشت و گاهی دو محل فیلمبرداری هفتصد کیلومتر با یکدیگر فاصله داشت، زیرا امکان دکور زدن نداشتیم. به هر نهادی برای درخواست کمک انسانی و تجهیزات می‌رفتیم درگیر جنگ بود. طول مدت فیلمبرداری ما هفت ماه و نیم بود که از این مدت، سه ماه و نیم به دلیل نداشتن امکانات در حال حمل و نقل و رفت و آمد بودیم.»

روز واقعه

بدون شک مهمترین فیلم درباره عاشورا و پرداخت مستقیم به آن در سینمای ایران تا این لحظه، فیلم «روز واقعه» شهرام اسدی است که البته نام بهرام بیضایی به عنوان فیلمنامه‌نویس، اعتبار آن را صدچندان می‌کند. بیضایی فیلمنامهٔ روز واقعه را سال ۱۳۶۱ نوشت در و سال ۱۳۶۳ در انتشارات ابتکار چاپ کرد. فيلمي كه سال‌هاست به عنوان يك فيلم تاثيرگذار در ايام محرم، از شبکه‌های تلویزیونی بازپخش می‌شود. خلاصه داستان روز واقعه از این قرار است که عبدالله، جوانی مسیحی است که تازه به اسلام روی آورده و دل در گرو عشق راحله دختر زید دارد. وی در جریان عروسی با راحله ندایی می‌شنود که او را به یاری فرا می‌خواند، عبدالله بیابان به بیابان، واحه به واحه به سمت کربلا می‌تازد و هنگام عصر عاشورا به آنجا می‌رسد و در آن زمان «حقیقت» را بر سر نیزه می‌بیند. فیلمی که در سیزدهمین جشنواره فیلم فجر برنده 5 سیمرغ بلورین می‌شود. روز واقعه البته بعدها با حواشی فرامتنی هم مواجه شد به طوری که بحث بر سر وفاداری شهرام اسدی کارگردان «روز واقعه» به فیلمنامه‌ای که بهرام بیضایی آن را نوشت، بالا گرفت. در سال 94 محمد رحمانیان در نشست خبری نمایشنامه‌خوانی «روز واقعه» گفت که شهرام اسدی کارگردان این فیلم تنها بخش‌هایی از متن بیضایی را در قالب فیلم «روز واقعه» کارگردانی کرده است. او گفت: «در این فیلم صحنه‌هایی حذف شده بود، ضمن اینکه نیمی از اسامی شخصیت‌ها نیز تغییر یافته بود.» این جملات رحمانیان بی‌پاسخ نماند و شهرام اسدی در گفت‌وگو با خبرگزاری مهر بیان این جملات از سوی رحمانیان را یا ناشی از سهل‌انگاری دانسته یا شوخی و گفته انشاءالله این سخنان به خاطر فریب مسئولان برای دریافت مجوز نمایشنامه‌خوانی نباشد. علیرضا شجاع‌نوری بازیگر اصلی فیلم اما در مصاحبه‌ای گفت:«محال است که یک فیلم در نسخه نهایی مانند فیلمنامه درآید و این مساله درباره روز واقعه نیز صدق می‌کند. البته شهرام اسدی کارگردان فیلم همه تغییرات در فیلم را با بهرام بیضایی هماهنگ می‌کرد، هرچند بخش‌هایی از فیلمنامه نیز به دلیل نبود امکانات قابل اجرا نبود.» شجاع‌نوری که به واسطه حضور در همین اثر به شهرت رسید، درباره نحوه حضور خودش هم در این فیلم گفت: امتیاز بزرگ «روز واقعه» این بود که اصلا بحث سیاسی مطرح نبود و حتی بازیگران و عوامل برای بزرگ شدن و مشهور شدن نمی‌خواستند در این فیلم باشند، بلکه هر فردی بر اساس اخلاصش در روز واقعه حاضر شد و اخلاص آدم‌ها در آن زمان به نظر من بیشتر از امروز بود. جالب اینکه به گفته او قرار بود نقش راحله را هدیه تهرانی بازی کند که با انصراف وی این مساله منتفی شد و لادن مستوفی به جای وی نقش راحله را بازی کرد. از نکات قابل توجهی که علیرضا شجاع‌نوری درباره این فیلم مطرح کرد حضور اسب مرحوم هاشمی‌رفسنجانی در این فیلم بود. به گفته شجاع نوری، در فیلم روز واقعه، اسبی که برای نقش اصلی انتخاب شده بود، اسبی بود که از ترکمنستان به هاشمی‌رفسنجانی هدیه داده بودند و ایشان نیز اسب را به این فیلم اختصاص داده بود.

