| کد مطلب: ۲۸۷۰۷

ضرورت تحول در نگاه منطقه‌‏ای ایران

رخدادهای هفته گذشته در سوریه نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی ایران برای رسیدن به اهداف خود و تقویت بازدارندگی در مقابل دشمنان خارجی، نیازمند بازنگری جدی در برخی از سیاست‌ها و رویکردهایش در منطقه است.

ضرورت تحول در نگاه منطقه‌‏ای ایران

محمد شریعتی دهاقان نماینده پیشین ایران در سازمان همکاری اسلامی: رخدادهای هفته گذشته در سوریه نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی ایران برای رسیدن به اهداف خود و تقویت بازدارندگی در مقابل دشمنان خارجی، نیازمند بازنگری جدی در برخی از سیاست‌ها و رویکردهایش در منطقه است. برخی از سیاست‌های ایران در منطقه خاورمیانه به‌ویژه در سالیان اخیر بر پایه‌های سستی بنا شده‌اند. ما از ابتدا نباید منطقه را به دو دسته «یا با ما» «یا با آمریکا» و «یا با ما» «یا با اسرائیل» تقسیم می‌کردیم.

اینگونه نیست که تصور کنیم طرف‌هایی در منطقه که رابطه خوبی با ما ندارند یا کاملاً با سیاست‌های ما همسو نیستند، نمی‌توانند در مقابل اسرائیل بازدارندگی ایجاد کنند. بخشی از سیاستگذاران و تصمیم‌سازان در کشور ما از ابتدای انقلاب نگاه سیاه و سفیدی را به مسائل منطقه ترویج کردند. اگر صداوسیما را نگاه کنیم، می‌بینیم که در دیدگاه رسانه رسمی جمهوری اسلامی، هر که با ما نیست، عامل اسرائیل یا عامل نفوذ اسرائیل در منطقه است.

هر کسی را که اصطلاحاً متحد ایران باشد، ضداسرائیل تلقی می‌کنیم و هر کسی را که رابطه بدی با ایران دارد، عامل اسرائیل یا آمریکا تلقی می‌کنیم اما واقعیت منطقه اینگونه نیست. شرایط خیلی خاکستری‌تر از این است.

خوی تجاوزگری و جنایتکاری اسرائیل و نحوه برخورد او با همسایگانش به تنهایی باعث شکل گرفتن دشمنی در میان اعراب شده‌بود و همچنان نیز می‌شود. ما به جای اینکه با استفاده از این پتانسیل‌ها که درون کشورهای عربی وجود داشت، بتوانیم با استفاده از منافع و مصالح مشترک، ضمن ایجاد روابط طبیعی با دولت‌های حاکم و نیز با نخبه‌های فرهنگی در چارچوب مقررات بین‌المللی ارتباط برقرار کنیم، به تقویت جبهه ضداسرائیلی می‌پرداختیم اما به جای اینکه با دولت‌های منطقه به‌‌رغم اختلاف‌ها کار کنیم، به دنبال این رفتیم که گروه‌هایی را پیدا کنیم که دقیقاً شبیه ما بیاندیشند. ما برخی از تحولات منطقه را به درستی درک نکردیم و متوجه نشدیم که موقعیت ما در منطقه در چه شرایطی است.

به نظر من ضروری است که سیاست خارجی ایران به این سمت تحول پیدا کند که بنا را به همکاری با دولت‌های منطقه بگذارد و اجازه بدهد تا پتانسیل‌های افکار عمومی و دولت‌ها برای مقابله با اسرائیل تقویت شود. باید نگاه سیاه و سفید به مسائل را کنار بگذاریم و دیگر به این شکل رفتار نکنیم که در منطقه هر طرفی یا با ماست یا بر ما.

در عین حال باید توجه کنیم که سیاست حمایت ما از گروه‌ها و برخی نظام‌های منطقه‌ای، بار مالی و مادی زیادی برای کشور بر جای گذاشته‌است. همین که ما بتوانیم از منابع مالی و توانایی‌هایمان در تقویت اقتصاد و قدرت اقتصادی کشور استفاده کنیم، خودش تبلیغی برای حقانیت جمهوری اسلامی است. متاسفانه در طول سال‌های اخیر در شرایطی که کشور نیاز به سرمایه‌هایی برای توسعه و پیشرفت نیاز داشت، حساسیت شدیدی نسبت به حمایت ایران از گروه‌ها و نظام‌های سیاسی ایجاد کرده‌بود.

