| کد مطلب: ۳۱۲۹۹

جامعه بی‌‏تفاوت، جامعه بیمار

در سال‌هایی که گذشت، جامعه مدنی ایران، شرایط مختلفی را پشت سر گذاشته و با مسائل وخیمی مواجه شده است و به‌نوعی در کنار الگوهایی که نشان می‌داد حضور جامعه مدنی در جامعه چقدر می‌تواند اثرگذار باشد، این سوال پیش آمد که آیا جامعه مدنی در ایران فهم شد؟

جامعه بی‌‏تفاوت، جامعه بیمار

در زمانه‌ای که تنفس هم سخت شده، گفتن از قلب جامعه که سازمان‌های مردم‌نهادند، شاید دمی نفس کشیدن است. اگر بخواهیم به آینده سازمان‌های مردم‌نهاد بپردازیم، باید از اشکال کمی و کیفی آن بگوییم. حضور جوامع مدنی با شروع مدرنیته و خردگرایی اتفاق افتاد و ایجاد فضای جامعه متوسط با آن تعریف شد. در سال‌های اخیر باید ببینیم که چه بر سر جامعه متوسط ایران آمده است و این جامعه که به‌نوعی داعیه‌دار متشکل شدن و حضور در فضای عملگرایی بوده است، چطور پیش رفته است؛ اینکه پیگیری خلأها و رقم زدن تغییرات چطور بوده است.

در سال‌هایی که گذشت، جامعه مدنی ایران، شرایط مختلفی را پشت سر گذاشته و با مسائل وخیمی مواجه شده است و به‌نوعی در کنار الگوهایی که نشان می‌داد حضور جامعه مدنی در جامعه چقدر می‌تواند اثرگذار باشد، این سوال پیش آمد که آیا جامعه مدنی در ایران فهم شد؟ آیا جامعه مدنی و نهادسازی در فضای جامعه ایران، آموزش داده شد؟ فرهنگ شد؟ آیا همانطور که اسنایدر در فضاسازی مربوط به جامعه اشاره می‌کند و آن این است که حفظ نهادها، مقوله‌ای است که شهروندان باید نهادها را بشناسند و آنها را حفظ کنند، این موضوع محقق شد؟ سوالی که ما بعد از انحلال جمعیت امام علی با آن مواجه شدیم این است که جامعه ایران چطور در مقابل این موضوع، عکس‌العمل نشان داد؟ پاسخ این سوال‌ها به ما نشان می‌دهد که جامعه متوسط با نگاه امنیتی و برخوردها با جامعه مدنی چطور برخورد می‌کند. 

ما از دموکراسی صحبت می‌کنیم اما جامعه ما موضوعی که آن را رقم می‌زند، هنوز نمی‌شناسد و از آن گریزان است. جامعه ما همچنان در فضای مهجور و مجبورشده به انفصال عظیمی می‌رسد و حتی در حال شبیه شدن به دروغ‌هایی است که می‌شنود. این جامعه در شرایط شوک‌های اجتماعی، اقتصادی و روانی، افراد را در این زیست، دچار مرگ و فرسودگی می‌کند. تنها راه‌حل این موضوع به باور من جمع شدن است؛ گفتن از حقیقت اعتیاد کودکان، ازدواج آنها، اینکه اعتیاد به سن جنینی و کودکی رسیده است، گفتن از این حقیقت برای تغییر است که جمع را می‌تواند شکل دهد. 

در ساختاری که دولت ناکارآمد است و در بطن جامعه حضور ندارد و به‌نوعی مردم خودش را باور ندارد و اعتمادها را از دست داده، فقط حضور جامعه مدنی و تشکل‌ها نجات‌بخش است. مسئله انسان، حقوق انسان، کودکان و آسیب‌پذیرها در این شرایط است که می‌توانند شکل و ساختار داشته باشند. این روند از خانواده باید شروع و آموزش داده شود و برای نسل نوجوان و جوان در این باره الگوسازی شود.

سلامت روان یک فرد به تلاش و شوق اجتماعی او بستگی دارد و حالا می‌توانیم ببینیم چقدر این تلاش در جامعه ما کم است و افراد دچار انواع اختلا‌ل‌های روانی شده‌اند. این حالت تنها در حالتی تغییر می‌کند که این شوق وجود داشته باشد و مردم مشارکت اجتماعی داشته باشند؛ اگر افراد می‌گویند باید با آنها خوب رفتار شود، باید نسبت به سوءرفتارها حساس باشند. در جامعه ایران مسائل زیادی وجود دارد و انواع تبعیض‌ها و فقرها، جامعه متوسط را دچار مسئله بقا کرده است. 

باید دید هنوز چقدر ظرفیت وجود دارد که حضور مادام برای ساختن جامعه باشد و افراد بیش از پیش، ایزوله و بی‌تفاوت نشوند؟ این راه‌حل ما برای زنده کردن جامعه مدنی است. 

دیدگاه

ویژه جامعه
سرمقاله
پربازدیدترین