| کد مطلب: ۳۳۴۷۲

ساختار ذهنیت روس‌‏ها درباره مذاکرات صلح/مسکو از صلح اوکراین برای تثبیت نگاه به شرق استفاده می‌کند

گزارش‌هایی که درباره مذاکرات صلح اوکراین در عربستان سعودی بین ایالات متحده و روسیه و بدون حضور اوکراین برگزار شد، نشان می‌دهد که نوعی آشتی در حال انجام است.

ساختار ذهنیت روس‌‏ها درباره مذاکرات صلح/مسکو از صلح اوکراین برای تثبیت نگاه به شرق استفاده می‌کند

گزارش‌هایی که درباره مذاکرات صلح اوکراین در عربستان سعودی بین ایالات متحده و روسیه و بدون حضور اوکراین برگزار شد، نشان می‌دهد که نوعی آشتی در حال انجام است. در تاریخ 19 فوریه، سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه اعلام کرد که روسیه و ایالات متحده «شروع به دور شدن از آستانه از درگیری» کرده‌‌اند و اکنون بر روابط دوجانبه دو کشور «جو مثبتی» حکمفرماست. او از دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده به دلیل اینکه اولین رهبر غربی است که موضع مسکو در قبال اوکراین و ناتو را درک می‌کند، تمجید کرد. کمی بعد نیز واشنگتن مانع استفاده از کلمه «متجاوز» در بیانیه گروه 7 برای توصیف حمله روسیه به اوکراین شد.

با این حال، مسیر آشتی واقعی میان آمریکا و روسیه، چه رسد به برقراری صلح پایدار در اوکراین، مسیری طولانی و پرپیچ و خم است. به نظر می‌رسد دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین نیز با این برداشت موافق باشد. او پس از برگزاری نشست آمریکا و روسیه در عربستان سعودی گفت، به‌رغم اینکه این نشست اولین گام در بازسازی روابط بود، اما به تنهایی نمی‌تواند رسیدن به یک نتیجه مثبت و نهایی را تضمین کند. 

این سخنان تا حدی منعکس‌کننده نگاه روسیه به پس‌زمینه‌ایست که مذاکرات براساس آن انجام می‌شود. مفهوم غرب از نگاه روس‌ها به صورت سنتی اشاره به اروپا دارد نه ایالات متحده آمریکا. جالب است که حتی برخی تحلیلگران آمریکایی نیز ارجاع روسیه به این مفهوم را اشتباه می‌گیرند. روابط روسیه و اروپا در اغلب دوره‌ها خصمانه بوده است اما پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و ظهور اتحادیه اروپا، قاره اروپا، کشورهای شرق اروپا را که دیگر از حضور روسیه پاکسازی شده بودند، به‌عنوان فرصت‌هایی برای توسعه نفوذ سیاسی و نظامی خود در نظر گرفت.

در نتیجه این سیاست، شرق اروپا، حداقل از نگاه روسیه، به یک تهدید نظامی فوری‌ برای کرملین تبدیل شد. روسیه نیز در واکنش به این تحولات، توجه خود را به سمت مرزهای غربی خود با اروپا معطوف کرد. نقش‌آفرینی ایالات متحده در این درگیری صرفاً به این دلیل بود که اروپا متحد اصلی آمریکا محسوب می‌شد. شعله‌ور شدن آتش جنگ در اوکراین ناشی از همین بن‌بست طولانی‌مدت است؛ روسیه نه می‌تواند در همسایگی یک دولت ضدروس در اوکراین روزگار بگذراند و نه می‌تواند حمایت اتحادیه اروپا و آمریکا از کی‌یف را در جنگ تحمل کند. 

به همین دلیل بود که افکار عمومی در روسیه به صورت کلی مشتاق پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری بودند؛ چراکه او قول داده بود این جنگ را از همان روزهای نخستین ورودش به کاخ سفید، پایان دهد. هرچند ترامپ هنوز موفق به انجام این کار نشده اما بسیاری از روس‌ها معتقدند که حداقل ترامپ فردی است که مقامات ارشد روسیه می‌توانند با او مذاکره کنند. این نکته بسیار مهم است چراکه روس‌ها بر این باورند ایالات متحده آمریکا قدرت‌ قوی‌تری است که اگر بخواهد می‌تواند به این جنگ پایان دهد و یا باعث ادامه جنگ شود. 

