دوران وزارت پنجساله متکی بسیار پرفرازونشیب بود و پرونده هستهای ایران در شرایط سختی قرار گرفت و خروج پرونده از آژانس بینالمللی انرژی اتمی و صدور قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران در این دوره روی داد با این حال وزارت امور خارجه نقش اندکی در آن داشت. متکی در تلاش برای احیای جایگاه وزارت امور خارجه ناکامتر بود و وزارت او محدودتر نیز شد و در نهایت نیز به طرز عجیبی عزل شد.
اگر مهدی بازرگان و ابوالحسن بنیصدر را که از ساختار سیاسی جمهوری اسلامی حذف شدند نادیده بگیریم، محمدعلی رجایی نخستین رئیس دولت در طراز جمهوری اسلامی شناخته شد که با وجود آنکه بیشتر از چند ماه سکان اداره کشور را در اختیار نداشت اما بهعنوان الگوی دولتهای جمهوری اسلامی ماندگار شد و هفته دولت نیز با شهادت رجایی و باهنر نامگذاری شد. اما رجایی در سیاست خارجی چه دیدگاهی داشت و کارنامه دولت کوتاه او در سیاست خارجی چیست؟
دوران وزارت کمال خرازی تحتالشعاع شخصیت بینالمللی سیدمحمد خاتمی قرار داشت و خاتمی با حضورهای پرسروصدا در سازمان ملل که انعکاس گستردهای پیدا میکرد و پیشنهاد «گفتوگوی تمدنها» که مورد تصویب مجمع عمومی سازمان ملل قرار گرفت کمتر فرصتی را برای وزیرش فراهم میکرد تا دیده شود. خاتمی در گفتوگو با رسانههای بینالمللی چون سیانان نیز فعال بود و اینچنین بود که از میزان فعالیت وزیرش ناراضی شد.
علیاکبر ولایتی به ریاست دستگاه سیاست خارجی ایران برگزیده شد تا بتواند در کنار بیژن نامدارزنگنه، طولانیترین وزارت مستمر در تاریخ ایران را رقم بزند. امیرعباس هویدا با ۱۲ سال و شش ماه نخستوزیری رکورددار ریاست دولت در تاریخ ایران است اما این علیاکبر ولایتی است که با ۱۶ سال وزارت در یک وزارتخانه گوی سبقت را از هویدا در تکیه بر یک صندلی میرباید. ولایتی فرصت آن را داشت که در ۱۶ سال وزارت مستمر، ساختار دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران را بهگونهای پایهگذاری کند که تا اکنون سکاندار پشت پرده و حقیقی این ساختار خودش باشد و اکثر وزیران امورخارجه پس از خودش از کارمندان و معتمدان او باشند. اما آیا او وزیر امور خارجه موفقی بود؟ کارنامهای که ولایتی برای خود ترسیم میکند این است: «کسی که در سیاست خارجی کار کرده و مقداری هم در کار فرهنگی و تاریخی بوده و ریشهدارترین قسمت شخصیت بنده این است که پزشک هستم؛ پزشکی که در سیاست کار کرده و به فرهنگ و تاریخ هم علاقه دارد.».
اگرچه تعداد قابل توجهی از مسافران پرواز انقلاب از قطار انقلاب پیاده شدند اما داستان صادق قطبزاده از همه تراژیکتر بود. صادق قطبزاده که حدود دو دهه از زندگیاش را به شکل فراری و پناهنده گذرانده بود و با جنبشهای مبارز در لبنان و فلسطین و لیبی و سوریه و همینطور مجامع حقوق بشری اروپا و آمریکا در ارتباط بود، در سبک زندگیاش کمترین شباهت را به دولتمردان انقلاب اسلامی داشت اما در سیاست دشمنی با شاه با آنان هممسلک بود و به همین دلیل دوستیاش با انقلابیون تنها تا زمانی که شاه را از میان برداشتند ادامه پیدا کرد و پس از آن به دشمنی گرایید و قطبزاده بر سر این قمار جان خود را باخت.
