زمان محدود است، آن را برای تهدید تلف نکنید
روزنامه هممیهن ، منتشر کننده آخرین و بروزترین اخبار داخلی و خارجی.
برخی حرفها و سخنان در این روزهای ملتهب مانند یک شلیک عمل میکند. هر سخن نسنجیده، حکم گلوله را دارد؛ مسئولانی که در بیانشان به نحوی عمل میکنند که جز نفرتپراکنی، کینه و خشونت حاصل دیگری ندارد؛ سخنانی که در شرایط ملتهب کنونی باید آرامبخش، تسکیندهنده و همدلانه باشد، ولی به غایت دور از درایت و سنجیدگی است.
سخن گفتن غیرمسئولانه، یکی از آفتهای مهم این روزهای پرخروش به شمار میرود. فقط به همین دو مورد توجه کنید. «درخواست ۲۲۷ نماینده برای اعدام سریع مخالفان و تاکید حسین شریعتمداری برای به کار بردن گلولههای جنگی علیه معترضان».
در شرایطی که بسیاری از افراد حتی در درون حاکمیت از گفتوگو و شنیدن صدای معترضان سخن میگویند، کسانی با زبان تهدید میخواهند بگویند در هنوز بر همان پاشنه میچرخد و انتظار تغییر و گفتوگو نداشته باشید. این روزها که مردم اعتراض دارند و کشور درگیر بحرانهای مختلف است، «مسئولیت سخن» بیش از پیش اهمیت پیدا میکند.
شاید بتوان گفت که این گروه متوجه شرایط کشور نیستند؛ درحالیکه موضوع آن چنان روشن است که نمیتوان انکار کرد که مردم به شرایط جامعه اعتراض دارند. به وضعیت حکمرانی، توزیع فرصتها، نابرابریها و بیعدالتیها، فساد و دهها بحران کوچک و بزرگ معترضاند. آنها باید خوب بدانند که اعتماد مردم را از دست دادهاند و گواه آن، روزنامهها و رسانههای آنهاست که مخاطبی ندارد و به شکلی عمل میکنند که خودشان را یک طرف و مردم را طرف دیگر قرار دادهاند.
آنها باید به خوبی آگاه باشند که تعداد معترضان به وضعیت کشور محدود به کسانی که در خیابان حضور دارند نیست. شاهد این مدعا هم نظرسنجیهایی است که در همه این سالها انجام شده است. وقتی یک جامعه در چنین شرایط سختی است که با فقر، گرانی، بیماری، نابرابری و انواع دیگر مشکلات دست و پنجه نرم میکند و میبیند که دستگاههای مسئول به جای آنکه به فکر حل چنین مشکلاتی باشند در فکر موضوعهایی هستند که در نقطه مقابل توقعات عمومی قرار دارد، پس غیرطبیعی نیست که خشم و عصبانیتشان شعله ور میشود. در این شرایط بحرانی برخی از مسئولان بهجای شنیدن صدای اعتراض و پاسخگویی به خواستههای عمومی، بهگونهای حرف میزنند که آنها را عصبانی کنند، زبان تهدید به کار میگیرند، با انواع تعابیر آنها را تحقیر میکنند. مردم وقتی چنین وضعیتی را میبینند چه احساسی پیدا میکنند؟ گویندگان و نویسندگان این نوع مطالب تهدیدآمیز نمیتوانند خود را جای چنین مردمی بگذارند و حال آنها را از شنیدن این حرفها درک کنند.
این گونه سخن گفتن، سلب آسایش میکند، حس ناامنی به وجود میآورد، مقابله را ترویج میکند، جامعه را به سمت درگیریهای ذهنی میکشاند و در نهایت به التهاب جامعه میافزاید.
اگر حرف خاصی ندارند و بلد نیستند، سکوت هم نمیکنند. درست حرف زدن و صادقانه پاسخ دادن به درایت و شجاعت نیاز دارد و نیازمند ارزیابی صادقانه است. درخواست اعدام و گلوله نهتنها شجاعانه نیست که هیچ درایتی نیز در آن به کار نرفته است.
آیا چنین روشی به هدف میرسد؟ پاسخ قطعا خیر است. میزان نارضایتی بسیار بالاتر از هر زمان دیگر است، مشکلات بیشتری در راه است. اگر طی سالهای گذشته بهانه آوردن در شرایط بحرانی میتوانست بهطور موقت ذهنها را تسکین دهد، اکنون همین تسکین موقتی هم کاربرد خودش را از دست داده است. با چنین وضعیتی کاری از تهدید ساخته نیست. اینک در مقابل مسئولان، گروهی خسته، سرخورده، عاصی، ناامید و بیاعتماد قرار دارند. اگر مسئولان میخواهند حرفهایشان مورد پذیرش قرار بگیرد، باید باورپذیر سخن بگویند. برای باورپذیر بودن باید اعتماد مردم را جلب کنند. جلب اعتماد مردم نیز جز با راستی و درستی محقق نمیشود. در مقابل سخن گفتن برای فریب دیگران مانند تار تنیدن به دور خود است. استراتژی واقعی باید صداقت در مقابل مردم و شجاعت در پذیرش خواستههایشان باشد.
درحال حاضر گسلی عمیق میان دو طرف به وجود آمده است. نسلی ظهور کرده که با الگوی حکمرانی در کشور بیگانه است و مسئولان امر نیز درمقابل از درک خواستههایشان ناتوان هستند. در چنین شرایطی درخواست تشدید عمل از حکومت و حرف از گلوله و اعدام زدن و... تلاش برای سرکوب بیشتر، ناشی از این عجز در فهم شرایط جامعه خواهد بود. ادبیاتی که برخی از افراد صاحب نفوذ در سسیستم دنبال میکنند راه شنیدن صدای معترضان و گفتوگو با آنها را میبندد. راه گفتوگو که بسته شود، راه اصلاح و مطالبهگری نیز بسته میماند. در چنین شرایطی ممکن است برای برخی از مردم، خیابان راه چاره درنظر گرفته شود. درحالی که باید به فکر راههای اساسی بود، راههایی که هر روز بیشتر از روز پیش سختتر و حتی گاهی ناممکن میشود. زمان محدود است، آن را برای تهدید کردن تلف نکنید.