ترامپ می‌گوید جنگ در اوکراین یک جنگ اروپایی است و ربطی به آمریکا ندارد. از بسیاری جهات او درست می‌گوید. این اروپا است که به روسیه نزدیکی جغرافیایی دارد و آمریکا یک اقیانوس با اروپا فاصله دارد. این اروپایی‌ها هستند که نسبت به گسترش احتمالی ماشین نظامی روسیه به سمت غرب ابراز نگرانی کرده‌اند. علاوه بر این، جریان اصلی پناهجویان اوکراینی به جای اینکه به ایالات متحده بروند، به کشورهای اتحادیه اروپا سرازیر شده‌اند و این مسئله نیز نشان می‌دهد اروپایی‌ها تاثیرپذیری بیشتری در این درگیری دارند. 

واکنش افکار عمومی روسیه به این بحث‌ها متفاوت است. برخی سکوت کرده‌اند و برخی محتاطانه ابراز نظر می‌کنند و برخی نیز به آینده خوش‌بین‌اند. عموم مردم روسیه می‌دانند که پیشرفت مذاکرات مستلزم رد و بدل شدن امتیاز است و روسیه نیز باید به امتیازاتی دست یابد. روس‌ها خوب می‌دانند که نمی‌توان جادو کرد و جنگی که سه سال است در جریان است و صدها هزار نفر کشته بر جای گذاشته را در یک روز پایان داد.

با این حال، در ابتدا واکنش بازارهای روسیه به آغاز مذاکرات روسیه و آمریکا خوش‌بینانه بود. پس از اولین تماس تلفنی پوتین و ترامپ، رشد سرمایه به 500 میلیارد روبل (5/7 میلیارد دلار) رسید. این جنب و جوش در بازارهای روسیه، ناشی از احتمال لغو تحریم‌های روسیه است. در حال حاضر شایعاتی مبنی بر بازگشت ویزا و مسترکارت به روسیه وجود دارد اما بازار سهام روسیه پس از اینکه هیچ توافق ملموسی از اجلاس عربستان سعودی به دست نیامد، سقوط کرد.

نظرسنجی‌های انجام‌شده در آستانه تحلیف ترامپ نشان داده بودند که افکار عمومی روسیه انتظارات خود را قبل از دوره دوم ریاست‌جمهوری او اندکی کاهش دادند. براساس نظرسنجی‌ها، کمی بیش از 50 درصد از روس‌ها باور نداشتند که ترامپ به وعده خود برای حل مناقشه اوکراین ظرف شش ماه عمل کند. شک و تردید آنها ممکن است به دلیل لفاظی مدام در حال تغییر ترامپ و وعده‌های بیش از حد بلندپروازانه او باشد. اما چیزی که هنوز در افکار عمومی روسیه به چشم می‌‌خورد، تمایل آنها به پایان جنگ است. نظرسنجی‌ها در ماه ژانویه نشان داده‌اند که 61 درصد از پاسخ‌دهندگان معتقد بودند مذاکرات صلح در اوکراین باید فوراً آغاز شود، درحالی‌که 31 درصد معتقد بودند که جنگ باید ادامه یابد که این پایین‌ترین رقمی است که تاکنون مشاهده شده است.

اما موضوع اصلی حل مناقشه اوکراین، درک جایگاه مسکو در همسایگی با غرب است. روسیه نتوانسته است به خودکفایی برسد. همچنان به فناوری‌ها و کالاهای وارداتی غرب وابسته است. علاوه بر این، روسیه به سرمایه‌گذاری و درآمد ارزی نیاز دارد. برنامه‌های مسکو برای کاهش شدید هزینه‌های صندوق رفاه ملی در سال جاری به خوبی این ادعا را اثبات می‌کند. مسکو حتی قصد ندارد از منابع این صندوق برای پوشش کسری بودجه هزینه کند، درحالی‌که سال گذشته 1/3 تریلیون روبل برای این منظور استفاده کرد.