هرچند ابراهیم یزدی نخستین وزیر امور خارجه پس از انقلاب اسلامی نبود و دو ماه پس از پیروزی انقلاب به این سمت منصوب شد اما توانست با اثرگذاری بر این دستگاه در تاریخ دیپلماسی جمهوری اسلامی ماندگار شود؛ این اثر تاکنون نیز پابرجاست چراکه او علاوه بر پایهگذاری سیاست خارجی جمهوری اسلامی بر پایه دفاع از فلسطین و نفی رابطه با آمریکا، حتی با افزودن افرادی به وزارت خارجه تاکنون اثرگذار بوده است.
هفتههای گذشته ارمنستان شاهد اعتراضات گسترده به دولت غربگرای نیکول پاشینیان بود. این اعتراضات که در میدان جمهوری ایروان پایتخت ارمنستان متمرکز است با نافرمانی مدنی و بستن جادههای اصلی مواصلاتی به ایران و گرجستان و تلاش برای به تعطیلی کشاندن دانشگاهها و مشاغل و ادارات همراه است. معترضان با هدایت اسقف اعظم باگرات گالستانیان که جنبش «تاووش برای میهن» را رهبری میکند، امیدوار هستند با از کارکرد انداختن دولت، نخستوزیر نیکول پاشینیان را وادار به استعفا کنند و یا تعداد رای لازم در مجلس را برای استیضاح دولت او به دست بیاورند. هرچند دولت پاشینیان پیش از این نیز با اعتراضات گسترده روبهرو شده است اما اعتراضات اخیر تفاوتهایی با اعتراضات پیشین دارد.
عباسعلی خلعتبری که از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ عهدهدار وزارت امور خارجه بود، همانگونه که خود در دادگاه پس از وقوع انقلاب اسلامی گفت، وزیر امور خارجه «در حقیقت کار یک رئیسدفتر روابط خارجی» بوده و «نهتنها من، بلکه پیش از من و بعد از من وظایفی به عهده آنها گذاشته شده بود؛ به دربار میرفت و کسب تکلیف میکرد و شاه در این مورد تصمیمگیرنده همه کارها و برنامهها بود و قدم به قدم سیاست را خود دنبال میکرد». خلعتبری بهعنوان کسی که طولانیترین دوران وزارت امور خارجه را در عصر پهلوی داشت، به نماد سیاست خارجی شاه در سالهای پایانی بدل شد و از سوی ایران قرارداد الجزایر را امضا کرد و در رابطه با آمریکاییها قرار گرفت و سالها دبیرکل پیمان سنتو را برعهده داشت و در این مقام نیز در ارتباط با انگلیسیها و آمریکاییها نقش مهمی ایفا کرد.
اردشیر زاهدی داماد سابق و محبوب شاه که همچنان مورد علاقه او بود، بهعنوان وزیر امور خارجه برگزیده شد. اردشیر زاهدی که پدرش در ارتش قزاق از یاران رضاشاه در کودتای ۱۲۹۹ بود و در دوران او نیز از فرماندهان مهم ارتش شد، توانست در کودتای ۲۸ مرداد تاج و تخت محمدرضاشاه را هم نجات دهد و اینچنین وفاداری خود را به خاندان پهلوی به اثبات برساند.
یدالله عضدی معروف به امیراعظم یکی از نوادگان فتحعلیشاه قاجار بود که با ثروت افسانهای که رانتهای دوره پهلوی نیز به افزایش آن کمک میکرد، از نخستین مروجان مُد و تجملات برند نیز در ایران شد و البته دخترش پرنسس هاموش بهطور تخصصی عرصه مُد را پیگیری کرد و به یکی از چهرههای جهانی صنعت مُد بدل شد.عضدی که از هفدهسالگی میراثدار املاک پدرش در تهران و شاهرود بود، در دوران رضاشاه با حمایت عبدالحسین تیمورتاش وارد دستگاه وزارت خارجه شد و پس از آن ماموریتهای دیپلماتیک او از آلمان، آمریکا، برزیل، آرژانتین و عراق آغاز شد.