به ناله کار میسر نمیشود
ایمنی معدنچیان نهفقط به سمت بهتر شدن که بسامد اتفاقات دهشتناک مانند طبس نشان میدهد به سمت بدتری رفتهایم. دلایل جزیی و کارشناسیاش را اهل فن میداند، یکی از دلایل کلی و عمدهاش همین است که ما فقط به نالیدن عادت کردهایم.
ایمنی معدنچیان نهفقط به سمت بهتر شدن که بسامد اتفاقات دهشتناک مانند طبس نشان میدهد به سمت بدتری رفتهایم. دلایل جزیی و کارشناسیاش را اهل فن میداند، یکی از دلایل کلی و عمدهاش همین است که ما فقط به نالیدن عادت کردهایم.
آدم بزرگیست و عجیب. بزرگ چون کارهای بزرگ کرده؛ چه در شأن یک هنرمند، چه در مقام یک مدیر فرهنگی و این احتمالاً بزرگترین پارادوکس زندگی اوست.
آقای عشقی بهعنوان بالاترین مدیری که قرار بود فوری و فوتی مسئله بورس را حل کند با اضافه کردن مسئلهای بزرگتر این بازار را ترک میکند، بیآنکه ذرهای اوضاع بورس در این سه سال و اندی درست شده باشد. آقای مجید عشقی با آن شمایل تراز مدیران دولتی در پاسخ به انتقادات فراوانی که نسبت به وام قرضالحسنه میلیاردی که به خودشان و اعضای هیئترئیسه بورس اعطا کردهاند دو نکته میگویند که جای تأمل بسیار دارد.
همه جای دنیا معضل ارتباط نیروهای امنیتی با مردم وجود دارد. بخش عمده این معضل به دلیل ماهیت خشن این شغل و سروکار داشتن مدام با آدمهای خشن است. گویی الگوی برخورد پلیس با متهمان خشن در همه دیگر برخوردها تعمیم پیدا میکند. مورد کشور ما ویژهتر است.
حسین علیزاده تراز هنر است و شمایل آرمانی یک هنرمند. اگر به تعداد انگشتان یک دست قرار باشد آیکونی از تاریخ هنر جغرافیای فرهنگی ایران ساخته شود، حتماً و حتماً یکی از آنها حسین علیزاده است. امروز او ۷۳ ساله میشود و آدمی غبطه میخورد که چنین با شکوه، به اندازه و همیشه در صدر میشد زیست.
از قدیم گفتهاند که ما بنیآدم، بنده عادتیم. ما هم عادت کردهایم به خیلی از چیزها که برای دیگر مردمانی نهفقط عادت نیست که مایه حیرت است. یکی از آنها همین وزارت عریض و طویلی است که هر چهار سال یکبار مدیر فرهنگیای در صدر آن قرار میگیرد و مشخص میکند که دولت با امکانات بسیار زیادش به نفع چه تفکر و ایدئولوژیای در فرهنگ مداخله کند، کدام فکر و اندیشه را مسدود کند و کدامیک را بر صدر نشاند و بودجههایش را خرج آن کند.