رستاخیز

فیلم «رستاخیز» که با نام «روز رستاخیز» هم شناخته می‌شود، به کارگردانی و نویسندگی احمدرضا درویش است که در سال 91 ساخته شده اما به دلایلی هنوز فرصت و مجال اکران عمومی پیدا نکرده است و در واقع باید گفت از اکران عمومی بازماند و متوقف شد. رستاخیز در روز ۲۴ تیر ۱۳۹۴ با مجوز قانونی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به اکران عمومی درآمد، اما ساعاتی پس از آن در پی انتقاد برخی علمای دینی و اعتراض برخی از افراد مذهبی با محتوای آن از جمله به تصویر کشیدن ابوالفضل عباس از پرده سینماها به پایین کشیده شد. از سوی وزیر ارشاد وقت به درویش پیشنهاد داده شده که صورت شخصیت مورد اختلاف برای نمایش را با تاباندن نور بپوشانید اما کارگردان فیلم این کار را از نظر فنی برای رستاخیز غیرممکن و همچنین این راه‌حل را موجب «وهم قضیه» دانسته ‌است. پس از ۹ سال توقیف، این فیلم از توقیف درآمد و مجوز اکران آنلاین گرفت و در ۱۶ اسفند ۱۴۰۰ اکران شد. این فیلم در جهان غرب با عنوان «حسین آنکه گفت نه» و در جهان عرب با عنوان قربان (به عربی: القربان) شناخته می‌شود. رستاخیز در سی و دومین دوره جشنواره فیلم فجر در ۱۱ بخش نامزد دریافت سیمرغ بلورین بود و در نهایت در ۸ بخش از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی برنده سیمرغ بلورین شد. «رستاخیز» در ۲ دی ۱۳۹۲ در سینما فرهنگ با حضور برخی اعضای دولت اکران خصوصی شد و در ۱۶ بهمن ۱۳۹۲ در کاخ جشنوارهٔ فجر هم‌زمان با برگزاری سی و دومین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. دو نسخه از این فیلم وجود دارد. نسخه اولیه دو ساعت و چهل دقیقه زمان دارد، اما نسخه دوم دو ساعت و ده دقیقه. نسخه اول در جشنواره‌ها و نسخه دوم در اکران عمومی و آنلاین اکران شد. در نسخه دوم سکانس‌های شقایق فراهانی، پرویز پورحسینی و سعید علیپور بازیگر نقش علی‌اکبر حذف شده‌است و همچنین برخی سکانس‌ها اصلاح و کوتاه شده‌است. اما سکانس‌های ابوالفضل عباس، علی‌رغم اعتراض‌ها حذف نشده ‌است. برخی از این حذفیات به دلیل سانسور و برخی در جهت کوتاه شدن و تندتر شدن روند فیلم حذف شده‌اند. فیلم پيرامون واقعه عاشورا و قيام امام حسين(ع)است و از مرگ معاويه تا قيام امام حسين (ع) را روايت مي‌كند. قصه از این قرار است که بعد از مرگ معاویه پسر ابوسفیان، یزیدبن‌معاویه خود را خلیفه مسلمین می‌خواند و به فرماندار مدینه نامه می‌نویسد که از امام حسین بیعت بستاند. بکیر بن حر که به عنوان پیک مخصوص دربار یزیدبن‌معاویه برگزیده شده‌است مأمور رساندن نامه یزیدبن‌معاویه به مدینه می‌گردد. او که جوانی چابک و پرانرژی است و در تکاپوی حقیقت است، در مدینه متوجه می‌شود که حامل نامه‌ای است که در آن به کشتن امام حسین فرمان داده شده ‌است. بکیر در مکه با اندیشه‌ها و خط فکری امام حسین (امام شیعیان) آشنا می‌شود. مردم کوفه با فرستادن نامه‌های بسیار زیاد، امام حسین را به کوفه دعوت کرده‌اند تا در قیام بر ضد یزید پسر معاویه، آن‌ها را یاری کنند. حر ابن یزید ریاحی، به همراه بکیر و دو هزار سوار از سوی عبیداله بن‌زیاد مأمور می‌شوند به سمت کاروان امام حسین که به سمت کوفه در حرکت هستند بروند. کاروان امام حسین در شماری اندک، در کربلا به محاصره هزاران نفر از لشکریان یزید درمی‌آیند. در این میان حُر و پسرش که سخنان حسین‌ابن علی را شنیده و به اشتباه راه خود پی برده‌اند، تصمیم می‌گیرند که به اردوی حسین‌ابن علی پناه ببرند و همراه او شهید می‌شوند.