دستگاه سیاست خارجی ایران باید با واقعیت‌های میدانی، منطقه را برای خود اولویت‌بندی کند و از قید سیاست سیاه و سفید با ما و بر ما خارج شود. متاسفانه ما اولویت‌بندی درستی از منافع‌مان در منطقه نداریم و دائماً به صورت واکنشی وارد عمل می‌شویم و به سرعت به هر مسئله‌ای واکنش نشان می‌دهیم. به یاد بیاوریم که در دوره‌ای فرماندهان نظامی و سیاسی ایران تصمیم داشتند در واکنش به حمله ۱۹۸۲ اسرائیل به جنوب لبنان، نیروهای نظامی ایرانی را به لبنان اعزام کنند.

حضرت امام(ره) به درستی و هوشمندانه جلوی این اقدام را گرفت و اعلام کرد که اولویت کشور دفاع از خاک ایران در مقابل عراق در جنگ تحمیلی است. در آن دوران همه دنیا در کنار اسرائیل بود و امام به درستی فهمید که ایران نمی‌تواند یک جبهه جدید در مقابل اسرائیل و متحدانش باز کند.

برای همه روشن بود که نظام حاکم بر سوریه از سال ۲۰۱۱ میلادی که اعتراض‌ها در این کشور آغاز شد با مردم به خوبی رفتار نکرد. بشار اسد به مدت ۱۳ سال با استفاده از زور خود را در قدرت نگه داشته‌بود. اگر ما واقعاً خیرخواه سوریه بودیم، باید کاری می‌کردیم که در این مدت طولانی، نظام سوریه به نفع خواسته‌های مردم این کشور اصلاح شود.

من در همان زمان که خیزش‌های مردمی آغاز شد و احتمال جنگ داخلی به وجود آمد، در مصاحبه‌های خود تصریح می‌کردم که نباید دخالت ما در سوریه به شکلی باشد که افکار عمومی سوریه اینگونه تلقی کنند که ایران در مقابل خواست مردم سوریه ایستاده است. مگر سوریه نخستین کشوری بود که در آن شورش، انقلاب و یا هر تحول دیگری رخ می‌داد؟ نظام‌های زیادی در کشورهایی که ایران با آنها رابطه داشت سرنگون شده‌اند و پس از روی کار آمدن دولت جدید، ایران باز هم توانسته‌است با حکومت جدید رابطه حسنه داشته‌باشد.

اگر در ۱۳ سال گذشته تهران تا این اندازه در حمایت از بشار اسد سرمایه‌گذاری نکرده‌بود، شاید پس از سرنگونی او تا این اندازه منافع و مصالح ما در سوریه به خطر نمی‌افتاد. نباید فراموش کرد که معارضان به هیچ یک از سفارتخانه‌های خارجی در دمشق حمله نکردند اما درست ساعاتی پس از سقوط دمشق، سفارت جمهوری اسلامی ایران توسط عناصر غیرمسئول مورد تعرض قرار گرفت.

ما زمینه‌های همکاری و دوستی زیادی با سوریه داریم، چه خاندان اسد در این کشور حکومت کند و چه هر گروه دیگری. سوریه منابع درآمدی زیادی ندارد و یکی از منابع درآمد اصلی سوریه همواره از گردشگری و زائران بوده‌است. بارگاه‌های مقدس اهل بیت در سوریه، همواره یکی از منابع درآمدی سوریه بوده‌است. گردشگران و زائران ایرانی یک اهرم فرهنگی و اقتصادی قوی برای ایران در رابطه با سوریه است و اگر به گونه‌ای رفتار می‌شد که ایران با حکومت بعدی سوریه نیز رابطه‌ای حسنه داشت، آنگاه نگرانی‌ها بابت آینده روابط تهران و دمشق بسیار کمتر بود.

نظام جمهوری اسلامی در واقع هیچ قرابت عقیدتی و ایدئولوژیکی هم با نظام اسد در سوریه نداشت. نمی‌شود که ما نظام بعث را در عراق کافر بدانیم و نظام بعث را در سوریه مومن. نظام اسد وراثتی بود و ما مردمی بودیم که در مقابل سلطنت قیام کرده‌بودیم تا نظام وراثتی را کنار بگذاریم. من نمی‌گویم که نباید با نظام سوریه دوستی می‌کردیم، بلکه معتقدم که باید رفتاری عادی، مشابه دیگر کشورهای دوست با این کشور داشتیم. 

