حسکردن دوباره/از نقاشیهای بهارلو تا «تایتانیک»
چیزی که درباره «تایتانیک» و اهمیتاش باید به آن استناد کرد، درست درآمدن حالوهوا و حس است، نه حتی حس عاشقانه؛ حس انسانی ترس، مرگ و فداکاری. نیمساعت آخر فیلم واقعاً تکاندهنده از کار درآمده.
چیزی که درباره «تایتانیک» و اهمیتاش باید به آن استناد کرد، درست درآمدن حالوهوا و حس است، نه حتی حس عاشقانه؛ حس انسانی ترس، مرگ و فداکاری. نیمساعت آخر فیلم واقعاً تکاندهنده از کار درآمده.
سریال «استودیو» بهگمانم کاملترین اثر ست روگن تا امروز است و بهشدت منتظر دیدن فصل دومش هستم. داستان مرد عشقِ سینمایی که در یک استودیوی بزرگ فیلم و سریال کار میکند.
در شرایطی که زندگی مدرن و تفکرات معاصر، زنان را بهشکل جدی وارد بازار کار کرده، هنوز پای کار خانه و بچهها که وسط میآید مسئولیت، تمام و کمال با زنان است. در فیلم «خانواده رز» زن مجبورشده تمایل و جاهطلبیاش به موفقیت در کارش را سرکوب کند تا همسرش به کارش برسد.
دارم به این فکر میکنم که شاید کمکم باید عطای نوشتن را به لقایش بخشید. هر هفته انگار غُر بیفایده شده. نه چیزی درست میشود، نه چیزی پیش میرود و نه میشود سکوت کرد.
کنسرت «همنوا با بم» با حضور حسین علیزاده، محمدرضا شجریان و کیهان کلهر و در سایهی اساتید همایون شجریان، تبدیل شد به یکی از مهمترین اتفاقات فرهنگی در حاشیهی این فاجعه و گمانم تا همین امروز هم مثل و مانندش کم است.
شنبهشب رفته بودم هتل اسپیناسپالاس فیلم-کنسرت اجراهای هانس زیمر. او دو باری تا لب مرز ما آمد و در ابوظبی اجرا کرد.
در شرایطی که نمیتوانید از جامعه و اوضاع انرژی بگیرید و کسی به فکرتان نیست، توسعهی فردی تنها راه برای حفظ کرامت انسانی خودمان و جامعه است.
افکار عمومی که زمانی ورد زبان مسئولان بود، حالا دیگر آنقدر حاشیهای است که حتی کسی به خودش زحمت نمیدهد برای توجیهشان زمان بگذارد.
من نمیدانم مسئولان بهجز رقم دلار، طلا و احیاناً چراغهای بورس از کسبوکارهای مملکت هم خبر دارند یا نه. بهنظرم بهتر است اطلاع بدهم که هنوز کسبوکارها تحتتاثیر جنگ ۱۲ روزهی اواخر خردادماه، کمر راست نکردهاند.
زمان کودکی و نوجوانی ما، وقتی ویدئوها آمدند و بعد ماهوارهها، همه از غول ترسناکی بهاسم تهاجم فرهنگی حرف میزدند که ممکن بود کانون گرم خانوادهی ایرانی و آن مهر و محبت باستانی را نابود کند! راستاش اینروزها بهنظرم باید درها را باز کنیم تا اتفاقاً از آنطرف دنیا فیلمهایی را ببینیم که دربارهی عشق و دوستی ساخته میشوند که در ایران خودمان به هزار دلیل روانی، اجتماعی و اقتصادی خیلیها از آن فراری هستند و میترسند.