ترمیم زخم به داروی فرهنگ
ما ملتی به راستی افتخارآمیز هستیم، چرا؟ چون پس از اینهمه سختی و مرارتی که قرنهاست کشیدهایم انسانیترین سویه تمدن بشری را فرو نگذاشتهایم و هنوز به مرهم فرهنگ، زخمهایمان را ترمیم میکنیم.
ما ملتی به راستی افتخارآمیز هستیم، چرا؟ چون پس از اینهمه سختی و مرارتی که قرنهاست کشیدهایم انسانیترین سویه تمدن بشری را فرو نگذاشتهایم و هنوز به مرهم فرهنگ، زخمهایمان را ترمیم میکنیم.
«جغرافیاست که تاریخ را میسازد» و این گزاره، دقیق و درست است. اما آنچه سرزمین ما را با این هویت و پیشینه به امروز رسانده، البته فقط شکل و موقع جغرافیایی آن نبوده است. زاگرس، البرز، دشتهای و بیابانهای مرکزی ایران، در حفظ هویت و شخصیت ملی ما تاثیری غیر قابلانکار داشتهاند.
در اینکه شبکههای اجتماعی مناسبات و نحوه حضور آدمها در جامعه را تغییر داده، شکی نیست. ما در زمانهای زندگی میکنیم که هر کانال و صفحهای و حسابی در این شبکهها میتواند مانند کانالهای تلویزیونی ۲۰-۱۰ سال پیش عمل کند.
فردوسی بزرگ در شاهنامهای که برای ما به میراث گذاشته، شیوه و رسم و راهی را در پرداختن به شخصیتهای روایتهای اسطورهای و تاریخیاش برگزیده که جوهر ادب فارسی است.
احمد عزیزی دیپلمات قدیمی، کتاب خاطرات دلکشی دارد بهنام «شتای عمر». آقای عزیزی از کادرهای اولیه وزارت امورخارجه دولت انقلابی است و روایتهایی از ناآشنایی دیپلماتهای تازهکار به پیچیدگیها و الزامات تشریفات و بایدها و نبایدهای پروتکلهای معمول در دید و بازدیدهای رسمی دارد.
البته که مشکلات ما بسیار بزرگتر هستند و فائق آمدن بر آنها نیاز به بسیج امکانات دارد، اما نشستن در دفتر ریاستجمهوری و تدبیر برای حل مشکلات قطعاً نتایج واقعیتری دارد تا اینکه ریاست محترم جمهوری، دست به بیل بشوند.
در همین یکی، دو روز، درباره ابراهیم نبوی فراوان نوشتهاند. از دوستان قدیمیاش تا کسانی که طرفدار و خواننده عادی آثارش بودند و آنانی که در غربت و مهاجرت رنجش دادند، ناسزایش گفتند و امروز در رثایش مینویسند و در عزاداری ظاهریشان دستشان برسد عرض و آبروی او را هم میبرند.
میدانم که مملکت هزار مشکل دارد که دزدیهای آقای دکتر باستانشناس جعلی در آنها گم است، اما در همین مضایق و گرفتاریها بارها و بارها گنجهای ملی ما به تاراج رفته است. هزاران قطعه آثار بسیار ارزشمند ایرانی که در مجموعههای شخصی و موزههای خارج از کشور نگهداری میشوند، در زمانهای مشابه از ایران به تاراج رفتهاند.
میهن، مادر و سفره، برای من رابطهای ناگسستنی با هم دارند. ایران، مادری است که هویت ما تمام و کمال پیوسته اوست. هیچکدام از ما نمیتوانیم خود را از این ماهیت جدا کنیم.
حامیان فیلترینگ میدانند والدینی که فرزند یا فرزندانی در خارج از کشور دارند، چه آزار و آسیبی را برای دیدن و شنیدن تصویر و صدای عزیزانشان متحمل میشوند؟ هزار بار ناله و نفرین این پدر و مادرهای سالخورده را که به بانیان و عاملان این دردسرها حواله شده است را شنیدهام.