بازرس ویژه

منصور تهرانی با الهام از آموزه‌های عاشورایی فیلم «بازرس ویژه» را در سال 1360 با بازي فرامرز قريبيان، داوود رشيدي و... ساخت و با توجه به حال و هواي سال‌هاي توليد خود و رويكردش به عاشورا مورد استقبال نسبي قرار گرفت. داستان درباره‌ كارگران يك معدن ذغال سنگ است که در زير فشار زورگویي‌هاي كارفرما و مباشر معدن جان به لب شده‌اند. تعدادي از معدنچيان به خاطر مبارزه‌شان يا جان خود را از دست داده‌اند يا به دليل كفي نان نسبت به جريانات جاري بي‌تفاوت شده‌اند. اينك از ميان كارگران شخصي براي مبارزه با زورگویي‌ها قد افراشته است. او به مناسبت فرا رسيدن عاشورا، ديگر معدنچيان را دور خود جمع كرده و آنها را ترغيب به مبارزه مي‌كند. وي علي‌رغم تهورش دچار يك توهم است و سرمنشأ ظلم را نمي‌شناسد. او تصور مي‌كند اگر كارفرما و مباشر نباشند، اثري از ظلم نيز نخواهد بود، به همين جهت اميد خود را به بازرس ويژه‌اي بسته است كه از سوي سازمان بازرسي شاهنشاهي به منطقه اعزام خواهد شد. بعد از آمدن بازرس، او به واقعيات پي مي‌برد و راه جديدي از مبارزه را برمي‌گزيند.

به خاطر هانیه

کیومرث پوراحمد در فیلم «به خاطر هانیه» در پی برجسته کردن یک آئین مذهبی در بوشهر یعنی «دمام‌زنی» است. این آیین در فیلم، میان مرز مستند و داستانی به تصویر کشیده شده. کمتر فیلم داستانی در سینمای ایران سراغ داریم که تا این حد در نشان دادن آئین عاشورایی موفق و تاثیرگذار عمل کرده باشد. کیومرث پوراحمد برای فیلمش چند ویژگی از واقعه عاشورا عاریت گرفت. بارزترین آن مصیبتی است که قهرمان کودک فیلم دچارش می‌شود اما به جای تسلیم، درصدد اثبات حقانیت خود و انجام هدفی که در ذهن دارد می‌آید. او سمبل صبر و پایمردی است؛ جایی که تصمیم می‌گیرد زیر نگاه سنگین دیگران (که پدرش را متهم به قتل دیگران می‌کند) نذر پدر (برای شفای دخترش که فلج شده) را ادا کند و شب تا صبح محرم دمام بزند، کاری سخت و طاقت‌فرسا که فقط از روی مقاوم بر می‌آید. اوج فیلم جایی است که پسرک در میان مویه و عزاداری دیگران دمام می‌زند و بی‌قرار می‌شود. این صحنه همچنان از سکانس‌های تاثیرگذار و احساسی سینمای ما است.

