نقدی بر فیلم بازی را بکش/مستطیل سبز در گلولای فساد
اگر ورزش و بالمآل فوتبال را از ساحتهایی بدانیم که عموم مردم به نحوی با آن مأنوس هستند؛ فیلم «بازی را بکش» میتواند مابهازای خوبی برای این نگره باشد.
اگر ورزش و بالمآل فوتبال را از ساحتهایی بدانیم که عموم مردم به نحوی با آن مأنوس هستند؛ فیلم «بازی را بکش» میتواند مابهازای خوبی برای این نگره باشد.
خاتی زنی که دوستدار حیوانات است؛ خرسی را رام دلش کرده و از این رهگذر اهالی روستا به خونش تشنه هستند.
جلیلی با دوربینش که نمادهای زیادی از آن میتوان استنباط کرد، حاشیههایی را از دل کاراکترهایش نمایان میکند که همگان آن را دیدهایم و داد از این بیدادها.
روزی باید بیاید که مسئولان از درمان سخن گویند. وگرنه درد را که همه چشیدهاند و با پوست و خونشان لمس کردهاند. آن روزی که درمان اجرایی شود و راهش پیدا، چه در تهران و چه در کل ایران؛ زیست واقعی معنا مییابد.
لحظهای که کلیپ فریادهای نماینده مجلس دیده شد، فکر کردم واقعی نیست و بسان برخی فیلمهایی که توسط هوش مصنوعی ایجاد شده، در پی فضاسازی است. ولی بعد از اینکه منابع معتبر خبری آن را کار کردند، متوجه واقعیشدنش شدم.
دیرزمانی آنچه در خلوت و جلوت مردم کوچه بازار بیان میشد، فکت دادن به اخبار و تحلیل رادیو و تلویزیون بود. هرچند فراگیری رادیو بهنوعی بیشتر و دسترسیاش هم آسانتر میبود ولی این جعبه جادو بود که سکاندار خبر و تحلیل میشد در نگاه عامه مردم.
ما مردم تدریجی هستیم. مردمی که درویش مسلکیم و قانع. راضی هستیم به کم. قدرمان را بدانید لطفاً ! ما و شما برای ایران میمانیم و گردن همهمان وعده قولهایمان. بماند که نیش و کنایههای رأیندهندگان و خارجنشینان بیرون گود نیز این چند ساعت، عنان دل شیدا به لب شیرین برد!
اینبار نیز رئیسجمهور خودمانیمان، از جنس مردم کوچه و بازار بود. با این تفاوت که سعی نکرد نقش بازی کند.
مادامی که در مخیله سازندگان و تهیهکنندگان تلویزیون تعریف از خود در جریان باشد؛ باید دانست که اقبال کم است و هروقت این منمگفتنها جایی در کلام و لسان سازندگان نداشته باشد؛ آنگاه میتوان گفت برنامهای موفق است.
این نابلدان و ناآگاهان امور رسانه را به راهی رهنمون کردند که خود ارزش و اعتبار روزنامهنویس و خبرنگار را دریابند.