آلودگی هوایی یا آلودگی نهادی؟
همه اعضای شورای شهر تهران نامهای به سران سه قوه نوشتهاند و خبر دادهاند که این روزها وضعیت آلودگی هوای تهران بحرانیتر شده است
همه اعضای شورای شهر تهران نامهای به سران سه قوه نوشتهاند و خبر دادهاند که این روزها وضعیت آلودگی هوای تهران بحرانیتر شده است؛ درحالیکه اگر هر چیزی را به آقایان خبر میدادند معقول بود، جز این یک مورد را؛ زیرا همه آقایان در شهر تهران زندگی میکنند و چشمان بینایی دارند و آن را میبینند و تنفس میکنند و نیازی به اطلاعرسانی آن از سوی شورای شهر نداشتند. در ادامه نیز نوشتهاند که مردم تهران در سال جاری تنها دو روز هوای پاک تنفس کردهاند و این درحالیست که تعداد روزهای ناسالم به بیش از ۱۳۰ روز رسیده است و سالانه ۲۶هزار نفر در کشور به علت عوارض ناشی از آلودگی هوا جان خود را از دست میدهند. این هم خبررسانی بیموردی است؛ زیرا هر شهروندی آن را میداند. آنچه در این نامه جالبتر است اشاره به عدم اهتمام ۲۶ دستگاه مرتبط با موضوع آلودگی هوا است. آنها متذکر شدهاند که اگر همه دستگاهها هماهنگ نباشند امیدی به بهبود وضعیت هوا نیست؛ اینیکی، دیگر پذیرفتنی نیست. این همه قلعوقمع مدیریتی شد تا بلکه با یکدستی کامل، همه نیروها هماهنگ شوند. حالا پس از ۱۸ ماه اعلام میکنند که دستگاهها هماهنگ نیستند. آنان که میگفتند ۹۰ درصد مشکلات مربوط به مدیریت است اکنون در مقام معترض و منتقد ظاهر شدهاند و حتی خود را از انظار پنهان کردهاند و بهجای پرداختن به موضوع آلودگی هوا که وظیفه آنان است، درباره ارز و قیمت آن رهنمود میدهند که هیچ ربطی به آنان ندارد. شورایی که باید پاسخگو باشد در مقام پرسشگر و طلبکار ظاهر شده است. کشوری که سه هفته مدارس آن بهعلت آلودگی هوا تعطیل بوده اکنون مدیرانش درگیر طرح مسائلی هستند که هیچ ربطی با زندگی و مسائل جاری مردم ندارد؛ چرا؟
علت اصلی، همان تحقق اصلیترین هدف نواصولگرایان در یکدست کردن حکومت و نفی و حذف نهادهای واسطه بود. روزی که به این هدف رسیدند تازه متوجه شدند که آنان تنهاتر از همیشه هستند و درگیر انواع مشکلات جامعه و بدون نیرویی که کاری از آنان برآید هستند. جامعه زنده جامعهای است که از سالها و ماهها پیش نهادهای مدنی آن برای هوای پاک مبارزه و در برابر آلودگی اعتراض و راهپیمایی میکنند و اجازه نمیدهند که سیاستمداران و صاحبان قدرت، هر سیاستی را پیش ببرند؛ بهطوریکه در نهایت به چنین هوای آلودهای دچار شوند. جامعه سالم جامعهای است که نهادهای مدنی و مستقلی در آن وجود دارند که دقیق میگویند ریشه این آلودگیها در کدام سیاستها است. در تولید خودروهای آلودهکننده، در استفاده از مازوت و سوخت غیراستاندارد، در مصرف غیربهینه انرژی و در سیاستهای مشابه. رسانههای مستقل اجازه نمیدهند که این وضع تداوم پیدا کند، نه مثل ما که اگر در دوره شورای شهر سابق بود رسانههای وابسته به قدرت پدر آنان را درمیآوردند، ولی امروز زبان در كام كشيدهاند. مشکل ایران آلودگی آب و هوا و غذا نیست؛ بلکه مشکل اصلی، آلودگی نهادی و سیاسی است که آن نیز ریشه در ذهنیت تمامیتخواهی مجموعهای اندک دارد که همه قدرت را میخواهند و حالا که به آن رسیدهاند ناکارآمدی آنان آشکارتر از همیشه شده است؛ بهطوریکه خودشان هم آن را میبینند. کافی است برنامه اعضای این شورای شهر را درباره حل معضل آلودگی هوای تهران با این نامه مقایسه کنید. در همه حوزهها تا همین اندازه شکستخورده و غیرمسئولانه بودهاند.