نباید تصور کرد کسانی که امروز ممکن است حکومت سوریه را در دست بگیرند، از بغض بشار اسد آماده واگذاری سرزمین‌های کشورشان به اسرائیل باشند. قطعاً مردم سوریه هنوز سرزمین‌های اشغالی را متعلق به سوریه می‌دانند و اجازه نخواهند داد بدون بازگشت این سرزمین‌ها صلحی میان دمشق و اسرائیل شکل بگیرد. ما باید از گذشته درس بگیریم، دست از نگاه سیاه و سفید به مسائل برداریم و بپذیریم که یک مرحله گذشته‌است و صفحه جدیدی در تاریخ سوریه باز شده‌است. کسانی که در سیاست ما در قبال سوریه تعیین‌کننده بودند باید در سیاست‌های ما تجدیدنظر کنند و راه و مسیر جدیدی را در مقابل ما بگذارند.

در مورد حزب‌الله هم به همین ترتیب باید نگاه‌مان را عوض کنیم. باید شعار و عمل جمهوری اسلامی یکدست شود. باید همانگونه که همواره می‌گوییم حزب‌الله باید در درجه اول یک حزب لبنانی و متعلق به لبنان باشد، باید همینگونه هم عمل کنیم. حزب‌الله باید تابع منافع لبنان باشد، نه تابع منافع ایران. هر کجای دنیا که قدم بگذاریم، اگر بخواهیم گروهی را پیدا کنیم که تابع منافع ما باشد، قطعاً حساسیت‌ها افزایش پیدا خواهد کرد و دشمنی‌هایی علیه ما شکل می‌گیرد. حزب‌الله باید در چارچوب قوانین و منافع لبنان عمل کند.

در منطقه خلیج فارس هم به همین شکل باید نگاه‌مان را تغییر دهیم. در مورد شیعیان بحرین، کویت و عربستان باید توجه داشته‌باشیم که آنها قبل از هر چیز اتباع کشورها و نظام‌های سیاسی خودشان هستند. یک شیعه عربستان، قبل از هر چیز یک شهروند سعودی است، یک شیعه بحرینی، قبل از هر چیزی یک شهروند بحرینی است. ما نباید اینگونه تبلیغ کنیم که طایفه یا مذهب بر ملیت اولویت دارد.

این مسئله یکی از آسیب‌های سیاست خارجی ما در دهه‌های گذشته‌بوده‌است که دشمنی‌های زیادی را علیه ما در منطقه پدید آورده‌است. وقتی تابعیت شهروندان را مطابق عرف و هنجار بین‌المللی بپذیریم، روابط ما با دولت‌های این کشورها هم به تدریج بهبود پیدا خواهد کرد. متاسفانه صداوسیما و دستگاه سیاست خارجی ما خیلی دیر به فکر افتاد و خیلی دیر تحولات سوریه را پذیرفت. ما باید بپذیریم، حتی در دوست‌ترین کشورها هم مخالفانی هستند که از حقوقی برخوردار هستند و ما نباید تمام روابط‌مان را به موجودیت یک نظام سیاسی خاص گره بزنیم.

پیش‌بینی من این است که متاسفانه به دلیل سابقه یک دهه گذشته رفتار ما در سوریه، دورنمای خوبی از روابط ایران با سوریه وجود ندارد و خیلی بعید است که حاکمان بعدی سوریه علاقه‌مند به روابط حسنه با جمهوری اسلامی ایران باشند اما همه اینها باید درس عبرتی برای سیاست‌گذاران کشور باشد تا در مورد سیاست خارجی جمهوری اسلامی تصمیم‌های بهتری اتخاذ کنند.

ما دیگر در دوران انقلاب نیستیم، ما امروز یک دولت مستقر هستیم و باید مانند یک دولت مستقر بر اساس اصول و هنجارهای بین‌المللی رفتار کنیم. ما در دوره اصلاحات تجربه موفقی از اصلاح روابط با پاکستان داشتیم و اولویت دادن به ملیت شهروندان پاکستان نسبت به مذهب آنها را تجربه کردیم و توانستیم روابط جمهوری اسلامی ایران را با این کشور همسایه اصلاح کنیم.

دیدگاه

ویژه دیپلماسی
آخرین اخبار