احیای روابط با غرب، شامل اتحادیه اروپا، هدفی غیرواقعی به نظر می‌رسد. از تاثیر منفی تحریم‌ها که بگذریم، مانع اساسی‌تر سد احیای روابط با غرب است و آن اینکه هر دو طرف، دیگری را به عنوان یک تهدید می‌بینند تا شریک. روسیه دیگر اتحادیه اروپا را مثل سابق مشتری اصلی به حساب نمی‌آورد. تکه‌تکه شدن مداوم اتحادیه اروپا در بحبوحه رشد اقتصادی رو به کاهش آلمان که به نوعی موتور اقتصادی این قاره محسوب می‌شود، مسکو را متقاعد کرده که تقاضای اروپا برای منابع روسیه به این زودی تقویت نخواهد شد. 

بنابراین حرکت روسیه به سمت احیای روابطش با ایالات متحده اقدامی است که ریشه در نیازهای روسیه و بهره‌برداری از یک فرصت بالقوه دارد. روسیه پس از روی‌گردانی غرب، نیاز به بازنگری در سیاست خارجی خود در قبال شرق داشت. اصلی‌ترین شریک روسیه در شرق، چین بود که روسیه با آن منافع مشترکی داشت که می‌توانست همکاری پایدار در آینده را تضمین کند اما این اشتباه است که فرض کنیم روسیه تنها به روابط رو به رشد با چین بسنده می‌کند.

روسیه هنوز هم آرزوی تبدیل شدن به یک قدرت جهانی را دارد، بنابراین تجارت با همسایگان و مهمتر از همه، آمادگی نظامی خود را تقویت کرده است. روسیه تمرینات نظامی و حضور نظامی خود را در منطقه اقیانوس آرام افزایش داده و مسیر دریای شمال را که به دریای برینگ ختم می‌شود مورد توجه قرار داده است. روسیه با تقویت سیاست توجه به شرق، نیم‌نگاهی نیز به شرقِ دور دارد و به‌طور فزاینده‌ای بر امکان توسعه قلمرو نفوذش تمرکز کرده است. 

استفاده از این فرصت بدون وجود شکافی که بین ایالات متحده و اتحادیه اروپا شکل گرفته امکان‌پذیر نخواهد بود. ممکن است اتحادیه اروپا منافع مستقیمی در اوکراین داشته باشد، اما در دوران ترامپ، ایالات متحده منافع مستقیمی در اوکراین ندارد. مسکو دریافته است که واشنگتن در حال تغییر موضع خود، اولویت دادن به توسعه اقتصادی و کاهش هزینه‌ها و کاستن از مسئولیت‌های امنیتی به متحدان خارج از کشور است. به زبان ساده‌تر، واشنگتن دیگر امنیت اروپا را یک نگرانی اساسی ایالات متحده به حساب نمی‌آورد؛ خصوصاً اگر بداند مسکو نمی‌تواند با موفقیت در آنجا قدرت ایجاد کند.

روسیه می‌داند که تصمیم‌گیری جدی در مورد اوکراین به زمان نیاز دارد، بنابراین اکنون در تلاش است تا روابط پس از جنگ را با آمریکا توسعه دهد. به همین دلیل است که در جریان نشست در عربستان سعودی، آمریکا و روسیه در مورد همکاری‌های اقتصادی از جمله قیمت جهانی انرژی گفت‌وگو و توافق کردند که مسیر را برای همکاری‌ها و سرمایه‌گذاری‌های آینده هموار کنند. نشست ریاض به همان اندازه که نشستی برای پایان دادن به جنگ اوکراین بود، بستری برای تعاملات آینده میان مسکو و واشنگتن به حساب می‌آید. اگر این تعامل ادامه یابد، چرخش مسکو به شرق، به‌عنوان منطقه‌ای که هر‌گونه تهدید بالقوه ایالات متحده احتمالاً از آنجا نشأت می‌گیرد، مستحکم‌تر خواهد شد.

به کانال تلگرام هم میهن بپیوندید

دیدگاه

ویژه بین‌الملل
پربازدیدترین
آخرین اخبار