شب دهم

«شب دهم» که در سال 68 توسط جمال شورجه کارگردانی شده، انقلاب و دفاع مقدس را با باورهای عاشورایی پیوند می‌زند. قصه آن درباره فردی به اسم عزيز سحرخيز است که در شب دهم ماه محرم پس از درگيري خياباني عزاداران با مأموران ارتش كه براي حمايت از چند آمريكايي مست به خيابان آمده‌اند، از مهلكه مي‌گريزد و همسرش را تنها رها مي‌كند. او تا سال‌ها بعد از حركت خود احساس پشيماني و حقارت مي‌كند و موفق نمي‌شود فرزندش را كه شانزده ساله شده، از زير تأثير برادر همسرش، نايب، كه عزاداران شب دهم ماه محرم را رهبري مي‌كرده، خارج كند. پسر او به جبهه جنگ مي‌رود و عزيز به دنبال پسر روانه‌ي‌ جبهه جنگ مي‌شود، اما در راه بر اثر موج انفجار دچار فراموشي مي‌شود و پس از بهبودي خود را در موقعيت متفاوتي مي‌بيند. حسن فتحی هم سریالی با همین نام دارد که درباره ممنوعیت برگزاری تعزیه در اواخر حکومت رضا شاه است.

بال‌های سپید

در سال 1377 مهدي هاشمي و ناصر هاشمي در اولين ساخته خود به سراغ فيلمي براي نوجوانان با مضموني عاشورايي رفتند. «بال‌های سپید» درباره تعدادي از دانشجويان رشته بازيگري است که به ديدن يكي از استادان رشته تعزيه‌خواني مي‌روند. استاد در اين ديدار ماجراي نوجواني به نام مراد را براي دانشجويان اين‌طور نقل مي‌كند كه مراد نوجواني بوده كه بسيار به رشته شبيه‌خواني در مراسم عزاداري امام حسين (ع) علاقه داشته و هميشه آرزو داشته كه در اين مراسم در نقش حضرت قاسم ظاهر شود. سرانجام موقعيتي به‌وجود مي‌آيد تا مراد بتواند ايفاي نقش كند. او براي اينكه بهتر بتواند نقش خود را بازي كند، تصميم مي‌گيرد كه خود را در شرايط ياران امام حسين (ع) در روز عاشورا قرار دهد. براي همين هم چند روزي را با تشنگي تمرين مي‌كند تا بالاخره يك روز در حال تمرين نقش خود بيهوش مي‌شود. نقل استاد كه به اينجا مي‌رسد همه دانشجويان تحت تأثير قرار مي‌گيرند و شناخت بهتري از نمايش شبيه‌خواني پيدا مي‌كنند.

راه طی شده

«عباس رافعي» در سال 1384 فيلم «راه طي شده» را با رويكردي داستاني نسبت به تعزيه ساخت كه قصه آن درباره يك گروه فرانسوي است که به منظور انتخاب نمايش تعزيه براي جشنواره «اوينيون» و ساخت فيلم مستندي از مراحل آماده‌سازي و اجراي تعزيه به ايران مي‌آيند. حضور اين گروه موجب بروز ماجراهايي ميان شبيه‌پوشان و شبيه‌گردانان تعزيه مي‌شود، به گونه‌اي كه تعزيه را تا مرز تعطيلي پيش مي‌برد.

عصر روز دهم

«عصر روز دهم» پروژه‌اي بود كه با درگذشت «رسول ملاقلي‌پور» ناتمام ماند و «مجتبي راعي‌» آن را به اتمام رساند. قصه فیلم درباره شخصیتی به نام محمد است كه در چهارسالگي با مادرش شاهد اشغال خرمشهر بوده، اين خاطره تلخ را از زياد نمي‌برد كه يك سرباز عراقي، خواهر نوزاد او را با خود برد. 25 سال بعد محمد كه خبرنگار و مستندساز است براي انجام ماموريتي عازم عراق مي‌شود و با اندك نشانه‌هايي كه مادرش از آن حادثه به ياد دارد در شهر كربلا به دنبال خواهر گمشده‌اش مي‌گردد. یک فیلم جست‌وجوگرانه که گویی سفر به کربلا را در کانون معنایی درامش قرار داده و فیلمی زیارت‌نامه‌ای است.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه فرهنگ
آخرین اخبار